شعار سال: برای کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک ایران و توانمندیهای بالقوهای که در حوزههای علمی و فناوری دارد، ظرفیت و پتانسیل بالایی برای بینالمللیسازی بخصوص در حوزه آموزش عالی وجود دارد، اما سؤال اصلی این است که آیا مجموعه حکمرانی آموزش عالی کشور (اعم از بازیگران خرد و کلان) برای بینالمللیسازی آماده هستند؟
رصد وضعیت فعلی نشان میدهد که ما هنوز در درون – یا اصطلاحاً در خانه - آماده بینالمللیسازی نیستیم. در واقع ما ادعای «مهیا شدن» و «مهیا بودن» را داریم، اما این آمادگی صرفاً از لنز نگاه خودمان است و با واقعیات بیرونی سازگار نیست. اگر خودمان را در جای یک ذینفع خارجی برای ورود به اکوسیستم آموزش عالی قرار دهیم، مشاهده خواهیم کرد که دیوارهای بلندی یکی پس از دیگری سد راهمان است.
برای بینالمللیسازی آموزش عالی، قبل از آنکه ما نگاهمان و انتظارمان معطوف به معجزه از بیرون باشد، باید «در درون» و «از درون» اقدام کنیم و «نگاه و بینش بینالمللی» را در تمامی فرایندها و مکانیسمهای جاری و ساری در اکوسیستم آموزش عالی- از جمله در بخشهای دخیلی که بیرون از مجموعههای آموزش عالی هستند- لحاظ کنیم.
۱-واقعیتی که وجود دارد این است که ما در عرصه بینالمللیسازی خیلی سختافزارانه و بهصورت تکنیکال جلو رفتهایم و عمده اقدامات و فعالیتها به صورت موازیکاری و در قالب تعریف بازیگران خرد و کلان متعدد (بخصوص تشکیل کمیسیونها و کارگروهها و کمیتههای متعدد) خلاصه شده است. در عمل خروجی و برآیند چنین رویکردی نیز تاکنون جزو تدوین اسناد بالادستی متعدد، تدوین آییننامه و دستورالعملهای پی در پی و گاهاً متناقض نبوده که همگی در نهایت منجر به سردرگمی در سطوح مختلف کنشگران آموزش عالی از دانشگاهها و مراکز پژوهشی گرفته تا فرد فرد اعضای هیأت علمی و پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی و... شده است.
۲- نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، ضرورت فراگیر دیدن دامنه فعالیتهای بینالمللی و ایجاد درک و فهم درست از تمامی ابعاد آن در سطوح مختلف است. اینکه عمده فعالیتهای بینالمللیسازی به سمت دید و بازدیدهای مرسوم، تأکید بر تبادل تعدادی استاد و جذب تعداد مشخصی دانشجوی خارجی و عقد تفاهمنامهها و قراردادهای همکاری مشترک متمرکز شود اگرچه بخشی لازم از بینالمللیسازی است، اما همه آن نیست. دامنه کنشهای بینالمللی در حوزههای علمی و دانشگاهی بسیار گسترده و نامحدود است.
۳- فراتر از دو مورد فوق، در سطح فرهنگسازی و ترغیب به انجام کنشهای بینالمللی در بین کنشگران علمی، چولگی (خمیدگی) زیادی به نفع اقدامات نمادین و صوری و البته کمتر کیفی و عمیق ملاحظه میشود. ما هنوز هم سختافزارانه و هم نرمافزارانه تا رسیدن به مرحلهای که در هر کنش علمی خود «بینالمللی بیندیشیم و بینالمللی عمل کنیم» فاصله زیادی داریم. هنوز در نگاه ما و عمل ما به بینالمللیسازی تورتیکولی (انحراف) عجیبی بهسمت برخی کشورها یا حوزههای خاص وجود دارد. هنوز عمده کنشهای علمی بینالمللی ما برای موفق ارزیابی شدن، با معیارها و خط کشهایی است که حتی خم هم نمیشوند، فقط سانت میشوند. برخلاف تمامی تجربههای بینالمللی و جهانی، روحیه فردگرایی و انحصارگرایی و «دیگرزدایی» خودی، ویژگی بینشی و رفتاری عمده ما در کنشهای علمی بینالمللی است.
با برجام یا بدون برجام جدید، بینالمللیسازی فرصتی است که همواره بوده، هست و خواهد بود. صدها هزار دانشجوی متقاضی خارجی، هزاران پژوهشگر و محقق مشتاق، همچون دستههای پرنده مهاجر، آگاهانه و مشتاقانه دنبال لالهزارهای بکر و جدید و آرام برای فرود آمدن و کسب تجربههای جدید هستند. اما هیچیک از آنان در زمینهای پر از سنگ و پر از دستانداز فرود نمیآیند. نه فقط میلیونها دلار و یورو، بلکه میلیونها ین، دینار و یوان و رینگیت نیز برای سرمایه گذاری و کاشت در زمینههای پژوهشی و تحقیقاتی متعدد وجود دارد، اما قطعاً هیچکس در زمین نامطمئن بذر نمیکارد.
تغییر الگوی بینالمللیسازی در سایه تحولات فناورانه
هشدار مهمتر و البته بسیار جدیتر اینکه تحتتأثیر تحولات فناورانه، اساساً الگوی بینالمللیسازی آموزش عالی در حال تغییر است و تحول پارادایمی مهمی در حال اتفاق افتادن است. در حالی که تا همین سه چهار سال پیش عمده کشورهای پیشگام و قطبهای آموزشی دنبال جذب دانشجو و تبادل دانشجو و فرصت مطالعاتی اساتید و اعضای هیأت علمی و کسب درآمدهای سرشار از این طریق بودند؛ امروزه ترند اصلی بر «جذب شبکهای فناوری و نوآوری» متمرکز است. به عبارتی، امروزه و در حالی که هزاران دانشجوی بینالمللی آماده مهاجرت هستند، اما کشورهای پیشرفته و قطبهای منطقهای و بینالمللی آموزشی به جای جذب دانشجو یا به جای جذب یک استاد، دنبال جذب «شبکههای فناورانه و نوآوری» علمی هستند.
این در نوع خود زنگ خطری هم هست؛ چرا که اکنون این کشورها به جای یک نفر، به شبکههای نوآوری و فناوری از جمله استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان و... طمعورزی میکنند و به قول معروف نه فقط صرفاً خروجی دانشگاهها، بلکه تمامی ظرفیتها و شبکههای علم و دانش متصل به آنها را هدف گرفتهاند و اگر غفلتی در این زمینه صورت گیرد، بزودی باید شاهد خروج این شبکههای نوآور و فناور (بخوانید آش همراه با ظرف آش) نیز از کشور باشیم.
در این شرایط به نظر میرسد دو راهکار اصلی برای بینالمللیسازی میتوان در نظر داشت:
۱- اینکه همچنان به تلاش برای بازیگری و تبدیل شدن به بخشی از ابتکارات بینالمللی فعلی در نظام آکادمی جهانی تلاش کنیم که این رویکرد، دستکم در کوتاه مدت، علاوه بر چالش فقدان آمادگی درونی، با چالشهای بیرونی همچون تحریم ناعادلانه نیز مواجه است.
۲- اینکه خودمان در حوزههای نفوذ و پیرامونی و در گستره حوزههای علمی و دانشگاهی متعدد دست به «استانداردسازیهای» خلاقانه و مبتکرانه بزنیم و آنها را به عنوان الگوهای منطقهای و در درازمدت الگوهای بینالمللی به جامعه جهانی معرفی کنیم.
اگر بگوییم در هر دو رویکرد ناموفق بوده یا بسیار کمتر از حد انتظار عمل کردهایم، قضاوت ناعادلانهای نخواهد بود. در حالی که بهطور قطع تحریمهای ناعادلانه بخشی از دلایل این عدم موفقیت یا ظاهر شدن در سطح کمتر از انتظار بوده است؛ اما بخش مهم دیگری از علتها و زمینههای این ناکامیابی را باید در همان «قصور و فقدان آمادگی» در درون دانست.
بینالمللیسازی در خانه
از منظر حکمرانی، راهبری هر دو رویکرد پویایی و ظرافت خاصی را میطلبد. برای موفقیت در آنها باید شعار «بینالمللیسازی در خانه» را در پیش گرفت و با رصد دقیق و دائمی تغییرات و تحولات پارادایمی در عرصه بینالمللیسازی، مجدانه و هدفمند در راستای بسترسازی و زمینهسازی مناسب و نرم و چابک در اکوسیستم آموزش عالی تلاش کرد. باید در جزء جزء و تمامی حلقههای اکوسیستم آموزش عالی به «تخریب خلاقانه» روی آورد. از چابکسازی فرایندها و مکانیسمهای اداری از طریق حذف دهها کارگروه و کمیسیون و کمیتههای متعدد گرفته تا یکپارچهسازی و ادغام (با رویکرد تسهیلگری) دهها سند بالادستی و آییننامه و دستورالعملهای متعدد، تعریف آرمانهای جدید (جدای از نگاه اقتصادی) در بینالمللیسازی، تنوع بخشیدن به فعالیتهای بینالمللی، اصلاح شرح درسهای گروههای آموزشی با نگاه و رویکرد منطقهای و بینالمللی، اصلاح نظامهای ارزشیابی بر اساس استانداردهای جدید، آموزش زبان بینالمللی، آموزش الزامات فکری و مهارتهای فنی کنشهای علمی بینالمللی، فراهم ساختن زمینههای تأمین نیازهای رفاهی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ذینفعان خارجی آموزش عالی، اصلاح نگرشها در ارتباط با «پذیرش» ذینفعان خارجی در اکوسیستم آموزشی همانطور که هستند، تشکیل انجمنهای علمی و فناورانه بینالمللی، فراهمسازی بسترهای کسب و کار علمی و فناورانه برای ذینفعان خارجی، تهیه بستههای تشویقی مناسب و کافی برای کنشهای علمی و بینالمللی و... از جمله سوژههای قابل توجه برای چنین رویکردی میباشند.
تنها در این صورت میتوان امید داشت که بتوان ظرفیتها و فرصتهای بالقوه منطقهای و بینالمللی را جذب و چه بسا مهمتر اینکه حفظ کرد!
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار:۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱، کد خبر: ۶۱۲۲۱۸، www.irannewspaper.ir