شعار سال: نقلقول معروفی از ولادیمیر لنین وجود دارد که زمانی مایه مباهات روشنفکران و سیاستمداران مدافع سیستم شوروی بود. لنین گفته بود: «ما حق داریم مغرور باشیم. خوشبختی زیادی به ما ارزانی شده تا دولت شوروی را بنا کنیم و آغازکننده دوران جدیدی در تاریخ جهان باشیم. این خیلی غرورآفرین است، چون عصر تسلط یک طبقه جدید است.»
دوران جدیدی که مایه غرور لنین بود، پس از هفتاد سال یکه تازی نظامی و سیاسی، چنان از درون تهی شده بود که از وقوع یک کودتای بدفرجام تا روزی که برای همیشه به تاریخ سپرده شد، فقط چهار ماه زمان برد.
بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۹ آگوست ۱۹۹۱ که گورباچف در مسکو حضور نداشت، گروهی از مقامات حکومتی و نیروهای امنیتی اتحاد جماهیر شوروی که مخالف اصلاحات او بودند، کودتایی را تدارک دیدند و حالت فوقالعاده اعلام کردند. وحشت از وقوع چنین کودتایی در تمام دوران حضور میخائیل گورباچف در کاخ کرملین وجود داشت.
او از روزی که قدرت را در دست گرفت، سعی کرد با اجرای همزمان دو برنامه «پروستریکا» و «گلاسنوست» که اولی اصلاحات اقتصادی را مد نظر داشت و دومی اصلاحات سیاسی را در دستور کار قرار داده بود، شکافهای عمیق اتحاد جماهیر شوروی را ترمیم کند، اما وقایع بعدی نشان داد برای تغییر خیلی دیر شده بود. از مدتها قبل مردم اعتماد خود را به حکومت از دست داده بودند؛ حتی مقامات حزب کمونیست هم اعتقاد و پایمردی گذشته را نداشتند و گمان میکردند بهترین کار این است که سهمی برای بازنشستگی خود کنار بگذارند.
کرملین تاریخی چنان غرق در تصورات خودساخته و غرور شده بود که صدای تغییرات را از بیرون قلعهها نمیشنید.
شاید اگر رهبران شوروی در اواخر دهه ۱۹۷۰ متوجه اهمیت واقعی اصلاحات اقتصادی میشدند یا مشابه همان راهی را میرفتند که دن شیائوپینگ و حزب کمونیست چین در پیش گرفتند، امسال میتوانستند جشن ۱۰۰ سالگی اتحاد جماهیر شوروی را هم بگیرند.
موضوع این بود که در ۷۰ سال سیطره سوسیالیسم بر شوروی، چنان بروکراسی ناکارآمدی شکل گرفته بود که مانع میشد تا چشمها واقعیت را ببینند و گوشها سخن منتقدان را بشنوند.
اقتصاددانان از بدو شکلگیری این ساختار، از شکست حتمی آن سخن میگفتند؛ فون میزس تنها دو سال پس از تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی پیشبینی کرد که این ساختار دوام نمیآورد و فرو میریزد. فردریش فون هایک، رابرت مندل، میلتون فریدمن هم این سقوط را پیشبینی کردند. رابرت سولو در دهه ۱۹۵۰ نشان داد که رشد اقتصاد شوروی قابل دوام نیست و ثابت کرد سیستمی که بهطور مدام سرمایه و نیروی کار اقتصاد خود را سرکوب میکند، دوام نخواهد داشت. گرچه این اقتصاددانان در حلقه دلسوزان نظام کمونیستی نبودند، اما رهبران اتحاد جماهیر شوروی صدای دلسوزان داخلی را هم نشنیدند.
مشهور است روسهای سرخوش، به چالش خطرناکی به نام «رولت روسی» علاقه دارند. در این چالش یک گلوله را در یکی از هفت مخزن هفتتیر (روولور) قرار میدهند و بقیه مخزن خالی میماند. خشاب را چندبار میچرخانند تا احتمال مشخص کند کدام خانه پر یا خالی از گلوله آماده شلیک است و پس از آن لوله هفتتیر را روی شقیقه خود میگذارند و ماشه را میچکانند در این قمار یا به خاطر شهامت برنده میشوند یا جان خود را میبازند، فلسفه این بازی دلالت بر نوعی خودتخریبی و بیمیلی به ادامه زندگی همراه با تمایل به میانبر برای برد، دارد.
رهبران فرتوت و خسته شوروی ابتدا پنج گلوله به برنامههای گورباچف شلیک کردند و بعد در حالی که تنها یک گلوله باقی مانده بود، لوله اسلحه را روی شقیقه اتحاد جماهیر شوروی گذاشتند. حزب کمونیست چین، اما دن شیائو پینگ را از خانه فراخواند و همان یک گلوله را هم از هفتتیر او خارج کرد تا میانبر نرود.
محمد طاهری/ سردبیر هفته نامه تجارت فردا
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی هفته نامه تجارت فردا