شعار سال: اگرچه با پیروزی امانوئل مکرون در انتخابات فرانسه، جهان غرب از یک بحران بزرگ جدید گریخت، اما این کمپین نشانههای هشداردهنده تازهای برای دموکراسیهای جهان ارائه کرد؛ رقابتی که در دور اول با رأی غیرمنتظره ژان لوک ملانشون نامزد چپ افراطی -که با ۲۱ درصد آراء سوم شد- همراه بود و در دور دوم شاهد نمایش به مراتب بهتر مارین لوپن نامزد راست افراطی نسبت به انتخابات ۲۰۱۷ بود.
دموکراسی از یک بحران بزرگ گریخت
دموکراسیهای جهان از یک بحران بزرگ جدید گریختند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور کنونی فرانسه، با رای تقریباً ۵۸ درصدی نسبت به ۴۲ درصد در مقابل مارین لوپن، بار دیگر در انتخابات پیروز شد.
پیروزی مکرون به این معنی است که یکی از بزرگترین قدرتهای اروپای غربی توسط یک ناسیونالیست راست افراطی که میخواهد فرانسه را از ناتو دور کند و سابقه نزدیکی به ولادیمیر پوتین را دارد، اداره نمیشود.
به نوشته دیوید لئونهارت، خبرنگار نیویورکتایمز، این پیروزی ادای احترام به مهارت مکرون به عنوان یک سیاستمدار و سیاستگذار است. اگرچه بسیاری از شهروندان فرانسوی او را دوست ندارند، اما همهگیری کووید-۱۹ را به خوبی مدیریت، و در پنج سال اول ریاستجمهوری خود به تسریع رشد اقتصادی کمک کرده است.
مکرون در یک سخنرانی رسمی پس از پیروزی در مقابل برج چشمک زن ایفل گفت فرانسویها "فرانسه مستقلتر و اروپای قوی تر" را انتخاب کرده اند.
روایت هشداردهنده برای دموکراسیهای جهان
با این حال، این کمپین نشانههای هشدار دهنده جدیدی برای دموکراسیهای غربی ارائه کرد.
نمایش لوپن به طور قابل توجهی بهتر از آخرین انتخابات فرانسه در سال ۲۰۱۷ بود، زمانی که او ۳۴ درصد آرا را در دور نهایی در برابر مکرون به دست آورد؛ و زمانی که پدرش در سال ۲۰۰۲ به دور نهایی انتخابات ریاست جمهوری راه یافت، تنها ۱۸ درصد آرا را به دست آورد.
در طول دو دهه گذشته، سهم فزایندهای از شهروندان فرانسوی به سمت سیاستهای ملی گرایانه لوپن متمایل شدهاند، همراه با خصومت آن نسبت به مسلمانان و بدبینی نسبت به نهادهایی که به حفظ صلح و اتحاد اروپای غربی از زمان جنگ جهانی دوم کمک کرده اند.
این یک داستان رایج در سراسر دموکراسیهای غربی، از جمله ایالات متحده است. از آنجایی که بسیاری از رای دهندگان طبقه کارگر در دهههای اخیر با رشد آهسته درآمدهای خود دست و پنجه نرم کرده اند –در نتیجه جهانی شدن، اتوماسیون و افول اتحادیههای کارگری نسبت به دیگر نیروها- آنها از سیاستمداران سنتی خسته شدهاند.
راجر کوهن، رئیس دفتر نیویورکتایمز در پاریس گفت که این رای دهندگان حس «نامرئی بودن، فراموش شدن، و پایینترین اولویت بودن» را دارند.
شکاف جغرافیاییدر فرانسه، بسیاری از اینکه مکرون مالیات سوخت دیزل را در سال ۲۰۱۸ افزایش داد، عصبانی بودند. کوهن میگوید: «برای افرادی که در شهرهای بزرگی مانند پاریس که یکدست و به هم متصل هستند، بسیار خوب است، اما برای افرادی که ایستگاههای قطار و بیمارستانها را در نزدیکی خود دیدهاند و باید برای کار در برخی از انبارهای بسته بندی آمازون تا ۶۰ مایل دورتر رانندگی کنند، خوب نیست».
جغرافیا یک خط جداکننده در فرانسه و جاهای دیگر است. رای دهندگان ناامید طبقه کارگر اغلب در مناطق شهری کوچکتر یا مناطق روستایی زندگی میکنند. حرفه ایها تمایل دارند در شهرهای بزرگ پر رونق مانند پاریس، لندن، نیویورک و سانفرانسیسکو زندگی کنند. آنها همچنین تمایل دارند که از نظر اجتماعی لیبرالتر باشند، بیشتر طرفدار جهانی شدن باشند و در ظاهر کمتر میهن پرست باشند.
همانطور که دیوید شور، استراتژیست سیاسی دموکرات، اشاره میکند، «نخبگان جهان وطنی» اکنون به اندازه کافی زیاد هستند که بر رهبری احزاب سیاسی تسلط داشته باشند -، اما هنوز از اکثریت جمعیت در ایالات متحده یا اروپا بسیار کمتر هستند».
در نتیجه، احزاب سنتی راست میانه و چپ میانه در بخشهای بزرگی از اروپا فروپاشیده اند. در فرانسه، این دو حزب - که تا همین اواخر بر سیاست مسلط بودند - در دور اول انتخابات دو هفته پیش فرانسه، مجموعاً تنها ۶.۵ درصد آرا را به دست آوردند.
یقهآبیهای ناامید، از پاریس تا نیویورکمکرون - یکی از اعضای یک حزب میانهروی جدید که تعداد کمی از چهرههای مهم دیگر را دارد - با ۲۷.۸ درصد اول، لوپن با ۲۳.۱ درصد دوم و ژان لوک ملانشون نامزد چپ افراطی با ۲۱.۹ درصد سوم شد.
در بریتانیا، همین نیروها منجر به برگزیت، رأی این کشور به خروج از اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶، و همچنین یک دهه نمایش ضعیف حزب کارگر شدند.
در ایالات متحده، ناامیدی طبقه کارگر به دونالد ترامپ اجازه داد تا با پیامی پوپولیستی، حزب جمهوری خواه را تصاحب کند، در حالی که دموکراتها بسیاری از آرای طبقه کارگر را از دست داده اند، تا حدی به دلیل لیبرالیسم اجتماعی حزب.
در فرانسه، کمپین لوپن از خشم در مورد اسلام و تورم فزاینده استفاده کرد تا بهترین نمایش دوران حرفهای سیاسیاش را به نمایش بگذارد. او برنده نشد، اما ساده لوحانه خواهد بود که تصور کنیم برند سیاسی او در آینده نمیتواند برنده شود.
شکاف نسلیمکرون تا حد زیادی به دلیل قدرتش در میان رای دهندگان مسن تر، ریاست جمهوری را حفظ کرده است. استیسی میچتری و نومی بیسربه از وال استریت ژورنال نوشتند: «جامعه رای دهندگان فرانسوی در امتداد خطوطی که عمدتاً نسلی هستند، شکسته شده است. در دور اول مکرون، آرای مسنترین گروه سنی جامعه (افراد بالای ۶۰ سال) را جذب کرد. لوپن رای دهندگان بین ۳۵ تا ۵۹ سال را به خود اختصاص داد و ملانشون، نامزد چپ افراطی، رأی سنین ۱۸ تا ۳۴ سال را تصاحب کرد».
راجر گفت: «سیاست رادیکال در فرانسه قرار نیست محو شود. لوپن از ناامیدی رای دهندگان در مورد روند زندگی آنها استفاده کرد. اما ملانشون دیدگاهی آرمانگرایانه از جامعهای ارائه کرد که در آن انگیزه سود غالب نباشد، نابرابری کاهش یابد و محیط زیست محافظت شود».
راجر گفت: «هیچ کس دیگری به جوانان این شانس را نمیداد که رویاپردازی کنند. آنها میخواهند به این کار ادامه دهند»
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری اقتصاد نیوز، تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، کد خبر: ۴۹۱۷۲۹، www.eghtesadnews.com