پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۳۳۰۲۵۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۶
فرهنگ فقط آن هنگام حقیقی و اصیل است که تلویحاً انتقادی هم باشد؛ و جامعه‌ای که این را فراموش کند، مکافاتش را در نظریه‌پردازانی که می‌پروراند خواهد دید.
شعار سال: انتقاد، عنصر ضروری فرهنگ است و خود دچار تناقض است: با همهٔ ناحقیقی بودنش، باز هم حقیقی است، همان‌قدر که فرهنگ ناحقیقی است. ناعادلانه بودن انتقاد در این نیست که بی‌رحمانه موشکافی و تحلیل می‌کند؛ که این بزرگترین فضیلت آن است! بلکه در این است که با تسلیم شدن به وضعیت موجود از پرسش‌های اصلی و به، چون و چرا کشیدن فرهنگ طفره برود.»
" تئودور آدورنو "

زمانی که یادداشت «مقدمه‌ای بر پدیده " دکتر معلمان " در آموزش و پرورش» را نوشتم؛ تا حد زیادی پیش بینی می‌کردم جمعی با ویژگی‌های متصف، واکنش‌هایی غیرمنطقی و حتی خشونت آمیز در کلام از خود در برابر این انتقادات از خویش بروز دهند.

کافی است تا نظرات نگارش گردیده در ذیل مطلب را مطالعه کنید تا این ادعا و یا فرضیه تا حد زیادی به اثبات برسد.

اگر چه نمی‌توان این افراد را نماینده و یا برآیند " جامعه هدف " دانست، اما حداقل انتظار این بود که در جامعه چند هزار نفری " دکتر معلمان " آموزش و پرورش کسی پیدا شود و نقدی علمی بر این یادداشت بنگارد.

تعدادی پرسش مطرح کرده بودم، اما به جرات می‌گویم که به هیچ وجه از نظرات و واکنش‌های منتقد و مخالف نظریه ام، اقناع نشدم.

پرسش این است آیا در میان این مدعیان سواد و فرهیختگی کسی پیدا نشد تا حداقل با چند گزاره منطقی، مستند و پژوهشی، خط بطلان بر نظریه من بکشد؟

انگار در این جامعه هر کسی می‌خواهد عملکرد فرد دیگری را به نقد بکشد ابتدا باید مدارک تحصیلی خود و یا به قول خودشان روزمه تحصیلی و کاری اش را عیان کند تا مجوز سخن گفتن و نقادی برایش صادر شود.

این جاست که می‌توان به فاجعه و خسران عظیم " مدرک گرایی " و " مدرک زدگی " و رسوب آن در لایه‌های زیرین آموزش پی برد و آینده‌ای تاریک و بی حاصل که در یک دور باطل موجب فروپاشی سیستم خواهد شد.
 
رفتار‌های مستبدانه معلمان و مدیران در مدارس

به عنوان مثال؛ این افراد مدعی سواد و آگاهی هنوز مفهوم " حوزه عمومی " را نمی‌دانند و نمی‌فهمند.

هنوز در «عصر ارتباطات» به این گزاره منطقی و مسلم نرسیده اند که " رسانه " رکن چهارم دموکراسی و موثرترین و کاراترین ابزار برای اعمال " سواد تغییر " و " ارتباط با افکار عمومی " است.

نوشته بودم:

«نگاهی بر عملکرد دکتر معلمان در حوزه " رسانه " نشان می‌دهد که آنان نقش پر رنگ و قابل دفاعی در " حوزه عمومی " آموزش و پرورش ندارند.

سهم این دسته از معلمان در حوزه مطالبه گری و کنش گری آگاهانه در حوزه آموزش و پرورش چه بوده است؟
 
رفتار‌های مستبدانه معلمان و مدیران در مدارس

دیدگاه و نگرش این دست از معلمان نسبت به مفهوم «دموکراسی» چیست؟ ارتباط میان دموکراسی و تعلیم و تربیت چگونه عینیت پیدا می‌کند و مهم‌تر از آن چگونه می‌توان دموکراسی در آموزش را توجه به آیتم‌های آموزش ایدئولوژیک به جامعه تعمیم داد؟

آیا این گروه از معلمان که خواهان مشارکت و دخالت داده شدن در اتاق‌های فکر آموزش و پرورش و مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی هستند؛ تاکنون نقد‌های جدی، موثر و مستمری بر این حیاط خلوت‌ها داشته اند؟»

و یا در نمونه‌ای دیگر؛ «صدای معلم» به سخنان مداخله گرانه و غیرمسئولانه «علیرضا حاجیان زاده» مشاور عالی وزیر و دبیر ستاد همکاری‌های حوزه علمیه و آموزش و پرورش واکنش نشان داد.

اما کسانی که همیشه اشل حقوقی خود را با هم ترازان خود در آموزش عالی مقایسه می‌کنند و تطبیق می‌دهند و از این رهگذر خویش را خاسر و تبعیض زده می‌دانند هیچ گونه علامت سوالی در مورد دخالت برخی نهاد‌ها مانند حوزه علمیه و روحانیت در آموزش مطرح نمی‌کنند.
 
رفتار‌های مستبدانه معلمان و مدیران در مدارس
این که می‌گویم دغدغه‌ی غالب این دکتر معلمان در آموزش و پرورش بیشتر از حیث مادی و حقوق و مزایاست و کار چندانی به سایر حوزه‌های دیگر ندارند بی جهت نبوده و در خلا سخن نمی‌گویم.

پرسش، تفکر و اندیشیدن را می‌طلبد نه فریاد، خشونت گری و انکار را.

پرسشی که الان می‌خواهم به جد از این گروه مدعیان مطرح کنم آن است که نسبت آنان با محافظه کاری نهادینه شده در دستگاه آموزش چیست؟

چرا این افراد با ادعای فرهیختگی و خودبرتربینی حتی قادر و یا توانا به بیان خودشان نیستند؟

دوستی بود که چندی پیش با مدرک دکتری خود را مفتخر به تدریس در دبستان به عنوان " آموزگار " می‌دانست و مواضعی منتقدانه و مستقل با رویکرد علمی ابراز می‌داشت. اما مدتی بود که دیگر نمی‌نوشت. از دوستان شنیدم که برای عضویت در هیات علمی دانشگاه فرهنگیان درخواست داده است. دقت کنید این فرد در صورت پذیرش در دانشگاه فرهنگیان قرار است معلمان آینده را تربیت کند. چقدر از افرادی که در کسوت هیات علمی و یا اداری در دانشگاه فرهنگیان در حال حاضر مشغول به کار هستند با این پیشینه و مسیر وارد این دانشگاه شده اند؟

تفاوت بنیادین این گروه از معلمان با توقعات بالا و پرستیژ علمی با آن دسته از معلمانی که می‌خواهند به هر ترتیبی خود را به کشتی نجات استخدام آموزش و پرورش پرتاب کنند و فرضا هنگام تجمع چهره‌های خویش را پشت عینک آفتابی و یا بنر قایم می‌کنند و حتی حاضر نیستند برای خواسته‌ها و مطالبات قانونی نام و امضای خود را الصاق کنند چیست؟

مرز میان " توهین " و " انتقاد " تا کجاست؟
 
رفتار‌های مستبدانه معلمان و مدیران در مدارس
برخی از این‌ها می‌گویند که طرح این ایده‌ها و نظرات موجب اختلاف و چند دستگی میان معلمان می‌شود و صفوف فشرده " معلمان " را به هم می‌ریزد.

پرسش این است؛ اتحادی که با یک نقدی از هم بپاشد، اساسا به چه دردی می‌خورد؟

آیا اگر کسی تفکر و عملکرد مرا زیر تیغ " نقد " قرار دهد، به من توهین کرده است؟

پرسش راهبردی از این گروه معلمان آن است که واقعا متدولوژی مطالبه گری و کنش گری مدنی آنان برای دست یابی به مطالباتی که مطرح می‌کنند چیست؟

مبانی فکری و تئوریک دکتر معلمان برای مطرح شدن در سپهر عمومی آموزش چیست؟

آیا با پیش کشیدن مدرک دکتری و یا سوابق اداری خود می‌خواهند خود را در سیستم تعریف کنند و یا به آن تحمیل کنند؟

زمانی که عضو سازمان معلمان ایران بودم همین نحله‌های فکری کم و بیش وجود داشت.

انتظار افراد شاغل در " صف " و " مدرسه " این بود که باید تا می‌توان به " ستاد " حمله کرد و، چون از ابتدا حق معلمان و یا حتی مدیران مدارس و کادر مدرسه توسط ستادی‌ها خورده شده است، باید تا می‌توان شعار داد و حمله کرد.

نوک پیکان باید همیشه به سمت بالا باشد.

غافل از آن که همین معلمان در مورد دانش آموزان خود و همان مدیران مدارس در مورد معلمان بعضا و گا‌ها در ورطه " رفتار‌های مستبدانه " و " غیر متفکرانه " می‌غلتیدند.

اکنون به برخی تحقیقات و پژوهش‌های صورت گرفته در این مورد اشاره می‌کنم.

۱- در تحقیقی با عنوان «شناسایی و اعتبارسنجی شایستگی‌های حرفه‌ای معلمان اثربخش» که بر معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تهران انجام شد، پس از انجام تحلیل عاملی روی پرسشنامه محقق ساخته، ۱۳ شایستگی (صلاحیت) را در ۲ بعد یا مؤلفه اصلی شامل پیش نیاز‌های معلم، ویژگی‌های شخصی معلم، برنامه ریزی و آمادگی، مدیریت و سازماندهی کلاس درس، آموزش یا تدریس، نظارت بر پیشرفت و توان دانش آموزان و مسئولیت‌های حرفه‌ای شناسایی نمود. در بعد پیش نیاز‌های معلم، داشتن توانایی کلامی برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان؛ در بعد نظارت بر پیشرفت دانش آموزان، توضیح تکالیف به زبان روشن؛ در بعد مسئولیت‌های حرفه ای، داشتن رفتار و تعامل محترمانه با والدین دانش آموزان؛ در بعد برنامه ریزی و آمادگی، بیان نتایج درس به زبان روشن؛ در بعد مدیریت و سازماندهی کلاس درس، آماده کردن پیشاپیش مواد آموزشی برای استفاده در کلاس درس؛ در بعد ویژگی‌های شخصی معلم، ایجاد فرصت‌هایی برای موفقیت همه دانش آموزان و در بعد آموزش یا تدریس، بهره گیری از مفاهیم و زبان متناسب با سن و سوابق دانش آموزان، مهم‌ترین شایستگی‌های شناسایی شده است که معلمان اثربخش باید از آن‌ها برخوردار باشند.»

عبداللهی و همکاران سال ۱۳۹۳

(در این پژوهش به متغیر مدرک تحصیلی اشاره نشده است.)

۲-در پژوهشی با عنوان «تأثیر مهارت‌های اینترنتی بر مهارت‌های حرفه‌ای معلمان دوره متوسطه استان مازندران» که به روش زمینه‌ای بر معلمان مدارس دوره متوسطه دولتی استان مازندران انجام شد، نشان داد که مهارت‌های اینترنتی و حرفه‌ای معلمان در حد متوسط می‌باشد. همچنین، هر چه میزان مهارت اینترنتی معلمان بیشتر باشد، مهارت‌های حرفه‌ای آنان بهتر است. میزان مهارت‌های حرفه‌ای معلمان در مؤلفه‌های تکنولوژی آموزشی با ۱۹ / ۷۳ درصد و طراحی آموزشی با ۳۵ / ۶۳ درصد، روش تدریس با ۷۷ / ۵۷ درصد و ارزشیابی تحصیلی ۷۰ / ۵۹ درصد به ترتیب بیشترین میزان مهارت را به خود اختصاص داده اند

(فخاری و اشرفی سال ۱۳۹۱)

۳- در پژوهشی با عنوان «ارزیابی میزان شایستگی حرفه‌ای معلمان در ارزیابی آموزشی دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهرستان نوشهر» که به روش پیمایشی بر معلمان دوره ابتدایی شهرستان نوشهر اجرا شد، نشان داد که میزان شایستگی حرفه‌ای معلمان ابتدایی در ارزیابی آموزشی دانش آموزان در حد مطلوب بوده است. همچنین، در میزان مؤلفه‌های شایستگی حرفه‌ای معلمان در ارزشیابی آموزشی دانش آموزان بر اساس سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، جنسیت، پایه تحصیلی، نوع ارزشیابی (کمی-توصیفی) و سابقه خدمت معلمان تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی در دو مؤلفه انتخاب روش و ایجاد و توسعه روش‌های ارزیابی مناسب برای تصمیمات مربوط به تدریس ماهرانه بر حسب سن معلمان ابتدایی تفاوت وجود داشت.»

خزایی پول ۱۳۹۱،

۴- در پژوهشی با عنوان «مقایسه مهارت‌های حرفه‌ای معلمان دوره راهنمایی شرکت کننده در جشنواره الگو‌های برتر تدریس با سایر معلمان استان مازندران در سال تحصیلی ۸۳۳۲» نشان داد که میزان مهارت معلمان در طراحی آموزشی، روش‌های تدریس، ارزشیابی، استفاده از وسایل کمک آموزشی و به طور کلی مهارت معلمان شرکت کننده در جشنواره الگو‌های تدریس برتر بیشتر از سایر معلمان است. معلمان مرد شرکت کننده در جشنواره الگو‌های تدریس برتر نسبت به معلمان زن از مهارت‌های حرفه‌ای بالاتری برخوردارند. بین مهارت‌های حرفه‌ای معلمان شرکت کننده در جشنواره الگو‌های تدریس برتر با مدرک تحصیلی مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد.»

یوسفیان – ۱۳۸۷،

۵- در پژوهشی تحت عنوان «تلفیق مهارت‌های نرم در آموزش حرفه‌ای معلمی از دیدگاه معلمان تازه کار» که بر ۸۰ معلم تازه کار فارغ التحصیل از پنج دانشگاه دولتی مالزی که بیش از سه سال سابقه کار نداشتند، انجام شد به این نتیجه رسیدند که هفت مهارت نرم در حرفه معلمی عبارتند از: برقراری ارتباط، حل مسأله و نقادی، کار گروهی، یادگیری مادام العمر و مدیریت اطلاعات، کارآفرینی، اخلاق حرفه‌ای و رهبری. همچنین، یافته‌ها نشان داد که شش مهارت از این هفت مهارت به جز مهارت کارآفرینی به عنوان مهم-ترین و مرتبط‌ترین مهارت‌ها با حرفه معلمی می‌باشند. با این وجود، این معلمان تازه کار نگران مهارت‌های نرم ناکافی بودند که برای حمایت از آن‌ها در محل کارشان از آموزش معلمی کسب می‌کردند. از آن جایی که مهارت‌های نرم مهم‌ترین پیش شرط در شکل دهی شخصیت فرد هستند؛ بنابراین، پیشنهاد شده است که مدرسان تربیت معلم در طول آموزش حرفه معلمی از ماژول آموزش مهارت‌های نرم تلفیقی استفاده نمایند.»

گانگ، مهد یونس و هاشم، ۲۰۱۵،

۶- در تحقیقی تحت عنوان «پیش بینی عملکرد حرف‌های مدرسان آموزش عالی» که بر اساتید یکی از دانشگاه‌های رومانی انجام شد، نشان داد که ارتباط معناداری بین هوش عمومی مدرسان و عملکرد حرفه‌ای آن‌ها وجود ندارد، اما همبستگی معنادار و پایینی بین ویژگی‌های شخصیتی مدرسان و عملکرد آن‌ها وجود دارد؛ لذا نمی‌توان یک مدل پیش بینی برای عملکرد حرفه‌ای مدرسان مشخص نمود.»

(یونسکو ۲۰۱۳)

حال پرسش و درخواست موکد من از منتقدان و مخالفان آن است که اگر مستند و پژوهشی دارند که می‌تواند اثبات کند دارا بودن درجه دکتری (مدرک تحصیلی بالا) در آموزش و پرورش در اثربخشی و کارایی تدریس معلم تاثیر مثبت داشته و یا حداقل ارتباط معنادار را تایید کند ارائه کنند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار:۸ اسفند ۱۳۹۹، کد خبر:۲۰۵۰۱، www.sedayemoallem.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۹
0
0
حس میکنم به راحتی میشه با رفتاری عاقلانه در زمینه تربیت و پرورش رشد خوبی داشته باشیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین