«آزادی آکادمیک» علی رغم اینکه یک «حق علمی» است و ماهیت قانونی (آئین نامه ای) دارد، یک امر اخلاقی نیز هست. آزادی آکادمیک، افزون بر آن، نه تنها یک امر اخلاقی و یک حق آکادمیک است، یک ارزش بنیادین و امر حرفهای در دانشگاه است. این امر، مهمترین تفاوت آزادی آکادمیک در دانشگاههای ایران با کشورهایی است که دانشگاههای ممتاز و برجستهتر دارند و آزادی آکادمیک را به مثابه یک ایده و ارزش علمی به شکل روزانه تجربه و تمرین میکنند.
شعار سال: آزادی آکادمیک یکی از ارزشهای نهادی پنجگانه دانشگاه معاصر است. آزادی آکادمیک در جایی استقرار دارد که در آن استاد دانشگاه در میدان آموزش و کلاس درس حق انتخاب دارد (آزادی در انتخاب موضوع و سرفصلهای آموزش، منابع و محتوای آموزش، روش و سبک آموزش، و ارزشیابی)؛ در انتخاب مساله پژوهش و اجرا و نشر گزارش آن خوداختیار است؛ و در صورت نقد قدرت و یا نهادهای اجتماعی، از امنیت حرفهای و شغلی برخوردار است.
«آزادی آکادمیک» علی رغم اینکه یک «حق علمی» است و ماهیت قانونی (آئین نامه ای) دارد، یک امر اخلاقی نیز هست. آزادی آکادمیک، افزون بر آن، نه تنها یک امر اخلاقی و یک حق آکادمیک است، یک ارزش بنیادین و امر حرفهای در دانشگاه است. این امر، مهمترین تفاوت آزادی آکادمیک در دانشگاههای ایران با کشورهایی است که دانشگاههای ممتاز و برجستهتر دارند و آزادی آکادمیک را به مثابه یک ایده و ارزش علمی به شکل روزانه تجربه و تمرین میکنند.
وقتی آزادی آکادمیک را یک ارزش بنیادین و امر حرفهای دانشگاهیان تلقی کنیم، نمیتوانیم آئین نامه ارتقایی داشته باشیم که دانشگاه در آن نقش محوری ندارد یا نداشته است. به عبارتی، به لحاظ حرفه ای، نمیتوانیم محتویات و مندرجات آئین نامه ارتقا را در بیرون از دانشگاه جستجو کنیم. اگر از این منظر به آئین نامه ارتقا نگاه کنیم، این «صف» (دانشگاه) است که مرجعیت حرفهای سیاست نگاری و مشروعیت تصویب آئین نامههای ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاهها را دارد.
نسبت وسیع و وثیقی بین آزادی آکادمیک و ساختار حکمرانی کشور بطور عام و ساختار حکمرانی آموزش عالی به شکل خاص وجود دارد. به میزانی که ساختار حکمرانی کشور و رهبری آموزش عالی متمرکز است، آزادی آکادمیک با تنگ نظری و چالش روبرو میشود. باوجوداین، به غیر از دانشگاههای سنت آتلانتیک شمالی که از سطح قابل قبولی از آزادی آکادمیک برخوردار هستند، در بسیاری از نظامهای آموزش عالی جهان، «آزادی آکادمیک» به شکل مطلوب بر تابیده نمیشود! بطور تاریخی، آزادی آکادمیک در غرب (بویژه غرب پیشامدرن) با چالشها و محدودیتهایی روبرو بوده است؛ تا قرن نوزدهم میلادی آزادی آکادمیک در دانشگاههای اروپایی لغزنده و بسیار ناایمن بود؛ حتی این امر باعث شد که اساتید دانشگاههای اروپایی بویژه فرانسوی با مساله «آوارگی بزرگ» مواجه شوند، که عمدتا به انگلستان و آکسفورد سفر کردند.
امروزه در پارهای از دانشگاههای امریکای شمالی (کانادا و امریکا) آزادی آکادمیک در قالب سندی بنام توافق جمعی (Collective Agreements)، که بین دانشگاه و انجمن استادان (Faculty Association) برقرار است، قبل از اینکه در مورد تکالیف و شرح وظایف اساتید سخن گفته شود، از «حقوق» و «آزادی» آکادمیک استاد بحث میشود. در حقیقت، آئین نامه ارتقا همانگونه که شرح وظایف اساتید دانشگاه را تعیین و تکلیف میکند، میبایست تمرین و تجربه آزادی آکادمیک در دانشگاه را هم تایید و تضمین کند.
سیاست نگاری آئین نامه ارتقا باید مبتنی بر مجموعه از مبانی آکادمیک استقرار یابد. تفاهم پاردایمی و تفاهم مشترک روی پارادایم آموزش عالی مهمترین مبنای آئین نامه ارتقا است. ما از پارادایم مشخص و مشترکی از آموزش عالی بهره نمیبریم. در نگارش آئین نامه ارتقا، لازم است، از اینکه از چه «پارادایمی» و برای چه «نوع» دانشگاهی و بر مبنای چه «نسلی» از دانشگاه سیاست نگاری میکنیم، فهم مشترک و توافق پارادایمی داشته باشیم. براساس پارادایم غالب در جهان آموزش عالی، امروزه آئین نامه ارتقایی ارزش سیاستگذاری و وضع دارد که حداقل انتظارات و نیازهای پنج مولفه/پارامتر اصلی یعنی جامعه/حوزه عمومی، قدرت/دولت، صنعت/بازار اشتغال، محیط زندگی/زیست و خود استاد/آکادمی را بازتاب دهد.
دومین مبنای سیاست نگاری آئین نامه ارتقا، لحاظ کردن افق و برنامههای توسعه ملی و محلی است. فعالیتهای مورد انتظار و مندرج در آئین نامه ارتقا نباید با افق و برنامههای توسعه ملی و رفـع نیازهـاى علمی و اجتماعی در تنافر و در تضاد باشد. سومین مبنای نگارش آئین نامه ارتقا، مساله ارتقای حرفهای استادان دانشگاه است: تکالیف علمی و فعالیتهای آموزشی مورد انتظار میبایست در در راستای رشد مهارتهای پژوهشی و ارتقای کیفیت آموزشی استادان باشد. آئین نامه ارتقا باید هویت استادی را ارتقا ببخشد.
چهارمین مبنای سیاست نگاری آئین نامه ارتقا، هویت بخشی به آکادمی است؛ آئین نامه ارتقا نباید در فرمالیسم اداری محو شود؛ آئین نامه باید استقلال حکمرانی دانشگاه و آزادی آکادمیک اساتید را به رسمیت بشناسد و تقویت کند. سهم دانشگاه در مواد مندرج در آئین نامه باید برجسته و ویژه باشد. باید اجازه داد هر دانشگاه در پرورش شخصیت سازمانی و علمی خود استقلال داشته باشد و متناسب با ماهیت تخصصی و بافتار اجتماعی و محلی خود کنشگری کند.
آنچه که از همه مهمتر است، نیکداشت هویتهای دانشی در آئین نامه ارتقا است. شایسته است، به هویتهای حرفهای و تخصصی دانش-رشتههای مختلف حرمت گذاری شود. هویتهای دانشی امروز جهان عمدتا روی هفت حوزه «علوم انسانی»، «علوم اجتماعی»، «علوم پایه»، «علوم مهندسی»، «علوم کشاورزی»، «علوم پزشکی»، و «هنرها» متمرکز است. آئین نامه ارتقا نمیتواند کنشگران علمی و اساتید دانشگاهها در همه حوزهها را در یک قالب حرفهای یا فکری یکسان و در یک خشت متحدالشکل تعریف و نمایندگی کند.
پایان سخن اینکه، آییننامه ارتقا اساسیترین سند آموزش عالی است. اگر قصد ما جدی است، و میخواهیم دانشگاههای ایران، معاصر و هم عصر دانشگاههای برتر و ممتاز جهان باشند، لازم است، ارزشهای نهادی دانشگاه مانند استقلال سازمانی، آزادی علمی و تنوع در آموزش و پژوهش را در آئین نامه ارتقا به رسمیت بشناسیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری عطنا، تاریخ انتشار:۱۳ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر: ۳۰۳۹۲۱، www.atna.atu.ac.ir