پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۴۷۴۸
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۶
اسماعیل ادهم گفت: در عملیات بدر روزی که هواپیما‌ها حمله کردند غیر از خواندن آیت­ الکرسی از ما کار دیگری ساخته نبود، هواپیما‌ها به شدت منطقه را بمباران کردند و بمب­‌ها گودال­های بزرگی ایجاد کردند، ولی کوچکترین آسیبی به بچه­‌ها نرسید.
شعار سال: خاطرات رزمندگان و ایثارگران جنگ ایران و عراق، برگ دیگری از تاریخ ایران را روایت می‌کند؛ برگی که سختی‌ها، شکیبایی‌ها و رشادت‌های رزمندگان ایرانی را به تصویر می‌کشد که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست. خاطره زیر برگرفته از خاطرات «حسین محمدی» و «اسماعیل ادهم» رانندۀ دستگاه‌های بولدوزر، لودر و گریدر از عملیات بدر است که آن را مرور می‌کنیم.

مدتی قبل از عملیات بدر به گردان ما اعلام شد تا برای شرکت در عملیات آماده باشد. آن موقع ما در مهاباد مستقر بودیم. تعدادی بولدوزر و لودر را بار کمرشکن کردیم و به جنوب رفتیم و آن‌ها را یک ماه قبل از عملیات به جزیره مجنون بردیم.

در عملیات بدر تصمیم گرفته شد جادۀ امام رضا (ع) را برای عملیات بدر احداث کنند که از بچه­‌های شاهرود تعداد قابل توجهی در این عملیات شرکت کردند.

یک شب شهید غلامی از بچه‌های یاسوج همراه ما بود که او فردی قوی و خوش هیکل و زیبا بود آن شب برای جاده خاک می‌آوردند. او با آقای ناصر لطفعلی صحبت ­کرد و رفت. پس از مدت کمی به من گفتند یک کمپرسی چهارصد متر به محل تخلیۀ بار ایستاده و حرکت نمی­ کند. من آقای اکبر ایمنی و سیدحسین عرب را فرستادم ببینید چه خبر شده است. آن‌ها رفتند و طولی نکشید که برگشتند و گفتند آقای غلامی پشت فرمان ترکش خورد و هنوز جان داشت که ماشین را پارک می‌کرد و همانجا روی فرمان شهید شد.

در این عملیات آب آشامیدنی کم بود و آب­های منطقه هم آلوده به شیمیایی شده بود. این اواخر جنازه هم توی آب بود که آلودگی منطقه را بیشتر می ­کرد. ما دائماً از طریق دشمن زیر آتش بودیم و نیرو‌های عراقی به جاده مسلط بودند و ما آرامش نداشتیم. با آنکه خود بچه­‌های جهاد مسئول آب­رسانی بودند و به ارتش و سپاه و ... آب می‌رساندند، ولی گاهی تا چند ساعت بی آب می‌ماندیم.

در این عملیات راننده لودر بودم و کارم احداث سنگر و جاده سازی در منطقۀ هور بود. در یک منطقۀ آنجا، دو، سه بولدوزر خاک را دپو می­ کردند و یکی دو دستگاه لودر کامیون­‌ها را بارگیری می­ کردند و برای ساختن جاده در هور می­ بردند.

یک شب مسئول اکیپ به ما گفت از دپو خارج شویم و به مقر برویم، ولی، چون شرایط ویژه بود گفتیم همان جا می­ مانیم. همراه شهید قلیان یک سنگر احداث کردیم و شب همان جا ماندیم. همان شب نیز هواپیما‌ها به آنجا حمله کردند که شهید حسین قلیان بیدار شد و گفت توکل به خدا کنید؛ بهترین و امن­ترین جا همین سنگر است.

اسماعیل ادهم در خصوص این عملیات می ­گوید:

عملیات بدر، عملیاتی سختی بود، چون دشمن به مقدار زیاد از بمب شیمیایی استفاده کرد. به همین علت ایجاد خاکریز، سنگر و جاده برای حفظ جان رزمندگان اهمیت داشت.

در این عملیات هم جاده سازی به عهدۀ گردان امام حسین (علیه السلام) جهاد شاهرود بود. جهادگران به خودشان جرات ساخت جاده ­ای را دادند که انجام آن در شرایط عادی نیز کار راحتی نیست. در آن شرایط سخت که کار در سه شیفت انجام می­ شد، تعدادی برای جایگزینی بچه­‌هایی که خسته بودند یا مجروح می­ شدند، در شبانه­ روز دو شیفت کار می­ کردند. یا وقتی ماشینی خراب می­ شد سعی می­ کردند با هر ترفند و ابتکاری هست ماشین از ردۀ کاری خارج نشود.

خدا خواست در آن شرایط که دشمن از چپ و راست حمله می­ کرد به نحو احسن انجام وظیفه کردیم. روزی که هواپیما‌ها شیمیایی زدند، ما قدرت آیت­ الکرسی را در آن شرایط دیدیم. با آنکه تمام منطقه آب بود و فقط یک جاده و قسمت­‌هایی که گردان‌های پیاده بودند خشکی بود، قرار بود یک تانکر، آب بیاورد که بمباران شروع شد و تانکر توی آب فرو رفت.

بچه ­ها رفتند تانکر را بیاورند، ولی نتوانستند و بیم آن را داشتند که صبح هواپیما‌های دشمن به راحتی ما را مورد هدف قرار ­دهند. صبح هواپیما‌ها آمدند و غیر از خواندن آیت ­الکرسی از ما کار دیگری ساخته نبود. هواپیما‌ها به شدت منطقه را بمباران کردند و بمب­‌ها گودال­های بزرگی ایجاد کردند، ولی کوچکترین آسیبی به بچه­‌ها نرسید.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری دفاع پرس، تاریخ ۱۶ اسفند ۹۸، کد مطلب: ۳۸۶۶۱۰: www.defapress.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین