شعار سال: نهم شهریور مصادف با سالروز ربایش امام موسی صدر است. به همین مناسبت در گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین کاظم تقوی، مدیر تحقیقات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، به بررسی ابعاد اندیشه امام موسی صدر پرداختیم.
میدانیم که امام موسی صدر مجتهد بود و تسلط خوبی بر فقه و اصول داشت و از سویی سبک رفتار او در برخورد با مردم کمی با دیگر فقها متفاوت بود. شاید این تفاوت از دیدگاه فقهی وی نشات گرفته است؛ خوب است ابتدا از ویژگیها و وجه تمایز اندیشه فقهی امام موسی صدر بگویید.
امام موسی صدر در یک خاندان اصیل پرورش یافت. با اینکه پسر صدرالدین صدر بود، ولی به آفات آقازادگی دچار نشد و با استعداد و نبوغی که داشت با جدیت تحصیل را دنبال کرد. هم تحصیلات حوزوی پیوسته داشت و هم برخلاف جوّ آن دوره حوزه، وارد دانشگاه شد. او در فقه و اصول استعداد و نبوغ ویژهای داشت و همه همدورهایهایش از استعداد شگرفش یاد میکنند و در یکی از بهترین دورههای حیات حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بود و از محضر اساتید بزرگی مثل آیتالله بروجردی، آیتالله محققداماد و امام خمینی استفاده کرد و مدتی هم در حوزه علمیه نجف بود و در آنجا از محضر بزرگانی مثل آیتالله حکیم و آیتالله خویی بهرهمند شد.
وظیفه اول شما و کسانی که میخواهند آن شخصیت عظیم را معرفی کنند این است که شخصیت علمی او را از زیر سایه سنگین شخصیت سیاسی و اجتماعیاش بیرون بیاورند. او در لبنان تأثیر عمیقی گذاشت و حتی در تحولات ایران نقشآفرینی کرد و ارتباط پیدا و پنهانی با نهضت امام و شخص امام و بزرگانی مثل شهید بهشتی داشت.
عمود خیمه نواندیشی شیعی در قرن اخیر علامه طباطبایی و امام خمینی بودند و سعی کردند اسلام را به گونهای معرفی کنند که در برابر نیازهای انسان امروز پاسخگو باشد و شاگردان این بزرگان افرادی، چون امام موسی صدر، شهید مطهری و شهید بهشتی بودند و شخصیت علمی و فقهی امام موسی صدر جدای از شخصیت سیاسی و بینالمللی او حائز اهمیت است. او در خاندانی علمی پرورش یافت و اساتیدی که فقه و اصول را از آنها فراگرفت، او را به شخصیت برجستهای در فقه تبدیل کردند. کسی که هم محضر آیتالله بروجردی و محضر فقیه دقیقی مثل آیتالله محقق داماد را درک کند و هم به جلسات درس امام و آقای حکیم و آقای خویی برود، به چنین جایگاهی میرسد. او تا وقتی که در حوزه قم و نجف بود تدریس میکرد و برخی مراجع کنونی در جلسات درس او شرکت میکردند، ولی وقتی از حوزه نجف به لبنان رفت، دیگر مجال تدریس نبود و مقالات و کتابها و حضور او در همایشهای بینالمللی، به غیر از تقریراتی که از درس اساتید داشت، نشاندهنده شخصیت فقهی اوست و نیز باید آرای او را استخراج و استفاده کنیم.
اکنون بحث انطباق احکام شرعی با شرایط روز مطرح است و گاهی دوگانهای به وجود میآید. برخی مقاومت میکنند و سخت پایبند به سنت هستند که ممکن است نتیجه اندیشه آنها با شرایط اجتماعی تناسب نداشته باشد. برخی هم از آن طرف بام میافتند و یکسری اصول مسلمی را که در فقه وجود دارد توجیه و تأویل میکنند و کنار میگذارند. امام موسی صدر چه راهی را برگزید؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. فکر و فقه اسلامی ما با چالش بزرگی به نام دوگانه سنت و تجدد مواجه است و همانطور که اشاره کردید، در آن افراط و تفریط وجود دارد. چه باید کرد؟ ویژگی ممتاز امام موسی صدر این بود که در دو حوزه سنتی کهنسال تراز اول تحصیل کرد و در یک خاندان اصیل پرورش یافت و در محضر اساتید بزرگ و درجه اول حوزه قم و نجف درس خواند. پس سرمایه و تراث فقهی را در دست داشت، اما فقه را اندیشه قرون گذشته نمیدانست، بلکه به نظرش فقه سرمایهای است که از دل قرآن و سنت میجوشد و فقها و مجتهدان هر زمانی باید بتوانند که به پرسشهای انسان زمان خودشان پاسخ دهند.
امام موسی صدر در حالی که به همه ارزشهای سنتی، سنت به معنای کتاب و اصالتهای قرآنی، پایبند بود، از نیازها و پرسشهای انسان زمانش غافل نشد؛ بنابراین مجموع این موارد شخصیتی را رقم زد که وقتی حرف میزد، موضع میگرفت یا اقدام میکرد، جامعیتی در افکار و اعمالش دیده میشد. در عین اینکه به ارزشهای اصیل پایبند بود به همان میزان خودش را موظف به پاسخگویی به انسان زمانش میدانست. به همین دلیل در ابراز نظرهای جدید حریت داشت و اجتهاد را به معنای نقل قول آرا و اقوال گذشتگان نمیدانست و نه تنها در مسائل جدید ابراز نظر میکرد، بلکه طبق آن رفتار میکرد. ایشان به طهارت اهل کتاب معتقد بود و حتی از یک دستفروش مسیحی بستنی خرید تا طهارت اهل کتاب را به صورت عملی به مردم نشان دهد.
او مرد اندیشه و عمل بود و برای زندگی مسالمتآمیز میان مسلمانان و مسیحیان، کاری را از سر مصلحت انجام نمیداد، بلکه اجتهاد میکرد و معتقد به طهارت اهل کتاب بود و در عمل هم اینگونه بود. اساساً ثمره فقه باید خودش را در جامعه نشان دهد؛ مثلا با اینکه خیلی از فقهای بزرگ در آن زمان بیمه را جزء معاملات غرری یا قمار میدانستند، او میگفت که بیمه یکی از ثمرات جالب تمدن جدید است و با نگاهی مثبت به پدیدهای جدید، اجتهاد میکند تا حلیت آن را تبیین کند.
از نگاه او احکام اسلامی باید نگهبان ارزشهای انسانی باشد و به همین دلیل افکارش از جمله فقه او در راستای حفظ کرامت و حقوق انسانها بود؛ یعنی نگاهش این بود که قوانین اسلام خشک نیست، بلکه در خدمت انسان است و کرامت فرد و اجتماع را رقم میزند. نمیگفت که به احکام اسلام عمل کنیم تا به بهشت برویم یا از جهنم نجات پیدا کنیم، بلکه میگفت که شریعت میخواهد سعادت فرد و جامعه را تأمین کند. او به تحولات زندگی انسان عمیقاً توجه میکرد و به جامعیت فقه اسلام و برتری نظام حقوقی اسلامی معتقد بود. علاوه بر این، نگاهش این بود که احکام اسلام یک دفعه نازل نشده است. در عصر نزول بحث تدریجی بودن و نگاه تربیتی احکام مطرح بود و ما هم باید به تدریج شریعت را در جامعه اجرا و آزمون و خطا کنیم.
امام موسی صدر در جامعه لبنان، که از لحاظ فرهنگی تنوع دارد و ادیان و مذاهب مختلفی در آن حضور دارند، با چالشهای فقهی متعددی روبهرو بود و توانست بر آنها فائق آید، ولی ما با چالشهای فقهی متعددی مواجه هستیم که هنوز حل نشده است و با گذشت چهل سال نتوانستهایم آنها را مرتفع کنیم. در این حوزه میتوانیم چه درسی از او بیاموزیم و در اندیشهاش چه عناصری وجود داشت که میتواند برای حل مشکلات امروز به ما کمک کند.
مشکلات فقهی موجود قابل پنهان کردن نیست. پیام نهضت امام خمینی این بود که اسلام دین موزهای و تاریخی نیست. مبنای کلامی و اعتقادی جامعیت اسلام و جاودانگی اسلام شوخیبردار نیست. حال چطور باید در زندگی انسانها عملی شود، آن هم بر مبنای اصولی همچون لااکراه فی الدین. بزرگانی مثل امام خمینی و علامه طباطبایی و شاگردانشان مثل شهید مطهری، امام موسی صدر و شهید بهشتی چشماندازی را از این موضوع ترسیم کردند، ولی متاسفانه در دهههای اخیر غفلتی بزرگ بر اصحاب فکر و فقه ما عارض شد و آن فراموش کردن اندیشهها و آرمانهای پیشگامان این حرکت بود.
اگر شهید مطهری زمان ما را درک میکرد، در مقابل مقتضیات و نیازهای جامعه چه میکرد؟ من با واژه شبهه مشکل دارم؛ نمیتوانیم به هر چیز جدیدی که با آن مواجه میشویم، بگوییم شبهه. شبهه یعنی حرف باطل حقنما. نمیخواهم منکر اساس شبهه شوم، اما نباید با مسائل مقابله کنیم، انسان امروز در حوزه معرفتی و جهانبینی و اخلاق اسلامی به پرسش نیاز دارد. شهید مطهری میگوید که اسلام و مقتضیات زمان؛ نمیگوید میخواهم به شبهات پاسخ بدهم. امام موسی صدر عمیقا انسانمحور و پاسدار کرامت و حقوق انسان و صلحآمیز است. البته این نافی مقاومت نیست. امام موسی صدر که به دنبال همزیستی بود حرکت محرومان را در برابر تجاوز صهیونیستها راه انداخت. اکنون میراث آنها را پشت گوش انداختهایم، باید ببینیم آنها چگونه میاندیشیدند. البته نه اینکه از آنها تقلید کنیم، باید نهضت بازگشت شروع و اندیشه این بزرگان حلاجی شود تا سیره آنها را در مواجهه با مشکلات سرمشق قرار دهیم.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ انتشار:۹ شهریور ۱۴۰۰، کدخبر: ۳۹۹۴۰۹۵، iqna.ir