شعار سال:چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران، مترجم و شاهنامهپژوه درباره جایگاه شعر یا به تعبیر این استاد برجسته «سرود» در روزگار امروز گفت: از کهنترین روزگاران تاکنون در ایران سرود یا شعر کاربردی بنیادین داشته است. میتوانم گفت؛ همواره برترین، کارآمدترین و گستردهترین هنر در ایران هنری است که در زبان آفریده میشود؛ هنر سخنوری. زبان، به ویژه در ایران پس از اسلام، زبان پارسی در پی سروده شدن شاهنامه به زبان پارسی، برترین و نیرومندترین پایگاه همبستگی در میان تیرههای گوناگون ایرانی بوده است.
وی افزود: هنگامی که همبستگی فرمانرانانه یا سیاسی در سدههای نخستین هجری فرومیپاشد، آنچه سرزمینهای ایرانی را با یکدیگر میپیوسته است و یکپارچگی آن را پاس میداشته، زبان پارسی بوده است. زبان، همچنان این کارکرد را پی گرفته و در روزگاران سپسین نیز داشته است. اما یکی از ویژگیهای آشکار در روزگار ما آن است که آن ارج و ارزی را که سرود و سَروَد در پی آن زبان در فرهنگ و تاریخ ایران داشته، از دست داده است. این ویژگی تنها در ایران و فرهنگ ایرانی دیده نمیشود و به گونهای ویژگی فراگیری است.
کزازی درباره دلیل مسئله کمرنگ شدن ارج و جایگاه شعر در زبان پارسی گفت: پاسخ کمابیش روشن است. هنرهایی دیگر سر برآورده و این هنر دیرینه را به کناری زدهاند. هنرهایی که سرآمد و دستاورد گسترش فناوری رسانهای در روزگار ما هستند. به همان سان که خواندن کتاب در سنجش با گذشته کاستی گرفته است، مردمان در سراسر جهان، از آن میان ایرانیان نیز بیشتر به جای آنکه بخوانند، میبینند یا میشنوند.
وی ادامه داد: هنرهایی که در پیوند با خواندن هستند، آن چیرگی پیشین خویش را از دست دادهاند. هر چند که سرود یا سَروَد هنری است که شنودنی هم هست، حتی میتوانم گفت که در روزگاران پیشین سروده را بیشتر میشنیدهاند تا بخوانند. اما به هر روی، پیوند پایدار با سروده به یاری نوشتار یا دیوانهای گوناگون در فرهنگ و ادب ایران انجام میگرفته است و میگیرد.
این استاد برجسته زبان و ادب فارسی تصریح کرد: نبود دیوان یا آنچه پرسمان روزگار ماست، بیگانگی با دیوان، ناخواندن یا کمتر خواندن آن خاستگاه و انگیزهای شده است که سخن پارسی، آن شکوه و شگرفیِ همواره خود را در این روزگار کمتر داشته باشد. در گذشته ایرانیان همواره با سرود و سَروَد در پیوند بودهاند و با آن میزیستهاند. از سالیان خردی با سرودههای بزرگان سخن پارسی آشنا میشدهاند. این آشنایی همچنان پایدار میمانده است. در بسیار کسان، ژرفا و گسترشی افزونتر مییافته است اما در روزگار ما داستان به گونهای دیگر است. زیرا نخست هنرهای دیداری و سپس هنرهای شنیداری جای هنری که بیشریشه در خواندن دارد، یعنی «سرود، هنر سخن» را گرفتهاند.
کزازی در پایان اظهار امیدواری کرد: با این همه برآنم که باری دیگر جهانیان یا دستکم به گمانی بسیار ایرانیان، به این هنر دیرینه بازخواهند گشت. هنری که برترین نشان و نمود فرهنگ ایرانی و خوی و خیم ایرانیان است. هنگامی که تب و تاب و شور و شرار این هنرها کاستی خواهد گرفت، زمینه برای دیگر بار شکوفا شدن این هنر نغز، شگرف و بیمانند فراهم خواهد آمد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا ، تاریخ انتشار: 27شهریور 1400، کدخبر:3998120 ، www.iqna.ir