شعار سال: کارنگی اروپا نوشت: در هنگامه افزایش تنشها در خاورمیانه، شاهد بروز دگرگونیهایی هم هستیم: چرخشی در اتحادها، رویکردهایی نو در روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی و شروع پذیرش این واقعیت در بین کشورهای عربی که ایران را نمیتوان نادیده گرفت.
اتحادیه اروپا باید فرصتهای شکل گرفته برای ایجاد سازو کارهای منطقهای در راستای امنیت جمعی را دریابد. اروپا میتواند از نفوذش برای شکل دادن گفتگوها استفاده کند. امنیت جمعی نیازمند درک درستی از روابط متقابل امنیتی است. با حملات به کشورهای حاشیه خلیج فارس معلوم شد که هیچ کشوری در منطقه نمیتواند امن باشد مگر آنکه همه کشورها امن باشند. مهمترین مثال حمله به تاسیسات عربستان بود که مقامات عربستانی را بر آن داشت تا به این نتیجه برسند که بهتر است با تهران کنار بیایند و نه اینکه با فشار حداکثری ایالات متحده تنش را بالا ببرند.
امنیت جمعی متفاوت از دفاع جمعی است که محوریت اتحاد راهبردی دولت قبلی ایالات متحده در خاورمیانه و هدف آن مشخصا مقابله با ایران بود. این اتحاد نه تنها به خاطر فقدان اراده ایالات متحده در شکل دادن تعهدی به مانند ناتو برای امنیت کشورهای عربی بلکه به اختلافات داخلی خود این کشورها در مورد تهدید نهایی امنیتی نیز مربوط میشد. برخی توسعه طلبی شیعی را بزرگترین تهدید میدانستند و برخی دیگر سلطنت سلطه گر سنی در طرف خود را.
این شکاف بین کشورهای عربی و ایران به روشنی بر مسئله امنیت جمعی و خودآگاهی کشورها پیرامون اینکه عضو یک گروه منطقهای هستند، تاکید میکند.
حضور نیروهای نیابتی به ویژه نیروهای ایران در سرتاسر منطقه
حضور نیروهای نیابتی به ویژه نیروهای ایران در سرتاسر منطقه، جدا از چالشی دائمی برای دولتهای کشورهایی که این گروهها در آنجا حضور دارند، میتواند سوء ظن تهدید سرنگونی رژیمها را تقویت کند. به این ترتیب در موضوع تامین امنیت جمعی این موضوع اهمیت مییابد. از سوی دیگر، در چند سال اخیر محوریت درگیریها در خاورمیانه از موضوع اسرائیل و فلسطین به توافق آبراهام و رویارویی با ایران چرخش پیدا کرده است.
هیچ طرحی برای یک سیستم امنیت جمعی در خاورمیانه وجود ندارد. ایجاد چنین سیستمی باید به زمینههای ویژه آن گره بخورد و نباید به پیاده سازی صرف نمونههای مشابه در اروپا ختم شود. چنین سیستمی باید بر مبنای تنش زدایی و ایجاد اقدامات اعتمادساز در یک روند باز، متمرکز و در نهایت به نهادینه سازی منجر شود. مهمتر اینکه، چنین طرحی باید از طرف کشورهای منطقه و سپس با حمایت و ضمانت قدرتهای خارجی دنبال شود.
مورد اول در رابطه با منافع تجاری، امنیتی و سیاسی است که برای سالها عنصری مهم در خلیج فارس شناخته میشده است. اتحادیه اروپا به عنوان یک کل میتواند از یک راهبرد امنیت دریایی استفاده کند که به سال ۲۰۱۴ بازمی گردد. این سند به طور ویژه از اتحادیه اروپا خواسته که واکنشهای منطقهای به امنیت دریایی را تقویت کند.
اتحادیه اروپا همچنین میتواند به فعالیتهای طولانی مدتش پیرامون ایمنی هستهای منطقه ادامه دهد. با فعال بودن برنامههای هستهای ایران و امارات که قرار است به زودی در عربستان نیز آغاز شود مسئله هستهای که در گذشته فقط به موضوع ایران اختصاص داشت به یک مسئلهای منطقهای تبدیل میشود. امارات اگرچه محدودیتهای بین المللی برای غنی سازی و پردازش را پذیرفته، اما ریاض اعلام کرده که با این محدودیتهای موافق نیست.
دگرگونیها در خاورمیانه به روشنی قابل رویت است. توافق آبراهام به همان اندازه که در پاسخ به ایران بود در پاسخ به عقب نشینی ایالات متحده از خاورمیانه نیز بود. به رغم انکه ایران و عربستان رقبای منطقهای هستند، اما در دهه ۱۹۹۰ شاهد همکاری دو کشور و مراودات دیپلماتیک آنها بودیم. اسرائیل پس از نتانیاهو دوره تازهای را آغاز میکند، گفتگوها در وین ادامه دارد و میتوانیم امیدوار به کاهش دشمنیهای ایران و عربستان باشیم.
طرح صلح هرمز از سوی دولت روحانی تلاشی برای گفتگوهای گسترده منطقهای پیرامون موضوعاتی همچون امنیت انرژی، آزادی ناوبری و انتقال آزادانه نفت با رعایت عدم مداخله در امور کشورها بود که با استقبال کویت، عمان و قطر روبرو شد در حالی که بحرین، عربستان و امارات همچنان تردید داشتند.
پیشنهاد ایران با پیشنهادات قبلی مسکو همگرا بود که در سال ۲۰۲۰ رسما مفاهیم امنیتی خود برای خلیج فارس را به شورای امنیت ارائه کرد و بر پایبندی به قوانین بین الملل، منشور سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت تاکید داشت.
یک نقطه شروع میتواند ایجاد منشور خلیج فارس در مورد امنیت دریایی باشد که در آن کشورهای ساحلی اصول اساسی کنوانسیون سازمان ملل پیرامون قانون دریا را دوباره تایید کنند. صد و شصت و هشت کشور از جمله بحرین، عراق، کویت، عمان، قطر و عربستان سعودی این توافق نامه بین المللی در مورد حقوق و مسئولیتهای ملتها پیرامون استفاده از اقیانوسهای جهان را اعمال میکنند. تنها بازماندههای خلیج فارس ایران و امارات هستند که این کنوانسیون را امضا، اما تصویب نکرده اند.
اروپاییها باید تلاش کنند تا ائتلاف دریایی اروپا موسوم به EMASOH را به یک عملیات مناسب اتحادیه اروپا تبدیل کنند که به بروکسل سهم بیشتری در امور منطقهای میدهد. این میتواند چرخشی باشد که با درخواست از واشنگتن برای پایان دادن به عملیات سنتینل (Sentinel)، این ماموریت به جای اینکه یک تلاش ضد ایرانی باشد، به یک طرح بین المللی تبدیل شود. لازم است که انگلستان، ژاپن، هند و کره به بعنوان بزرگترین مصرف کنندگان نفت در عملیات به روز شده اروپا مشارکت کنند.
گفتگوهای وین میتواند زمینه برای تنظیم برخی از مفاد توافق نامه با پرداختن به مسئله ایمنی هستهای و گفتگو با سه کشور درگیر- ایران، امارات و عربستان- را فراهم کند. مشارکت کشورهایی مانند ژاپن و کره در روند گفتگوها میتواند مفید باشد. اولین قدم عملی میتواند پیوستن تهران به کنوانسیون ایمنی هستهای باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از شفقنا، تاریخ انتشار: ۳۱تیر ۱۴۰۰، کد خبر: fa.shafaqna.com/۱۱۸۸۶۸۶