شعار سال: دور اول مجلس شورای ملی در ۱۴ مهر ماه ۱۲۸۵ خورشیدی در حضور مظفرالدین شاه گشایش یافت. مظفرالدین شاه با اینکه در تب شدیدی میسوخت و از درد پا در عذاب بود با کمک دو نفر از درباریان که زیر بازوی قبله عالم را گرفته بودند، خود را به عمارت موقتی مجلس در کاخ گلستان رساند. سپس خطابه خود را در حالی که میگریست، آغاز کرد و گفت: «خدا را شاکرم که به آرزوی ۱۰ سالهام رسیدم.»
به میمنت افتتاح مجلس نخست شهرهای بزرگ چراغانی شد و ۱۱۰ گلوله توپ شلیک شد، اما گریه مظفری برای نخستین مجلس شورای ملی ایران شگون نداشت. چرا که در دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی درست یک سال و ۸ ماه و ۱۷ روز دیگر به دستور شاه جدید محمدعلی شاه به توپ بسته شد.
مظفرالدین شاه قاجار در مجلس افتتاحیه اولین مجلس مشروطیت
نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
نمایندگان دور اول مجلس قانونگذاری بر اساس رای مردم انتخاب نمیشدند. بلکه اصناف، طبقات مختلف و شاهزادگان نمایندگان را انتخاب میکردند. جالب است بدانید میرزا حسین علی سیگاری از طرف صنف سیگارفروشان به مجلس راه یافت، اما این یادآوری دلیل نمیشود بر مجلس نخست ارزشگذاری منفی صورت بگیرد؛ چون اصناف گوناگون چون وعاظ و ذاکرین، تجار، صرافان، دورهگردها، بقالان، علافان (برنجفروشان و علوفه فروشان) و... نماینده در مجلس داشتند. اقلیتهای مذهبی ارامنه و یهودیها، آیتالله بهبهانی و طباطبایی را به نمایندگی از خود انتخاب کردند.
نخستین مجلس شورای ملی
برگزاری انتخابات اینگونه مخالفانی هم داشت. به طور مثال یکی از مورخان معروف و معاصر مشروطه با انتقاد از انتخاب نمایندگانی مانند وثوقالدوله و مخبرالملک معتقد بود «پیداست که اینان را خواستهای دیگری در دل میبوده و جز در پی سودجویی نمیبودهاند. نکته جالب توجه این است که وثوق الدوله و مخبرالملک و محقق الدوله در صف نمایندگان صنف بازرگان قرار گرفتهاند و معلوم نیست چگونه بازرگانان تهران به انتخاب آنان به عنوان نمایندگان صنف خویش رضا دادهاند.»
او همچنین انتخاب نمایندگانی مانند مشهدی باقر بقال و حاجی علی اکبر پلوپز را دیدنی میداند و میگوید: «از این گونه کسان ناآگاه چه کار برخاستنی؟. در این هنگام که رشته کارها از جنگ دربار در آورده شده و به دست توده میافتاد، مردان کاردان و آزموده میبایست که به جایی برسد».
نخستین جلسه رسمی دوره اول قانونگذاری
روز پس از افتتاح مجلس، نمایندگان تهران بدون اینکه منتظر ورود نمایندگان شهرستانها باشند، تشکیل جلسه دادند. آنها حتی اولین هیات رئیسه را تعیین کردند. مجلسیان همگی روی زمین نشستند و طرز رای دادن نمایندگان هم مخفی نبود. مجلسیان با بلند کردن دست رای میدادند و مرتضی قلیخان هدایت (صنیعالدوله) را به ریاست برگزیدند. حتی برخی از نمایندگان قبل از رایگیری استخاره میکردند!
تاسیس مجلس چنان نوری در دل نخبگان ایرانی آن زمان ایجاد کرد که ادیبالسلطنه اشعاری در هشت بند در مدح و ثنای افتتاح مجلس اول سرود و در بین مردم منتشر کرد.
شکر ایزد کز انگشت تایید خداوند اجل
عقده بدبختی ایرانیان گردیده حل
مجلس شورای ملی منعقد گردید باز
کار ملت مستقر شد امر دولت مستقل
به تدریج نمایندگانی که از ولایت انتخاب میشدند به جمع نمایندگان میپیوستند. نخستین نماینده شهرها، تقی وکیلالرعایای همدانی بود که به تهران رسید.
مجلس با حضور هشت تن از نمایندگان آذربایجان که شوری انقلابی داشتند و مناسب با ذایقه تندروها سخن میگفتند اهمیت دو چندان پیدا کرد. از این هشت تن مستشارالدوله، سیدحسن تقی زاده و میرزا ابراهیم آقاهیجان تندروتر از همه بودند.
سید حسن تقیزاده از نمایندگان افراطی مجلس
چند دور نخست مذاکرات دور اول مجلس در کاخ گلستان و از روز ۲۹ شعبان عمارت فعلی بهارستان که در اختیار مجلس شورای ملی قرار داده شده بود، برگزار شد.
این عمارت توسط میرزا مهدیخان شقای ملقب به ممتحنالدوله نخستین مهندس معمار (آرشیتکت) ایران برای میرزا حسین خان سپهسالار مشیرالدوله (صدراعظم معروف دوره ناصری) بنا شده بود که پس از مرگ مشیرالدوله تا قبل از آغاز به کار مجلس غلامعلی خان ملیجک و همسرش اخترالدوله (دختر ناصرالدین شاه) در آن میزیستند.
عدل مظفر
در روز سه شنبه ۲۴ شوال المکرم سال ۱۳۲۴ لوحهای سر در مجلس نصب کردند. نصب این لوح با حضور جمعیت و شکوهی بسیار انجام شد. هنگام نصب، لایحه مفصلی هم قرائت کردند. جمعیت که بسیار خوشحال بودند با سلام و صلوات و دعا این روز فرخنده را جشن گرفتند. تابلوی عدل مظفر را با حروف ابجد نوشتند که نشاندهنده تاریخ قمری ۱۳۲۴ است؛ مصادف با سالی که فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه صادر شد.
انبار باروت
ادامه کار مجلس اول شورای ملی در ایران با وجود همه خوش بینی نسبت به تاسیس نهاد قانونگذاری در کشور با مشکلات عدیدهای روبه رو شد. بزرگترین مشکل مجلس را میتوان از یک سو کارشکنیهای محمدعلی شاه و مستبدان و از سوی دیگر آشنا نبودن نمایندگان با کار قانونگذاری و تندروی نمایندگان افراطی مجلس دانست؛ به گونهای که فریدون آدمیت در کتاب «ایدئولوژی نهضت مشروطه» در دفاع از مرتضی قلی خان صنیع الدوله نخستین رییس مجلس شورای ملی نوشت: «کارنامه مجلس صنیعالدوله گواهی میدهد که هر فکر و نقشه ترقی و رفرم که به مجلس عرضه گشت، به ابتکار عناصر درس خوانده و ترقیخواه بود».
در حالی که از جانب دسته افراطی هیچ طرح بدیعی در منطق پیشرفت و اصلاحات عمومی ارائه نشد. به حقیقت چنان قابلیت فکری نداشتند. در حالی که دولت و رجال مستبد درباری هم به آسانی حاضر نبودند از اقتدار خود بکاهند، آنها میخواستند مجلس مرکز قانونگذاری باشد و در امور سیاسی و اجرایی دخالت نکند، چنانکه مشیرالدوله در روزهای نخست مجلس به سعدالدوله گفته بود اینجا مشروطه نیست، شاه یک مجلسی به شما داده که بنشینید و قانون وضع کنید.
کشاکش بین شاه و مجلس ادامه مییابد و در اردوگاه مشروطهخواهان نیز صدای واحدی برنمیخیزد. مشروطهطلبان درباره طرز تلقی از نظام مشروطه با هم اختلاف دارند. از یک سو مشروطه طلبانی مانند سیدحسن تقیزاده خواستار اجرای مو به موی نظام مشروطه مانند کشورهای غربی هستند و از طرفی دیگر شیخ فضلالله نوری معروف به شیخ شهید خواستار عدم مغایرت قانون با شرع است.
اما شاه به رفتار مستبدانه خود ادامه میدهد و حتی میخواهد بنا بر میل و اراده شخصی خود بدون اخذ رای تمایل از مجلس، مشیرالسلطنه را به نخست وزیری انتخاب کند. مجلس زیر بار نمیرود و روز به روز روابط بین شاه و مجلس تیرهتر میشود؛ تا بدان جا که محمدعلی شاه بدون دعوت از مجلس تاجگذاری میکند و راه تقابل آشکار با مجلس را پی میگیرد و در اقدامی دیگر، میرزا علی اصغر اتابک را ـ که سه سال در خارج بسر میبرد ـ برای صدارت به ایران دعوت میکند.
تاجگذاری محمدعلی شاه در باغشاه بدون حضور نمایندگان مجلس
تندروها به شدت با صدارت اتابک ملقب به امین السلطان مخالفت میکنند. سیدحسن تقی زاده نماینده تندروی تبریز طی نطقی پرشور، حملاتی به اتابک میکند. اتابک از طریق روسیه با کشتی جنگی دولت روس و با تشریفات رسمی به بندرانزلی وارد میشود. مجاهدان بندر انزلی میخواهند از ورود او جلوگیری کنند، ولی او مجاهدان را به حفظ مشروطه و تقویت مجلس اطمینان میدهد.
اما تقیزاده و نواب در تظاهر اتابک که دوست دیرین روسها و سد پیشرفت نفوذ انگلیسی است، جوش و خروش نشان میدهند، ولی اتابک در مجلس ضمن نطقی برنامه و هدف دولت را تشریح کرده و مدعی میشود مسافرت او به اروپا در افکارش تغییراتی داده است و همه امور را با مشورت و صلاحدید نمایندگان انجام خواهد داد.
در آن ایام اوضاع کشور بسیار آشفته بود. فقر و بیپولی کارها را فلج کرده بود و در اکثر شهرها ناامنی و اغتشاش حکمفرما بود. اتابک کوشید بر اوضاع ناهنجار چیره شود. انجمنهای ملی مکرر او را به قتل تهدید میکردند، ولی اتابک از میدان در نمیرفت و میخواست در پایان عمر نام نیکی از خود به یادگار بگذارد. او سعی کرد بین تندروهای مجلس (دموکراتها) با اعتدالیون هماهنگی ایجاد کند و روابط شاه و مجلس را بهتر کند که در نهایت دچار تیر غیب شد و به قتل رسید.
در مورد اینکه چه کسی او را ترور کرد و آمران ترور چه کسانی بودند و به چه علت ترور شد، نظرات متعدد و مختلفی ابراز شده است.
علی اصغر اتابک (امین السطان)
قتل اتابک کفه ترازو را به سمت مجلس سنگین کرد و شاه موقتا دست از دشمنی با مجلس برداشت، اما نه محمدعلی شاه دست از عداوت برداشت، نه افراطیها و تندروها قصد داشتند از تندروی بپرهیزند.
لایحه متمم قانون اساسی در ۵۱ اصل توسط مظفرالدین شاه به امضا رسید؛ هرچند این قانون دارای نواقص بیشماری بود و رئیس مجلس مقرر داشت کمیسیونی برای رفع نواقص قانون اساسی تشکیل شود. حدود و وظایف مجلس شورای ملی، شاه، وزرا و قوه قضائیه در این قانون، مبهم و نامعلوم بود. بنابراین رئیس مجلس مقرر داشت کمیسیونی برای رفع نواقص قانون اساسی تشکیل شود. این کمیسیون قانونی مفصلتر از قانون اساسی در ۱۰۷ ماده تنظیم کرد.
در نهایت، بعد از کشمکش میان نمایندگان، متمم قانون اساسی با رعایت تساوی حقوق عموم مردم ایران و مسئولیت دولت در مقابل مجلس و تفکیک قوا از یکدیگر و محدودیت شاه به تصویب رسید و برای امضاء تقدیم محمدعلی شاه شد.
از دیگر مواردی که کشمکش میان شاه و مجلس را فراهم کرد، تنظیم بودجه کشور بود. مجلس اقدام به کاهش حقوق ارباب حقوق و حذف تیولات کرد. همچنین از میزان مواجب بزرگان و اعضای خاندان سلطنت کاست و برای شاه، مواجب تعیین کرد.
اختلاف میان شاه و مجلس زمانی شدیدتر شد که مجلس خواست خزانه دولت را که در اندرون شاهی بود و شاه بر آن نظارت کامل داشت، به وزارت مالیه انتقال دهد. شاه در واکنش به عملکرد کمیسیون مالیه مجلس، از پرداخت مواجب به کارکنان سلطنتی خودداری کرد. در پی آن، کارکنان سلطنتی در اعتراض ابتدا در مسجد شیخ عبدالحسین چادر زده و به شورش و غوغا دست زدند. سپس با پیوستن اهالی میدان کاهفروشها، غوغا اوج گرفت و آشوب طلبان به میدان توپخانه نقل مکان کردند.
اما با پا در میانی رییس ایل قاجار و تهدید شاه، غوغا برای مدتی خوابید، ولی مسئله انجمنهای سیاسی و رسمی بهانه دیگری به محمدعلی شاه داد تا نیات پنهان خود را در کودتا علیه مجلس عملی کند. شاه از اوایل تشکیل انجمنها یکی از مخالفان سرسخت به خصوص انجمن تبریز بود، اما از سوی دیگر انجمنهای سیاسی در بهارستان متحصن شده و خواستار ایجاد قشون ملی، دریافت پول مقرره از شاهزادگان ـ که مجلس وضع کرده بود ـ و واگذاری حفظ و حراست شهر به آنان بودند.
طرح قشون ملی بهانه را برای شاه کامل کرد تا سواران آذربایجانی را به پایتخت فراخواند و نیز چند هنگ شاهسون و بختیاری را به تهران آورد تا تکلیف خود را با مجلس یکسره کند.
شیخ فضلالله نوری نیز از تندرویهای افراطیون مجلس خسته شده بود و گوش شنوایی پیدا نکرد. آنها با مشروعهخواهان در میدان توپخانه اجتماع کردند تا اجتماع عظیمی علیه مشروطه و پارلمان در توپخانه گرد هم بیایند. نیروی قزاق نیز برای جلوگیری از آشوب خود را برای سرکوب مشروطهخواهان مهیا کرد.
از سوی دیگر انجمن ایالتی تبریز با ارسال تلگراف به سایر انجمنهای رسمی خواستار خلع محمدعلی شاه شد. مجلس نیز با سه راهکار در پی دفاع از خود بود. نخست آرایش دفاعی در نگهبانی مجلس و مقابله با حمله محتمل قزاقان، دوم، فرستادن نامه اعتراض به شاه و صدور بیانیه به سفارتهای خارجی در نهایت عضدالملک، رئیس ایل قاجار را به حضور شاه فرستاد و به وی متذکر شد اگر شاه دست از اقدامات خود برندارد، ایل قاجار او را خلع و ولیعهد را جانشین او خواهد کرد.
اقدامات همه جانبه مشروطه خواهان سبب شد محمدعلی شاه از مواضع خود کوتاه بیاید. قرآنی امضا شده را به هیات دولت داد تا به مجلس ارسال کند، اما سوءقصد به جان محمدعلیشاه در ۲۵ محرم ۱۳۲۶ همه رشته الفت شاه را گسست.
شاه از حادثه رست و آسیبی ندید و ۱۰ روز بعد به مجلس اولتیماتوم داد که عاملان سوءقصد تا چند روز دیگر دستگیر شوند و در غیر این صورت خود شخصاً اقدام خواهد کرد. اندکی بعد شاه دستور توقیف متهمان به سوءقصد را صادر کرد و عدهای از رجال به خانه عضدالملک روانه شدند. اما عضدالملک نیز نتوانست کاری برای مشروطهخواهان انجام دهد. سرانجام شاه به قصد استراحت اما به نیت حمله به مجلس از شهر خارج و به باغ شاه عزیمت کرد. سیمهای تلگراف قطع شد تا اخبار حمله به مجلس به دیگر شهرها ارسال نشود. هرچند آیتالله بهبهانی و طباطبایی موفق شدند تلگرافهایی به شهرها ارسال کنند.
محمدعلی شاه و عدهای از درباریان و شاهزادگان هنگام اقامت در باغ شاه، چند روز قبل از بمباران مجلس ۱. مصطفی حاجب الدوله ۲. محمدعلی علاءالسلطنه ۳. محمدعلی سردار افخمی ۴. حسین پاشا امیربهادر جنگ ۵. لیاخوف (پالکونیک) ۶. احمد میرزا قاجار (ولیعهد) ۷. حسینقلی میرزا نصرت السلطنه ۸. محمدعلی شاه قاجار ۹. شاهزاده مشدی (پسر کامران میرزا ) ۱۰. احمد مشیرالسلطنه ۱۱. علی موثق الملک ۱۲. ناصرالدوله دیبا ۱۳. مهدیقلی مجدالدوله ۱۴. محمود علاءالملک ۱۵. محمدولی آصف السلطنه
قبل از یاری شهرها به مجلس لیاخوف، فرمانده بریگاد قزاق با دستور شاه در دوم تیرماه ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست تا نخستین تجربه مجلس با تندروی تندروها و خودکامگی شاه بدشگون باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ 8 آذر 98، کد مطلب: 13980907000413: www.farsnews.com