پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۴۷۰۵۰
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۷
دیوانسالاری آب با تکیه بر گزاره هایی نادرست و غیرعلمی بر طرح های جانبدارانه سد و انتقال پافشاری و با انجام مصاحبه ها و سخنرانی ها پیاپی عدم اشراف خود بر مساله پراهمیت و خطیر مدیریت آب را اثبات می کند.

شعار سال: دیوانسالاری آب هیچگاه در برابر پیامدهای ناسازگار طرح های خود و نیز در برابر منابع مالی کلان به هدر رفته در این زمینه یعنی یک سوم تا نیمی از بودجه عمرانی کشور در شش دهه، پاسخگو نبوده است. وزارت نیرو با انکار وضعیت فجیعی که برای پیکره های آبی کشور از ارومیه، بختگان، جازموریان، دریاچه نمک، کارون، زاینده رود، گاوخونی و... آفریده بنظر می رسد در پی فاجعه آفرینی های دیگری است. مسولان وزارت نیرو در مصاحبه ها و گفتگوهای نسنجیده، پیاپی ناقوس شوم طرحهای انتقال و از همه بدتر طرح بهشت آباد را به صدا در می آورند. و متاسفانه دستگاه های عالی بازرسی و قوه قضائیه هم در این زمینه سکوت می کنند.

طرح تنش آفرین و پرجنجال انتقال آب از بهشت آباد به سه استان فلات مرکزی که نزدیک به 15 سال است به سبب اثرات بسیار ناسازگارش از سوی کارشناسان رد شده، اخیرا با فشار جناح های سیاسی منتفع، بی توجه به مخالفت آشکار مردم و تشکل-های مردمی، نزدیک می شود. این نوشتار با بررسی گزارش های طرح به نقد آخرین شاهکار دستگاه متولی آب که نابود کننده بزرگترین و تنها رود قابل کشتیرانی کشور یعنی کارون خواهد بود می پردازد.

طرح تهاجمی انتقال آب به فلات مرکزی

این طرح تهاجمی کلان به طبیعت، دربرگیرنده چهار بخش است. گذشته از کلان سد اصلی 1.6 میلیارد مترمکعبی، 33مخزن و 14 ایستگاه تلمبه آب و بیش از 1000 کیلومتر خط انتقال دارد تا 250 میلیون مترمکعب به اصفهان، 150 میلیون م.م.م به یزد، و 180 م.م.م به رفسنجان و کرمان (رویهم 580 م.م.م) آب متتقل کند. روشن نیست چرا مخزن باید چند برابر نیاز (580 م.م.م) ساخته شود. بدنیست نوشتار بالا را دو باره نگاه کنیم و شماره اجزای پرهزینه این طرح تهاجمی به طبیعت را خوب بخاطر بسپاریم:

  • سد بهشت آباد با گنجایش کل 1600 میلیون مترمکعب به ارتفاع 174 متر در شمال شرق استان چهارمحال بختیاری در ارتفاع 1698 متر از سطح دریا
  • خط انتقال به اصفهان بطول 72 کیلومتر از سد بهشت آباد برای انتقال آب سرشاخه های کارون به اصفهان دارای 7 مخزن، 4 ایستگاه تلمبه آب، تصفیه خانه و 2 تونل تا نقطه ورود آب در باغ بهادران
  • خط انتقال به یزد بطول 365 کیلومتر از سرشاخه های کارون و بهشت آباد به یزد با 10 مخزن، 4 ایستگاه تلمبه آب، و شماری تصفیه خانه تا تحویل آب در محلی بنام شحنه
  • خط انتقال به رفسنجان و کرمان بطول660 کیلومتر از سرشاخه های کارون و بهشت آباد به رفسنجان و کرمان که تا رفسنجان دارای 14 مخزن و 5 ایستگاه تلمبه آب، تونل و تاسیسات تقسیم آب و تصفیه خانه است و نیز تا کرمان در محل بیدوئیه 2 مخزن و 1 ایستگاه پمپاژ به آن افزوده می شود.

خسارت مخزن سد بهشت آباد

بنابر گزارش زایندآب در محدوده ساختگاه سد و خط انتقال آب اصفهان (بدون درنظر گرفتن مخزنها و ایستگاه¬های تلبمه آب دو خط انتقال دیگر)، 4965 خانوار روستایی با جمعیت 13925 نفر و نیز 358 خانوار شهری با جمعیت 1937 نفر زندگی می کنند. در گزارشها اشاره ای به اینکه این خانوارها در صورت اجرای طرح چه سرنوشتی خواهند یافت نشده است. حال آنکه بنابر دستورالعملهای وزارت نیرو لازمست برای آنکه طرح جایگزین سکونتی و معیشتی درخور درنظر گرفته شود. همچنین به خسارت 33 مخزن دیگر و 14 ایستگاه تلمبه آب اشاره نشده است.

همانگونه که در جدول دیده می شود سد بهشت آباد به تنهایی بیش از 400 هکتار کشت آبی، 2200 هکتار کشت دیم، 270 هکتار باغ را زیر آب می برد. به خسارت ناشی از غرق شدن مراتع و جنگلها و اراضی مسکونی اشاره ای نشده است.

متاسفانه بررسیهای خسارت مخزن در کشور بسیار کلیشه ای و بدون توجه به حقوق انسان ها در اقامت در سرزمین پدری و تداوم کشت و کار یا دیگر فعالیتهای جوامع بومی انجام می شود. طرح بهشت آباد نیز از این قاعده مستثنی نیست.

میزان اراضی کشاورزی و باغ در محدوده مخزن

* در گزارش اعلام شده که رقم محرمانه است!!

دیدگاه های مشاور زایند آب درباره اثرات اجمالی طرح

در صفجه 14 گزارش اجمالی بگونه متناقض اعلام شده که برپایه مطالعات انجام شده «اجرای طرح از نظر بیلان آبی حوزه رودخانه کارون تاثیری بر طرحهای پایین دست از نظر مصرف آب نخواهد داشت» ... «اما کاهش آبگذری از نیروگاه های برقابی پایین دست و کاهش توان تولید نیروگاه ها را درپی خواهد داشت»..... «همچنین بلند مدت بودن تداوم این اثرات در مرحله بهره برداری وزن اثرات مثبت طرح را به نسبت اثرات منفی آن بطور قابل ملاحظه ای فزونی می بخشد!»(ص 15).....

«با توجه به تعدد اثرات مثبت طرح و اینکه عمده ترین مزایای حاصل از طرح متوجه جوامع انسانی بهره مند از آب می شود و همچنین در راستای حفظ موجودیت استانهای اصفهان و یزد و کرمان، جلوگیری از توسعه کویر، کاهش میزان مهاجرت و افزایش امنیت منطقه، اجرای طرح منوط به اجرای تمهیدات کنترلی و برنامه پایش قابل اجرا می باشد»

نگاهی به گزاره های بالا نشان می دهد که زایندآب بگونه کاملا جانبدارانه در پی تایید این طرح است. جملات بسیار کلی و کلیشه ای بیانگر بیطرف نبودن این ارزیابی است. جلوگیری از توسعه کویر از اثرات مثبت این طرح خوانده شده در حالیکه بیابان زایی طرح های سد و انتقال به اثبات رسیده است. ما این اثرات را در ارومیه، دریاچه نمک، بختگان، جازموریان، گاوخونی، کارون و... به چشم نمی بینیم؟ از سوی دیگر افزایش مصرف بیرویه آب در نقطه دریافت آب در سایه طرحهای سد و انتقال بشدت دیده نمی شود؟

مشاور جلوگیری از کاهش میزان مهاجرت در استانهای دریافت کننده آب را از اثرات مثبت طرح خوانده اما آیا کم جمعیت شدن تا مرز خالی شدن خوزستان در سایه خشکیدن کارون از اثرات طرح های انتقال نسنجیده نیست؟
مشاور زایندآب افزایش امنیت منطقه را از اثرات مثبت طرح دانسته است. این در حالی است که طرح های انتقال آب غالبا امنیت ملی را به خطر انداخته اند. این مشکل در ارومیه و خوزستان بخوبی مشهود است. ا زسوی دیگر طرح های بزرگ و سدها و خطوط انتقال امکان آلود ه سازی عمدی یا تخریب تجهیزات را افزایش نمی دهند و از دیدگاه امنیتی خطرناک بشمار نمی روند؟
چه چیز سبب می شود که اینهمه گزاره های غیر علمی و نادرست در یک گزارش گرد شود؟ آیا اگر دستگاهی بیطرف بر راستای اهداف ملی و توسعه پایدار گزارشی تهیه کند نتیجه گیری ها کاملا تغییر نمی کند؟

مهمترین کمبودهای مطالعاتی طرح

1. نبود مطالعات مستقل ارزیابی اجتماعی زیست محیطی اقتصادی از سوی جوامع حقابه بر سنتی کارون یعنی کشاورزان و نخلکاران و جوامع بومی مولد جلگه خوزستان انجام گرفته باشد. مطالعات ارزیابی از سوی زایند آب اصفهان انجام شده است که بگونه جهت دار برداشت از سرشاخه های کارون را توجیه کرده و ارزیابی منصفانه از طرح و پیامدهایش ارائه نداده است.

گفتنی است که دیوانسالاری آب در اصفهان با ساخت سد زاینده رود برای تامین آب صنایع آب بر فولاد نه تنها حقابه اراضی و کشتزارهای پایین دست این رودخانه را ضایع کرد و تالاب گاوخونی را خشکاند که خشکیدن زاینده رود رگ حیات آبخیز را نیز رقم زد. امروز بهای اشتباهات دیوانسالاری اب در اصفهان را نباید کشاورزان و نخلکاران کارون پس دهند. ارزیابی منصفانه طرح بهشت اباد نشان می دهد که ساخت این طرح بسود مردم نیست.

2. بی توجهی به مطالعات نیازسنجی مستند درباره نوع مصرف، میزان، و مصرف کنندگان آب در اصفهان، یزد، رفسنجان، کرمان. دیوانسالاری آب کشور در همه طرح های سد و انتقال بدون هیچ سند و مدرک مستند و گزارش نیازسنجی مصوب دست به ساخت طرح ها می زند. تا زمانیکه گذرواژه دریافت منابع مالی عمومی برای مدیریت سازه ای آب، کشاورزی بود همه سدها کشاورزی بودند بی آنکه پایه و اساس این ادعا روشن باشد.

پس از اثبات نادرستی گزاره یاد شده، گذرواژه دریافت منابع مالی عمومی به شرب بدل شد که بازهم سدها با همین ادعا بدون آنکه صحت و سقم آن ثابت شود یا گزینه های دیگر در رابطه با تامین آن بررسی شود کلید می خورند. طرح بهشت آباد این گذرواژه را هم نمی تواند بکار گیرد چون سد زاینده رود اگر برای صنایع فولاد آب تامین نکند هم نیاز کشاورزان پایین دست را می تواند تامین کند و هم شرب (با الگوی درست) و هم احیای زاینده رود و گاوخونی را. استانهای دیگر نیز باید آب شرب را از منابع محلی نزدیک تامین کنند نه از صدها کیلومتر دورتر.

3. بی توجهی به موازین بوم شناختی، اقلیمی، اجتماعی، تاریخی درباره جوامع بومی وابسته به کارون و اثرات طرح در زندگی آنها و نیز درباره جوامع بومی ساکن مخزن در بالادست. تامین آب در هر استان باید با محدودیت های آن استان هماهنگ باشد و برپایه ویژگیهای بوم شناختی (جغرافیایی، اقلیمی، زیستی، تاریخی فرهنگی) تامین شود.

انتقال آب از بهشت آباد بسیار گران قیمت است و گزینه مناسبی بشمار نمی رود. بسیار راهکارهای تامین شرب محلی کوچک و بوم¬سازگار برای تامین شرب وجود دارد.آبخیز کارون بستر تمدنی چندین هزارساله است و گذشته از مبانی جغرافیایی و اقلیم، و زیستی، تاریخ و فرهنگ مردم حوضه کهنسال باید در هر تصمیم گیری لحاظ شود

4. بی توجهی به مطالعات گزینه یابی مستند یعنی اگر نیازها واقعی و سازگار با شرایط اقلیمی و اکولوژیکی بود آیا نمی توان نیاز درست و صرفه جویانه را از راه دیگری مانند بازچرخانی آب، کاهش مصرف، جابجایی صنایع، و دیگر پیش بینی های اصلاح الگوی مصرف تامین کرد.

5. بی توجهی به مکان یابی نادرست صنایع آب بر فلز و فولاد در استانهای خشک، و گسترش ناسازگار تک محصولی پسته و دیگر اشکال توسعه ناپایدار. توسعه ناپایدار در استانهای فلات مرکزی را باید به توسعه پایدار بدل کرد نه آنکه با دست یازی به طرحهای ناپایدار دیگر آنرا تشدید کرد.

6. بی توجهی به موازین اقتصادی طرح که هزینه نجومی ساخت مخزن اصلی، 33 مخزن فرعی، 14 ایستگاه تلمبه آب، و بیش از 1000 کیلومتر خط انتقال را دربردارد. بی گمان جابجایی صنایع آب بر فولاد به کنار خلیج فارس بسیارکم هزینه تر و کم پیامدتر از این طرح انتقال آب خواهد بود و می تواند منابع آب تازه ای برای احیای کارون از راه بازگرداندن اب انتقالی به کارون تامین کند.

7. بی توجهی به مسائل اجتماعی طرح در بالادست (مردم ساکن در مخزن) و بویژه در پایین دست حوضه آبخیز در کارون و دز و اثرات بسیار ناسازگار خشکیدن کامل کارون که هم اینک نیز در شرایط بسیار ناسازگاری است

8. بی توجهی به پیامدهای اثر بر امنیت و تولید خوراک در جلگه خوزستان و نیز نخلستانهای جنوب آن که هم اینک نیز با دشواریهای بسیار روبروست.

9. بی توجهی به شرایط بهداشت عمومی در پایین دست در جلگه خوزستان که پدیده غبار در آن تشدید خواهد شد و برای مردم شرایط بسیار ناگواری رقم خواهد زد.

10.بی توجهی به جوامع بومی مولد پایین دست و نارضایتی آنها از اجرای طرح بشیوه تصمیم گیریهای مرسوم از بالابه پایین در حوضه¬های آبخیز و بویزه در حوضه کارون و دز.

11.بی توجهی به مسائل امنیت ملی و پیامدهای آتی نارضایتی مردم دو استان خوزستان و چهارمحال

پیامدهای واقعی اصلی طرح

1. پیامد کاهش کمیت و کیفت آب کارون: نخستین برداشت آب از سرشاخه هاي کارون در سال 1333 با نام طرح کوهرنگ 1 به بهره برداري رسید تا سالانه 300 میلیون مترمکعب از حوزه کارون را به حوزه زاینده رود بفرستد. مشاور برآن است: «از آنجا که سال بهره برداري از این طرح قبل از شروع دوره آماري ایستگاه اهواز بوده است، خودبه خود دخالتی در روند منابع و مصارف حوزه کارون ندارد» که نشان دهنده بی توجهی مشاور به پیامدهای برافزایشی، در زمینه کارکرد رودها و سلامت آنها برای زیستگاهها و گونه های گیاهی و جانوری پایین دست است. در 1365 برداشت دیگری با حجم سالانه 250 م.م.م با نام گوهرنگ 2، و پس از آن کوهرنگ 3 با برداشت سالانه 250م.م.م، سپس چشمه لنگان 164، دز -قمرود 190 و کمال صالح برای برداشت آب از سرشاخه های کارون اجرا شدند.

از آنجاکه تضمینی نیست که برداشت کنندگان آب بهشت آباد تنها به 580 میلیون مترمکعب رضایت دهندو بقیه حجم سد تا 1.6 میلیارد مترمکعب را دست نخورده بگذارند بنابراین پس از اجرای طرح بهشت آباد، به احتمال بسیار رویهم برداشت از حوزه کارون از بالادست (بدون سدهای کارون) بیش از 2.7 میلیارد مترمکعب خواهد شد که خاموشی ابدی کارون را رقم خواهد زد.

کارون پرآب ترین و تنها رود قابل کشتیرانی ایران بود و ساخت سد بهشت آباد بی گمان کمیت آب و کیفیت آنرا تغییر خواهد داد. رود خروشان کارون در سلامت محیط زیست حوضه آبخیز تاریخی کارون بزرگ (دربرگیرنده دز و کارون) مانند شریان حیاتی عمل می کرد و دیگر بوم سامانه های آبخیز را زنده و سالم نگه می داشت.

این رود بزرگ نخستین تمدنهای کهن آبی جهان را تغدیه کرد و کشاورزی آبی در خوزستان بزرگ را در 6 هزاره پیش و ترابری کشتی ها از خلیج فارس تا اهواز را میسر می ساخت. گونه های کنارآبزی و آبزی از ماهی تا نهنگ و کوسه در این رود گزارش می شد که بیانگر تنوع گونه ای غنی آن بود. سفره های زیرزمینی، جنگلها، تالابها و دشتهای حوضه آبخیز کارون از این رودخانه جان می گرفتند و زنده می ماندند و شبکه حیات و زنجیره خوراک و سلامت بوم شناختی آن را رقم می زدند.

2. پیامدمنفی بر کشاورزی و نخلکاری های جنوب خوزستان: مشاور می نویسد «پیش آمدن آب دریا در اروندرود و شور شدن خاك سواحل این رودخانه موضوعی است که در سالهاي اخیر توجه کارشناسان را به خود جلب کرده و هر سال نسبت به سالهاي قبل شدت بیشتري می یابد. برخی معتقدند برداشت بی رویه آب از سرشاخه های اروندرود در رویداد چنین وضعیتی داراي نقش بوده است(همانجا)» با اینهمه مشاور ادعا می کند که برداشت آب مطابق برنامه ریزي منابع آب بهشت آباد از سرشاخه کارون، از نظر کمیت تأثیري بر کشاورزي و صنعت پایین دست و حتی شرب این منطقه نخواهد داشت (ص 345 گزارش بازنگری مطالعات مرحله اول). آیا این نگاه جانبدارانه برای سرهم بندی کردن مساله نیست؟

نگاهی به سرنوشت کشاورزان و نخلکاران خوزستان بیانگر آن است که جوامع بومی مولد خوزستان بویژه در جنوب این استان پس از تحمل تهاجم بیگانگان و جنگ تحمیلی، با تهاجم دیگری از سوی دیوانسالاری آب با طرح های ناکارآمد سد و انتقال روبرو شدند که اگر از اولی خطرناکتر نباشد از آن کم خطرتر نیست.

3. خطر افزایش ریزگردها در خوزستان به سبب کاهش منابع آب جاری در کارون بسیار محتمل است که مشاور اصلا به آن کوچکترین نگاهی هم نینداخته است. تالاب هور سه ورودی عظیم داشت فرات، دجله از سوی غرب و اروندرود(کارون و دز) و کرخه در شرق. سدهای بسیار بزرگ در آناتولی جنوبی فرات و دجله را خشکاندند و سدهای بزرگ و انتقال کرخه و کارون را خشکاندند. هر بارگزاری اضافی بر کارون این مساله را بی گمان تشدید خواهد کرد. سد بسیار بزرگ 1.6 میلیارد مترمکعبی بهشت آباد بشدت بر ریزگردها موثر خواهد بود .

4. پیامدهای اجتماعی گسترده مهمترین اثر این طرح در دو استان خوزستان و چهار محال بختیاری است. تشکل های مردمی تلاش زیادی در نگهداری و حفظ کارون دارند. پویش ثبت جهانی کارون، در پی ثبت این رودخانه به مثابه میراث طبیعی بسیار مهم این سرزمین است. پویش صدای آب بیانگر بخش دیگری از مخالفتهای مردم این استانها با این طرح را بیان می کند. در چند سال گذشته شاهد حوادثی تلخ در این زمینه بوده ایم.

بی گمان بررسی های اجتماعی این طرح یا انجام نشده یا بصورت کلیشه های معمولی دستگاه متولی آب به تعارف برگزار شده است.

5. پیامدهای حقوقی به سبب مغایرت طرح با قانون اساسی در زمینه نقض حقوق حقابه بران کارون و دز، نقض حقوق طبیعت و محیط زیست، نقض حقوق شهروندی از بابت هدررفت منابع ملی با اصول 48، 50، 44 قانون اساسی مغایرت دارد.

اصل 48 قانون اساسی ناظر بر آن است که کاربرد منابع طبیعی نباید متضمن ضرر و زیان برای مردم حوضه باشد. مردم دو استان چهار محال بختیاری و خوزستان از بابت اثرات زیاد اجرای طرح بهشت آباد با آن مخالفند و بنابر اصل 48 قانون اساسی تضییع حقوق آنان غیرقانونی بشمار می رود. همانگونه که در اثرات اجتماعی گفته شد امروز پویش نجات کارون و اقدام برای ثبت جهانی آن و تلاشهای مردمی بسیار در این زمینه بیانگر نادرستی تصمیم گیری های دیوانسالاری آب در باره کارون و مدیریت سازه ای بر منابع آب است.

دستگاه های نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور، دستگاه های نظارت بر کشاورزی و حقوق کشاورزان مانند وزارت کشاوری ، و نیز دستگاه های نظارت بر امنیت خوراک به مثابه رکن مهم امنیت ملی مانند شورای امنیت ملی با استناد به اصل 48 می توانند جلوی تخریب بیشتر شرکتهای تصمیم گیر و سازنده طرح های سد و انتقال را بگیرند. کلان طرح بهشت آباد از بابت نقض حقوق و امکانات زیستی و اقتصادی مردم حوضه کارون و دز مغایر با اصل 48 قانون اساسی بشمار می رود.

اصل 50 قانون اساسی خسارت به محیط زیست را ممنوع اعلام می کند. دستگاه های دولتی از این قاعده مستثنی نیستند و نباید با ساخت طرح های سد و انتقال ثروت های طبیعی ملی و متعلق به نسلها را نابود سازند. دیوانسالاری آب سالهاست که به بهانه تامین آب کشاورزی و شرب و ... این اصل مهم را نادیده گرفته است. امروز بسیاری از ادعاهای دیوانسالاری آب در زمینه تامین آب کشاورزی با پرسش روبروست و بنام گزاره هایی که بحران اب را تشدید می کنند از آنها یاد می شود.

بهانه تامین آب شرب از سوی دستگاهی که ادعا می کند آب شهری (خانگی، صنعت، تاسیسات شهری...) تنها 10% منابع را بکار می گیرند و کشاورزی 90% آنرا، بزرگترین بهانه ادامه وضعیت ساخت و ساز در آبخیزها شده است.

بهانه هدررفت زیاد آب در کشاورزی ادعای دیوانسالاری آب است که از سوی کارشناسان حوضه های آبخیز و خیرگان کشاورزی رد شده است. این ادعا در زمان محرمانه بودن اسناد سدها شاید مورد پذیرش قرار می گرفت اما پس از آشکار شدن امار سد و انتقال آب روشن شد که این گزاره بشدت نادرست است. سدها تنها برای جابجایی حقابه های کشاورزی و انتقال آنها به شهرها ساخته شدندو از همان نخستین سد کرج که به خشکیدن باغها و مزارع پایین دست و نیز دریاچه نمک انجامید تا آخرین سدها برای انتقال آبهای کشاورزی ساخته شده اند.

بنابر آمار سد و انتقال میزان مصارف گوناگون شهرها و کلانشهرها اگر 50% آب تجدیدپذیر کشور نباشد چندان از آن کمتر نیست و دست کم 30 % است. از سوی دیگر کشاورزی باید بیش از 60 منابع آب یک کشور را مصرف کند تا امنیت خوراک حفظ شود. طرح های سدو انتقال سبب خشکاندن اراضی کشاورزی و باغات و سفره های زیرزمینی و نابودی جنگلها می شوند و با تغییر کاربری و بیابانزایی ناقض اصل 50 قانون اساسی بشمار می رود.

بهانه تامین برق دیگر دستاویز متولی آب برای ساخت برقابی هاست. درحالیکه امروز دهه هاست نیروگاه برقابی نه تنها پاک بشمار نمی رود که حتی از نیروگاههای فسیلی گازی نیز پرپیامدتر ارزیابی شده است. کشور صنعتی، پرآب و کم آفتاب آلمان 30 درصد نیروی مورد نیاز خود را از خورشید تامین می کند.

فرانسه بیش از 70درصد نیروی مورد نیازش برق هسته ای است. این دو کشور توان زیادی برای ساخت برقابی دارند اما به سبب پیامدهای بسیار آن بر محیط زیست آنرا کنار گذاشته اند. طرح های سد و انتقال به سبب اثر زیاد بر رودخانه ها و تالاب ها و دریاچه ها و از میان بردن زیستگاه های ابی و کنارآبی و کاهش تنوع گونه ای ناقض اصل 50 قانون اساسی بشمار می روند.

پیگیری اصل 50 قانون اساسی از سوی دستگاه های عالی نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور ویا سازمان محیط زیست می تواند به اصلاح ساختارهای سیاستگزاری کلان در بخش آب و منابع طبیعی کمک کند. کارون و دیگر رودهای کشور منابع ملی و طبیعی متعلق به نسلها هستند که تخریب آنها با مدیریت سازه ای آب به خاموشی آنها و خشکیدن تالابها و دریاچه های پایین دست آنها و در نتیجه نابودی گونه های زیستی مهم در حوصه های آبخیز و آبریز کشور شده است. کلان طرح بهشت آباد نیز بر محیط زیست بالادست و پایین دست حوضه کارون بزرگ پیامدهای بی چون خواهد داشت و مغایر با اصل 50 بشمار می رود.

اصل 44 قانون اساسی ناظر بر ناکارآمدی تصمیم گیری های دولتی در هزینه سازی های ناکارآمد و ناپاسخگویی است. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که اگر بنا بود طرح های سد و انتقال با پاسخگویی و آگاهی از سودمندی حقیقی انها انجام شود هرگز این همه سد ساخته نمی شد. اما منابع مالی عمومی در دست دیوانسالاری و شرکتهای خصولتی (دولتی یا خصوصی نزدیک به دولت) بی هیچ دغدغه پاسخگویی و سودمندی واقعی و در جریانی ناشفاف و بسیار شبهه آمیز هزینه می شوند. ناسودمندی سد وانتقال آب از هزار سال پیش بر مردم این سرزمین آشکار بود و ایرانیان با آنکه سدسازان ماهری بودند، سدسازی را به سبب ناسودمندی آن از رویکرد اصلی تامین منابع آب خطر زدند.

دانشمند بزرگ ایرانی حسن حاسب کرجی متوفی به سال 410 در کتاب استخراج آبهای پنهان از قنات و سودمندی آن می گوید چون آبی را تبخیر نمی کند. امروز میزان تبخیر از پشت سدهای کشور سالانه نزدیک به 10 میلیارد مترمکعب تخمین زده می شود که یکی از زیان های تصمیم گیری دولتی ناپاسخگوی دیوانسالاری آب است.

بنابراین دفاع از حقوق شهروندان کشور و دفاع از منافع ملی حکم می کند که دستگاه های عالی نظارت کننده از فرایند ساخت طرح های سد و انتقال به سبب فساد پنهان در آنها و نقض حقوق شهروندان شدیدا جلوگیری کنند. سازمان بازرسی کل کشور در این زمینه می تواند بیشترین اثر را داشته باشد. کلان طرح بهشت آباد از بابت تصمیم گیری یک سویه شرکتهای دولتی برای هزینه بسیارسنگین از منابع مالی عمومی ناقض اصل 44 قانون اساسی بشمار می رود.

نتیجه گیری

پیامدهای گسترده و سنگین ساخت طرح بهشت آباد به بهانه توسعه نامتوازن، نابومی، بدون مکان یابی و اهداف درست، در استانهای کم آب روشن است. مخالفت مردم با اجرای این طرح اینک در مخالفت ائمه جمعه و نماینده مجلس خبرگان خوزستان، و در مخالفت نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی، و در پویش ثبت جهانی کارون،و پویش مخالفت با برداشت آب از سوی استانهای درگیر و... بازتاب یافته است.

آنچه در باره توسعه در استانهای فلات مرکزی گفته می شود در حقیقت پیشرفت و تمدن نیست. در مناطق خشک کم آب نباید صنایع فلز و فولاد ساخته شود. انتقال صنایع موجود مانند فولاد اصفهان و دیگر صنایع آب بر به کنار خلیج فارس برای کاربرد آیهای نامتعارف بسیار کم هزینه تر از انتقال آب است. کشت تک محصولی پسته در رفسنجان با سفره های زیرزمینی تهی شده ناسازگار و مخالف توسعه پایدار است. ساخت صنایع فولاد در سیرجان اشتباه و مغایر با توسعه پایدار است.

اجرای موازین اصلا ح الگوی مصرف، کاهش مصرف های نادرست شهری مانند سرانه خانگی زیاد، مانند استخرها و شهرهای آبی و کارواش و ساختمان سازی با آب دست اول، بازچرخانی آب تا مرحله پساب صفر در ساختمانها و در صنایع و.. منابع آب بسیار زیاد و گسترده ای برای مصارف درست و سنجیده فراهم می کنند. این روشها نامتمرکز و همسو با توسعه پایدار و بسیار کم هزینه تر از ساخت طرحهای انتقال هستند.

اجرای طرح بهشت آباد با منافع ملی مغایرت دارد و انتظار می رود که دستگاه های عالی نظارتی کشور مانند سازمان بازرسی کل کشور، سازمان محیط زیست، ونیز دستگاههای متولی کشاورزی و حقوق کشاورزان همچنین نمایندگان محترم در دستگاه قانونگذاری مخالفت خود با اجرای این طرح را اعلام نمایند.

امید که با تغییر سیاستگزاری های کلان و بازبینی در ساختار مدیریت آب و منابع طبیعی رودها و پیکره های آبی کشور احیا شوند.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی بروجن سلام، تاریخ 27 دی 95، کد مطلب: 904-951027: www.borujensalam.ir

اخبار مرتبط
برگزیده ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین