شعار سال:
فقط طی چند هفته اخیر چند بار شخص
رئیس جمهوری، معاون اول، امام جمعه تهران، مسئولان عالی دستگاه ها از موضوع اخلاق،
بیاخلاقی و رفتارهای ضداخلاقی در همه حوزهها سخن گفتهاند. بیتردید، این بیاخلاقیها منحصر به دولت و قوه مجریه نیست. متأسفانه
دیدگاه سیاسی رایج، همه پدیدهها و رخدادها را با نگاه سیاسی تحلیل یا از آن
استفاده سیاسی و ابزاری میکند.
فیالمثل اگر باران بارید و شهر در ترافیک سنگین فرو رفت، و تصادفاً
شهردار نیز کاندیدای ریاست جمهوری بود، سیاسیون تلاش میکنند از این فرصت طلایی
بیشترین بهرهبرداری لازم را ببرند تا نشان دهند فلان شهردار کفایت لازم را برای
ریاست جمهوری ندارد یا اگر تصادفاً عکاسی، از چند معتادی که در یکی از چهاردیواریهای
موجود ـ مثلاً گورهای آماده ـ عکسی گرفت، جنجالی راه بیندازند که دولت بیصلاحیت،
چرا به گورخوابان رسیدگی نکرده است، حال آنکه سالیان درازی است که با نم بارانی
خیابانها بسته میشود و معتادان، در همه جای شهر، از کلکچال تا بهشتزهرا و
نصیرآباد به استعمال مواد مخدر مشغولند و اساساً اتفاق جدیدی نیفتاده است.
اما موضوع این سخن ، نه باران است و نه ترافیک و نه اعتیاد؛ که اولی
اکسیر کمیابی است در این شهر آلوده و سرزمین خشک و دومی و سومی تا بخواهید فراوان
است و در دسترس٫موضوع این سخن دانشگاه
است و حرمت دانشگاه. در ادبیات تبلیغی ـ چه از نوع دولتی و چه آزاد ـ مرتب خبر از
جایگاه علمی و رشد علمی کشور به میان میآید ـ هرچند رهبری نسبت به کُندشدن رشد
علمی گلایه کردند ـ اما رشد علمی کشور، در نگاه تبلیغی با نگاه واقعی تفاوتهای
بنیادین دارد. برخی نهادها برای نشان دادن جایگاه علمی کشور از رتبه برخی دانشگاههای
کشور در میان دانشگاههای جهان اسلام استفاده میکنند، حال آنکه وقتی سخن از علومی
به جز علوم اسلامی است نظیر ریاضیات و فیزیک و شیمی و پزشکی و… اساساً
دانشگاههای جهان اسلام خود جایگاهی ندارند که ما بخواهیم در میان آنان جایگاهی
داشته باشیم.
واقعیت مشهود آن است که بهترین دانشگاههای ایران، یعنی شریف و تهران،
در میان ششصد دانشگاه برتر جهان حضور ندارند. مسئولان آموزش عالی و مسئولان عالی کشور باید با
اذعان به این واقعیت مشهود، به فکر ارتقاء وضع علمی کشور باشند نه اینکه خدای
ناکرده، بگردند در میان جدولهای نامعتبر یا رتبهبندیهای دانشگاههای جهان سوم،
یا منطقه جنگزده و شخمزده خاورمیانه رتبهای برای دانشگاههای ما بیابند!
مسئولان علم و متولیان اخلاق جامعه باید میدانستند که وقتی ظرفیت
دانشگاههای کشور را از سال 84 طی یک دوره چندساله دو برابر کنند و شمار دانشجویان
را از 5ر2 میلیون نفر به 5 میلیون نفر افزایش دهند و باز به اذعان خود، حدود نود
درصد ظرفیت دانشگاهها را تحصیلات پولی تشکیل دهد، خود به خود، افت شدید کیفی رخ میدهد
و انواع و مظاهری از فساد در دانشگاه نفوذ میکند و قاعده «پول در برابر مدرک تحصیلی» در فضای غیررسمی اما گسترده و
عمومی شکل میگیرد، همانطور که اکنون به وضوح میتوان انواع تحصیلات و مدارک
تحصیلی عجیب و بیپشتوانه را عیناً دید و از آن بالاتر، نتیجه دامن زدن به تب
مقاله علمی را که به ساختارهای ضعیف دانشگاه تحمیل شد، در رسوایی مقالات علمی
تقلبی در عرصه بینالمللی مشاهده کرد.
مجله علمی «Nature» در
اول نوامبر گذشته اعلام کرد 58 مقاله محققان ایرانی از 7 نشریه بینالمللی حذف شدهاند
که علت آن تقلب گسترده بوده است. بنا به اعلام این مؤسسه بزرگ انتشاراتی علمی، که
چند مجله علمی از جمله مجله اسپرینگر را در خود دارد نام 282 استاد و پژوهشگر
ایرانی به عنوان متخلف علمی ثبت شده و به همه نشریات معتبر جهان اعلام شده است.
قبل از آن نیز مجله علمی «Science» در
گزارشی با عنوان فروش علم در ایران از بازار خرید و فروش مقاله و پایاننامههای
دانشگاه مقابل دانشگاه تهران خبر داده بود؛ چیزی که وزیر علوم، معاونان وی و شخص
رئیس جمهوری نیز چندین بار درباره آن هشدار داده بودند و اخیراً قوانین و مصوبههایی
نیز برای مقابله با آن تصویب کردهاند اما فروشندگان مقاله و پایاننامه کماکان با
نصب تراکت و مقوا و اعلامیه به دلالی و پیمانکاری پایاننامه ادامه میدهند! (اینهم
مثال دیگری بر این اصل که در ایران مشکل قانون نداریم، مشکل اجرای قانون داریم)
رئیس انجمن اخلاق در علم هفته پیش هشدار داد که متأسفانه فساد و بیاخلاقی
به حوزه علم و دانشگاه نیز سرایت کرده است و گفت باید با قوانین محکم و سختگیرانه
برای جلوگیری از تخلفات علمی و سقوط اخلاقی در دانشگاه حرکت کنیم و لازم است یک
کنگره بینالمللی اخلاق در علم برگزار کنیم. معین هشدار داد که باید جلوی پذیرش
فلهای و بیضابطه دانشجو در دانشگاهها گرفته شود.
پیشتر نیز بسیاری از دلسوزان، هشدارهایی از این دست داده بودند، اما
اختلاط و التقاط دانشگاه با بیزنس علمی، چه در پذیرش دانشجو با هدف افزایش درآمد
دانشگاه و چه در ایجاد موج برای آمارسازی، منجر به تنزل سطح اخلاق و همزمان تنزل
سطح علمی در دانشگاه از یکسو و رواج تجارت مقاله و پایاننامه در بیرون دانشگاه
شد.
به طور خلاصه، آنچه از حدود 15 سال پیش در نظام آموزش عالی شکل گرفت
چرخه بیمار و معیوبی بود که هرچه جلوتر میرود، آثار و عوارض آن نمایانتر میشود.
رکود اقتصادی و کمبود فرصتهای شغلی و زمینههای پیشرفت جوانان باعث افزایش تقاضا
برای مقاطع بالاتر آموزش عالی شد. جوانان با این امید که بتوانند شغل بیابند یا
شغل بهتری بیابند، به سمت تحصیلات دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی هجوم بردند، از آنسو
ظرفیتهای استخواندار و ساختاریافته دانشگاهی، تکافوی این تقاضا را نداشت
بنابراین گروهی به این فکر افتادند که از این نمد کلاهی درست کنند. پشت سرهم دانشگاههای خلقالساعه
خصوصی و غیرانتفاعی و کاربردی و… متولد
شدند و آنها را پذیرش کردند.
از یکسو این دانشگاهها، ساختار علمی نداشتند و استاد بادانش و مبرّز
به حد کافی نبود، و از دیگر سو استعدادهای درجه چندمی که در دانشگاههای معتبر
پذیرفته نمیشدند، مشتری آنان بودند. همه
اینها، باعث شد که این دانشگاهها با امکاناتی بعضاً رقتانگیز به فعالیت در سطح
نازل بپردازند، از طرفی به دانشجویان تأکید کنند که باید مقاله و پایاننامه
بدهند. طبعاً در این سیستم نامتوازن دوسوی معادله برابر نیست. دانشجویانی که در
چنین واحدهای آموزشی با امکانات ناچیز و سطح پایین علمی تحصیل میکنند توان ارائه
مقاله و پایاننامه ندارند، لذا خود به خود بازار خرید و فروش مقاله و پایاننامه
شکل میگیرد چون براساس قاعده علم اقتصاد، برای هر تقاضایی، عرضهای مهیا میشود… غمگنانه
تداوم این روند در نظام دانشجویی باعث شد این رویه به برخی اعضای هیأت علمی هم
سرایت کند و کار به مقالات تقلبی و سرقت مقاله و رسوایی بکشد…
اخبار رسوایی مقالات علمی و متعاقب آن اخراج 5 استاد دانشگاه علوم
پزشکی و توبیخ 35 استاد دیگر، هفته گذشته در لابلای غوغای کاملاً سیاسی پناه بردن
چند معتاد به گور، گم شد. اما تحتالشعاع قرارگرفتن این رخداد غمانگیز و تأسفآور،
نباید بهانه چشمپوشی مسئولان و دوستاران حوزه علم و فرهنگ باشد. فرهنگ ملتی اگر
آلوده فساد شود، همه چیز را با خود فاسد میکند. همه کسانی که با تصمیمات غلط و
عملکردهای غلطتر، باعث این اتفاقات در جامعه علمی کشور شدهاند مسئولند و همه
کسانی که در برابر آن سکوت کنند یا بیتفاوت باشند نیز مقصرند، تا دیرتر نشده،
دلسوزان حوزه علم و فرهنگ باید جلوی این رویه را بگیرند. عریض شدن و گستردگی حیرتآور
نظام آموزش عالی در سالیان اخیر ـ به گونهای که به گفته وزیر علوم علاوه بر صندلیهای
پُر، 700هزار صندلی خالی هم دارد ـ نباید باعث دلسردی و یأس برای ساماندهی و
بازگرداندن قاعده و نظم به این نهاد شود.
نویسنده : علیرضا خانی ، سردبیر روزنامه اطلاعات
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، تاریخ 11 دی 95 ، کد مطلب: 82368075: www.irna.ir