شعار سال: در بسیاری از محافل که در این چند روز اخیر نشستهام بحث از “کریدور پانترکیسم” است و خطری که ترکیه برای ایران از طریق وصل شدن به جمهوری آذربایجان و سپس از طریق دریای خزر و وصل شدن به آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد. من اصل را بر این میگذارم که این سیاست ترکیه است و اساساً این کریدور کانال ایجاد جهان ترکی میباشد، ولی اجازه دهید در این باب کمی با هم بیاندیشیم و ببینیم اگر چنین برنامه ژئوپلیتیکی در جریان هست چه امکاناتی و چه چالشهایی پیش روی ایران است و آیا ما هیچ قدرتی در مدیریت منطقه در برابر بازیگران دیگر نداریم یا چنین برداشتی از بیخ و بن نادرست است؟
جمهوری آذربایجان یکی از شبیهترین کشورها در جهان به ایران است هم از نظر مذهب و هم از نظر زبان و هم از نظر عقبه تاریخی و شاید بتوان عراق و جمهوری آذربایجان را از نزدیکترین کشورها در جهان به ایران دانست، ولی جالب و دردناک است که ما طولانیترین جنگ قرن بیستم را با عراق (با اکثریت) شیعی داشتیم و امروز میدانیم که چه کسانی چنین شطرنج شومی را برای ما چیده بودند. حال نکته اینجاست که نکند در قرن بیست و یکم باز شطرنجبازان قهار چنین خوابی را این بار در قفقاز برای ما دیده باشند تا یک ملت شیعه را که دارای دو دولت هستند به جان هم بیندازند. این امکان قابل تامل است و باید به آن عمیقاً اندیشید.
به سخن دیگر، نزدیکی ایران به جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر از نزدیکی ترکیه به این کشور است، ولی چرا در عمل ما از ترکیه پس ماندهایم و امروز “لابی هور” در ایران افکار عمومی ایران را در نسبت با قفقاز جنوبی مدیریت میکند؟ این هم پرسشی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. اما نکته مهم دیگر این است که ما باید بتوانیم در صحنه عمل هر سه کشور قفقاز جنوبی را مدیریت کنیم و هر سه آنها به ایران به مثابه “متروپل” نظر کنند، ولی الان اینگونه نیست. این وضعیت باید تغییر کند و تغییر هم نیاز به سیاستگذاریهای جامعتر و کاملتر دارد که با مشورت اهل نظر ممکن خواهد بود.
اما اگر مفروض بگیریم که ترکیه به دنبال دالان ترکی در منطقه است آنگاه برای مدیریت کریدور پانترکیسم چه میتوان کرد؟ آیا ما صرفاً باید به سمت ایروان برویم و باکو را از خود دور کنیم و سپس با ترکیه سر شاخ شویم و باز هم تکیه به روسیه کنیم یا میتوان استراتژیهای آلترناتیو دیگری تعریف کرد و ابتکار عمل را خود به دست بگیریم؟
به نظر من چنین امکانی برای ایران وجود دارد که هم ترکیه را کیش کند و هم روسیه را مات کند و هم ایروان و باکو و تفلیس را مدیریت کند و هم پای اسرائیل (و حتی سودای آمریکا برای جنگ نیابتی از سمت قفقاز علیه ایران) را خنثی کند و هم خود راهبری دالان پانترکیسم به آسیای مرکزی را بهعهده بگیرد و آن، این است که ایران عضو “شورای همکاریهای کشورهای ترکزبان” بشود و با حضور در این شورا بتواند بر محتوا و استراتژیهای آن تاثیرات بنیادین بگذارد. زیرا اکثریت این شورا از کشورهای مسلمان هستند و جزیی از جهان اسلام محسوب میگردند و با ایران مشترکات فرهنگی و دینی و مذهبی و زبانی و تمدنی طولانی دارند و یقینناً با ورود ایران به این شورا جهتگیریهای “سکولاریستی” آنها تعدیل خواهد شد و سوگیریهای قومیتی تقلیل خواهد یافت.
ایران کشوری است که جمعیت قابل معتنابهی از ترکها دارد و اساساً ترکیت بخشی از هویت ایرانی در کنار تشیع و اسلام میباشد و با برجسته کردن این بعد از ایرانیت ما خواهیم توانست بحرانهای نوظهور پیرامونی را به شکلی قویتر مدیریت کنیم و به قول چرچیل “دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر”
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انصاف نیوز، تاریخ انتشار: ۱۴مهر ۱۴۰۰، کد خبر:۳۱۲۴۹۶، ensafnews.com