شعار سال: دکتر علی رضاقلی روز هشتم فروردین ماه ۱۴۰۱ به دلیل عارضه قلبی در سن ۷۵ سالگی دار فانی را وداع گفت. کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» معروفترین اثری است که از این استاد فقید جامعه شناسی بر جا مانده و پژوهشهایی در حوزه جامعه شناسی اقتصادی داشت که هیچ کدام آنها به کتاب و یا حتی درس گفتار تبدیل نشد.
به مناسبت درگذشت دکتر رضاقلی، با تقی آزاد ارمکی گفت و گویی در خصوص ویژگیهای شخصیتی و جایگاه علمی این استاد فقید داشته ایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
از نظر شما مهمترین ویژگی شخصیت مرحوم رضاقلی چه بود؟ در میان دوستان و همکاران به چه ویژگیای شناخته میشدند؟
دکتر رضاقلی در واقع یک جامعه شناس مرزی بود و به همین دلیل خیلی تعلق به ساز و کارهای اداری و بروکراتیک سازمانی نداشت. یعنی کارمند جامعه شناسی نبود، ولی جامعه شناس بود؛ جامعه شناسی که به سطح کارمندی نزول نکرده بود و کنش او در حوزه جامعه شناسی جنبه کارمندی نداشت. از سوی دیگر به دلیل شجاعت و خوشفکری که داشت، میتوانم بگویم جامعه شناس منتقد تلقی میشود. پس سلبی اش این است که کارمند نبود و ایجابی اش این است که صفات شخصیتی داشت که به او به عنوان یک جامعه شناس منتقد کمک کرده بود.
شاید بتوان گفت ایشان یکی از شاخصترین جامعه شناسانی است که توانسته فضای انتقادی را هم نسبت به جامعه شناسی و هم نسبت به جامعه و روندهای اجتماعی طرح کند که اصلیترین آن در کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» خودش را نشان میدهد.
به نظر میرسد که این کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» معروفترین کتاب آقای رضاقلی بود...
و در عین حال معروفترین کتاب جامعه شناسی که در افکار عمومی هم آمده و کتابی نیست که فقط در جامعه شناسی و میان جامعه شناسان باشد. کتابی است که مقبولیت و محبوبیت اجتماعی و سیاسی هم پیدا کرده و خیلی از آدمهایی که در عرصههای غیر جامعه شناسی زیست کرده اند و زندگی میکنند، با این اثر هم آشنا هستند.
دلیل مقبولیت و محبوبیت این کتاب چیست؟
من اساسا در باب تز اصلی این کتاب نقدهایی دارم و وقتی هم تجلیل آقای دکتر رضاقلی در شب بخارا بود، به طور مفصل نقدهایم را به این ایده نخبه کشی ارائه دادم. اینکه ایده و نقد من چه چیزی هست بماند، ولی علتش این است که دارد در باب وضعیت جامعه ایرانی و افت و خیزها و چالشها و بحرانهایی که پیش آمده به قضاوت مینشیند. رضاقلی جامعه شناسی است که گفته، چرا همیشه پروژه توسعه جامعه ایرانی ناکام است؟ چرا پروژه دموکراسی خواهی آن ناکام است؟ چرا بحث سامان حیات اجتماعی آن ناکام مانده است؟ پاسخی که میدهد، درست یا غلط، خیلی شفاف و روشن است و در عین حال مطلوبیت پیدا میکند و مخاطبان نسبت به آن حساس میشوند و او را میپذیرند.
یعنی یکی از فضاها و پیامهایی است که رضاقلی توانسته در جامعه ایرانی ارائه بدهد و بعد هم میگوید بر میگردد به اینکه اساسا ساز و کارها به گونهای رقم میخورد که نخبهها کشته میشوند قبل از اینکه بتوانند اثرگذار شوند و اثرات تام داشته باشند. به عنوان نمونه، امیرکبیر یکی از نخبههای جامعه ایرانی است که در اوج قدرت وقتی میخواهد اصلاحات ساختاری ایجاد کند، کشته میشود؛ و جامعه و حوزه سیاست و فرهنگ او را میکشد و همه برای کشتن او کف میزنند. بعدها میبینند چه خطایی کرده اند و بعد برای اینکه خطایشان را جبران کنند دوباره نخبه دیگری را میکشند.
او چنین بحثی میکند و به همین دلیل صدایش شنیده میشود. برای اینکه میگوید، چرا دموکراسی خواهی در ایران ناکام است؟ چرا دیکتاتوری ظهور میکند، ولی دموکراسی ظهور نمیکند؟ یا توسعه ظهور نمیکند، ولی عقب ماندگی ظهور میکند؟ منطقش به بحث نخبه کشی بر میگردد و به نظرم پژواک این صدا همه عرصههای حیات اجتماعی را میگیرد و یکی از مهمترین و خواندنیترین کتابهایی است که در ایران با آن روبرو هستیم.
بعد از کتاب جامعه شناسی نخبه کشی، دوستان ایشان و کسانی که مطلع بودند میگفتند که دکتر رضاقلی نوشتههای متفرقه زیادی دارد، ولی هیچ وقت تمایل ندارد آنها را تبدیل به یک کتاب کند. به نظر شما دلیل این عدم تمایل ایشان چه بود؟
هرکسی در کار علمی خود یک دغدغههای حاشیهای دارد که میماند و ممکن است یک زمانی استفاده شود. خود من الآن چندین فایل باز دارم که تمام نکرده ام. این نشان میدهد که آن مطلب هنوز برای من یا او جا نیفتاده و تمام شده نیست که به مرحله انتشار برسد. ولی دکتر رضاقلی جهتگیری جدیدی در بحث جامعه شناسی اقتصادی داشت که به وصل شدن او به حلقه نهادگراهای ایرانی بر میگردد. وقتی ایشان به نهادگراها در ایران وصل شده، مسأله اقتصاد و تحولات جامعه ایرانی در عرصه اقتصاد، سیاست، اجتماع و جمعیت مهم میشود؛ لذا رضاقلی به این عرصه آمده است و فقط دغدغه اش در سیاست و افکار عمومی نیست و بلکه در عرصه اقتصاد هم هست.
پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس جلسهای در مورد آقای دکتر رضاقلی بود. آنجا روایت شخصی خودش این بود که من وارد این عرصهها میشوم و هنوز قوام کافی پیدا نکرده که بتوانم حرفهای اصلی و نهایی را بزنم. پس از این بابت میشود گفت که پروژه رضاقلی در جامعه شناسی نخبه کشی تمام شده است، ولی در جامعه شناسی اقتصادی پروژه او تمام نشده است. به نظرم پروژه ناتمام رضاقلی میتوانست مهمتر از پروژه تمام او باشد؛ اگر فرصت میکرد که آن را تمام کند.
به خاطر اینکه او دارد به سرعت افکار عمومی را تهییج میکند و این میتوانست عرصه دانش، آکادمی و نخبگان را متوجه خودش کند و چالشهای اساسی که در عرصه نظام اجتماعی و نظام اقتصادی ایران وجود دارد را مطرح کند.
به نظر شما پروژه ناتمام آقای رضاقلی پتانسیل این را دارد که توسط دانشجویان و یا اساتید دیگر ادامه پیدا کند؟
رضاقلی این موارد را به عنوان درس گفتار آماده نکرده بود. متفکرینی مثل جرج هربرت مید یا آقای مطهری و شریعتی به شکل شفاهی گفتگوهایی دارند و درسهایی داده اند که پیاده شده و این پیاده شدهها تبدیل به متون میشود. رضاقلی چنین کاری نکرده و کم صحبت کرده و بیشتر پژوهش میکرد. این پژوهشها وضعیتی دارد که دانشجو نمیتواند آنها را ادامه دهد، ولی همکاران او و حلقه نهادگراهای اقتصادی و اجتماعی ایرانی، که ایشان جزئی از آنها بوده و با آنها کار میکرد، شاید بتوانند یک بازنگری کنند و ایدههای ایشان را سر و سامان بدهند و به نام دکتر رضاقلی یا هوادارانش و حلقه نهادگراهای ایرانی آن را به چاپ برسانند.
اگر نکتهای باقی مانده که در سؤالات من نبود را برای ما بفرمایید.
وقتی خبر فوت ایشان را شنیدم خیلی متأثر شدم. جامعه شناسی که در حاشیه بود، اما بیش از خیلی جامعه شناسان کانون در شکل گیری اندیشه انتقادی در ایران اثر گذاشت. بعد هم او داشت خودش را بازشناسی و بازبینی میکرد که بتواند ایده هایش را به شکل دقیق تری، فراتر از ایده جامعه شناسی نخبه کشی، به جامعه ایرانی توضیح دهد؛ نه فقط تحولات عرصه نظام سیاسی و فرهنگی، بلکه در حوزه اقتصادی به لحاظ تاریخی.
من از این بابت خیلی متأثر و متأسفم که چنین ثلمهای به جامعه دانشگاهی جامعه شناسی ایران وارد شده است. واقعا این یک حسرت بزرگ فرهنگی – اجتماعی است که فوت ایشان برای ما فراهم کرده است. به همین دلیل باید مواظب کسانی باشیم که هرکدام از روایتها و ژانرهای جامعه شناسی ایران را دارند پی میگیرند؛ و قدر آنها را دانست. به نظر من ما غافل بودیم از توجه به ایشان و کاری کردیم که او همچنان در حاشیه باقی بماند.
این هشداری به جامعه شناسی در ایران است و در عین حال به حوزه روشنفکری و اندیشهای ایرانی که باید بیشتر از اینها سؤال میکردیم و بیشتر اینها را به بحث و گفتگو دعوت میکردیم؛ تا اینکه حرفهای نگفته یا پنهانشان را مطرح کنند و بیشتر بتوانند مورد داوری و قضاوت قرار بگیرند.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۱، کد خبر: ۱۵۴۶۳۰۳، www.jamaran.news