مواجهه مومنان و پیروان ادیان با سرمایه دعا و مناجات یکسان نیست و تلقی متفاوتی از اهمیت و جایگاه این سرمایه و ماهیت آن دارندمدعای این نوشتار این نیست که صرفا کشش و حال شخص در دعا و مناجات معیار است؛ و توصیههای دینی در مورد نحوه دعا و مناجات بی تاثیر است همچنین مدعای این نوشتار این نیست که کسانی که مواجهه تقلیدانه با دعا و مناجات دارد، هیچ بهرهای از دعا نمیبرند بلکه بحث در مورد معرفی شیوه مواجهه بهتر و کارآمدتر با دعا است.
شعار سال: یکی از سرمایههایی که معمولا ادیان به پیروان خود هدیه میکنند، دعاها و مناجاتهایی است که در کتب مقدس ادیان یا بر زبان موسسان و بزرگان ادیان جاری شده است و سنت شفاهی یا مکتوب ادیان آن را حفظ نموده و در اختیار پیروان خود قرار میدهند. اما مواجهه مومنان و پیروان ادیان با این سرمایه یکسان نیست و تلقی متفاوتی از اهمیت و جایگاه این سرمایه و ماهیت آن دارند. همچنان که به نحو دیگری همین سخن در مورد برداشت ایشان از مناسک و شرایع و حتی عقاید دینی هم صادق است.
برای کسانی که «ایمان» مهمترین مساله و طلب است، دعا از برخی از عقاید و مناسک و احکام، اهمیت و کارکرد بیشتری در مساله ایمان دارد. ایشان به ادعیه وارد شده در سنت شفاهی یا مکتوب ادیان به مثابه یک عمل و منسک دینی- که جزئی از دین محسوب شود- نمینگرند بلکه به ادعیه به عنوان تجربههای اولیاء در هنگام دعا و مناجات مینگرند. یعنی این دعاها را احوالات و اقوال اولیاء دین در مواجهه واقعی آنها با خدا میدانند که از سر توفیق و امداد الهی به دست پیروان ادیان رسیده است؛ بنابراین هیچگاه به این ادعیه به عنوان جزء رسمی دین که پذیرش آنها شرط ورود به دین یا خروج از دین باشد نمینگرند. بلکه دعا را لازمه و ثمره و نشانه دینداری و ایمان میبینند و در مواجهه با ادعیه ماثور به دنبال جمع کردن ثواب یا اثر تکوینی این ادعیه نیستند بلکه به دنبال زبان و بیانی هستند که با کمک آن بتوانند بهتر خدا را بخوانند و با او مناجات کنند.
اما برای کسانی که شریعت ورزی و عقیده و هویت دین محور مهمترین مساله و طلب است، جایگاه و اهمیت دعا در مرتبه بعد از اعمال و مناسک و عقاید دینی قرار دارد و دعا بیشتر در حکم تزئین دینداری است تا اصل و متن دینداری؛ و هرگاه هم بخواهند به ادعیه توجه ویژه داشته باشند این توجه ویژه به این صورت نمود مییابد که رفته رفته استقلال دعا از عقاید و سایر مناسک دینی از بین میرود و عملا ادعیه دینی تبدیل به یک عمل و عبادت دینی میشوند که فرد باید طبق ضوابط خاصی آنها را به جا بیاورد و منتظر ثواب و اثر تکوینی آنها باشد.
این فهم و تلقی متفاوت از اهمیت، جایگاه و ماهیت دعا سبب میشود که در مقام عمل هم نحوه مواجهه و نوع بهره مندی این دو گروه از ادعیه متفاوت باشد. معمولا «ایمان اندیشان» بنا به تلقی که از جایگاه و ماهیت دعا دارند به ادعیه ماثور یا غیر ماثور وارد شده در کتب و منابع دینی چنین مینگرند که:
زبان دعا اهمیت ذاتی ندارد و مهم محتوای دعا است؛ لذا مضمون این ادعیه را میتوان به هر زبانی بیان کرد؛ و حتی اگر فرد مضمون دعا را در قالب زبان مادری خود استفاده کند بهتر میتواند با خدا ارتباط برقرار کند، اولیت با زبان مادری است. ضمن اینکه مراد از زبان دین فقط لغت نیست بلکه افق و میزان فهم و عاطفه و خواست و طلب شخص دعا کننده هم هست؛ لذا هر چقد دعا به لحاظ مضمون از افق خواست و فهم دعا کننده دورتر باشد، برای او گنگتر و با زبان او بیگانهتر خواهد بود و نمیتواند زمینه ساز یک حالت معنوی یا یک اتصال «من –تویی» شود.
زمان مخصوصی که برای برخی از این ادعیه وارد شده است، موضوعیت و اهمیت ذاتی ندارد؛ و معیار زمان انفسی شخص- حال و هوا و طلب درونی شخص- است نه زمان تقویمی. هرچند بعید نیست که اگر این دو زمان قرین هم شوند میزان اثربخشی دعا بیشتر شود. اما اگر قرین نشوند اولویت با زمان انفسی است. همین سخن در مورد مکان دعا – که در برخی ادعیه وارد شده است- هم میتواند صادق باشد البته آنچه گفته شد به معنای نفی تاثیر زمان و مکان تقویمی در دعا نیست بلکه مقصود اولویت داشتن زمان انفسی بر زمان تقویمی است
مقدار و نحوه تکرار یا عدم تکرار فرازهایی از دعا (خصوصا در هنگام مناجات فردی دعا) را کشش و طلب شخص تعیین میکند نه دستور و شکل وارد شده دعا. حتی ممکن است فرد در عبارات و محتوای دعا هم دخل و تصرف کند و بسته به حال و طلب خود برخی از عبارات دعا را تغییر دهد (و این مطلب به هیچ وجه مصداق تحریف این ادعیه نیست، زیرا فرد در مقام مناجات و دعای شخصی خود دست به این عمل میزند نه در هنگام کتابت و تحلیل ان دعا)
اینکه چه قسمتی از دعا خوانده شود و از کدام قسمت دعا شروع و در کدام موضع دعا ختم شود را حال و کشش و توان دعا کننده انتخاب میکند.
اصل در دعا و مناجات این است که فرد در تنهایی خود دست به دعا میبرد؛ لذا در خواندن این ادعیه ماثور و غیر ماثور اصل بر این است که فرد آنها را در تنهاییهای خاص خود بخواند. چه آنکه دعا مانند نماز نیست که به جمع خواندن آن فضیلت یا اثر بخشی بیشتری داشته باشد یا در زبان اولیاء دین به دعای جمعی امر شده باشد. اما. علت اینکه دعاهای جمعی گاهی به مذاق انسان بیشتر از دعای فردی خوش میآید این است که در دعا درگیر شدن عواطف و احساسات موضوعیت و اهمیت خاص دارد و هنگامی که عواطف درگیر میشود فرد امکان استجابت و قرب را بیشتر احساس میکند در دعای جمعی عوامل بیرونی (صدای مداح، روضه خوانی، صدای دست جمعی، شنیدن گریه و زاری اطرافیان) عواطف را درگیر میکند. اما اگر فرد بتواند در تنهایی خود و بواسطه علل درون زاد عواطفش را در دعا شریک کند، امکان استجابت بیشتر خواهد شد، زیرا این اوست که فعالانه مشارکت میکند نه امور بیرونی
دعا مرزگریز است یعنی ممکن است فردی با برخی از اعتقادات وارد شده در دل یک دعا و یا اعتقاد نهفته در پس دعا (مانند اعتقاد به عصمت کسی که این دعا از او وارد شده است) هم دل و موافق نباشد، اما بتواند از دیگر فرازهای آن دعا بهره ببرد؛ لذا برخلاف مناسک و عبادات و احکام که ممکن است اختلافهای دینی یا مذهبی سبب پذیرش یا رد آنها شود، فرد میتواند از دعاهای وارد شده در ادیان و مذاهب مختلف هنگام مناجات خود بهره بگیرد.
ختم کردن ادعیه کمترین اهمیت را دارد؛ و دعا آنجا ختم میشود که نسبت عاطفی و روحی فرد با دعا قطع میشود و از حالت دعا و مناحات خارج میشود. در زبان اولیاء دین حتی این نکته در مورد مناسک دینی هم مطرح شده است که در زمانی که کشش قلبی وجود ندارد صرفا به واجبات اکتفا شود یا اینکه از حضرت امیر نقل شده است که در قرائت قرآن نباید هم و غم شخص این باشد که به آخره سوره برسد
در باب حالت نشستن و قرار گرفتن در وضعیت دعا، مهم توان و حس فرد دعا کننده است. البته تجربه نشان داده است که برخی حالات نشستن، تاثیر بیشتری بر دعا کننده دارد.
دعا به معنای صرف طلب و درخواست حاجت از خدا نیست و توجه دعا کننده نباید صرفا معطوف به درخواستها و استجابت باشد، زیرا بخش ذاتی دعا احساس گفت و گوی «من و تویی» با خداست و در این حالت ممکن است بخش اعظم دعا، فقط مناجات یعنی گفتگو و درد دل با خدا و تسبیح و تقدیس او باشد. در ادعیه ماثور هم ما به کرات شاهد هستیم که ائمه بخش زیادی از دعا را به تسبیح و تقدیس و درد دل کردن با خدا اختصاص میدهند. علت این امر این است که آنچه فرد را به دعا مینشاند لزوما درخواست یک مطلوب یا رفع یک بلا و مصیبت نیست بلکه دلتنگی برای گفتگو با خدا و احساس ملال از دنیا است.
سوء تفاهم نشود:
آنچه که در مورد مواجهه خلاقانه با دعا گفته شد، یک برداشت شخصی یا صرفا عقلی با مساله دعا نیست و در متون دینی و سیره اولیاء و بزرگان دین شواهد متعددی وجود دارد که مواجهه خلاقانه با دعا را تایید میکنند. این شواهد بر آشنایان با متون دینی مجهول نیست. اما هدف این نوشتار بیان اجمالی دو سنخ مواجهه با مساله دعا است و بیان تفصیلی این شواهد نوشتار مفصلتری میطلبد.
نسبت دین و دعا تا حدی مانند نسبت دین و اخلاق است؛ بنابراین گرچه خود فرد صرف نظر از هر نوع دعای ماثور و غیر ماثوری میتواند دست دعا و مناجات بردارد، اما دین و مناسک آن میتواند در دعا تاثیر گزار باشد. به این صورت که هم برخی از عقاید و مناسک دینی نقش تسهیل گر و مددکار در دعا را دارند و هم بخاطر اینکه دعا یک مساله صرفا معرفتی نیست و اتفاقا بخش زیادی از خاستگاه دعا ریشه در ساحت عواطف و احساسات دارد و ما میدانیم که یکی از چیزیهایی که دین را از فلسفه و علم متمایز میسازد، پیوندی است که دین با ساحات عواطف و احساسات انسان برقرار میکند؛ بنابراین سخن بنده در این نوشتار مواجهه درست با ادعیه ماثور است نه کم اهمیت جلوه دادن این ادعیه.
مدعای این نوشتار این نیست که صرفا کشش و حال شخص در دعا و مناجات معیار است؛ و توصیههای دینی در مورد نحوه دعا و مناجات بی تاثیر است همچنین مدعای این نوشتار این نیست که کسانی که مواجهه تقلیدانه با دعا و مناجات دارد، هیچ بهرهای از دعا نمیبرند بلکه بحث در مورد معرفی شیوه مواجهه بهتر و کارآمدتر با دعا است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از حساب پردازان معاصر ماندگار، تاریخ انتشار:۲۰ می ۲۰۲۰، کد خبر:-----، ۳danet.ir