شعار سال: این روزها انتقادات از طرح تحول سلامت جنبه سیاسی پیدا کرده است. بطور کل میگویم هر نوع انتقاد سیاسی به موضوعات اجتماعی را به شدت مخرب میدانم.
در موضوع طرح تحول سلامت ادعا میکنم که هیچ سیاست مداری و نویسنده و منتقدی روی این کره خاکی به اندازه بنده به طرح تحول سلامت و شخص قاضی زاده هاشمی نقد نکرده است تاکید میکنم که هیچکس به اندازه بنده نقد نکرده است و این انتقادات را زمانی شروع کردم که تمام ارکان متعلق به نظام اعم از چپ و راست و ... یکصدا حامی بی، چون و چرای طرح تحول سلامت بودند.
اکنون باید بگویم که همانطور که سکوت آنها را در آن برهه از زمان نمیفهمیدم نقد کنونی و این شیوه کنونی نقد را که تنها یکی دو وجه از طرح را میبینند درک نمیکنم.
بسیار خلاصه به این طرح میپردازم
۱_ طرح در زمانی روی داد که زیر میزی و پرداختهای غیر شفاف اقتصاد خانوادههای ایرانی را به چالش طلبیده بودند و اگر شما ۲۰ میلیون برای عمل جراحی میدادی نمیتوانستی حتی یک برگ فاکتور و صورت حساب و رسید بگیری تا بتوانی از بیمه تکمیلی آن را دریافت کنی
۲_ تمام بیمارستانهای دولتی مخروبه شده بودند و از نظر امکانات و زبر ساختها به گونهای بودند که حتی خانوادههای متوسط برای رفتن به بیمارستانهای دولتی احساس توهین و سرخوردگی داشتند
۳_ حتی در بیمارستانهایی که کم سن و سال بودند هم پزشک مقیم وجود نداشت.
در چنین بستری این طرح به نظام سلامت اولویت داد و آن را از فقر مطلق مالی نجات داد، بساط زیر میزی را جمع کرد و خانوادهها را از در به دری و تهیه دارو و ... نجات داد و برای نظام سیاسی ایران سرمایه اجتماعی تولید کرد، که ارزش این سرمایه اجتماعی را میتوان در آشوبهای ۹۸ فهمید که چقدر برای نظام سیاسی حیاتی است.
آنقدر این طرح مورد حمایت همه جانبه بود که حتی اندک نمایندههای اندکی که از طرح تحول سلامت در آن زمان انتقاد میکردند از انجام بیمه همگانی و طرح تحول سلامت در انتخابات ۹۴ به عنوان طرحهای مورد حمایت خود یاد میکردند و هیچ سندی بالاتر از این نیست که روسای سه قوه و رهبری معظم انقلاب هم از آن حمایت کردند و در نهایت مجلس شورای اسلامی در دو بار و هر بار بالاترین رای اعتماد خود را در تاریخ به وزیر بهداشت وقت داد که این امر نشان از حمایت بی، چون و چرای تمام جریانات سیاسی کشور از این طرح دارد.
اشاره بنده در این بخش به بی اخلاقی سیاسی در نقد کردن است که طرح را در درجه اول فاقد دست آورد بدانیم و از همه بدتر به ارائه خدمات درمانی مطلوب به بیماران در دوران کووید افتخار کنیم و از خود نپرسیم اگر ۲۵ هزار تخت در دوران طرح تحول ساخته نمیشد امروز چه تعداد کشته با این وضعیت مدیریت کووید بر دست این مملکت میماند و چه کسانی اینها را ساختند لذا حمایت همه اضلاع نظام موجب شکل گیری این ساخت و سازهای به جا و به وقت شد و این از آن دست اقدامات به موقعی بود که شخص رهبر معظم انقلاب و تمام قوا رقم زدند و حتی اگر ایراداتی بر آن وارد بود و که قطعا هم هست امروز متوجه شدیم حداقل در بخش ساخت و ساز آنچه اتفاق افتاد خیر ماوقع بود.
اما نکته دیگر که سوالی در مورد نقد کنندگان به جای میگذارد این است که کشته شدن دهها هزار نفر بر اثر کووید و پانزده ماه ماسک بر چهره ایرانیان ماندن جای هیچ نوع سوال پردازی برای کاندیداها نیست؟
اگر نقدی بر روحانی و دولت او بخاطر اجرای طرح تحول است، آیا این انتقاد متوجه مجلس و ... رسانهها و ... تمام ارکان حاکمیت نیست؟
معتقدم که همین آقای نمکی هم با عملکرد بسیار سوال بر انگیز خود نباید با آلمان و ژاپن و ... مقایسه گردد بلکه درست این است که وی را با هند و ویتنام و عراق و سوریه و بحرین و ... مقایسه کنیم و شرایط تحریم و .. را در نظر بگیریم. در مورد طرح تحول سلامت یا عملکرد وزرای بهداشت بهتر است وقتی نسبت میگیریم نسبت آنها را پرونده الکترونیک سلامت و اجرای راهنماهای بالینی و سند ابلاغی و حق سلامت در قانون اساسی و ... بسنجیم تا اینجای کار باید اذعان کنم که بحث بیمه همگانی و کاهش هزینههای مردم دقیقا مطالبه جمهوری اسلامی و جزو حقوق اساسی مردم بوده است که با کاهش پرداخت مردم و اصلاح زیر ساختهای درمانی تا حدودی در طرح تحول تحقق یافت، اما در سایر حوزههای سیاستهای ابلاغی بهتر است عملکرد سایر دولتها را از سال ۸۴ به این طرف در جدولی تهیه کنیم و مقایسه کنیم، ظاهرا تفاوتی میان هیچکدام از آنها از این منظر نیست و آنچه قابل توجه است همان اصلاح زیر ساختها و استقرار پزشک مقیم و ... است که باز هم در طرح تحول سلامت رخ داده است و قبل و بعد از آن هیچ خبری نیست.
مهدی اسفندیار دبیر سرویس سلامت و رفاه اجتماعی روزنامه صدای ملت
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال نه به عوامفریبی