پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۵۹۳۵
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۱:۴۹
نورمن مَلکُم که خود از معتبرترین مفسرینِ آثار ویتگنشتاین است می‌گوید کسی که به‌صورت واقعیت تاریخی و براساس ملاحظات تاریخی، مطمئن است فلان معجزه رخ داده یا براساس ادله فلسفی به وجود خداوند مطمئن است، دیندار نیست و واقعیاتی که به آن‌ها معتقد است، واقعیت دینی ندارد.
شعار سال: محمدسعید عبداللهی، دانش اموخته سطح سه حوزه و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان «عقلانیت و دین، دو بازیِ زبانی جداگانه» نوشت:

بنابر دیدگاه ویتگنشتاینِ متاخر مجموعه‌ی دین و باور‌های دینی ما نیاز به هیچگونه توجیه عقلی ندارند، از این رو معنای عقلانیت در موردِ دین و باور‌های دینی نباید به همان معنایِ عقلانیت در علم تلقی شود و مورد ارزیابی و داوری قرار گیرد. دین گونه‌ای صورت زندگی است؛ البته این سخنِ افرادی مانندِ فیلیپس و وینچ است که در زمره شارحان ویتگنشتاین به شمار می‌روند و ویتگنشتاین خود آشکارا چنین چیزی نگفته است. اسلام، یهودیت، مسیحیت و بسیاری از آیین‌ها و مرام‌های دیگرِ دینی همگی صورت‌های زندگی‌اند. از این رو می‌توان از صورت زندگی مؤمنانه، صورت زندگی ملحدانه، صورت زندگی اخلاقی، صورت زندگی عرفانی و… نیز نام برد. پافشاری ویتگنشتاین بر واژه زندگی برخاسته از آن است که ما، بازی زبانی را با نظرورزی به دست نمی‌آوریم؛ بلکه با مشارکت در صورت زندگی به دست می‌آوریم. در صورت زندگیِ دینی مجموعه‌ای از رفتار‌ها به فرد یا به افراد هر جامعه دینی آموزش داده می‌شود. این آموزش بیشتر عملی است تا نظری؛ چنین نیست که با بحث‌های نظری و استدلال‌های عقلی، کسی بتواند صورت زندگی ویژه‌ای را بپذیرد؛ بلکه برای فهم هر شیوه زندگی، باید به درون آن پا نهاد و قواعد و ضوابط خاص آن صورت زندگی را به طور عملی فرا گرفت. (Nielsen, ۲۰۰۷,۴۲۴)

از این رو اگر کسی سودای ایمانی عقلانی را در سر بپروراند و یا به دیگر سخن بخواهد ایمان خویش را عقلانی سازد، باید این عقلانیت در زمینه بحثِ صورت‌های زندگی فهم شود. اگر شخص متدین عقلانیت خویش را در بافت بحث صور زندگی مبتنی بر ایمان کرده باشد، در این صورت، از نظر ویتگنشتاین متاخر، ایمان او عقلانی است؛ بنابراین معنای عقلانیت در مورد باور‌های دینی به هیچ رو با معنای عقلانیت در علم قابل مقایسه نیست.

همچنین نورمن مَلکُم که خود از معتبرترین مفسرینِ آثار ویتگنشتاین است می‌گوید کسی که به‌صورت واقعیت تاریخی و براساس ملاحظات تاریخی، مطمئن است فلان معجزه رخ داده یا براساس ادله فلسفی به وجود خداوند مطمئن است، دیندار نیست و واقعیاتی که به آن‌ها معتقد است، واقعیت دینی ندارد؛ زیرا دیندار کسی است که در بازی زبانی دین مشارکت می‌کند و چنین کسی البته در متن این نوع زندگی درباره واقعیتی مستقل از زبانی که آموخته است، صحبت نمی‌کند. نورمن ملکم با شرح و تحلیل مفهوم بازی‌های زبانی نتیجه می‌گیرد که: بازی‌های زبانی در نهایت بی‌دلیل‌اند. آن‌ها برای انسجام و اعتبار خود به توجیه بیرونی نیاز ندارند. (۱۹۷۷،۸۷, Malcolm)

از سویی دیگر براساس این استعاره بیشتر فعالیت‌هایی که نمایانگر حیات عقلانی ما هستند، به معنایی که ملکم مراد می‌کند، بی‌دلیل‌اند؛ بنابراین، فعالیت‌های مربوط به علوم طبیعی به همان اندازه بی‌دلیل‌اند که اعمال دینی، پس صورت زندگی دینی درست به اندازه هر صورت زندگی دیگر معقول است و اعتقاد دینی برای تحلیل تفاوتی که از انواع دیگر اعتقاد دارد، نیاز به توجیه اضافی ندارد.

به عقیده ویتگنشتاین بازی زبانی به تعبیری، چیزی پیش‌بینی‌ناپذیر است. بازی زبانی مبتنی بر دلیل نیست. معقول (یا نامعقول) نیست. فقط هست، مثل زندگی ما و ملکم در توضیح همین جمله آورده است که در درون بازی زبانی، توجیه و عدم توجیه، دلیل و برهان، خطا و آرا و نظرهای بی‌دلیل، استدلال‌های قوی و ضعیف، و سنجش‌های صحیح و ناصحیح وجود دارد؛ اما نمی‌توان به طور شایسته، این اصطلاحات را بر خود بازی زبانی اطلاق کرد؛ بنابراین می‌توان گفت بازی زبانی «بی‌دلیل» است، نه به معنای رأیی بی‌دلیل؛ بلکه به این معنا که آن را می‌پذیریم و با آن زندگی می‌کنیم. به این معنا، دین بی‌دلیل است.

به تعبیر دیگر، ما درون چارچوبی رشد می‌کنیم؛ اما درباره آن نمی‌پرسیم؛ البته روشن است که در متن چارچوب دینی و در بازی زبانی دین، گاهی برای باور خاص، دلیلی از متون مقدس می‌آوریم؛ ولی هرگز نمی‌توانیم برای اصل بازی زبانی دین و اینکه چرا من باید وارد این بازی بشوم، دلیلی بیاوریم. ما حد‌اکثر می‌توانیم دراین باره بحث کنیم که آیا بازی زبانی خاص، برای مثال، بازی زبانی اخلاق یا دین برای انسان حیاتی است یا این‌که می‌توان تصور کرد آدمی بدون آن‌ها هم زندگی مناسبی داشته باشد.

اگرچه ممکن است آدمی روزی بازی زبانی دین را کنار بگذارد، در آن صورت از چیزی محروم خواهد شد که همیشه از «انسانیتِ» انسان مراد می‌کرده‌ایم؛ یعنی به معنای واقعی، وی دیگر انسان نخواهد بود؛ البته افرادی هستند که هیچ باور دینی ندارند و به هیچ روی در این مطلب مناقشه‌ای نیست که بسیاری از آنان انسان‌های تحسین برانگیزی‌اند؛ اما آیا می‌توان قائل شد که بُعدی هست رازآمیز و هم شکوهمند و اگر این بُعد مفقود شود، چیزی از کف خواهد رفت که برای آنچه از «انسانی» خواندن زندگی‌مان مراد می‌کنیم، ضرورت دارد. محال است انسان، من حیث هو انسان، از گفتگو درباره خدا دست بکشد. این بازی انجام می‌گیرد؛ اما از این نیز بالاتر، «انجام دادن این بازی جزء طبیعت آدمی است». (هادسون، ۱۳۷۸،۱۵۲)

ویتگنشتاین، با کاربرد اصطلاح بازی زبانی قصد داشت این مطلب را برجسته کند که سخن گفتن با زبان، گونه‌ای فعالیت یا بخشی از صورت زندگی است. هر بازی زبانی معیار‌های عقلانیت و محک‌های صدق و کذب خاص خود را دارد که همگی وابسته به جامعه یا گروهی هستند که به آن بازی زبانی مشغول‌اند. بازی‌های زبانی، همچون پاردایم‌های کوهنی، سنجش‌ناپذیرند. از این رو، نظریه بازی‌های زبانی ویتگنشتاین، راه را برای تبیین‌ها و قرائت‌های دیگراز دین فراهم می‌کند بنابراین بازی زبانی علم با بازی زبانی اخلاق و بازی زبانی دین با دیگر بازی‌های زبانی همچون بازی زبانی جادو فرق دارد.

استعاره بازی‌های زبانی و همچنین انکار زبان خصوصی که یکی دیگر از دیدگاه‌های مهم ویتگنشتاین متاخر است، به وی این امکان را می‌دهد که بگوید کاربرد زبان در بیان باور‌های دینی مانند کاربرد آن در علم نیست؛ با این حال، کاربرد زبان در دین بی معنا و نامعقول نیست به دلیل اینکه دینداری و گزاره‌های بیان‌کننده مدعیات دین، نوعی فعالیت و شکلی از زندگی است که نباید در باب آن با میزان علم داوری کرد. بازی زبانی دین، قواعد و سازوکار‌های مخصوص به خود دارد. بنابر نظر ویتگنشتاین، باید به دین ایمان آورد و آن را در عمل به کار بست. انکار زبان خصوصی، انحصار کاربرد زبان در اخبار و زبان واقع‌نما را از بین می‌برد و راه را برای، انواع متفاوت کاربرد‌های زبان فراهم می‌کند.

در نتیجه باور‌های دینی ما نیاز به هیچ گونه توجیه عقلی و یا تاریخی ندارند. دین‌باورانی که به توجیه باور‌های دینی مبادرت می‌ورزند؛ نه تنها اشتباه، بلکه کاری خنده‌دار می‌کنند. متدینی که تلاش دارد تا امر دینی را معقول سازد در واقع، خود فردی غیر معقول است، زیرا از شأن باور‌های دینی کاملا غافل است. اگر چنین متدینانی یافت شوند – که البته یافت می‌شوند – گرفتار این اشتباه شده‌اند که قواعد بازی زبانی علم را به بازی زبانی دین وارد کرده‌اند. در بازی زبانی علم، ما شاهد تلاش دانشمندان در موجه ساختن باور‌های علمی هستیم و امکان دارد در بادی امر، تلاش یک متدین در موجه ساختن باور‌های مذهبی خود همچون تلاش یک دانشمند به نظر رسد، اما توجه به تفاوت نحوه زندگی این دو، خطا بودن این شباهت را آشکار می‌سازد، ویتگنشتاین فردی را مثال می‌زند که در پرتو عقیده به مسیحیت درباره زندگی اخروی، زندگی می‌کند. وی معتقد است که اگر چنین فردی در صدد موجه ساختن این اعتقاد خود بر آید، همانند دانش آموزی خواهد بود که ۲۱ به علاوه ۲ را معادل ۱۳ می‌داند. پدر اهارا معتقد بود که باور‌های دینی را می‌توان به نحوی معتبر و بر اساس شواهد علمی مبتنی ساخت. ویتگنشتاین این فرد را فردی غیر معقول می‌نامد و بیان می‌کند که آنچه درباره اهارا برای من خنده‌آور است، آن است که او خواسته باور‌های دینی را معقول سازد. وی همچنین در باب دلایل تاریخی نیز، دیدگاهی مشابه دارد و آن‌ها را بی ارتباط با باور‌های دینی می‌داند. او معتقد است ممکن است گزارش‌های تاریخی در اناجیل، کاذب باشند، ولی با این همه، باور دینی چیزی را از دست نمی‌دهد، زیرا براهین تاریخی با باور‌های دینی بی ارتباط هستند.

هادسون، ویلیام دانالد،۱۳۷۸، ویتگنشتاین، ترجمه ملکیان، گروس، تهران.
Malcom, Norman. ۱۹۹۷. wittgenstein: A Religious Piont of veiw. ,London: Routledge
Nielsen, Kai ,۲۰۰۷, the Routledge Companion to Philosophy of Religion

شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انصاف نیوز، تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۴۰۰، کد خبر: ۲۸۸۷۵۷، www.ensafnews.com
اخبار مرتبط
برچسب ها: ادله ، فلسفی ، وجود خدا ، مطمئن
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین