پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۷۷۸۱۵
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۴
محقق و پژوهشگر مطالعات حج با بیان اینکه بخشش در روز عرفه به لحاظ معرفت است، گفت: از آنجا که عرفه اساس حج است، لازمه ظهور امام زمان(عج) نیز معرفت است.

شعار سال: فریضه حج دارای ظرفیت معنوی و اجتماعی عظیمی است که در ساحت فردی، اجتماعی و امت‌سازی دارای جایگاه خاصی است و همچنین در ساحت معرفت‌افزایی و ایمان‌افزایی نیز نقش منحصر به فردی ایفا می‌کند؛ از این روست که امام(ره) آن را کانون معارف الهی می‌داند.

از این منظر، دستیابی، استخراج و فرآوری گنجینه‌های معرفتی حج وظیفه‌ای بر دوش محققان عرصه‌های مختلف علمی معرفتی است تا با کشف منظرهای قرآنی قوی از این فریضه واجب الهی، جلوات دیگری از این الماس بی‌بدیل را در منظر اهل نظر قرار دهند تا به این ترتیب محصولات معرفتیِ دقیق‌تری نسبت به مقوله حج به دست آید تا بتوان از این ظرفیت به صورت کاربردی‌تر در راستای اهداف عالی اسلامی و تمدن نوین اسلامی گام برداشت.

در این باره هفته گذشته میزگردی با عنوان «حج، دانشگاه جامع مهدویت» با حضور حضور دکتر غلامرضا گودرزی، رئیس سابق دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه‌السلامو محقق عرصه آینده‌پژوهی و نیز جواد مهرپویان محقق و پژوهشگر رشته ارتباطات، گرایش حج و زیارت شکل گرفت و درباره تطبیق برخی اعمال با مناسک حج با گزاره‌های مهدویت و آخرالزمان صحبت شد.

در همین راستا ادامه این میزگرد را با عناوینی همچون ارتباط «عرفه»، «مشعر»، «منا» و «سعی بین صفا و مروه» با مباحث آخرالزمان و ظهور به شرح ذیل بخوانید.

حجاز، منطقه‌ای حساس در حوادث آخرالزمان
در نشست قبل صحبت بر سر تطبیق مفاهیم حج با مقاطع آخرالزمان بود که به نکات خوبی اشاره شد؛ آیا به لحاظ جغرافیایی هم می‌توان این تطبیق را داشت؟

گودرزی:ابتدا عرض کنم در روایات آخرالزمان تقریباً دنیا را به پنج منطقه می‌توانیم تقسیم‌بندی کنیم. یک منطقه، منطقه‌ای است که صحنه اصلیِ آخرالزمان است. یعنی حوادث و فکرها کلاً به آنجا معطوف است. اگر با نگاه کلان در تاریخ نگاه کنید، سه منطقه‌، اصلیترین صحنه بروز و ظهور صحنه‌های آخرالزمان است که بین‌النهرین نام دارد و شامل کشورهای عراق، سوریه و حجاز هستند. در ماجرای امام حسین علیه‌السلام نیز این سه منطقه کاربرد داشتند به این صورت که حرکت امام علیه‌السلام از حجاز و از محل کعبه آغاز شد و در کربلا (کشور عراق) واقعه عاشورا رخ داد و در سوریه شاهد حماسه‌های اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و خاندان عترت بودیم. ما در روایات آخرالزمان می‌خوانیم سفیانی از منطقه سوریه و شامات خروج می‌کند و امام زمان(عج) از منطقه حجاز و محل کعبه اعلام ظهور می‌کند.



آقای مهرپویان شما با توجه به تحقیقاتی که انجام دادید، برخی اعمال و مناسک حج را با مهدویت و برخی مقاطع آخرالزمان تطبیق دادید؛ آیا درباره موقف عرفه یا صحرای عرفات چنین مسأله‌ای موضوعیت دارد؟

حجِ مقبول در گروی معرفت به امام است
مهرپویان:اجازه بدهید قبل از اینکه به نشانه‌شناسی عرفات با رویکرد مهدویت بپردازیم، یک مقدمه لازم را عرض کنم. در حدیث است اگر کسی در شب قدر آمرزیده نشد، به روز عرفه امیدوار باشد. امام(ع) شب قدر و روز عرفه را از شدت اثرگذاری و مغفرت با هم مقایسه کرده‌اند. یک تأملی در شب قدر کنیم، چه موضوعی در شب قدر پررنگ است؟ بخشش گناهان؟ می‌گویید نه، حضور و اثرگذاری امام(ع) برای ماجرای تقدیرات آینده؛ اما گناهان هم به واسطه این حضور و محفل آسمانی بخشیده می‌
شود، برای همین گفته‌اند شب قدر را بیدار باشید، طلب مغفرت کنید و موضوعات سال آینده را بخواهید.


در عرفات نیز همین فرمول وجود دارد؛ موضوع اصلی، حضور امام و معرفت به اوست که خلیفه خداست، حالا به دلیل این حضور و این شدت نورانیت و عظمت، خداوند گناهان را می‌بخشد. ما نباید مسأله فرعی را اصلی جلوه دهیم. مسألۀ اصلی در روز عرفه، شناخت است که با وقوع آن، حج مقبول رخ خواهد داد همان طور که مسأله اصلی درک شب قدر، معرفت به ولی خداست که با وجود آن درک شب قدر روی می‌دهد. اینکه این دو را به هم مقایسه کردم برای این بود که امام(ع) در حدیثشان بابش را باز کرده بودند.


بنابراین حرکت نیاز به معرفت دارد، هر چه حرکت عظیم‌تر و بزرگ‌تر باشد، معرفت مورد نیاز بیشتر و عمیقتر است، حج هم یک حرکت الهی است و باید در ابتدای آن معرفت باشد. امیرالمؤمنین(ع) در یک صحنه‌ای به کمیل فرمود: «مَا مِنْ‏ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ‏ فِیهَا إِلَى مَعْرِفَة؛ هیچ حرکتی رخ نمی‌دهد مگر اینکه تو نسبت به آن محتاج به معرفت هستی

بخشش در روز عرفه به خاطر گریه نیست به لحاظ معرفت است

مقداری در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

مهرپویان‌: بگذارید برای اینکه موضوع بیشتر مورد تأمل قرار گیرد یک سؤال بپرسم: اگر کسی در عرفات باشد و مدام گریه نکند، مدام توبه نکند و مشغول کار دیگری باشد، بخشیده نخواهد شد؟ آیا جریان بخشش در عرفات به خاطر گریه و توبه مردم است؟ یا اینکه فضا به شدت اثرگذاری عرفات به خاطر امامت و معرفت امامت فراهم شده است؟ حالا همه حداقل برداشت‌شان غفران همه گناهان است، اما همان طور که درک شب قدر به معرفت اهل‌بیت است، درک حج هم به معرفت امام است. واقعاً در عرفات باید بر روی معرفت خلیفةالله سرمایه‌گذاری جدی شود و دعا و توبه جزئی و مقدمه‌ای برای این معرفت باشد و نه همه این معرفت.

اصحاب امام حسین(ع) به معرفت حج رسیدند
یک سؤال دیگر بپرسم سال شصت هجری افرادی که با امام حسین (علیه‌السلام) همراه شدند به سوی کربلا و در کربلا شهید شدند، بیشتر از مفهوم حج بهره داشتند یا کسانی که به حرکت امام توجه نکردند، درس حج یعنی رفتار در قبال آیه را نگرفتند و به اعمال پرداختند؟ تفاوت در چه بود؟ معرفت امام. یعنی حسینیان مصداق موفقین به معرفت هستند.

حالا بگذارید نشانه عرفات را با همان روش تفکر در نشانه‌ای از آینده مطالعه کنیم. ابتدا مختصات جغرافیایی عرفات را عرض کنم، بعد به تفکر در آیه عرفات بپردازیم. عرفات نام منطقه وسیعى با مساحت حدود 18 کیلومتر مربع، در شرق مکه و اندکى متمایل به جنوب و در میان راه طائف و مکه است. این منطقه به وسیله کوه‌هایى که به شکل نیم دایره در اطرافش قرار دارد، مشخص شده است. حجّاج بیت الله الحرام در روز عرفه، یعنى نهم ذى‏حجه، از ظهر تا مغرب شرعى در این منطقه حضور می‌یابند و در اصطلاح فقهى، این حضور «وقوف» نامیده می‌شود. اهمیت حضور در عرفات تا آنجاست که گفته‌اند: «الحجُّ عرفة» یا «الحَجُّ عرفات».این وقوف یکى از ارکان حج تمتّع است و در صورت تحقق نیافتن آن، حج محقق نمی‌شود. پس آیه عرفات واقع شده است و باید درباره آن تفکر کنم؛ سؤل می‌کنم چرا عرفات؟ چرا من با این لباس باید در عرفات حاضر باشم؟


برخی ویژگی‌ها و گزاره‌های عرفه
در عرفه مسائلی که نمود زیادی دارد، از این قرار است: معرفت و شناخت، پررنگ بودن حضور امام زمان(عج)، پررنگ بودن دعا، تضرع، انابه، بخشش گناهان و استجابت دعا، کوهی در وسط صحرا که جبل الرحمه نامیده می‌
شود، محل تردد و معرفت انبیاء، محل معرفت آدم(ع) به کلمات و به تبع آن بخشش ایشان، محل ریختن ناپاکی‌های وجود، صحرایی خالی از ساخته‌های بشر، محل معرفت ابراهیم(ع) به مناسک حج، محل خطبه‌خوانی اهل‌بیت در معرفی خود، محل ارائه معرفت به الله توسط ائمه در قالب دعا.

عرفه را چگونه می‌توان از منظر آخرالزمان مطالعه کرد؟
مهرپویان:عرفه از نگاه آخرالزمانی را می‌توان از منظرهای مختلف تطبیق داد که به برخی موارد آن اشاره می‌کنیم:

عرفه رکن حج است، لازمه ظهور هم معرفت است
عرفات خارج از حرم است، معرفت لازمه ورود به حریم آخرالزمان و ایفای نقش در لشکر امام (علیه‌السلام) است. عرفات اولین مقطع بعد از احرام است، شناخت هم لازمه حرکت به سوی امام است. عرفات همان طور که گفتیم، رکن حج است، برای حرکت به سوی مهدی و یاوری ایشان باید نسبت به آن معرفت داشت. عرفات نسبت به سایر مقولات حج اهمیت دارد، معرفت به امام از سایر موضوعات اولویت بیشتری دارد. گناهان در عرفات بخشیده می‌
شود، کسی هم که به معرفتِ همراهی با امام برسد گناهانش مغفور است. عرفات یک صحراست، شناخت هم درفضایی از آزادی از دلبستگیهای دنیا ممکن است.

عرفه، مقدمه ورود به حریم آخرالزمان(ع) است
روز عرفه روز پرنور و خاصیت؛ شناخت و معرفت در نور امام ممکن است. عرفات از زمان آدم(ع) بوده است؛ شناخت خلیفه خدا مسأله همیشگی بشر. از ظهرتا عشا وقوف در عرفات؛ بشر برای مقطع شناخت باید وقت بگذارد. عرفات محل ریختن گناهان؛ برای آمادگی در آخرالزمان بهره از مغفرت الهی مقدمه لازم است. پررنگ بودن حضور امام زمان در عرفات، در آخرالزمان فرمانده حضور دارد باید نسبت به ایشان معرفت داشت. پررنگ بودن مناجات و دعا در عرفات، انسان باید محتاج منجی باشد و آن را ابراز کند و از خدا بخواهد. عرفات خارج از حرم است، معرفت لازمه ورود به حریم آخرالزمان و بکارگیری در لشکر حق است. مغفرت و رحمت الهی پررنگ است، خداوند افراد را وارد ظهور می‌کند به شرطی که قصد ورود داشته باشند و نسبت به آن کفر نداشته باشند و آنها را در آن ماچرا تربیت می‌کند. حرکت از مشرق به مغرب است، حرکت لشکر حق از مشرق به مغرب است.

حجاج چگونه می‌توانند خود را با این فضا ارتباط دهند؟
مهرپویان: به نظرم اگر حاجیان و جامعه بشری در عرفات به این جمع بندی برسند که برای معرفت امام زمانشان وقت بگذارند، همت کنند، فضاسازی کنند، جمع تشکیل دهند، جستجو کنند، خودشان را از قیود اضافه رها کنند و این را یک پای ثابت بقیه عمر خویش کنند و از فرصت‌هایی که امام عالم برای این موضوع برایشان از جمله انقلاب اسلامی و اربعین حسینی قرار داده است، به بهترین نحو بهره ببرند بهره خوبی از عرفات برده‌اند. اما کاش انسان صاحب معرفتی باشدو بشود که حضور نورانی امام(ع) و اثرگذاری وسیع ایشان را در این زمان درک کند و از آن استفاده کند. بنابراین به نظر می‌رسد موضوع عرفات هم مقدمه‌اش و هم نتیجه‌اش متفاوت شد.

صحرای عرفات محل دشمن‌شناسی هم هست

گودرزی:در مورد عرفات اگر از منظر دیگری نگاه کنیم، دو سه نکته حائز اهمیت است. اهل‌بیت علیهم‌السلام در ادعیه وقتی از دولت اسلامی و کسانی که در این دولت عزت پیدا می‌کنند، صحبت می‌کنند، اینطور می‌فرمایند «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ‏ وَ أَهْلَه‏‏؛ خداوند به اسلام و اهلش عزت دهد» لذا در اینجا اسلام، موضوعیت پیدا می‌کند. چه کسانی ذلیل می‌شوند؟ «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ؛ نفاق و اهل نفاق را ذلیل کن» ما معمولاً وقتی از نفاق صحبت می‌کنیم، مصداق خاصی در ذهن‌مان می‌آید، اما شیطان اصل نفاق است. عرفات مکان شیطان
شناسی هم است. یعنی وقتی وارد آنجا می‌شویم، دشمن واقعی را نیز میشناسیم. بنابراین به قول آقای مهرپویان وقتی به جمرات که سمبل شیطان است، سنگ میزنی، با معرفت این کار را انجام میدهی. اکنون هم که شاهدیم دایره نفاق زیاد شده است و امام علیه‌السلام با همین نفاق می‌خواهد مبارزه کند. آخرالزمان همان قدر که محل تشدید نفاق است، شاید نفاق نیز به همان مقدار محصور و محدود باشد.


آقای مهرپویان این نگاه آخرالزمانی را چگونه می‌توانیم نسبت به مشعر داشته باشیم؟
مهرپویان:مشعر فضای ناشناخته‌ای است. حداقل در ایران چون معادل نداریم و اجتماع و دعایی برای آن مطرح نیست سؤلات زیادی در مورد آن است. حاجیان بعد از مغرب شرعی به سمت مزدلفه یا مشعر الحرام حرکت می‌کنند که سرزمینی میان کوه‌هاست. حاجیان باید در مزدلفه وقوف کنند، مقدار واجب آن از اذان صبح تا طلوع خورشید است. این عمل از ارکان حج محسوب می‌شود و هیچ عمل خاص دیگری ندارد و فقط باید حاجیان در این زمان به قدری که عرفا بگویند وقوف کرده است در مشعر بمانند.


تصویری از مشعر

حال به برخی مؤلفات مشعر اشاره می‌کنیم: مشعر محل شعور یا حس است؛ بعد از عرفات است، زمان وقوف در مشعر شب است، جمع آوری سنگریزه در مشعر وارد است، مشعر جزو حرم است، پایان وقوف با طلوع خورشید است.

مشعر نشانه‌ای از شب غیبت و آخرالزمان
بنابراین شبانگاه به مشعر وارد می‌شویم و منتظر طلوع صبح هستیم و اصل مشعر در بین
الطلوعین است و با دمیدن خورشید، از آنجا به سمت منا حرکت می‌کنیم. ببینید من فقط توضیح می‌دهم شما خودتان در همان چارچوب مهدویت در این آیه فکر کنی. اینکه زمان مشعر در شب است، تداعی‌گر شب غیبت است. اصل وقوف از اذان تا طلوع است و حاجیان با طلوع خورشید حرکت می‌کنندو می‌تواند یادآور صبح ظهور بعد از دوران غیبت باشد. جمع آوری سنگریزه برای رمی در مشعر صورت می‌گیرد. این ماجرا تداعی‌گر وضعیت آمادگی قبل از جنگ‌های آخرالزمان می‌تواند باشد. حرکت از مشرق به مغرب بود! یخرجون الناس من المشرق فیوطئون المهدی؟ ببینید چقدر آیه با اصل تطبیق دارد. یعنی بین شب تاریک آخرالزمان و صبح ظهور، باید بینالطلوعینی باشد که تحرکات جبهه حق و باطل زیاد می‌شود. لذا سنگ جمع کردن در مشعر نشانی از آماده نبرد شدن با دشمن اصلی بشریت یعنی شیاطین است. از یک سو در عرفات به معرفت امام (علیه‌السلام) رسیدیم و هم در مشعر آماده نبرد با دشمن شده‌ایم؛ قبل تر همه با احرام از دنیا و دنیائیات جدا شدیم.

اینجا دقت کنید همه منتظر طلوع خورشید هستند، منتظر یک نشانه از خورشید اولین ساطعه خورشید یعنی اجازه ورود به مقطع دیگر هستند، اینجا مقطع حس نشانه است، حس حضور خورشید، مشعر است، محل حس و شعور آنچه به آن معرفت پیدا شده است.

شدت انطباق منا با آخرالزمان
با این توضیحاتی که درباره «مشعر) فرمودید، منا هم باید نشانه‌ای از جنگ آخرالزمانی سپاه حق با ابلیس و سپاه ابلیس باشد. درسته؟

مهرپویان: منا از شدت تطبیق با آخرالزمان غوغاست. کدام مقطع در بشریت داریم که جنگ طولانی و علنی سپاه حق به فرماندهی امام حق با فرماندهان و اذناب باطل رخ دهد؟ و بعد از آن کلا فضا عوض شود و همه چیز شود کعبه و دور او چرخیدن، دیگر خبری از دشمن و لشکر نیست، همه جزو طواف‌کنندگان و بهره مندان از نعمات می‌شوند، نعمتی که حول امام حی است. حتی از جهت جغرافیایی که به منا نگاه می‌کنیم، نماد شیطان در یک کنج قرار دارد؛ یعنی دشمن با اینکه پررنگ است، اما در مقابل کاروان حجاج جلوه‌ای ندارد. بنابراین حتی در جغرافیای منطقه هم حکمتی نهفته است. اینکه مکه در یک سرزمین پر از کوه و صخره قرار دارد و خداوند هم از آن به تعبیر «لم یزرع» یاد می‌کند، موضوعیت دارد و باید روی این مسأله هم تفکر کرد.


شما برای اینکه وارد حرم شوید، باید از راه‌های خاصی وارد شوید، مسیر ظهور را ولیّ و خلیفه از جانب خدا می‌داند، اما با وجود سختی‌هایی که در این سفر و در مناسک وجود دارد، با لذت خاصی همراه است. لذا آخرالزمان هرچند سخت است، اما دارای یک روحانیت و معنویت خاصی است که مؤمنین را در بر میگیرد. خدا می‌خواهد بشریت اینها را بداند و در فرهنگ خود بیاورد و آماده باشد.


آقای دکتر گودرزی نظر شما درباره این نظریات چیست؟

کمبود تفکر صحیح و قرآنی در جامعه حس می‌شود

گودرزی:چند نکته را می‌شود به این نظریه اضافه کرد. یکی اینکه مفهوم واقعی حج با ذوق و حرکت خود فرد آغاز می‌شود، یعنی با اراده باید صورت بگیرد. دوم اینکه این عده از حاجیان با نیت وارد می‌شوند، لذا ما باید با نیت خاصی وارد صحنه آخرالزمان شویم. اگر نیت نباشد خیلی از اعمال باطل می‌شود. سوم اینکه تفکر، اصلیترین کلید حج است. چرا تقریباً زائران سی روز به حج می‌روند، اما تقریباً برنامهای برای معرفتافزایی و تفکر آنها نداریم؟ البته مقداری هست، اما فعالیتهای ما شایسته این صحنه نیست. بنابراین کمبود تفکر صحیح مبتنی بر نگاه قرآنی و معرفتی در جامعه داریم؛ اما آنچه که بنده بیشتر نگرانش هستم، این است که ما اجازه تفکر به کسی ندهیم. بنابراین باید جسارت تفکر را به افراد بدهیم.

در عرفه به معرفت می‌رسیم و در مشعر تبدیل به حس می‌شود

اگر برای مرور بخواهیم یک بار نگاه کلان به ماجرا حج و ارتباطش با آخرالزمان بپردازیم، چگونه می‌شود؟

مهرپویان:در حج تمتع اول در مسجدالحرام یا مکه مُحرم می‌شوند، بعد شب نهم به عرفات می‌روند و از ظهر تا غروب در آنجا مستقر می‌شوند. سپس از مغرب شرعی اجازه دارند به مشعر بروند. مشعر، یعنی «محل حس». در واقع در عرفه شما به معرفت می‌رسید و در «مشعر» باید تبدیل به «حس» شود و معرفت را حس کنید. در مشعر شما تا بین‌الطلوعین باید وقوف داشته باشید. طلوع خورشید که اتفاق افتاد، به سمت منا حرکت می‌کنید و روز عید قربان وارد آنجا می‌شوید. ببینید خدا چه زیبا حرکت را واقع می‌کند. با اینکه وقوف داریم، اما موضوع اصلی، حرکت است.


حجاج در صحرای عرفات

ارتباط منا با آخرالزمان و ظهور
در منا اولین عمل، سنگ زدن به نماد شیطان است. سپس قربانی می‌کنی و بعد از آن «حلق» یا چیدن مو را انجام می‌دهیم. در واقع حجاج در این عمل، «نشاندار» می‌شوند. اینکه در روایات می‌خوانیم امیرالمؤمنین علیه‌السلام در قالب دابةالارض توسط انگشتر سلیمان(ع) مؤمنین را نشاندار می‌کنند، ناظر به این موضوع است. راوی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام از مفهوم «طامةالکبری» پرسید: حضرت فرمود: خروج دابةالارض از صفاست که همراه او خاتم سلیمان بن داود و عصای موسی علیه‏السلام است؛ به صورت هر مؤمنی می‌زند، می‌نویسد این مؤمن است. و به هر کافری که می‌زند، می‌نویسد این حقاً کافر است؛ قَالَ خُرُوجُ دَابَّةٍ مِنَ الْأَرْضِ مِنْ عِنْدِ الصَّفَا مَعَهَا خَاتَمُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ عَصَا مُوسَى ع یَضَعُ الْخَاتَمَ عَلَى وَجْهِ کُلِّ مُؤْمِنٍ فَیَنْطَبِعُ فِیهِ هَذَا مُؤْمِنٌ‏ حَقّاً وَ یَضَعُهُ عَلَى وَجْهِ کُلِّ کَافِرٍ فَیَنْکَتِبُ هَذَا کَافِرٌ حَقّا» عجیب است که طبق این روایت، ماجرای خروج امیرالمؤمنین علیه‌السلام در قالب «دابةالارض»، از صفا صورت می
گیرد.

منا، یادآور تغییر فضای آخرالزمان به ظهور
بعد از «حلق» کردن، اجازه اعمال مکه را داریم؛ اما معمولاً حجاج شب در مشعر می
مانند و فردای آن روز سه مرحله رمی جمرات می‌کنند؛ دوباره شب دوازدهم در مشعر میمانند و فردای آن روز مجدد برای رمی جمرات حرکت می‌کنند. بنابراین ماجرای منا تمام می‌شود و حجاج وارد اعمال مکه می‌شوند. یعنی فضای آخرالزمانی به یک باره به تبدیل به فضای تمدن الهی می‌شود تا آماده استقبال و سربازی برای امام علیه‌السلام شوید.

نکته‌ای معرفتی درباره سعی بین صفا و مروه

جایگاه صفا و مروه در مباحث آخرالزمان و مهدویت چیست

مهرپویان:در سعی صفا و مروه نیز درسِ رفتار در قبال امام علیه‌السلام مطرح است. اولین نفر هاجر سعیِ صفا و مروه را انجام داد. به خاطر چه انجام داد؟ به خاطر اسماعیل. هاجر به خاطر پسرِ پیامبر زمان خودش سعی کرد. حجاج چرا باید سعی کنند؟ به خاطر پسرِ پیامبر زمان خودمان که همان امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) باید این عمل انجام شود. اما اسماعیل در آن صحنه آب میخواست، مصداق آب در اعمال سعی صفا و مروه چه می‌تواند باشد؟ علم است. یعنی شما آنچه که امام (علیه‌السلام) تمایل دارد را بیاوری و همان شخصیتی که امام (علیه‌السلام) توقع دارند، بشویم. خدا هم توقع دارد این موضوع را جزو شعار بدانیم و آن را عظیم بشماریم. خداوند در آیه158 بقره می‌فرماید: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه‏» و در آیه32 حج می‌فرماید «مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏؛ عظیم شمردن شعائرالله از ویژگی‌های تقوای قلب است».


محدوده صفا و مروه

حج، با توحید آغاز می‌شود و با توحید پایان می‌یابد

اگر مطلبی برای صحبت پایانی دارید، در خدمتیم.

گودرزی:در تمدن آرمانی، تبعیت اولویت و جایگاه دارد، آن هم تبعیت هوشمندانه و از روی آگاهی. نکته بعد اینکه آخرین عمل منتهی به نماز می‌شود. در نگاه قرآنی شیطان آدم علیه‌السلام را با مُلک گول میزند و می‌گوید « هل ادلک... ملک لا یبلی» تمام این اتفاقات هم بر سر این مُلک است، با این معنا، حج یک نوع تمرین برای رفتن به سوی مُلک اصلی و آرمانی است. اما اینکه نماز می‌خوانیم شاید به این معنا باشد که همه این مسائل به خداوند ختم می‌شود؛ یعنی همان طور که اعمال حج با لبیک توحیدی آغاز می‌شود، با توحید هم به پایان می‌رسد.

مهرپویان:حج از منظر مهدویت تازه اسرارش را رو می‌کند، می‌تواند فرهنگ رفتار در قبال آیه را در ما نهادینه کند، می‌تواند رفتارمان را در قبال انقلاب تنظیم کند، می‌تواند الگوی کار فرهنگی شود، می‌تواند ما را برای جریان اربعین آماده کند، می‌تواند دانشگاهی باشد که مدام از سرچشمه آن منتفع شویم و بالا برویم. خدا ماجرایی با ظرفیت فراتر از حج را در این زمانه در اربعین قرار داده است، این گنجی عظیم و بزرگ‌ترین آیه موسمی است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ 9 شهریور 96، کد مطلب: 1506586: www.tasnimnews.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین