فخاری گفت: علوم قابل توجهی که شاید بخشی از آن نیز حیث ابزاری دارند میتوانند در مطالعات قرآنی به عنوان یک رکن تلقی شوند، به این عنوان که در مطالعات قرآنی با متن مواجه هستیم و هر علمی که بتواند ما را به فهم بهتر و دقیقتری از این متن برساند باید توجه کرد و بیتوجهی به آن مساوی با فهم ناقص و یا فهم غلط است.
شعار سال: علیرضا فخاری، به طرح بحث در زمینه اهمیت مطالعات میانرشتهای در فهم آیات قرآن بیان کرد: در ابتدا وارد مسئله ضرورت مطالعات میانرشتهای میشوم. فکر میکنم در علوم دیگر، نه در تمام حیطهها، اما در مواردی بحث میانرشتهای یک ضرورت است. مثلاً باید به این نکته توجه کنیم که ساخت پلهای عظیمی که در برخی از کشورهای خارجی مطرح است، لازمهاش این است که علاوه بر مهندسین عمران، راهسازی و پلسازی باید از متخصصین در حوزه زیست، خصوصاً زیست دریایی و فیزیک و شیمی استفاده شود، آن هم حسب مواردی که قرار است این پل در کدام منطقه ساخته شود. اینجا بحث میانرشتهای یک ضرورت است که یک زیستشناس در کنار یک مهندس عمران و پلساز قرار بگیرد و بتوانند در یک شرایط جغرافیایی خاصی معبری بسازند که سالهای سال مورد استفاده قرار بگیرد.
وی تصریح کرد: عکس این مسئله را در مورد دریاچه ارومیه داریم که متأسفانه بدون پرداختن به مسائل زیستی دریاچه، با ریختن یکسری سنگها اکوسیستم را بههم زدند و لطمات غیرقابل جبرانی را به این محیط وارد کردند تا بتوانند یک راه میانبری را بین تبریز و ارومیه با عنایت به این مسیر میاندریاچهای ایجاد کنند. احساس میکنیم که عدم توجه به اشتراکگذاری اطلاعات علمی و تخصصهای مورد نیاز موجب یکسری ضرر و زیانهایی میشود و احتمالاً قابل جبران هم نیست.
صرفاً با داشتههای خود نمیتوانیم قرآن را بفهمیم
این استاد دانشگاه گفت: عین این قضیه را اگر بخواهیم در مورد مطالعات دینی و قرآنی و اسلامی در نظر بگیریم، میتواند به این صورت قابل تسری باشد که در مواردی ضرورت دارد که ما به طور صد درصد از علوم دیگر در فهم و ترسیم آموزههای دینی استفاده کنیم؛ یعنی اینطور نیست که بگویید با همین داشتههای خودم میتوانم کارم را پیش ببرم. الآن علوم قابل توجهی که شاید بخشی از آن نیز حیث ابزاری را دارند میتوانند در مطالعات قرآنی به عنوان یک رکن تلقی شوند، به این عنوان که در مطالعات قرآنی با متن مواجه هستیم و هر علمی که بتواند ما را به فهم بهتر و دقیقتری از این متن برساند باید توجه کرد و بیتوجهی به آن مساوی با فهم ناقص و یا فهم غلط است.
فخاری گفت: بنده مطالعات میانرشتهای را در حوزه مباحث و مسائل قرآنی، در موارد متعددی به عنوان یک ضرورت تلقی میکنم و نه یک اولویت و ترجیح که بگوییم اگر هم این بشود خوب است و اگر هم نشود خیر. براساس کارهایی که انجام دادهام، مشاهده کردهام که دخالت دادن بقیه علوم در فهم قرآن یک عامل مؤثری است که غفلت از آن میتواند فهم ناقصی را برای ما رقم بزند.
وی در ادامه و در پاسخ به اینکه کارکرد رویکردهای مختلف را در مطالعات میانرشتهای قرآن چطور ارزیابی میکنید؟ بیان کرد: پیش از این، به نظرم باید یک طبقهبندی در مورد گستره میانرشتهای بودن داشته باشیم. بر اساس تقسیمبندی که به ذهن من رسیده، مطالعات میانرشتهای را در دو محور درونحوزهای و یا همگرا و برونحوزهای یا واگرا تقسیم میکنم. مراد از درونحوزهای یا همگرا این است که مثلاً در مطالعات قرآنی یکسری علومی هستند که یک وجوه مشترک قابل توجه و مستقیمی با مطالعات قرآنی دارند، از جمله بحثهای حدیثی و تاریخی که اینها مواردی است که جدای از مطالعات قرآنی نیست، اما متأسفانه خصوصاً در دورههای اخیر اینها از هم تفکیک شدند و حتی رشتههای دانشگاهی نیز اینطور تعریف شدند که علوم قرآن و یا علوم حدیث به صورت جدا خوانده شود.
فخاری تصریح کرد: مواردی نیز کلاً جدا شدند که بسیار مغفول ماندند و آن هم عبارت از مطالعات تاریخی است. یکی از معضلات حاکم در تقسیمبندیهای رایجی که الآن داریم این است که مطالعات تاریخی را به فراموشی سپردند، اما بدون مطالعات تاریخی یکسری از فهمها محقق نمیشود تا چه رسد که بخواهیم ارزیابی کنیم، اما مراد از برونحوزهای و یا واگرا نیز علومی مانند روانشناسی و یا مباحث مربوط به حوزه زیستشناسی و فیزیک هستند که باید در کنار مطالعات قرآنی قرار بگیرند. البته اینها نیز میتواند توسعه و یا حتی قبض پیدا کند و این بر اساس نوع نگاه افراد است.
وی افزود: میخواهم بگویم وقتی سخن از میانرشتهای است و تمرکز ما بر مطالعات قرآنی و ارتباطش با مباحث میانرشتگی مطرح میشود، باید به این تفکیک توجه کنیم. برخی از مسائل تو در توی هم هستند و در مطالعات قرآنی نمیتوانیم از مباحث مربوط به روایت غافل شویم و ادعا کنیم مسائل قرآنی و آیات قرآنی را به یک نحوی فهم کردهایم.
باید بر تمام رویکردها اهتمام ورزید
فخاری با اشاره به لزوم اهتمام به رویکردهای مختلف در مطالعات میانرشتهای بیان کرد: به رویکرد تاریخی اشاره کردم که میتواند وجوه مختلفی داشته باشد. تاریخ به معنای اعم خود؛ یعنی نگاه تاریخی با تحلیل تاریخی به مسائل داشته باشیم و یا مراد ما از تاریخ این باشد که از دادههای تاریخی برای فهم گزارههای قرآنی استفاده کنیم. در هر دو مورد ضرورت دارد که اینها را داشته باشیم. لازمه این وجوه این است که متعلَق آنها نیز با این مسائل سنخیت داشته باشد و هرچیزی را نمیتوانیم مورد مطالعه پدیدارشناسی قرار دهیم و یا هر چیزی را نمیتوانیم مورد مطالعه زبانشناسی قرار دهیم. باید همه اینها را داشته باشیم و حسب جایگاه خودشان به کار ببریم. نمیشود بگوییم که همه اینها در همه آیات میتواند کاربرد داشته باشد، اما میتوان گفت اگر بشود از این رویکردها و علوم استفاده بهینه کرد یعنی اینها را درست شناخت و متعلق آنها را در مباحث قرآنی و دینی خود به درستی رصد کنیم و این ارتباط را برقرار کنیم، به نظر میرسد کارکردهای قابلتوجهی میتوانیم مشاهده کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون تحول چشمگیری در این زمینه صورت نگرفته، گفت: میتواند عوامل و موانع متعددی داشته باشد؛ یکی از موارد این است که برخی نگاه سلبی به مطالعات میانرشتهای دارند؛ یعنی اگر شما بگویید که من میخواهم این بررسی قرآنی را با رویکرد زبانشناختی جلو ببرم، به نوعی موضعگیری میشود که گویا دارید کلاً مسیر را بیراهه میروید. این یکی از بزرگترین مشکلات ما است که در مورد امور جدید واکنشهای جاهلانهای نسبت به آن انجام میدهیم و چهبسا رویکردهای خوبی را از دست میدهیم. بحث دوم نیز عدم شناخت است و شاید مورد نخست هم به همین مسئله بازگردد. شاید واقعاً مطلب به خوبی توضیح داده نشده و آن ابهامات برطرف نشده و از این جهت یک عده توجهی به این مباحث میانرشتهای ندارند و نمیدانند میشود با این رویکردها به سمت مطالعات قرآنی رفت و یک عده نیز مخالفت کلی دارند و به این نتیجه میرسند که اینها کارآمدی قابل توجهی در مورد متن قرآن نمیتوانند داشته باشند.
فخاری تصریح کرد: نکته دیگری که هست اینکه ورود به این نوع مطالعات میانرشتهای تلاش مضاعفی میخواهد؛ یعنی کسی را میخواهد که هم بحثهای زبانشناسی را خوب درنوردیده باشد و هم با متون دینی آشنایی خوبی داشته باشد لذا یکی از مواردی که فکر میکنم موجب شده که این مسئله به صورت چشمگیر خودش را نشان ندهد، این است که چنین متخصصینی را کم داریم خصوصاً اینکه، چون این مباحث در حوزه مطالعات دینی جدیدا مطرح شده حرکتهایی آغاز شده، ولی چشمگیر نیست و من فکر میکنم با این روندی که پیش میرود در آیندهای نه چندان دور بتوانیم این تحولات را ببینم و بنده در بین اساتید و دانشجویان این حرکت را میبینم که با یک علاقهای به دنبال این مباحث میروند. کتابهای خوب نیز توسط اساتید تدوین شده است که در حوزههای مختلف کار کردهاند و به نوعی به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به بحثهای میانرشتهای پرداختند. فکر میکنم نیاز است که آن بازه زمانی تکون این بحث خودش را پیدا کند تا اینکه بتوانیم مسیر درستتری را داشته باشیم.
وی در پاسخ به این پرسش که با میراث تفسیری گذشته میتوان به مطالعات میانرشتهای گام نهاد؟ گفت: به تأسی از اساتید خودم به این اعتقاد دارم و روند علم این را نشان میدهد که یک ظهور خوب در یک حوزه علمی منوط بر این است که به تراث علمی توجه کند و آنها را دیده باشد و بدون توجه به تراث علمی و میراث گذشتگان شاید در اکنونش نیز با مشکلاتی مواجه باشد لذا احساس میکنم که ضرورت دارد؛ یعنی ما باید بدانیم که میانرشتهای را برای چه چیزی میخواهیم، آیا میخواهیم با اسمش بازی کنیم و یا به عنوان یک مسیر در جهت فهم استفاده کنیم؟ تجربه فهم گذشتگان هم میتواند خیلی کارآمد باشد. از این جهت فکر میکنم این ارتباط نباید قطع شود، اما بحثهای جدید میتواند تکمله کارهای گذشتگان ما باشد.
برخیها فقط ادعای مطالعات میانرشتهای دارند
فخاری گفت: البته باید توجه کنیم که در کتب و مجلاتی که ادعای میانرشتهای دارند، در مواردی صد درصد این قضیه حاکم است، چون نویسنده مسلط به بحث طرفینی است، اما در برخی موارد، عنوان کتاب و مقاله، میانرشتهای است، اما اقدامی در متن آن آثار مکتوب وجود ندارد و من بارها فریب این عناوین را خوردهام، اما اثر خوب و قابل استفادهای هم هست که به معنای واقعی میانرشتهای را در مطالعات قرآنی به ظهور رساندهاند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چطور میتوانیم منظومهای در این زمینه ایجاد کنیم؟ بیان کرد: الآن هم حرکتهایی شده و مراکز و مجلات و مباحثی با این عنوان شکل گرفته، اما باید بیشتر از این باشد تا بتواند هم افراد علاقهمند را به این سمت جذب کند و هم میانرشتهای بودن را معرفی کند تا بتوانند با عنایت به متعلَقی که بیان شد کار را پیش برد. نمیشود با یک عنوان که مثلاً بحث زبانشناسی است به مطالعه بپردازیم و بگوییم پدیدارشناسی لازم نیست، به خصوص اینکه هر روز و هر روز هم دارد یکسری مباحث اضافه میشود. الان بحث تحلیل گفتمان علاوه بر اینکه در بحث قرآن مطرح باشد در سایر علوم نیز مورد توجه است؛ لذا اگر مراکزی بتوانند اهالی رشتههای مختلفی جمع کنند و بحثها گسترش یابند، میتوانیم جایگاه خوبی را در مطالعات میانرشتهای رقم بزنیم.
وی افزود: در مورد گستره میانرشتهای نیز یک طبقهبندی را مطرح کردم که درونحوزهای و برونحوزهای بود. در هر کاری خصوصا در ابتدای هر کاری باید از افراط و تفریط پرهیز کنیم، اینکه کلا این بحثها را کنار بگذاریم میشود تفریط و اینکه بخواهیم خیلی عجولانه با طرح یکسری از مسائل مانند روانشناسی قرآنی و یا جامعهشناسی قرآنی بخواهیم این عناوین را مطرح کنیم که احیاناً با یک مطلب خام بخواهیم عنوانی را القا کنیم، بازهم این افراطگری به ضرر مدعیان تمام میشود.
فخاری گفت: چه بخواهیم بحثهای میانرشتهای را به اثبات برسانیم و به این نتیجه برسیم که خوب هستند و ضرورت دارند و چند و چونش را تأیید کنیم و یا رد کنیم، باید کارهای متعددی انجام شود و پس از اینکه این کارها صورت گرفت و با این تأکید که کار میانرشتهای در حوزه مطالعات قرآنی انجام شده، دقیق بوده است، میتوانیم به این برسیم که کارآمد بودند یا خیر و آیا میشود مکتب خاصی را عنوانگذاری کرد یا خیر. الآن زود است و نیازی هم نیست که بخواهیم به این عناوین خود را دلخوش کنیم. هدفی که بنده از میانرشتهای دارم این است که مطالعات میانرشتهای را یک ضرورت در فهم قرآن میدانم، حالا اینکه بخواهم یک عنوانی را برای خودم تابلو کنم و این را به عنوان یک امر متقن اعلام کنم را قبول نمیکنم و فکر میکنم زود است که بخواهیم وارد این مکتببازیها شویم.
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری قرآن، تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۰، کد خبر: ۳۹۶۰۴۵۷، www.iqna.ir