رسانههای اصلاحطلب یا اصولگرا و نیز استادان و کارشناسان اقتصادی فارغ از این تعلقات جناحی و سیاسی نیز درباره ماجرا اظهار نظر کردهاند و ابهامات و ایرادات جدی به مراحل رسیدگی دادگاه وارد کردهاند. فقدان حضور ضابطین قضایی در این پرونده، کمتوجهی به مستندات و یا در سکوت نسبی در برگزار شدن و از همه مهمتر چگونگی خروج متهمین اصلی از کشور، در حالی که باید متناسب با اتهامات آنان وثیقه گرفته میشد، و موارد دیگر جملگی مسایلی است که دستگاه قضایی باید پاسخ دهد، در غیر این صورت ممکن است تعبیر دیگری از این محاکمه صورت گیرد.
این یادداشت نیز از منظر دیگری به این ماجرا میپردازد که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد. تمایز میان سیاست یا تصمیم اشتباه با جرم رکن اساسی در اینگونه رسیدگیهای قضایی است. اگر قرار باشد افراد را به دلیل سیاستهای اشتباه محاکمه و محکوم کنند، سنگ روی سنگ بند نمیشود و سیاستگذاری را ممتنع میکند که انفاقاً این بدترین اشتباه ممکن است. همه مسئولین کشوری از هنگامی که در مصدر کار قرار میگیرند تا پایان کارشان به طور معمول سیاستهایی را اتخاذ میکنند که بعضاً اشتباه است.
هیچ نوع ضمانتی برای درست بودن قطعی سیاستها وجود ندارد. این طبیعت سیاستگذاری است. بنابراین هیچ مدیری را به صفت اتخاذ یک سیاست اشتباه نمیتوان محاکمه و محکوم کرد، ولی میتوان او را تغییر داد. تمامی مدیرانی که برکنار میشوند، به طور معمول مرتکب برخی از سیاستهای اشتباه میشوند، ولی لزوماً محاکمه نمیشوند، تنها در مواردی میتوان مسئولین ذیربط در سیاستهای اشتباه را محاکمه کرد که در درجه اول سوءنیت و منافع شخصی داشته باشند یا مقررات قطعی اداری را نقض کرده باشند. پرونده حاضر باید به گونهای رسیدگی شود که حداقل یکی از این دو عنصر را به وضوح نشان دهد. یعنی مدیران از سیاست اشتباه نفع شخصی برده باشند، یا آنکه مقررات قطعی را آگاهانه نقض کرده باشند. در مورد اول تا کنون ادعایی صورت نگرفته است. در مورد دوم نیز متهمان به وضوح مستندات خود را ارایه کردهاند. البته این شیوه سیاستهای ارزی اشتباه است، و از چند دهه پیش نیز اجرا میشده است. چون نحوه سیاستگذاری اقتصادی در ایران به گونهای است که به این اقدامات عادت کرده است و کسی هم جرأت تغییر آنها را ندارد. در واقع ساختار تصمیمگیری این موارد را میپذیرد و این یادداشت در مقام پرداختن به ریشههای غلط این سیاستگذاریهای غیر صحیح نیست. هنگامی که بودجه اصلی حکومت و دولت بر محور ارزهای نفتی قرار دارد، طبیعی است که این شیوهها نیز رایج شود، و اگر به واسطه این تصمیمات افراد را محکوم کنند، تصمیماتی که طی چهار دهه گذشته همواره بوده است، گذشته از اینکه منصفانه و قانونی نیست، از این پس نیز هیچ مدیری اجازه تصمیمگیری را به خود نمیدهد و کشور در شرایط تعلیق تصمیمگیری قرار خواهد گرفت که تا حدودی هم قرار گرفته است.
اگر دستگاه قضایی خواهان مجازات مدیرانی است که برخلاف قانون، سیاستگذاری و هزینههای وحشتناکی را بر کشور بار کردند، پیش از همه باید آقای احمدینژاد را مورد سوال قرار دهند که چرا پرداخت یارانهها را مغایر با نص قانون انجام داد و کشور را با بدترین بحران اقتصادی مواجه کرد. حتی مجلس هم بر غیر قانونی بودن اجرای آن قانون از طرف احمدینژاد تأکید کرد، ولی دریغ از یک رسیدگی قضایی کوچک. امیدواریم سرنوشت این پرونده به گونهای رقم بخورد که اعتبار این رسیدگیها بیشتر گردد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار26 مرداد 98، کد خبر:1290363 www.khabaronline.ir،