وقتی یک شهردار حتی حرف بجا زدن را نمیداند، عذرخواهی وی هم بدرد کسی نخواهد خورد. شهردار حق به جانب! شورای شهر ساکت؟ نهادهای نظارتی خواب! و مردمی که درگیر روزمره و یومیه هستند. منتظر باشید که با این شرایط بندرعباس توسعه پیدا کند! زهی خیال باطل. راستی چه خبر از نمایندگان محترم بندرعباس در مجلس؟ آقایان احمد مرادی، محمد آشوری و منصور آرامی کجا تشریف دارند؟
شعار سال: هیچ کس غم آوار شده بر دل یک زن سرپرست خانوار را نشنید، ما فقط صدای ناله و فریاد شنیدیم. هیچ کس قطرات اشک یک کودک در زمان خراب شدن خانه و درگیری مادرش با چند مرد غریبه را ندید، ما فقط یک کلیپ و چند تصویر دیدیم.
آقای شهردار قانونگرای بندرعباس از عذرخواهی حرف میزند؟ مشتی اگر فرهنگ آسیای جنوب شرقی، اینجا هم برقرار بود، تو باید هارگیری میکردی و خودت را میدریدی. عذرخواهی تو هم عذر بدتر از گناه است. چه حالی به شما دست میدهد اگر در رسانه بالا و پائینت کنیم و بعد بگوئیم ببخشید؟ تازه حتی در آن صورت، ما که زندگی ات را نگرفته ایم، مثلا نوازش رسانهای داده ایم! این در حالی است که، کارکنان تحت امر حضرتعالی و مدیران محترم؟ اجرائیات شما، نه در عالم فرض و گمان، بلکه در دنیای واقعی و در روز روشن، زندگی یک شهروند و خانواده او را گرفته و تباه شان کرده اند.
هرچند که قانونا ممکن است حق با شما بوده باشد، مگر شهرداری بندرعباس، معاونت فرهنگی اجتماعی ندارد؟ مگر شهر بندرعباس، بهزیستی ندارد؟ مگر این شهر کمیته امداد ندارد؟ مگر این شهر مددکار اجتماعی ندارد؟ و ... وقتی دادستان استان، مدعی نقص حقوق شهروندی و زیر سوال بودن نوع و شیوه کار و نحوه برخورد است، عذرخواهی شما باید در برابر مقام عالی قضائی و محکمه، برای کاهش احتمالی کیفرتان، مطرح شود. عذرخواهی غیر قائدهمند شما، نمک پاشیدن است روی زخم افکار عمومی.
نه عزیز جان، شهرداریها و منجمله شهرداری شهر بندرعباس، متاسفانه در برخی حوزهها بجای رفتار قانونی و صحیح اداری، قلدرمابی و قانون ستیزی و گردنه گیری را یاد گرفته اند. وقتی که با ضرب و زور بساط دستفروشان را جمع میکنید و کسی به شما حرف نمیزند، وقتی برای اعمال قانون و ممانعت از اجرای ساخت و ساز بی رویه با کارگر ساختمانی درگیری فیزیکی پیدا میکنید و سر و صورت زخمی میکنید و کسی کاری به کارتان ندارد، وقتی شکایات از شهرداری و شائبههای فساد مالی و رشوه (به درست یا غلط) از منابع و زبانهای مختلف شنیده میشود و، اما همه ما ساکت مینشینیم، مسلم بدانید یک جای کار ایراد دارد.
آقای شهردار متمایل به عذرخواهی، خوب به این فیلم نگاه کن و برو برای زن و بچه ات هم تعریف کن. بازنشسته هم شدی، برو یک گوشه بنشین و خاطرات مدیریتی خودت را مرور کن جان برادر. موقع جان دادن به عزرائیل هم (البته عمر دست خداست)، مسلم بدان یادآوری صحبتها و صحنه های این فیلم، روند جان دادن را عوض میکند (البته قضاوت با خداوند است). خوب به صداهای درون فیلم ، گوش کن:
*** جون بچه هاتون نکنید (خواهش زن)
*** بیا برو، بسه دیگه برادر من (خواهش خانم)
*** نکن، نکن، نکن، .. صدای گریه ....، شما خدا نمیشناسید (گریه و التماس کودک)
*** صدای گزارش دادن روند تخریب (ثارالله ۱۲)
*** نکن، نکن، نکن، ... با گریه ...، تو رو خدا نکن (گریه و التماس مکرر دختربچه)
*** خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا، نکن (صدا کردن خدا ، توسط دختربچه)
*** برو بیرون، بسه دیگه (شیون مادربه بن بست رسیده از خرابی آشیانه اش و متاثر از نالهها و واماندگی کودکانش)
آقای شهردار، برو این فیلم و روایت لحظهای آن را برای فرزندان و نوه هایت تعریف کن. ممکن است شانه بالا بیندازی و بگوئی در رفع تصرف نقل و نبات پخش نمیکنند، اما لحظاتی در این فیلم دیده و شنیده میشود که مسلم بدان تاوان اخروی و دنیوی بالایی برایت خواهد داشت.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال