شعار سال: ابزارهای گوناگونی در هر گوشه این سرزمین ساخته و بهکار برده شدهاند که یادگارها و نشانههای زندگی سازگار با محیط زیست، تنشهای آب و هوایی و روشهای گذران زندگی روزمره به شمار میروند. یکی از پایههای تمدن ابزار و ابزارسازی و پایهای دیگر سازوکارهای فرهنگی هستند. برای نمونه پارچهها، جنسها و بافتهایشان، مهر و نگار و دوختها امروزه بخش ارزندهای از صنایع دستی ایران را دربرمیگیرند. این گونه از صنایع دستی تنها به مثابه فرآوردهای زینتی و گرانمایه آفریده نمیشده، بلکه بخشی از کالای روزمره یا آیینی و کاملاً کاربردی بوده و حتی سطح و رتبههای اجتماعی را بازنمایی میکردهاند. تابستانههای پارچهای و بافتهای دستی ایران، در یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان، اصفهان و دیگر استانها، گرچه امروز به مثابه دوختهای زینتی کمیاب و گرانبها، ولی آفریدههایی برای گذراندن سازگارانه فصل گرم بودهاند. برخی از ابزارها و روش فرآوری ابزار با زیستبوم در پیوند هستند و در دیگر اقلیمهای جهان یافته نمیشوند. صنایع دستی که با ترکیب ویژه خاک و کانیها در پیوند هستند، که کاشی، سرامیک، سفال، فلزکاری، مینا و خاتمکاری از آن جملهاند، رنگ و آب متفاوت و بیمانندی نمایان میکنند و برای نگهداشت، سرمایش یا گرمایش، مدیریت بهینه آب، نگهداشت بهینه نما و کف و بام شاید کاربرد داشتهاند. ایران سرزمین پدیدآیی و بالندگی تمدن کهن تاریخ فرهنگی جهان، این گنج گوناگون را در دل خود جا داده است و ایرانیان از گذشته تاکنون به این گرههایی که بر تار و پود پشمی یا ابریشمی زدهاند تا گرهچینی که بر چوب بافتهاند میبالند. ابزارها و سازهها و بافتههایی که نه تنها سازگار با زیستبوم هستند، که با زندگی روزمره درآمیخته و برای ساختنشان از دیده و دست جان هنرمندی ساعتها مایه گذاشته شده است. طی چند دهه شوربختانه از یکسو با افزایش جمعیت و غلبه صنایع نوین و فراگیرشدن مواد اولیه شیمیایی، و از سوی دیگر با درگذشت استادکاران کهنسال، کارگاههای تولید ابزارها و ساختههای دیرین یک به یک بسته شد. خریدار این فرآوردهها گردشگران خارجی و فرآوردهها بیشتر ویترینی شدند و البته سیاستهای پذیرش و میزبانی از گردشگران غیرایرانی هم یکدست و باز نبود. ساختهها به فرمها و ابزارهای کمتنوع محدود شد و برخی روشها و صنایع دستی رو به نابودی رفت. نمدمالی، زریبافی یا دوختهای کهن دستی، برخی صنایع که در گذشته با سازه و ساختمانسازی در پیوند بود و با دگرگونی معماری در ایران، افزایش هزینه زندگی و کمبود دستمزد کارگر کارگاه کوچک، و موج کالاهای نو فراموش شدند و به حاشیه رفتند، نمونهای از کاستی در مدیریت تمدنی، کمتوجهی و نپرداختن به تدبیری برای نگهداشت و بهرهبرداری این سرمایهها است. پس از موجهای سنگین صنعتی شدن جهان و سیاستهای تولید انبوه، بار دیگر کنشگران و سیاستگذاران فرهنگی-اقتصادی رو به توجه به آفرینش و فرهنگ بومی آوردهاند. در ایران هم گروههای دانشگاهی هنر کوشیدهاند با کارگاههای سنتی در تعامل باشند و امروزه کار دستی و کارگاههای کوچک دوباره دستآفریدههایی برای نوشیدن چای، تنپوش تابستانی یا زمستانی، و ابزارهای فرهنگی را به بازار آورده است. این تلاشهای پراکنده و خرد در زمینه بازآفرینی کارگاهها و پرداختن به صنایع ستی به مثابه امر روزمره، نه فانتزی یا اعیانیشده(لاکچری)، نیازمند سیاستهای هماهنگ بین بخشی استوار بر توسعه پایدار بومی است. از جمله روشهای جایگزین برای درآمدهای پایدار توسعه صنایع دستی، بازنگری در فرهنگ مصرف و تجربهزیسته آفرینش فرآوردهای از آن خود است. گوناگونی اقلیمی ایران، تنشهای محیطزیستی و پیشینه تمدنی خوشبختانه موجب گوناگونی صنایع دستی و چندگونگی کاربری آنها هستند. صنایع دستی را نباید تنها موضوعی میراثی، اقتصادی یا ویترینی انگار کرد. صنایع دستی نمایانگر سبک زندگی، میزان سازگاری با زیستبوم، بنمایههای فرهنگی و هنری، و به راستی بخشی از هویت محلی-ملی، فرآورده و ابزار زندگی ما هستند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ایران آنلاین ، تاریخ انتشار 18خرداد 98، کد خبر: 476576 ، www.ion.ir