خلیلی همچون بسیاری از سرمایه داران ایرانی از گزند تندرویها و مصادرههای سالهای نخست انقلاب در امان نماند. اموال او در معرض مصادره کامل قرار گرفت و در مواردی برای او حکم زندان، شلاق و تبعید صادر شد. او با صرف وقت و هزینه بسیار خوشبختانه از آن آشوبها و تهدیدها و تحقیرها عبور کرد و توانست بوتان را تا امروز نگهدارد.
شعار سال: از بیماری اش خبر داشتم، میدانستم که ممکن است حوصله گفتگو نداشته باشد، اما مصمم بودم که برای نخستین شماره مجله «کارخانه دار» از او که عمری است کارخانه دار است مطلبی، حرفی و یا سخنی داشته باشیم. با تردید بسیار با او تماس گرفتم. تلفنش زنگ خورد، اما گوشی را بر نداشت. یک ربع بعد خودش تماس گرفت. با صدایی که به سختی شنیده میشد، پرسید با «من چکار داشتید؟» با اینکه بعید میدانستم از پانزده سال پیش چیزی به یادش مانده باشد، اما خودم را معرفی کردم و اوشناخت!
زودتر از همه میآمد و دیرتر از همه میرفت
مهندس محسن خلیلی عراقی را از زمانی که در شورای فرهنگ و صنعت همکاری داشتیم، میشناختم. پیر مرد مودب و مهربان و باسوادی بود که دیدنش برای من چهرهای شبیه مهندس بازرگان را تداعی میکرد. او در آن جلسه که هر هفته تشکیل میشد، به گمانم از طرف انجمن مدیران صنایع شرکت میکرد. زودتر از همه میآمد و دیرتر از همه میرفت و همیشه حرفی برای گفتن داشت. سخنان او معمولا با این لحن آرام و تکیه کلام عاطفی شروع میشد «الهی قربونتون بشم!»
به هرحال تقاضای گفتگو با نشریه را با او در میان گذاشتم. عذرخواهی کرد و گفت در این شرایط برایم مقدور نیست و بدون آنکه من اصرار کنم ادامه داد که «دچار سرطان حنجره است!» و در گیر و دار درمان است و شرایط مناسبی برای گفتگو ندارد. جمله دردناک و تکان دهندهای بود که میشد رنجها و مصائب یک عمر کارکردن و کارآفرینی شرافتمندانه را از آن شنید. از او خداحافظی کردم. میدانستم که این جمله را زیاد شنیده است، اما من هم تکرار کردم که «امیدوارم دوباره سلامتی را باز یابید تا در فرصتی دیگر با شما گفتگو کنم!» و من همچنان در انتظار آن روز مانده ام.
محسن خلیلی عراقی نیز، همچون بسیاری از سرمایه داران ایرانی از گزند تندرویها و مصادرههای سالهای نخست انقلاب در امام نماند. اموال او در معرض مصادره کامل قرار گرفت و در مواردی برای او حکم زندان، شلاق و تبعید صادر شد. او با صرف وقت و هزینه بسیار خوشبختانه از آن آشوبها و تهدیدها و تحقیرها عبور کرد و توانست بوتان را تا امروز نگهدارد. اما او در باره سختیهای این راه میگوید «والله اگر این کارخانه را مصادره میکردند من راحتتر بودم!»
در شمارههای بعدی این مجله درباره خلیلی، شرکت بوتان و آسایش و رفاهی که به خانوادههای ایرانی عطا کرد، بیشتر خواهیم نوشت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از کارخانه دار، تاریخ انتشار: ۲۵دی۱۳۹۹، کدخبر:۱۶۷۳۸۲، karkhanedar.com