شعار سال: دکتر «اکبر نصراللهی» استاد رسانه و ارتباطات و رییس دانشکده ارتباطات و مطالعات رسانه به تازگی گفت و گویی درباره تعریف مدیریت بحران و وضعیت بحران در کشور داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
کشور ما به لحاظ بحران خیز بودن خیلی بحرانی است؟ شما به عنوان پژوهشگر ایران را در عرصه بحران چگونه ارزیابی میکنید؟
همه کشورها در معرض بحرانهای مختلف هستند و ما هم یکی از این کشورها هستیم که از لحاظ شاخصههای بحران وضع خوبی نداریم و از ۴۵ بحران شناسایی شده طبیعی در دنیا حدود ۳۲ تای آن در ایران شناسایی شده و به لحاظ میزان تلفات در رده نهم قرار داریم و به لحاظ تنوع بحرانها در رده ۵ هستیم و در صدسال گذشته گفته میشود جمعیت ایران یک درصد جمعیت دنیا بوده، اما تلفات جانی در ایران ۶ درصد کل دنیا است و همه شاخصها مبین این است که وضع کشور ما خوب نیست و باید ببینیم چه باید کرد تا از این بحرانها پیش بینی کرد و به راحتی از آنها عبور کرد.
کدام دستگاه متولی برنامه ریزی برای کاهش این بحران است؟
همه مسئول هستند و نمیتوان گفت ارگان خاصی مسئولیت ندارد آنهم کشوری مثل ایران که در بحران تلفات زیادی دارد، اما قطعا برخی ارگانها مسئولیت بیشتری دارند. سازمان مدیریت بحران کشور متولی اصلی مدیریت بحران در کشور است و این سازمان باید این توان و هنر را داشته باشد که از ظرفیتها به خوبی در جهت کم شدن بحرانها فعالیت کند.
به لحاظ جایگاه این سازمان میفرمایید که کجا واقع شده است؟
بحران طبیعی است، اما آنچه غیر طبیعی است این است که این موضوع بسیار مهم و حیاتی را افرادی اداره کنند که کارشناس نیستند و بخواهند سیاسی اش کنند. آنچه غیر طبیعی است این است که در کشوری که بحرانهای زیادی داریم کار سازمانهای مختلف محدود به مرحله بحران است و به قبل و بعد بحران توجه نمیشود و به آموزش مردم توجه نمیشود و نگاه اداری بر مدیریت بحران حاکم است.
دغدغه اصلی ام این است که سازمان مدیریت بحران به دستور رییس جمهور انتخاب میشود و آیا معاون وزیر میتواند این سازمان را بگرداند؟
مشکل ما الان مشکل ساختار سازمان مدیریت بحران نیست بلکه در خود مدیریت آقایان است و خود مدیریت بحران در بحران است. در ماده ۶ قانون مدیریت بحران در سال ۹۸ آمده است که رییس جمهور رییس اصلی مدیریت بحران است. نمیدانم این سوال را از چه کسی باید پرسید که این شورا که باید سه ماه یک بار جلسهای به مدیریت رییس جمهور تشکیل دهد، آخرین بار چه زمانی تشکیل جلسه داده است؟ یکی از مهمترین مشکلات کشور ما این است که متولیان بحران و رسانه و بخشهایی که درگیر این هستند یا خودشان آگاه به موضوعات نیستند یا آگاهی شان ناکافی است و یا حساس به موضوعات نیستند و یا حساسیت شان ناکافی است. رییس سازمان مدیریت بحران از سال ۹۳ و همزمان با آغاز دولت آقای روحانی این سمت را داشته است و در این سالها جلسهای مصوبهای نبوده که متوجه شویم.
چرا رسانهها در این باره اعتراض نمیکنند؟
ما باید در مورد مباحث مربوط به جان آدمها حساس باشیم. سازمان پدافند کشور کدام کار برجستهای انجام داد و جریان بحران کشور را معکوس کرد و حساسیتها را بالا برد؟ ما هنوز در ابر بحران کرونا گیر هستیم و سوالم این است درباره مدیریت بحران کرونا کسی سازمان مدیریت بحران و سازمان پدافند عامل را نشناخت. اگر سازمان پدافند شرکت میکرد از جای دیگر به عنوان نماینده شرکت میکرد، اما حالا آقای رییسی اخیرا دستور داده از سازمان پدافند عامل در این شوراهای مختلف مدیریت بحران شرکت کنند. من میگویم خود این سازمانها باید مطالبه گر باشند. آیا مدیریت بحران فقط به سیل و زلزله است؟ نه. شما کجا دیدید رییس ستاد مدیریت بحران غیر از سیل و زلزله درباره موضوع دیگری حرفی بزند؟ حالا جالب است که درباره سیل و زلزله قبل و بعدش را کاری ندارد و همان موقع سیل و زلزله حرفهایی میزند کهای کاش نزند. ما در آستانه تغییرات در دولت این حرفها را میزنیم و جالب است که درباره همه چیز گمانه زنی شده، اما درباره مدیریت بحران هیچ کسی حرفی نزده است این یعنی که هیچ فردی درباره مدیریت بحران دغدغهای ندارد و این خیلی ناراحت کننده است. انگار که برای آقایان مهم نیست و ان شا الله این لایو کمک کند نظر مسئولین کشور جلب شود به اینکه کشور ما حال خوبی ندارد.
جالب بود در سال ۹۵ زمانی که در سیستان و بلوچستان و ایلام سیل آمده بود آقای نجار آمده بود و میگفت خداراشکر سیل آمده و درختان آبیاری شده و رودخانهها آب جاری شده و مردم خوشحالند این درست زمانی بود که مردم در دل بحران بودند و رییس مدیریت بحران آمده و این حرف را میزند آنهم در شرایطی که مردم اموال و خانه هایشان را از دست دادند و جالب است همان زمان تابناک اعتراض کرد و سازمان صداوسیما به صورت طنز در بخش خبری آن را مطرح کرد. آقای نجار از زمان آقای احمدی نژاد و بعد از آن روحانی مدیریت بحران را در دست داشتند و من احتمال میدانم به دلیل هم شهری بودن با احمدی نژاد و روحانی این سمت به آقای نجار داده شده است. یکی از مهمترین اشکالهای مدیریت بحران غلبه نگاه سیاسی و مجیزگویی است که در زمان زلزله گفتند دیواری که عکس آقای احمدی نژاد روی آن نصب بوده نریخته است. بحث ما شخص نیست بلکه نوع رفتار است. در قانون جدید مجلس شورای اسلامی درباره رییس سازمان مدیریت بحران کشور آمده از میان افرادی که سابقه در بخش مدیریت بحران دارند و ۷ سال سابقه کار در این حوزه دارند و همچنین تحصیلات دانشگاهی مرتبط دارند باید برای دوره پنج ساله مدیر دیگری انتخاب شود. من تحصیلات آقای نجار را جست و جو کردم و دیدم که در همه بیوگرافی هایشان فقط خورده کارشناسی ارشد و مشخص نبود چه رشتهای تحصیل کردند.
اینکه رییس ستاد مدیریت بحران یک کشوری مداح باشند و شغل تخصصی شان این باشد و به واسطه آشنایی چنین سمتی بگیرند شبیه به کارشناسی ارشد این دوستمان است. به نظرم چنین فردی باید در حوزههای اجتماعی و فرهنگی مشغول به کار شود نه حوزه مدیریت بحران.
من نمیدانم مدرک مرتبط دارند یا نه، اما وقتی جست و جو کردم چیزی مبنی بر این نیامد و اگر مرتبط بود مینوشتند و احتمالا غیر مرتبط است. البته من با نظر شما مخالفم، چون معتقدم کسی که مداح است و صدای خوبی دارد و آدم معتقدی است میتواند تاثیر مرتبطی هم داشته باشد و کار اعتقادی کار دلی هم هست و ممکن است من نوعی مداحی هم بکنم و واقعا مستحق آن پست هم باشم. برای مثال افرادی هستند که رشته تحصیلی شدن با شغل شان مرتبط نیست، اما در شغل شان بسیار موفقند مثل مرتضی حیدری که در رشته فیزیوتراپی تحصیل کرده، اما مجری است و در اجرا هم انصافا موفق است. در هر صورت میخواهم بگویم آنچه در اینجا نوشته شده با آنچه به آن عمل میشود با هم مغایرت دارد.
به نظر شما چرا رسانهها در حال حاضر نسبت به کارآمدی یا غیرکار آمدی مدیریت ستاد بحران حساس نیستند؟ شناختی در این زمینه ندارند مطامع شخصی دارند و ...؟
همه گزینهها میتواند درست باشد. یکی از مشکلات ما اطلاعات ناکافی از مخاطرات و بحرانهای کشور است. متولی رسمی بحران کشور باید ایمان و باور داشته باشد اگر میخواهد مخاطرات تبدیل به بحران نشوند و اگر میخواهد تلفات بحرانها کم شود باید از کمک رسانهها استفاده کند و رسانهها را مطلع کند و به صورت هفتگی با آنها جلسه داشته باشد آنهم با همه رسانههای رسمی. باید بدانند که کشورهای دیگر چطور از رسانه برای آموزش مردم استفاده میکنند؟ بنابراین اگر رسانههای ما حساس و آگاه نیستند بخشی از آن به کم کاری سازمان مدیریت بحران برمی گردد. اما از طرفی رسانهها هم وظیفه دارند آنجایی که مسئولان کارشان را به درستی انجام نمیدهند ورود کنند و از آنها مطالبه کنند و نقش نظارتی شان را ایفا کنند. سازمان مدیریت بحران و سایر سازمانها به دلیل منافعی که دارند نمیخواهند اشکالاتشان را بگویند و رسانهها باید نظارت و مطالبه کنند. جدای از اینها ما که مسلمان هستیم از نظر شرعی باورمان این است که اگر میتوانستیم یک انسان را با پیش بینی و پیش گویی نجات دهیم و نجات ندادیم انگار مرتکب قتل شدیم. آقای نجار در سال ۹۶ در مصاحبه با خبرگزاری برنا گفتند عمده رسانهها دانش عمومی درباره مدیریت بحران ندارند و حرف من این است چه کسی باید اینها را آگاه کند؟ شما کجا دانشگاه و رسانه را صدا زدید تا از وضعیت بحران کشور مطلع شان کنید؟ در همان مصاحبه حرفهای عجیبی زده است و گفته سازمان مدیریت بحران سازمان سیاست گذار حمایت کننده و هدایت کننده است و نظارت کننده است و وظیفه ما کار اجرایی نیست و وظیفه من نیست که برف پارو کنم بلکه وظیفه دستگاههای اجرایی است. بحث وضعیت جوی به هواشناسی مربوط است بزرگ راه فرودگاه سازمان هواشناسی زیر نظر وزارت راه و شهرسازی است و به ما مربوط نیست و اگر هم قصوری بوده قصور وزارت خانه بوده است.
البته من حرفم این نیست که آقای نجار باید برف پارو کند و هیچکس هم چنین انتظاری از او ندارد، اما اینکه کل تهران به دلیل بارش برف فلج شده و اینکه رییس سازمان مدیریت بحران هم چنین حرفی بزند برای ما عجیب است.
ماده ۱۱ و ۱۲ همین قانون اعلام میکند دستورالعملهای احتیاطی و پایشهای سرزمینی توسط سازمان مدیریت بحران باید انجام شود و اگر کارش را درست انجام داده بود متوجه میشد که برای مثال این گردنه برف گیر است و تجهیزات مناسبی در راهداری وجود ندارد و قاعدتا با اولین برف گردنه بسته شده و همشهریان ما تلف میشوند. این دیدگاه را خودشان باید داشته باشند و پایش مواد ۱۱ و ۱۲ با چه کسی باید باشد؟ چه کسی باید بر آن نظارت میکرده؟ شما دستگاه نظارتی هستید، اما نظارت این طور نیست که صبر کنید تا یک اتفاقی بیفتد و باید پیش بینی هم میکردید. باید سازمان مدیریت بحران به خودشناسی برسد و یک نسخه از قانون را بخوانند.
در ماده ۱ قانون جدید همین آمده که به منظور ارتقای توانمندی جامعه در امور پیشگیری و پیش بینی پاسخ موثری در برابر مخاطرات طبیعی و حوادث با ایجاد مدیریت یکپارچه و ... میگوید برای مدیریت کشور همه باید این احکام را اجرا کنند. حالا سوال این است اگر واقعا اینها به عهده سازمان مدیریت بحران نیست پس چه کسی باید مردم ما را حساس کند؟ نخ تسبیح مخاطرات و بحرانهای کشور چه کسی است؟
به قول آقای رییسی در زمان ریاست شان بر قوه قضاییه که در صحبت هایشان که گفتند ترک فعل، اگر این قانون و سیاست اجرایی شود، امروز باید از همه افراد از جمله متولیان فعلی مدیریت بحران در کشور سوال شود که چرا شما ترک فعل کردید؟ این خیلی مهم است که اگر میگوییم آگاه شدن و آگاه کردن، حساس شدن و حساس کردن مقدمه پیشگیری و مدیریت درست بحران هست، اولین جایی که به ذهن میرسد سازمان مدیریت بحران است. تحقیقات نشان میدهد این کار انجام نشده و در شرایطی که همه مدیریتها تغییر کرده انتظارمان این است که در بحث مدیریت بحران کشور که با جان و مال مردم سر و کار دارد واقعا توجه بیشتری شود. خیلی عجیب دست اشتباههایی که رخ میدهد همان اشتباههای قبلی است.
وقتی بحران ایجاد میشود با توجه به اینکه متولی این ماهیت وزارت کشور است مسئولیت تقسیم کار و خدمات با چه کسی است؟ طبق امکانات موجود باید از بودجه خرید کنند و به افراد آسیب دیده بدهند. حتی در بخش تقسیم کمکها هم یک اجماع خاصی وجود ندارد و دیدید که بسیح از یک طرف نیروی انتظامی و سپاه و .. از طرف دیگر خودشان اقدام میکنند و یک بلبشویی ایجاد میشود. دلیل این به کدام مرجع برمی گردد؟ آیا در قانون مولفههای مناسبی در این باره نداریم یا اینکه مدیریت نمیتواند اینها را جمع کند؟فکر میکنم اینکه بخشهای مختلف کشور و افراد حقیقی و سلبریتیها به میدان میآیند یک فرصت است و از مزیتها است، اما برخوردهایی با اینها شده که دیگر جرات نمیکنند جلو بیایند. سازمان مدیریت بحران کشور باید اینها را سر و سامان دهد. یکی از مشکلات مان عاطفی بودن مردم است که میخواهند در شرایط خاص همدیگر را کمک کنند، اما مدل ندارند! خودشان باید مدل بنویسند یا یک کار حاکمیتی است؟ در این بین ممکن است عدهای سواستفاده کنند و مسئولیت و عواقب این سو استفادهها بر گردن مسئولین حاکمیتی است. چون قوانینی تصویب نکرده است.
نکته دیگری که خیلی مهم است و آنهم اینکه مردم در این مواقع حساس دیگر به کمیته امداد کمک نمیکنند، اما به یک سلبریتی مذهبی و هنری کمک بسیار زیادی میکنند خودش نشان دهنده بحران بی اعتمادی است. یعنی مردم با این کارشان میگویند من به دستگاه رسمی اعتماد ندارم. سازمان مدیریت بحران بخشهای مختلف پژوهشی و پیشگیری دارد و باید بگوید چرا این اتفاق افتاده و ما چه کنیم که از این ظرفیتها استفاده کنیم؟ یا نکتهای که گفتید در ماده ۱۲ یکسری دستگاهها هست در سازمان مدیریت بحران کشور که میگوید هر کدام از سازمانها باید چه کار کنند؟ در ماده ۱۲ وظایف دستگاههای مسئول را بیان میکند. من چند سال پیش در مصاحبهای گفتم در کشور ما که بحرانهای زیادی داریم باید آموزش مدیریت بحران از مهدکودکها آغاز شود و در دانشگاهها و مدارس اجباری شود. حالا چنین موضوعی در قانون آمده، اما ممکن است آموزش و پرورش نخواهد چنین کاری کند، چه سازمانی باید جلوی او بایستد؟ سازمان مدیریت بحران کشور. از طرفی اگر سازمان مدیریت بحران کشور ساکت است چرا همکاران رسانهای مطالبه نکردند؟ من به عنوان استاد دانشگاه رسانه این طرح را پیگیری کردم تا چنین درسی در دانشگاهها اجباری شود. اما هزار مانع در وزارت علوم ایجاد میکنند.
نمیگویند ما اجرا نمیکنیم، اما اذیت میکنند و برای مثال میگویند باید این تعداد استاد داشته باشید. متاسفانه ما یکسری مقرراتی داریم که به جای تسهیل کردن، کاری میکنند که آن کار پیش نرود. حالا امیدواریم در دولت جدید بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری که فرمودند بازسازی انقلابی چنین حرکتی صورت بگیرد هم در حوزه مدیریت بحران و هم در رسانه.
در هشت سال گذشته به سازمان مدیریت بحران از صفر تا بیست چه نمرهای میدهید؟
ما یک وقتی میخواهیم سازمانی را با توجه به تحولات پیرامونی قضاوت کنیم و یک زمانی هم هست که سازمانی را میخواهیم نسبت به چهار دهه قبل قضاوت کنیم. اگر میخواهیم نسبت به قبل قضاوت کنیم انصافا کارهایی انجام شده که درخور تقدیر است. اما اگر بخواهیم تحولات پیرامونمان را نگاه کنیم و انتظاراتی که از ما میرفت به نظرم باید چند نمره از جای دیگری بگیرند تا نمره صفر بدهند. وضعیت کشور خوب نیست و این به معنی این نیست که افرادی که در سازمان مدیریت بحران هستند کار انجام ندادند و یا کارشناس نیستند. اتفاقا بدنه سازمان مدیریت بحران کشور بدنه قوی دارد، اما نوع نگرش و رویکرد و نگاه و راهبرد مقامات اصلی سازمان اشتباه است و رویکردی سنتی و کمی و رویدادی دارند و راهبردی انفعالی و واکنشی دارند. رییس ستاد مدیریت بحران بارها گفت دعا کنید در تهران زلزله نیاید اگر قرار باشد با دعا حل شود چرا سازمان مدیریت بحران داریم؟ هرچند همه ما به دعا اعتقاد داریم.
به مدیر سازمان مدیریت بحران چه نمرهای میدهید؟
سازمان بدنه کارشناسی قوی دارد، اما غلبه نگاه غیرکارشناسی و سیاسی و استفاده نکردن یا استفاده ناکافی از کارشناسان همان سازمان و کارشناسان دیگر و ناهماهنگی با دستگاههای مخالف و استفاده نکردن یا استفاده ناکافی از رسانههای رسمی و رسانههای جدید سازمان مدیریت بحران را سازمانی ناکارآمد و در بحران کرد. من نا امید نیستم و میگویم با همین بدنه کارشناسی و همین رسانهها جهاد و تحرک و جریان آموزش رسانهها در گام اول برای اینکه حساس شان کنیم و در گام مردم. بعدی استفاده از ظرفیت رسانهها است. مصرف رسانهای مردم تغییر پیدا کرده است. مردم حدود ۵ ساعت از روزشان در فضای مجازی هستند و بنابراین هر کنشگر سیاسی اقتصادی برای موفق شدن خود باید به فضای مجازی ورود کند. سازمان مدیریت بحران از اینها استفاده نمیکند. در مدت یکسال میشود همین سازمان مدیریت بحران را به خوبی مدیریت کرد و دلسوز و همراه مردم بود تا مخاطرات تبدیل به بحران نشوند و اگر خدای نکرده بحرانی رخ داد تلفات کمتر باشد.
به سواد رسانهای ما در حوزه بحران چه نمرهای میدهید؟
در سوال قبلی گفتم. با کمی گری موافق نیستم که بخواهم نمره دهم. هرکاری میخواهد انجام شود چه اعتماد سازی چه اعتماد زدایی نقش دارند و در بحران هم نقش دارند و ما رسانه ایها هم در این زمینه آگاه نبودیم و من نمره ۱۰ میدهم. برای مثال در دهه ۸۰ ریزگردها را داشتیم و رسانهها به آن نپرداختند و الان شده موضوع امنیت ملی کشور. بحثم این است که اگر مسئولان مشکلات را پنهان نگه میدارند قابل درک است، اما چرا رسانهها به آن نمیپردازند؟ اگر در موضوع ریزگردها آن زمان رسانهها ورود میکردند الان کار به اینجا نمیرسید. ما بحرانهای زیادی در کشورمان داشتیم مثل بحران نفوذ ترور شهید فخری زاده و بحران ناکارآمدی رسانهها و ... اگر ما این بحرانها را بدانیم و معتقد به پیشگیری آن هم باشیم چه نمرهای به رسانهها میدهید؟ من میگویم یکسری بحرانها مثل سیل قابل پیش بینی است و رییس سازمان مدیریت بحران از طریق رسانهها میتواند به مردم آموزش دهد که سیل میآید و اینطوری خودتان را محافظت کنید. اما میبینیم سیل و برف و طوفانی که میآید به دلیل اشکالات و اشتباههای مشابه است. بخشهای مختلف از جمله رسانهها باید نوع نگرش و راهبردشان را به مخاطب بگویند و بدون راهبرد نمیشود پیش بینی و پیشگیری و مداخله کرد. دستگاههای مختلف باید برنامه داشته باشند برای بحران ها. ما باید بدانیم وضعمان چطور است و چرا اینطوری شده و این وظیفه حرفهای و شرعی و اداری است و اگر از روی دلسوزی به دولت جدید انتقاد میکنیم میخواهیم بگوییم که این مهم است.
اولین کاری که رییس سازمان مدیریت بحران باید انجام دهد چیست؟
دعوت از دانشگاهیان، رسانهها و سازمانها در فضای آرام و صمیمی است تا همه به رفع و بیان مشکلات بپردازند. داشتن چشم انداز، تشکیل راهنما و ... است. او باید دیدگاهها را بشنود و در جهت رفع شان برآید.
جمع بندی میفرمایید.
مشکلات مدیریت بحران را گفتم که با همین قوانین میشود بحرانها را مدیریت کرد و مشکل ما در مدیریت است نه در ساختار و قوانین. غلبه مشکلات سیاسی باعث شد از کارشناسهای دیگری استفاده نشود. مدیریت فعلی بحران خود را عقل کل میداند و داشتن رویکرد سنتی اش باعث شده وضعیت کشور ما الان به چنین روزی بیفتد. رویکرد و نوع نگاه سازمان مدیریت بحران باید رویکرد پیشگیرانه باشد نه اینکه وقتی بحران رخ داد یادش بیفتد. تخصیص اعتبار در بخش پیشگیری سرمایه گذاری است و لازم است برنامه جامعی باشد و از ظرفیت رسانهها استفاده شود و ما رویکرد آینده پژوهانه داشته باشیم. به هماهنگی باید توجه ویژهای شود که این الان وجود ندارد و اینکه باید از ان جی اوها هم استفاده حداکثری شود.
آسیبهای روحی، تخصصی و اشکالات ساختاری و اداری وجود دارد که در بخش عمومی کم اطلاعی از ذات کار رسانهها و نیازهای آنها در بحران را جزو اشکالات عمومی سازمان مدیریت بحران میدانم. اطلاعات ناکافی از روند کار در رسانهها و تفاوت قائل نشدن بین ظرفیتها و بخشهای مختلف رسانهها آسیب دوم هست. اطلاعات اشتباه و ناکافی از ویژگیهای مخاطبان و نیازهای آنها هم یکی دیگر از آسیبهای عمومی سازمان مدیریت بحران است. عادت به ارتباط با رسانههای رسمی و اشتیاق به بهره برداری سیاسی و خود تبلیغی در بحرانها از آسیبهای عمومی سازمان مدیریت بحران است.
در بخش تخصصی شناخت ناکافی از بحران، شناخت ناکافی از مدلهای مدیریت بحران و بایستههای آنها، شناخت ناکافی از تاک تیکهای رسانهای بحران، ضعف در طراحی سناریوهای مختلف، در بخش اشکالات ساختاری و اداری ضعفهای ارتباطی درون سازمانی، فقدان باور یا ساز و کار اقدامات تیمی و تعریف و تشریح آن و نداشتن سخنرانهای مسلط به امور رسانهای و رویکرد سنتی و استراتژی انفعالی و غلبه رویه و کار اداری اشکالات ساختاری و اداری است.
پیامد این اشکالها باعث تاخیر در شروع و تعجیل در استاپ در بحرانهای مختلف، غلبه شعارها بر اقدامات، تعدد سخن گویان، فرصت سوزی، اعتماد زدایی، مخاطب گریزی و گل به خودی مهمترین عوارض و اشکالاتی است که در بخش ساختاری و تخصصی وجود دارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۴۰۰۰۷۰۱۰۰۰۶۵۵، www.farsnews.ir