شعار سال: «محمدرضا شفیعی کدکنی» ۸۲ سال پیش در چنین روزی در یکی از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه در خراسان، با نام «کدکن» در میان خانوادهای اهل فضل و علم به دنیا آمد. «میرزا محمد شفیع کدکنی» معروف به میرزای عالمیان، وزیر شاه عباس اول صفوی از افراد مهم خانوده «محمدرضا» بود. پدربزرگ مادری وی «شیخ عبدالرزاق توسلی» نیز روحانی سرشناسی بود که از همان کودکی، تاثیر بسیاری بر وی داشت. شفیعی در معرفی این مرد عالم که تا ۸۰ سالگی به کشاورزی اشتغال داشت، چنین میگوید: «مردی پرانرژی و کاری و باذوق و خوشسلیقه بود. تعداد زیادی کتابهای تاریخی و مذهبی داشت که من از بس آنها را خوانده بودم، حفظ شده بودم.»
در کودکی نزد پدر خود «آمیرزامحمد» و «محمدتقی ادیب نیشابوری» به فراگیری زبان و ادبیات عرب مشغول شد و هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت. در ادامه فقه، کلام و اصول را نزد «شیخ هاشم قزوینی» فرا گرفت و پس از آن، تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد «سید محمد هادی میلانی» خواند. «محمدرضا شفیعیکدکنی» که نیمی از کودکیاش را در زادگاهش «کدکن» و نیمی دیگر را در مشهد، غرق در آموزش گذراند، در خصوص این ایام نوشته است: «بازیگوشترین بچه محل بودم چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچهای که صبح زود وارد کوچه میشد، علیالتحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک میکرد نیز من بودم. علتش شاید این بود که نه خواهری داشتم و نه برادری...»
اشعار «محمدرضا شفیعی کدکنی» از آغاز نوجوانی با نام مستعار «م. سرشک» در مطبوعات خراسان به چاپ میرسید. همزمان با اشتغال به تحصیل در مدارس علوم دینی مشهد نیز، از اعضای موثر و فعال انجمنهای ادبی این شهر به حساب میآمد. در سالهای ابتدایی دهه ۳۰ خورشیدی بههمراه تعدادی از جوانان اهل شعر و ادبیات، انجمن ادبی را تشکیل دادند که «دکتر علی شریعتی» نویسنده مشهور معاصر نیز از اعضای آن به شمار میرفت. «مهدی اخوان ثالث» شاعر نامدار خراسانی نیز از جمله دوستان نزدیک شفیعی بود که اشعارش همواره مورد پسند و علاقه او قرار داشته و هرگز این دلبستگی را پنهان نمیکند.
نقل است که ۱۵ سال از عمر «محمدرضا شفیعی کدکنی» در حوزههای علمیه خراسان گذشت، در سال ۱۳۳۸ به پیشنهاد «علیاکبر فیاض» در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکدهٔ ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی اخذ کرد. تحصیلات تکمیلی را در تهران ادامه داد و با دفاع از پایاننامهای با عنوان «صور خیال در شعر فارسی» در سال ۱۳۴۸، مدرک دکتری خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دریافت کرد.
دکتر شفیعی کدکنی مدتی را در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار بود، تنها با گذشت ۱۰ روز از فارغالتحصیلی، به سفارش و پیشنهاد «دکتر پرویز ناتل خانلری» ادیب، زبانشناس و استاد برتر زبان و ادبیات فارسی و تایید «استاد بدیعالزمان فروزانفر» از برجستهترین اساتید ادبیات و از جمله مولفان و محققان نامدار زبان و ادب فارسی، به تدریس در دانشگاه تهران در رشته سبکشناسی و نقد ادبی اشتغال پیدا کرد. «بدیعالزمان فروزانفر» زیر برگهٔ پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت او». «شفیعیکدکنی» سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد، تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد. او یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۹ و در ۳۱ سالگی ازدواج کرد که حاصل این زندگی مشترک سه فرزند بوده است.
در سال ۱۳۵۲ «محمدرضا شفیعیکدکنی» بهمدت چهار سال به آمریکا و انگلستان سفر کرد و به تدریس و تحقیق در دانشگاههای آکسفورد، پنسیلوانیا و پرینستون پرداخت. در سال ۱۳۷۷ نیز از طرف دانشگاه توکیو دعوت و سپس راهی ژاپن شد. در شهریورماه سال ۱۳۸۸ مسافرت مجدد وی به کشور آمریکا بازتاب بسیاری در رسانهها و محافل فرهنگی داشت و جمع کثیری از علاقهمندان به ایشان را نگرانِ از دست دادن چهرهای ممتاز در آموزش این کشور کرد، اما پس از ۹ ماه دوری، به وطن بازگشت و بار دیگر در کلاسهای درس دانشگاه حاضر شد. هدف دکتر شفیعی از این سفر، استفاده از یک فرصت مطالعاتی در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون ذکر شد که به تحقیق درباره تاریخ و تطور فرقه کرامیه ارتباط داشت.
سالهاست که کلاسهای درس دکتر شفیعیکدکنی در میان اهالی ادبیات و دانشجویان با عنوان «سهشنبههای دوست داشتنی» معروف شده است؛ کلاس ۴۴۲ طبقه چهارم دانشکده ادبیات دانشگاه تهران هر سهشنبه بدون قاعده و قانون خاصی، بدون حضور و غیاب و حتی بدون سرفصلهای مشخصی برای آموزش با حضور خیل عظیم شاگردانی مشتاق از سراسر ایران برگزار میشود. وی در کتاب «موسیقی شعر» درباره این کلاسهای درس چنین مینویسد: «من، چون از مزایای فول تایم جدید (فول تایم اسلامی) برخوردار نشدهام، فقط یک روز در هفته به دانشگاه میروم و در همین یک روز، از سراسر ایران، بهقول ایرج، زائر و شاعر مهمان دارم. همه به هوای اینکه علیآباد شهری است، میآیند و برای من شعر میخوانند و از من در باب شعر معاصر و شعر خودشان نظر میخواهند.»
جشنواره بینالمللی هنر که یک جشنواره غیردولتی و هرساله با موضوع اصلی صلح و در جهت معرفی و ترویج آثار هنرمندان در این زمینه برگزار میشود و نشان عالی آن به فعالان، چهرههای تاثیرگذار و پیشکسوتان فرهنگی و هنری تعلق میگیرد که به فعالیتهای بشردوستانه و ترویج صلح جهانی در رشتههای مختلف میپردازند، در سال ۱۳۹۸ به پاس بیش از نیم قرن تلاش در اعتلای فرهنگ و ادب پارسی، نشان عالی هنر برای صلح را به «محمدرضا شفیعیکدکنی» اهدا و ارسال کرد.
بسیاری از اشعار «محمدرضا شفیعیکدکنی» در حافظه عموم جامعه و در قالب موسیقایی ثبت و ضبط شده است؛ یکی از معروفترین این سرودهها که بسیاری آن را نقل قول میکنند و سالها در کتاب فارسی دانشآموزان این سرزمین خوش نشسته بود، «سفر به خیر»، متعلق به یکی از مشهورترین مجموعههای شعری وی به نام «در کوچه باغهای نیشابور» است که حالا چند سالی است که بهعنوان اولین شعر فارسی در فهرست آثار فرهنگی و هنری شهر «لیدن» هلند قرار گرفته و بر دیواری در این شهر حک شده است.
شعر «سفر به خیر» بر یکی از دیوارهای شهر لیدن هلند«لیدن» از شهرهای علمی و دانشگاهی در هلند است که پیش از این شعر، ۱۱۰ شعر و جمله از شاعران و نویسندگان سراسر دنیا روی دیوارهای آن نوشته شده بود و شعر «سفر به خیر»، «محمدرضا شفیعیکدکنی» یکصد و یازدهمین اثری است که در این حرکت فرهنگی به ثبت رسید. این طرح به پیشنهاد «اصغر سید قراب» استاد دانشگاه علوم انسانی و رئیس بخش فارسی دانشگاه لیدن اجرایی شد و با حضور استاد شفیعی و امضای ایشان ذیل این اثر، در ۱۴ خردادماه ۱۳۹۴ به یادگار ماند، به شرح زیر است:
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم، اما چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد
بهجز این سرا، سرایم
سفرت به خیر، اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران
برسان سلام ما را
دکتر شفیعی کدکنی از آغاز دهه ۶۰ به پژوهش در تاریخ با رویکرد تصحیح متون ادبیات عرفانی روی آورد؛ تاریخگرایی که شاید پشتوانه تئوریک مشخصی نداشته باشد؛ اما به مستندسازی با متون تاریخی سخت پایبند است و به خلق آثار در خور توجه و ماندگاری انجامید.
آثار فراوان «محمدرضا شفیعیکدکنی» را میتوان در سه گروه مجموعه اشعار، آثار انتقادی و آثار نظری ارزیابی کرد. ترتیب کتابهای شعر منتشر شده استاد کدکنی به شرح زیر است:
زمزمهها (۱۳۴۴)
شبخوانی (۱۳۴۴)
از زبان برگ (۱۳۴۷)
در کوچهباغهای نیشابور (۱۳۵۰)
مثل درخت در شب باران (۱۳۵۶)
از بودن و سرودن (۱۳۵۶)
بوی جوی مولیان (۱۳۵۷)
هزاره دوم آهوی کوهی (۱۳۷۶)
آیینهای برای صداها (۱۳۷۶)
طفلی به نام شادی (۱۳۹۹)
«محمدرضا شفیعیکدکنی» در تازهترین مجموعه شعری خود «طفلی به نام شادی» که پس از ۲۳ سال در سال ۱۳۹۹ منتشر شد، شعری با این مضمون برای مرحوم «محمدرضا شجریان» خسرو فقید آواز ایران سرود:
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، ز نو، جوان شود دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات، چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون ز ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موج آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان ز بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبر سبز باغ ما گل ظفر برآورد
سیاهی از وطن رود، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخش نغمهات ز شب شرر برآورد
شب ارچههای و هو کند، ز خویش شستوشو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد
صدای توست جادهای که میرود که میرود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد
بخوان که از صدای تو در آسمان باغ ما
هزار قمری جوان دوباره پر برآورد
سفیر شادی وطن صفیر نغمههای توست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از ایبنا، تاریخ انتشار: ۲۰مهر۱۴۰۰، کد خبر:ibna.ir/۳۱۲۰۱۷