پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۸۵۵۰۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۵
ایل قشقایی یکی از اتحادیه‌های ایلی ایران است که مانند بسیاری از اتحادیه‌های ایلی متأخر کشور، مخلوطی از قبیله‌هایی با ریشه‌های قومی گوناگون لر، کرد، عرب و ترک بوده، اما اغلب قشقایی‌ها ریشه‌ای ترک دارند و تقریبا تمام شان به گویشی از زبآن های ترکی آغوز غربی صحبت می‌کنند که خود آن را ترکی می‌نامند.

شعار سال: قشقا،سرزمینی است در ترکستان قدیم که در حال حاضر در ازبکستان واقع است و نام رسمیش (ایالت قشقه دریا) است که در تاریخ ایران نیز نام سرزمین قشقا در کتاب تاریخ حبیب السیر ثبت است. زبانی هم به نام زبان ترکان «کشکا» نیز در همین منطقه موجود است که درست آن همان قشقا است ولی چون کتاب به زبان انگلیسی است و انگلیسی ها حرف «ق» ندارند و به جای آن K و یا Q استفاده می کند به جای قشقا کشکا ترجمه یا خوانده شده است.

رود بزرگی نیز به نام «قشقا دریا" در ازبکستان و در ابالت قشقا دریا وجود دارد که شهرک ها و روستاهای دور و نزدیک آن را ترکان تشکیل می دهند و به نام ترکان قشقه ای معروف هستند. میرزا حسن فسائی صاحب فارسنامه ناصری که این کتاب را در سال 1312 هجری قمری در دوره ناصرالدین شاه تقریر کرده معتقد است:«کلمه ریشه ای این نامّ، واژه ترکی "قاچ قائی" به معنی "گریخته" بوده است. " چون ایل خلج از اراضی ممالک به خاک عراق عجم آمدند گروهی از آن ها فرار کرده در مملکت فارس توقف کردند و مردمان خلج این گروه را قاچ قائی گفتند یعنی گریخته و بعد از تغییرات لفظی قشقائی شد.

قشقائی یکی از دو ایل بزرگ و کهن ایران زمین است (ایل بزرگ دیگر بختیاری است) بـیشتر ایل قـشـقایی در استان فارس ساکن هستـند. بسیاری از آن ها هنوز به صورت سیار در فصول مخـتـلف سال از یـیلاق به قـشلاق کوچ می کنند. قـشقایی‌ها همچـون بسیاری دیگر از اقلیت های ساکن در استان فارس نـژادی، ترک تبار هستـند. اینان قومی دلیرند که شکست دادن و تسلیم کردن شان از قدیم کاری بسیار مشکل بوده است .

ایل قشقائى یکى از ایلات مهم ترک زبان ایران محسوب شده و مرکز اصلى این ایل فارس است. قشقائى‌ها در دوره‌هاى مختلف به‌تدریج به این سرزمین کوچ کرده و در آن ساکن شده‌اند. عشایر ترک‌زبان در سراسر ایران پراکنده هستند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه شدت یافته است. عده ای از مورخان مسکن اصلى ایل قشقائى را آذربایجان و تبریز مى‌دانند و ترانه‌هاى فولکوریک قشقائى‌ها هم این نظر را تأئید مى‌کند. بزرگترین ایل ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به کوچ روی ادامه می‌دهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه و ایل محسنی و همچنین طوایف کوچکتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه می‌دهند.

اکثریت قشقایی‌ها شیعه مذهب هستند. روسای قشقایی‌ها همواره به طایفه شاهیلو از طایفه عمله قشقایی تعلق داشته‌اند. نخستین رئیس شناخته شده ایل، امیر غازی شاهیلو، در قرن شانزدهم می‌زیسته و مقبره‌اش در روستای درویش از توابع گندمان است. از آغاز قرن هجدهم میلادی است که نقش قابل توجه قشقایی‌ها در تاریخ فارس آغاز می‌شود. در آن زمان ریاست قشقایی‌ها بر عهده شخصی به نام جان محمد آقا بوده که بیشتر با نام جانی آقا شناخته می‌شود. بنا به افسانه‌ها، فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان (رئیس بعدی ایل) و حسن خان نقش مؤثری در فتح هندوستان توسط نادرشاه داشته‌اند. اما حقیقت این است که آن ها مورد خشم خان افشار قرار می‌گیرند و نادر اسماعیل خان را کور می‌کند و حسن خان را می‌کشد. در ادامه قشقایی‌ها مجبور به کوچ به دره گز، کلات نادری و سرخس در خراسان می‌شوند.

ریشه‌شناسی نام عشایر ایل قشقایی

تردیدها در ریشه‌شناسی نام قشقایی زیاد است. قابل‌ قبول‌ترین نظر در این‌ باره نظری است که نخستین بار توسط واسیلی بارتولد داده‌ شده‌ است. به نظر بارتولد، نام قشقایی از واژه ترکی قشقا به معنی «اسب پیشانی سفید» آمده‌ است. دیگر نظر مطرح شده ، نظری است که نخستین بار توسط حسن فسایی در فارسنامه ناصری مطرح شده‌ است. طبق نظر فسایی نام قشقایی از واژه ترکی قاچماق به معنی «فراری» آمده‌ است

قشقایی‌ها عموما بر این باورند که اجدادشان به‌ عنوان قراولان لشکر هلاکوخان و تیمور از ترکستان به ایران آمده‌اند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرت‌های بزرگ قبیله‌ای قرن یازدهم میلادی محتمل‌تر است. همه گمانه‌ها در اینکه ایشان پیش از ورودشان به فارس، مدتی در شمال‌غربی ایران حضور داشته‌اند متفق‌اند. تا همین اواخر قبیله‌ای با نام مغانلو در میان قشقایی‌ها حضور داشته که مسلما نام خود را از دشت مغان در شمال اردبیل گرفته بوده‌ است. همچنین احتمال داده می‌شود طوایف آق قویونلو، قراقویونلو، بیگدلی و موصلو گذشته‌شان به شمال‌غرب ایران مربوط باشد. غیر از این قشقایی‌ها غالبا اردبیل را به‌عنوان سرزمین گذشته‌شان معرفی می‌کنند. به نظر می‌رسد، در یک دوره ارتباط نزدیکی میان خلج‌ها و قشقایی‌ها وجود داشته‌ است. برخی نویسنده‌ها از جمله حسن فسایی، تا آنجا رفته‌اند که قشقایی‌ها را شاخه‌ای از خلج‌ها دانسته‌اند. مینورسکی معتقد است مهاجرت خلج‌ها به فارس و ترکیب شدن شان با قشقایی‌ها این فرضیه را ایجاد کرده‌ است. بقایای خلج‌ها در میان قشقایی‌ها قابل تشخیص هستند. غیر از آن خلج‌های یکجانشینی در فلات دهبید وجود دارند که گمان می‌رود زمانی هنوز زندگی عشایری داشته‌اند، جزوی از ایل قشقایی بوده‌اند. نام طوایف قشقایی نشان می‌دهد غیر از خلج‌ها، گروهی از طوایف افشار، بیات، قاجار، قراگوزلو، شاملو و ایگدر نیز به این اتحادیه ایلی پیوسته‌اند.

کوچ قشقائی‌ها

سازمان ایل قشقائی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است: نفر- خانوار - ایشوم - تیره - طایفه - ایل. هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین «ایشوم» و هر چند ایشوم از چند خانوار تشکیل شده است. خان های هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند که آن ها را نیز «عمله دور و بر خان» می‌‌نامند ولی جزو طایفه عمله نیستند.

 حسینی فسائی در "فارس‌نامه ناصری" ، شصت و شش تیره از ایل قشقائی را نام برده ولی شماره تیره‌هایی که امروز جزو قشقائی است. بیش از این است. شاید گروهی از این تیره‌ها در گذشت زمان و یا سودجوئی به ایل قشقائی پیوسته باشند.

در سازمان کنونی، هر خانوار یک سرپرست و هر ایشوم که از چند چادر گرد هم که در آن چند خانوار زندگی می‌کنند تشکیل می‌شود. یک ریش سفید و هر تیره یک یا دو کدخدا و هر طایفه یک یا دو و یا سه کلانتر دارد. کلانتران که از طبقه خآن ها هستند از جانب دولت برای رسیدگی به کارهای طایفه خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده می‌شود. یک یا دو افسر ارتشی نیز برای برقراری انتظامات ایل به نام افسر انتظامی از طرف ارتش برگزیده می‌شوند. در سازمان کنونی ایل قشقائی، «ایل بیگی» یا «ایلخانی» (ریاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین برده است.

فارس‌نامه ناصری قشقائی‌ها را از طایفه خلج ترک می‌داند که از روم شرقی (آسیای صغیر یا آناتولی) به عراق عجم گریخته‌اند و می‌نویسد که به همین جهت آن ها را «قاچ قائی» یعنی فراری نامیده‌اند و واژه قاچقائی رفته رفته به صورت قشقائی در آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد» نام قشقائی را از کلمه «قشقا» به معنی اسب سفید پیشانی گرفته‌اند ولی خود قشقائی‌ها معتقدند که در زمان صفویان از ماوراء قفقاز به آذربایجان و سپس به اصطهبانات و نیریز تبعید شده‌اند.

قشقائی‌ها پیوسته میان سرزمین های سردسیر (قشلاق) سمیرم شش ناحیه، دامنه کوه دنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، شهرضا، اردکان، کوه مرّهَ تا سرزمین های گرمسیر (ییلاق) کرانه‌های خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلاتی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر، خشت، فیروزآباد، خواجه‌ای، دشتی و دشتستان برای رفتن به ییلاق و قشلاق کوچ می‌‌نمایند و معمولاً چادرنشینند.

قشقائی‌ها سه تا چهار ماه از سال را کوچ می‌کنند و بقیه سال را در ییلاق و قشلاق می‌گذرانند. و به همین جهت به آن ها «قشقائی بادی» می‌گویند. عده بسیار کمی از قشقائی‌ها نیز به تازگی ده نشین شده‌اند و به کشاورزی و باغداری مشغولند و در دهات برای خود خانه ساخته اند. این دسته را «قشقائی خاکی» می‌‌نامند. قشقائی‌های بادی بیشتر به دامپروری و گله داری می‌‌پردازند و به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته کوچ می‌کنند. قشقائی‌های بادی بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق به کشت و زرع نیز می‌‌پردازند. این ایل در ییلاق با بختیاری ها و در قشلاق با ایل های بویر احمدی، خمسه، ممسنی هم‌مرزاند.

برخی پیشه‌های مردم عشایر ایل قشقایی

قشقائی‌ها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری می‌پردازند. محصولات آن ها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. کشاورزی بیشتر با اصول قدیمی و گاوآهن انجام می‌گیرد. زنان در همه کارها با مردان همکاری می‌کنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین‌ها و جوال ها ذخیره می‌کنند یا به فروش می‌رسانند. بعلاوه تمام کارهای خانه به عهده زن هاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری می‌کنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه مشک های آب را پر می‌کنند و به پشت می‌‌گیرند و به چادر می‌آورند. سپس گندم و برنج را در هاون‌های چوبی به نام «دیوَک» می‌کوبند و پوست آن ها را می‌گیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه‌ای را زیر لب زمزمه می‌کنند که آهنگ «برنج کوبی» نامیده می‌شود. پس از آن آرد را خمیر و چانه می‌کنند و از آن نان می‌پزند. نان را روی ساج‌های فلزی می‌پزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم می‌کنند. و سپس چانه‌های خمیر را روی نان بند پهن می‌نمایند و روی ساج می‌‌اندازند تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه می‌شود.

زنان از شیر کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می‌کنند. ماست را در مشک هایی که به سه پایه چوبی متصل است می‌آویزند و آنقدر تکان می‌‌دهند تا کره و دوغ بدست آید. کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و همانند انهاست . زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می‌ریسند و پس از آن که آن ها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می‌‌سازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «کرکیتْ» نامیده می‌شود انجام می‌گیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می‌کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند. نخست کلاف ها را سراسر دار می‌کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می‌کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زنهاست و زنها نیز باید این هنر را بدانند به‌همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.

تیره‌ای از قشقائی‌ها که «غُربتی» نام دارند کارشان ساختن وسائل مورد نیاز مردم ایل مانند چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن است برای این کار از کوره‌های زمینی و دم های پوستی استفاده می‌کنند. قشقائی‌ها غربتی‌ها را پست‌ترین طبقه جامعه خود می‌شمارند. بدین جهت همیشه با دیده حقارت به آنان می‌نگرند تا جائی که با این طایفه زحمتکش ازدواج نمی‌کنند. قشقائی‌ها بیشتر نیازمندیهای روزانه خود را محدود و آسان می‌کنند و به‌وسیله خود ایل مرتفع می‌سازند. مثلاً آرایشگران بومی گذشته از آرایشگری نوازندگی را نیز بعهده دارند و در جشن‌ها و عروسی ها ساز می‌‌زنند و می‌‌خوانند. ختنه کردن کودکان نیز از کار آرایشگران است.

وسایل سواری ـ وسیله حمل و نقل و سواری قشقائی‌ها در ییلاق و قشلاق اسب، شتر، قاطر و خر است و از شتر بیشتر برای بارکشی استفاده می‌کنند. خآن های قشقائی برای سواری از اتومبیلهائی مانند جیپ و لندرور استفاده می‌‌نمایند و بیشترشان اتومبیل دارند. شکار ـ یکی از سرگرمی های مردان قشقائی در اوقات بیکاری شکار پرندگان و جانوران دیگر است که به‌وسیله تفنگ انجام می‌گیرد. قشقائی‌ها به شکار و تیراندازی و سواری بسیار علاقه‌مندند و بیشتر آنان در این فن مهارت زیادی دارند.

 

آداب و رسوم عشایر ایل قشقایی : 

قشقایی‌ها مردمانی سرخوش و دل شادند. به جشن و شادی علاقه‌مندند. در جشن‌ها و عروسی‌ها رقص گروهی زنان و مردان قشقایی و رقص با چوب (چوب بازی) بسیار زیبا و جالب است. در مراسم جشن و عروسی، زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند. در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می‌گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می‌ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمال‌ها را تکان می‌دهند و با حرکات موزون پیش می‌روند. در رقص ;دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دوتا و به نوبت با چوب‌های کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند و مبارزه می‌کنند. قشقایی‌ها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند. قشقایی‌ها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مند هستند. مردان طایفه دره شوری از چپق نیز استفاده می‌کنند.

قشقایی‌ها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر می‌شوند. گورستان های قشقایی در سر راه کوچ ایل قرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه‌ای بخوانند. به سبب علاقه‌ای که به خان های خود دارند برای آن ها آرامگاه‌های باشکوه و استوار می‌سازند که سالیان متمادی پابرجا می‌ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آن ها را زیارت می‌کنند. آرامگاه عده‌ای از سران ایل قشقایی به‌ویژه خان های طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.

بیشتر قشقایی‌ها دارای چشمانی متوسط، موی تیره (مشکی و قهوه‌ای) و صورت گندم‌گون هستند. در میان طایفه فارسیمدان (ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می‌شوند. زنان قشقایی هرگز آرایش نمی‌کنند. تنها فرق زنان با دختران ;چتر زلف» زن‌هاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند. مردان قشقایی معمولا صورت خود را می‌تراشند و به بلند کردن سبیل علاقه خاصی دارند.

 

صنایع دستی : از مهم‌ترین صنایع دستی مردم قشقایی می‌توان به قالی‌بافی، گلیم‌بافی، جاجیم‌بافی، گبه بافی و همچنین بافته‌های رِند و بافته‌های ;چرخ» اشاره کرد. به طور کلی تولید دستبافته‌ها از مرحله ابتدایی تا آخرین مرحله به دست زنان صورت می‌گیرد. علاوه بر این‌ها، فعالیت‌های دستی دیگری مانند طناب بافی، چیق بافی و... (برای تولید لوازم مصرفی) نیز به وسیله قشقایی‌ها انجام می‌شود .

موسیقی قشقایی : فرهنگ ایل قشقایی تا حدود بسیاری با فرهنگ دیگر قوم های ساکن در نواحی گوناگون استان فارس متفاوت است.در گذشته ،موسیقی در میان ایل نشینان با وجود اهمیت بسیار موسیقی در ایل قشقایی،چند عامل باعث اضمحلال تدریجی این موسیقی گردیده است. بطور کلی در ایل قشقایی سه گروه نوازنده وجود دارد :عاشق ها (کرنا،ساز،نقاره)،چنگی ها (تار،کمانچه)، ساربان ها(نی) .

طوایف و تیره های قشقایی : 

دره شویی(سمیرم) و کسب و کار شان پرورش اسب و 51 تیره ،فارس مدان(عرق و تهران)25تیره، کشکولی بزرگ (لرهای ممسنی) 47تیره، کشکولی کوچک 14تیره، شش بلوکی(ترکان عراقی) پر جمعیت ترین طوایف قشقایی و 20 تیره، عمله(جعفر بیگی) محافظان خان و 47 تیره .

  

مردان بزرگ قشقایی : 

 میرزا جهانگیرخان قشقایی : در سال 1243 هـ . ق. در خانواده‌ای تحصیل کرده به دنیا آمد. پدرش محمد خان نام داشت و از ایل قشقایی، طایفه دره شوری، تیره جانبازلو و از ساکنان «وردشت» سمیرم و مادرش اهل «دهاقان»، از شهرهای تابع سمیرم بود . حکیم‌، فیلسوف، فقیه و عارف شیعه قرن سیزدهم قمری. وی با اینکه در میان‌سالی به کسب علم روی آورد، چندی نگذشت که از مدرّسان علوم عقلی و نقلی گردید. جهانگیرخان استاد علمای معروفی همچون حاج آقا رحیم ارباب، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید حسن مدرس، شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی و میرزا حسین نائینی است.

محمد بهمن‌بیگی(نویسنده ایرانی و بنیان‌گذار آموزش عشایری در ایران) : وی در ایل قشقایی در فیروزآباد استان فارس به دنیا آمد. پس از پایان دورهٔ کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، در راستای سیاست‌های دولتِ وقت و تحت حمایت اصل چهار ترومن، کوشش خود را جهت برپایی مدرسه‌های سیّار برای بچه‌های ایل آغاز کرد و با پی‌گیری‌های خود توانست برنامهٔ سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسه‌های سیّار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهد. بهمن‌بیگی به سبب کوشش پی‌گیر خود در راه سوادآموزی به هزاران نفر کودکِ تُرک، لُر، کُرد، بلوچ، عرب و ترکمن، برندهٔ جایزهٔ سوادآموزی سازمان یونسکو شد. او تجربه‌های آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته‌است.

اسماعیل خان (صولت الدوله) قشقایی: او از فرزندان داراب خان رئیس ایل قشقائی و در فیروزآباد از شهرهای استان فارس متولد شده بود به علت رشادت و مهارت وی در تیراندازی و جنگ‌های چریکی، در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به وی لقب صولت‌الدوله داده شد.صولت الدوله قشقایی با استفاده از قشون و پسرانش (خسروخان، ناصرخان، ملک منصورخان) که نفوذ بسیاری در بین عشایر و کشور و همچنین به دلیل ثروت و تجهزات بسیار در برابر قشون انگلیسی ایستادند و پیروزی های بسیاری بدست آوردن، برای همین بیشتر به [[سردار جنوب]] شناخته می‌شوند.

بر اساس این اسناد کشف شده، قوم قشقا، بیش از سه هزار و ششصد سال در تاریخ جهان سابقه دارد. و اگر برخی از نوشته ها را در مورد حمله های قبلی قشقایان به سرزمین هیتّی در چهارصد سال قبل از قرن شانزدهم پیش از میلاد را هم به حساب آوریم ، قدمت آن ها در تاریخ به بیش از چهار هزار سال می رسد. و برای درک طولانی بودن این دوره، می توان گفت که تاریخ شناخته شده ایران باستان، که با معرفی قوم ماد، از آن یاد می شود، و در قرن هشتم پیش از میلاد است. و سابقه تاریخی کشورمان دوهزار و هشتصد سال است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایسکانیوز، تاریخ انتشار 18 مهر 96، کد مطلب: -، www. iscanews.ir

اخبار مرتبط
برچسب ها: ایل قشقایی ، قاچ قایی ، قشقا دریا ، ایالت قشقه دریا ، فارسنامه ناصری ، قشقائی ، ایل بختیار ، طایفه شاهیلو ، قراگوزلو ، آداب و رسوم عشایر ، AUHVSHG ، آشنایی با اقوام ایرانی ، تاریخچه قشفایی ها ، گذشته قشفایی ها ، بزرگان قشقایی ، قشقا کجاست ، اریخ حبیب السیر ، یبان کشکا ، ترکان قشقه ای ، ترک های قشقه ای ازبکستان ، میرزا حسن فسائی ، قشقایی و بختیاری دو ایل بزرگ ایران ، ایل خمسه و ایل محسنی ، طایفه شاهیلو از طایفه عمله قشقایی ، امیر غازی شاهیلو ، جان محمد آقا ، ریشه‌شناسی نام عشایر ایل قشقایی ، قشقا اسب پیشانی سفید ، ریشه مغانلو ، طوایف آق قویونلو قراقویونلو بیگدلی و موصلو ، ارتباط خلج ها با قشقایی ها ، فلات دهبید ، خلج های دهبید ، ایشوم ، ایل بیگی و ایلخانی ، طایفه خلج ترک ، قشقائی بادی ، آهنگ برنج کوبی ، تیره غربتی ، فارسیمدان ، دره شوری ، عاشق ها چنگی ها و ساربان ها ، فارس مدان ، کشکولی بزرگ ، شش بلوکی ، داراب خان رئیس ایل قشقائی ، تاریخ قوم قشقایی ، قشقایی ها و انتخابات ، تاریخچه قشقائی ها ، قوم قشقایی
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Turkey
۱۱:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۵
1
0
لعنت بهتون برای تحریف نام قشقایی//قشقایی را نمیخاد راه دوری برید از نامش مشخصه//قایی ها گروهی از اقوام ترکهای بیست و چهارگانه اوغوز هستند که در قفقاز بودند چرا لغت و کلمه قاچ قایی را به قشقایی ها ربط میدید//لعنت بهتون
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۱
1
0
شما با چه دلیلی ایل سراسر سلحشور قشقایی از قوم قایی را قاچ قایی معرفی کردی؟؟؟
افراد مغرض و کوته بین و نادان مثل به عمد برای تخریب یک قوم قدم برمیدارند غافل از اینکه قشقایی بیدی نیست که با این بادها بلرزه //انگلیس با اون قدرتش دربرابر قشقایی نتونست کاری کنه شماها که عددی نیستید//در بین قشقایی ها ضرب المثلی هست که میگن کپک قارقوشونان یاغوش یاغماز /یعنی با نفرین سگ بارون و سیل نمیاد...
مدیر پایگاه

سلام 


متن رو تا آخر خوندی یا نه؟ اگر خوندی، جوابت در داخل متنه. اگر نخوندی، حوصله کن و بخون.


ضمنا در زمان نگارش کامنت در این پایگاه خبری، نه لاتی پر کن و نه عاطفی بنویس. مستدل نظراتت رو بگو تا هم ما استفاده کنیم و هم دیگران.


ممنون از زحمات احتمالی شما در آینده برای کامل تر شدن متن

نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین