شعار سال: امروز فضایی که به اصطلاح مجازی خوانده میشود چنان غرق در ابتذال و روزمرگی و مصرفزدگی است که سخن گفتن از چیزی، چون فلسفه در آن بیشتر به شوخی میماند. در هجوم بلاگرهایی که از نمایش بدنهای عریان تا محتویات معده برایشان منبع درآمدهای سرشار است، رسانهای برای فلسفه داشتن و از فلسفه گفتن، به نق نق پیرانهای میماند که خواب سنگین جماعتی را میآشوبد.
احسان کرمی، دانشآموختهی رشتهی فلسفه، چندیست که رسانهی «فیلونت» را در قالب سایت و صفحه در شبکههای اجتماعی راهانداخته است. گفتوگوی زیر، کنکاشی است درباره دشواریهای اداره رسانهای اختصاصی درباره فلسفه در زمانهی "فود بلاگرها".
گسترش بسامد رسانههای جمعی
کرمی با اشاره با گسترش بسامد رسانههای جمعی خصوصا رشد شبکههای اجتماعی گفت: امروزه رسانههای اجتماعی محل حضور و توجه ما هستند. اینستاگرام هم بهعنوان رسانه اجتماعی محبوب این روزهاست که برخوردار از این مزیت مهم است. هر رسانهای یک ارتباط دوسویه است که بین عرضه و تقاضا رخ میدهد. افراد با نیازها و دغدغههای مختلف به این رسانهها رجوع میکنند و باتوجه به علائق و بازخورد مخاطبان، عرضهکنندگان هم تلاش میکنند تا نیازهای آنها را پاسخ دهند. در این بین تقاضاهای مختلفی در بستر اینستاگرام وجود دارد و عرضهکنندگان یا تولیدکنندگان محتوا هم نیازهای مختلفی همچون سرگرمی، خرید، آموزش، سلامت و… را پاسخگو هستند. تولیدکنندگان محتوا معمولاً با دو رویکرد عمده وارد چرخه عرضه و تقاضا در اینستاگرام میشوند. یکی از این رویکردها همان تسهیل ارتباط و اشتراکگذاری تجربهها، رویدادها، احساسات با جامعه مخاطبان است و دیگری کاملاً اقتصادیست. در رویکرد اقتصادی تولیدکنندگان محتوا تلاش میکنند با ابزارهای بازاریابی دیجیتال، خدمت یا محصولی را به مخاطبان خود عرضه کنند.
مدیر رسانهی «فیلونت» با اشاره به امکانات اینستاگرام برای ایجاد نوعی نظام عرضه و تقاضا افزود: حال که به دلایل مختلف اینستاگرام محل توجه و حضور مردم شده و هر روز تعداد بیشتری از ما در این بستر حضور پیدا میکنیم، این فضا مورد توجه تولیدکنندگان محتوا قرار میگیرد. مخاطب وقتی در این بستر قرار میگیرد نیازهای متنوعی دارد و برای همین، تولیدکنندگان دستبهکار میشوند. اینستاگرام هم در آغاز مسیر خود بستری برای تسهیل ارتباط و اشتراکگذاری تجربهها بود، ولی کمکم رویکرد اقتصادی هم به آن افزوده شد. میتوان گفت هرجا توجه هست پول هم هست. رخدادهای جانبی همچون مواجه با همهگیری هم به تقویت رویکرد اقتصادی کمک کرد. اینستاگرام در کنار کاربرد اولیه خود تبدیل به پلی شده که خدمات و محصولات تولیدکنندگان را به دست مخاطبان احتمالی میرساند؛ اما این خدمات و محصولات میتوانست در هر صنعتی و حوزهای باشد و برای همین صنعت آموزش هم این فرصت را غنیمت شمرد.
بازاریابی دیجیتال
این اینستاگرامر درباره تجربهی خود از این فضا گفت: ابتدا بهعنوان یک علاقهمند فلسفه وارد این رسانه شدم و به دنبال دوستانی بودم که با آنها تجربیات و ایدههای خودم در حوزه فلسفه را به اشتراک بگذارم. آرامآرام جامعه کوچکی تشکیل شد که میتوان آن را مخاطبان فلسفه در اینستاگرام نامید. ما باهم با فصل مشترک فلسفه گپ میزدیم و ایدههایمان را تبادل میکردیم. زمانی رسید که تصمیم گرفتم فقط مصرفکننده نباشم و دست به تولید بزنم، با خود گفتم شاید بتوانم به مخاطبان فلسفه در بستر اینستاگرام خدمت یا محصولی را عرضه کنم. میدیدم تولیدکنندگان حوزههای دیگر همگی دارند وارد این رسانه میشوند. آنها بهخوبی فهمیده بودند که اینستاگرام فراتر از تبادل و اشتراک تجربهها و احساسات، میتواند بستر مناسبی برای ارائه محصول و خدمت باشد. آنها در تکتک حوزهها ورود میکردند و از ارائهی محصول برای فروش تا خدمات مختلف در حوزه سرگرمی، زیبایی، سلامت، مشاوره، آموزش و… کار میکردند و بهخوبی میدانستند زبان ارائه خدمت و محصول در این بستر، بازاریابی دیجیتال است. من هم دوست داشتم وارد این عرصه شوم. کمی سرک کشیدم به دنیای بازاریابی دیجیتال و فهمیدم که راز تأثیرگذاری در این بستر تازه، تولید محتواست. تولیدکنندگان محتوا میگفتند اگر به حوزهای علاقه داری حتماً افراد دیگری هم هستند که به حوزه تو علاقهمندند و منتظرند تا مخاطب تو شوند. من علاقهمند فلسفه بودم پس دیگرانی هم هستند که همچون من باشند.
وی با اشاره به اینکه شناخت مخاطب در چنین حوزههایی بسیار حائز اهمیت است، افزود: در گام نخست تلاش کردم مخاطبان فلسفه حاضر در بستر اینستاگرام را بهخوبی بشناسم. دیدم مخاطبان فلسفه در این بستر را میتوانم در چهار گروه دستهبندی کنم: مخاطبان عام فلسفه: این گروه از مخاطبان فلسفه از پیچیدگی و اهمیت مسئلههای فلسفی دچار شگفتی و حیرت میشوند و برای آنها جذابیت فلسفه در ابهام و چالشبرانگیز بودن مسئلهها و موضوعات فلسفی است. این دسته از مخاطبان معمولاً با دیدن یا شنیدن جملهای گزینگویه از یک فیلسوف دچار شگفتی میشوند و از ابهام کلام آنها لذت میبرند. ردهی بعدی مخاطبان خاص فلسفه: این دسته در کنار شگفتی از مسئلهها و موضوعات فلسفی به دنبال یافتن راهحل هم هستند و جذابیت فلسفه برای آنها یافتن پاسخ است و برای همین دغدغه روششناسی هم دارند. این گروه از اینکه موضوعات فلسفی پذیرای پاسخهای متنوع و گوناگون است لذت میبرند. گروه بعدی مخاطبان فلسفه در عمل: این گروه به نتایج عملی فلسفه علاقه دارند و فلسفه را نه برای خودش بلکه بهمثابه ابزاری میدانند که میتواند راه گشا باشد. در این گروه میتوان مخاطبان فلسفه درمانی، مشاوره فلسفی، فلسفه برای کودکان، فلسفه برای همه، تفکر انتقادی را نام برد که همگی به دنبال نتایج و آثار تربیتی و روانشناختی فلسفه هستند و مخاطبان دانشگاهی فلسفه: این گروه نیازهای آموزشی و پژوهشی دارند.
دوست دارند شیوه جستجو در موتورهای جستجو، مقالهنویسی، پایاننامهنویسی و بسیاری دیگر از نیازهای دانشگاهی خود را برآورده کنند. وقتی مخاطبان فلسفه را شناختم تلاش کردم پاسخگوی نیازهای آنها باشم. بازاریابی محتوا به کمک من آمد. اولاز همه یاد گرفتم چگونه در بستر اینستاگرام تولید محتوا کنم. مهارتهای تولید و انتشار پست همچون کار با نرمافزارهای گرافیکی و تدوین ویدیو را آموختم. بعد وارد دنیای وب شدم. سایت آموزشی خودم را دستوپا کردم و تولید محتوا بر بستر وب را هم تجربه کردم. باید مهارتهای جدیدی همچون طراحی سایت، بهینهسازی محتوا برای موتورهای جستجو، ابزارهای تحلیل و ارزیابی سایت و… را هم میآموختم. داشتم بهآرامی تبدیل به تولیدکننده محتوا میشدم.
محتوای فلسفی و عنصرجذابیت نسبتی
وی در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان میان یک محتوای فلسفی و عنصرجذابیت نسبتی برقرار کرد، گفت: متوجه شدم علاقهمندان فلسفه بسیار بیشتر از تعدادی هستند که تصور میکردم. آنها انگار منتظر تولیدکنندگانی بودند که نیازهای آنها را پاسخ دهند تا اعلام وجود کنند. تولید محتوا نهتنها به من کمک کرد تا نیازهای علاقهمندان فلسفه را تا حد توانم پاسخگو باشم بلکه عامل رشد شخصی خود من هم شد. من با تولید و توزیع محتوا انگار داشتم گزارش کار میدادم. از هر پستی که منتشر میکردم پیش از مخاطب، خودم میآموختم. دانستههایم با ارائه و بازخورد گرفتن از مخاطبانم صیقل میگرفت و مفاهیم برایم ملموس و قابلفهمتر میشد. اینچنین من در حال ایفای نقش بهعنوان تولیدکننده محتوای فلسفی بر بستر اینستاگرام بودم. امروز که در آغاز این مسیر هستم پایان راه برایم ناپیداست. هرروز با تولید محتوا اولازهمه خودم رشد میکنم و شاید بتوانم هرچند اندک برای مخاطبان فلسفه ارزشآفرینی کنم. سفر من در مسیر تولید محتوا در آغاز راه است و نمیتوانم هیچ پیشبینی از آینده این راه داشته باشم. پاسخگو بودن برای نیازهای هر چهار گونه مخاطبان فلسفه دشوار میشد. آنچه علاقهمندان دانشگاهی فلسفه مشغول به آن بودند برای مخاطبان عام فلسفه جذاب نبود و شاید تا حدی گیجکننده و پیچیده به نظر میرسید. از دیگر سو علاقهمندان حرفهای فلسفه هم به محتوی عرضهشده در این بستر قانع نبودند. آنها معتقد بودند که مفاهیم فلسفی در این بستر دمدستی، بیشازحد سادهسازی شده و دچار بدفهمی میشود. اینیک محدودیت متافیزیکی بود که بر هر رسانهای حاکم است. هر رسانه ابزارهای خاصی را در اختیار تولیدکننده قرار میدهد و نمیتوان به فراتر از آن رفت.
این اینستاگرامر درباره ادامهی این مسیر گفت: تنها راهی که به ذهنم میرسد این است که فراتر از تولیدکننده محتوای فلسفی، مروج فلسفه باشم. مروج فلسفه مانند رابطی است که زبان دو دسته علاقهمندان دانشگاهی و حرفهای فلسفه و علاقهمندان عام را به یکدیگر ترجمه میکند. مروج فلسفه واسطی است بین دو گروه و تلاش میکند تا بدون گیر افتادن در پیچیده گویی یا سهل سازی، در موضعی میانه، فلسفه را برای هر دو گروه جذاب و کاربردی کند. بازی کردن در این نقش راحت نیست و شاید هرلحظه یکی از این دو گروه مروج فلسفه را موردنقد قرار دهند. این شاید یکراه پیشنهادی باشد، ولی بهیقین تنها راه ممکن نیست و من میدانم که در این مسیر با تولید و ترویج فلسفه بسیار خواهم آموخت. اینچنین است که فلسفه میورزم پس هستم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازایلنا، تاریخ انتشار: ۱۳دی ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۰۱۸۵۲۰، ilna.news