شعار سال: دو ساعت بازداشت بخاطر یک عکس!
سیدمحمدحسین حسینی فعال رسانهای در اینستاگرام خود نوشت:
امروز بخاطر این عکس قریب به دو ساعت بازداشت بودم، در مترو سعدی؛ پلهبرقی ۷۰، ۸۰پلهای که پیش از این مسافران را از اعماق مترو تا چهارراه مخبرالدوله بالا میبرد چند روزی بود که کار نمیکرد.
دیروز میخواستم عکس بگیرم، ولی کاهلی کردم، امروز که دیدم هنوز غیرفعال است چند دقیقهای صبر کردم تا در خلوت عکسی بگیرم و بفرستم برای دوستان شهرداری تا پیگیری کنند. عکس که گرفتم از پشت صدایی گفت آقا چرا عکس میگیری؟
برگشتم مأمور مترو دوباره گفت چرا عکس گرفتی پاکش کن!
_ پاک کنم؟ چرا؟
_ ممنوعه!
آمدم بگویم طبق کدام قانون صدا زد آقای فلانی بیا. کمتر از چند ثانیه دو سه نفر جمع شدند اطرافم! گفتم چرا تنش درست میکنید؟ یک عکس ساده گرفتم. پلیس مترو سر رسید و من هاج و واج که اینها چه میگویند! صدا رفت بالاتر که چرا عکس گرفتی! پاکش کن!
_ پاکش نمیکنم؛ چرا باید پاک کنم؟ عکس گرفتن اینجا مجوز میخواهد. کجا نوشته؟
_قانونه!
بردنم داخل اتاق پلیس. کارت شناسایی بده.
_برا چی باید بدم؟ به چه جرمی؟
_چون من میگم. از کجا بفهمم ایرانی هستی یا خارجی یا جاسوس و تروریست؟
و من کماکان مبهوت و گیج! پاک نمیکنم. بشین بفرستیمت کلانتری. مشکلی نیست.
_ شغلت چیه؟
_ خبرنگار.
با مکث و سردی، خبرنگاری و نمیدونی عکس گرفتن در اماکن عمومی ممنوعه! کارت شناسایی بده. چرا باید بدم؟ دستبند درآورد که احیانا بترساند، دید برام اهمیتی ندارد خودش دوباره گذاشت جیبش. جیبهات رو خالی کن. کیف هر چی داری. با آرامش و لبخند هر چی داشتم ریختم رو میز. کارت ملی رو درآورد گفت فکر کردم ۲۳سالته! لبخند زدم. شروع به نوشتن صورتجلسه کرد و همزمان تهدید. گفتم گوشیم رو بدید یه تماس بگیرم گفت نمیشه، رفتی کلانتری اونجا!
یادم رفت بگم از اواسط کار که گفتم خبرنگارم دوربین یقهایش رو روشن و وصل کرد. گفتم چرا موقعی که دستبند درآوردی دوربینت وصل نبود. از یه طرف از حساب نبردنم شاکی بودند از یه طرف شک کرده بودند که این حتما به یهجا وصله! پرسیدم ببخشید اسم شما چیه؟ پلهبرقی با این طول چند روزه خرابه خواستم بفرستم برای دوستانم در شهرداری شاید پیگیر شوند. گفت عکس ممنوعه اینجا. گفتم پس چرا در اپ ۱۳۷ جای ارسال عکس داره! گفت تو همهچی فضولی میکنید ما خودمون پیگیر هستیم. قطعهش خرابه بخاطر تحریم نیست (که آخر سر گفتند پیمانکار بخاطر معوقات مالیاش کار را زمین گذاشته!)
حقیقتا دلم سوخت براشون که برا خوشآمد بالاسری مجبورند اینطور رفتار کنند. زبانشون نرم شد و تهدیدها جاشو با مصالحه عوض کرد. حتی نشسته بودند قانون عکسبرداری در مترو را چک کنند. (از دوستان شاغل در مترو و شهرداری پرسیدم، عکسبرداری با گوشی اصلا مجوزی لازم نداره).
شروع کردند به توضیح که چرا و به چه علت اینطور کردهاند. رفته بودند تو فاز مصالحه. به چه جرمی میخواستن منو بفرستند کلانتری و دادگستری؟ بعد از یکساعتونیم بحث و جدل به یکیشون که آرامتر و معقولتر برخورد کرده بود گفتم من برای پیگیری خرابی عکس گرفتم، این چه برخوردیه که شما با مردم میکنید بخاطر یه عکس ساده!
دوباره یکی دیگهشون گفت مردم عادی سریع حرف گوش میدن عکس رو پاک میکنند و به اینجا نمیرسه! حالا شما بگو چه کنیم برای این ماجرا. گفت عکسها رو پاک کن تمومش کنیم. گفتم فقط بخاطر شما باشه. قفل گوشی رو باز کردم گفتم خودتون ببینید و پاک کنید. پاک شد و گفت یه جای دیگه هم هست از اونجا هم پاک کن. گفتم اگه بلدی کجاست خودت پاک کن که بلد نبود.
آخر سر گفتند اگه میتونی پیگیری کنی ما سهروزه به رئیس ایستگاه گفتیم یه استند یا بنر بگذاره جلوی گیت برای اطلاع خرابی پلهبرقی رو به بالا و استفاده از جایگزینها یا پیجر ایستگاه اعلام کنه که پلهبرقی که سابقا رو به بالا بوده خرابه و میتونید از آسانسور سکوی شرقی که کسی خبری ازش نداره استفاده کنید.
داشتیم حرف میزدیم یه پیرمرد اومد داخل اتاق خطاب به همه ما گفت آقا من پول اسنپ ندارم، این همه پله رو چطوری بالا پایین گفتم آخه! پاهام نمیکشه...
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی رجانیوز