سیاستهای حاکم بر مطبوعات باید اصلاحات اساسی شود که مطبوعات بتوانند دوباره زنده شوند. در واقع در یک برنامه جدی مبتنی بر آزادی اطلاعات، مرجعیت رسانههای حرفهای احیا شود تا به تدریج شاید قدری از این چند پارگی و گسیختگی هنجاری که در فضای مجازی میبینیم کاسته شود. ولی راهکار کوتاه مدت ندارد و بگیر و ببندهای پلیسی هم اثرگذار نیست.
شعار سال: یک حقوقدان با اشاره به اینکه مرجعیت رسانهای رسمی و حرفهای در ایران از بین رفته و مردم به فضای مجازی مهاجرت کرده اند، گفت: سیاستهای حاکم بر مطبوعات باید اصلاحات اساسی شود که مطبوعات بتوانند دوباره زنده شوند. در واقع در یک برنامه جدی مبتنی بر آزادی اطلاعات، مرجعیت رسانههای حرفهای احیا شود تا به تدریج شاید قدری از این چند پارگی و گسیختگی هنجاری که در این پلتفرمها میبینیم کاسته شود. ولی راهکار کوتاه مدت ندارد و بگیر و ببندهای پلیسی هم اثرگذار نیست.
مشروح گفت و گوی خبرنگار یک رسانه با کامبیز نوروزی را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از دستگیری «پادشاه ۱۴ ساله اینستا و ملکه هایش» چیست؟ به نظر شما در به وجود آمدن چنین مواردی مشکل از فضای مجازی، قانون نویسی یا تربیت اجتماعی است؟
مشکل از قانون نیست. در شرایطی که جامعه نرماتیو نیست و دچار گسیختگیهای متعدد است و دستگاههای تقنینی و اجرایی در درک جامعه و آنچه که در جامعه میگذرد ناتوان هستند، قانون کارکرد خودش را از دست میدهد. ما الآن انبوه قوانین داریم، که البته خیلی از آنها درست نیستند، ولی مشاهده میکنیم که ناهنجاری حقوقی در جامعه فراوان است و معیارهای اخلاقی هم در جامعه ما دچار نوعی از هم گسیختگی و چند پارگی شده اند.
بنابراین، سراغ قانون نروید و نگویید که قانون خوب یا بد است. اگر بخواهم ریشه اش را بگویم، مسأله این است که در جامعه ایران رسانههای رسمی و حرفهای از کارکرد ساقط شده اند. منظور من از رسانههای رسمی و حرفهای رادیو، تلویزیون و مطبوعات است. کیفیت مدیریت صدا و سیما به شکلی در آمده که تقریبا تمام حوزه نفوذش را از دست داده و مطبوعات هم به دلیل انواع و اقسام فشارهای سیاسی و اقتصادی تقریبا کارکرد ندارند؛ لذا مرجعیت رسانهای رسمی و حرفهای در ایران از بین رفته و مردم برای گفتگو، اظهار وجود و ابراز نظر به فضای مجازی مهاجرت کرده اند.
این پلتفرمها چیزی که در جامعه وجود دارد را فقط بازتاب میدهد و متأسفانه غیر مسئولانه هم هست و بی هنجاریها زیاد است. اینها باعث میشود که به شکلهای مختلف از این پلتفرمها استفاده غلط بشود. یکی از مواردی که متأسفانه زیاد هم دیده میشود، سوء استفاده ناخواسته از کودکان است.
یعنی این کودکان ابزار وجودها در این فضا قرار میگیرند؟
وقتی هنجارها مبهم میشوند و معلوم نیست چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، ما با یک ملغمهای روبرو میشویم که در آن هیچ معیاری سر جایش نیست. قانون در اینجا کارکرد ندارد. حتی در موارد خیلی مهمتر و پیچیدهتر هم قانون در ایران کارکردش را از دست داده است. یعنی الآن بسیاری رفتارها که در سطح سیاسی و اجتماعی میبینیم اصلا تابع قانون نیست و اینجا هم به همین شکل است.
مسأله این است که اگر مردم میخواهند حرفی بزنند، چیزی بنویسند و یا فیلمی منتشر کنند، معیارهایی لازم دارند که بدانند این کار خوب یا بد است؛ الآن این معیارها در هم ریخته است.
آیا میتوان گفت «تربیت اجتماعی» هم به هم ریخته است؟
اینجا من کلمه «تربیت» را نمیپسندم؛ معیارها و هنجارها از هم گسیخته شده اند و در این از هم گسیختگی قانونگذاریها و برنامه ریزیهای نقش خیلی مهمی دارد. الآن تقریبا رسانه تلویزیون در ایران کارکردش را از دست داده و این از هم گسیختگیها مردم را سرگردان میکند. مثلا فیلم بچههای ۳ ساله یا کتک خوردن بچهها را در اینستاگرام و پلتفرمهای مختلف میگذارند. اینها به آینده بچه آسیب میزند.
اگر یک رسانه حرفهای بخواهد خبر را منتشر کند بی شک متوجه این هست که هویت بچه فاش نشود که بعدها به آن بچه آسیب بزند. اما افراد غیر حرفهای این کارها را میکنند که با معیارهای کار خبر آشنا نیستند و موجب لطمههای سنگین میشود. اگر تلویزیون و مطبوعات عملا حوزه نفوذ خوبی داشتند، طبیعتا میتوانستند به طور غیر مستقیم در کنترل این فضای از هم گسیخته بسیار اثر بگذارند.
شما تعبیر «بی هنجاریها و مبهم شدن هنجارها» را داشتید. در فضای فعلی که به تعبیر شما «رسانههای رسمی و تلویزیون کارکرد خودشان را از دست داده اند»، راهکار از بین بردن این قضیه چیست؟
به اعتقاد من متأسفانه راهکار کوتاه مدتی ندارد. وضعیت نظام هنجاری، چه در حوزه اخلاق و چه در حوزه حقوق در ایران، بسیار آشفتهتر از آن است که به ما اجازه طرح راهکارهای کوتاه مدت بدهد، اما مهمترینش این است که نظام مدیریتی کشور به حرفهای شدن و ارتقاء حرفهای تلویزیون به شکل مستقل اهمیت و تلویزیون را از این وضعیت اسف باری که حوزه نفوذش را از دست داده نجات بدهد. علاوه بر این بسیاری از برنامههای صدا و سیما به این بی هنجاریها یا چند پارگی هنجاری دامن میزند.
سیاستهای حاکم بر مطبوعات باید اصلاحات اساسی شود که مطبوعات بتوانند دوباره زنده شوند. در واقع در یک برنامه جدی مبتنی بر آزادی اطلاعات، مرجعیت رسانههای حرفهای احیاء شود تا به تدریج شاید قدری از این چند پارگی و گسیختگی هنجاری که در این پلتفرمها میبینیم کاسته شود. ولی راهکار کوتاه مدت ندارد و بگیر و ببندهای پلیسی هم اثرگذار نیست. ولی اگر کسی تخلفی کرد یا جرمی مرتکب شد باید با او مواجهه قانونی شود؛ اما این باعث حل کلی مسأله نمیشود.
حتی در سنین پایین اگر در این فضاها تخلفی صورت بگیرد باید با او برخورد انتظامی و قضایی صورت بگیرد؟
چون ایشان طفل است، مسئولیت کیفری کامل ندارد و اگر بخواهد محاکمه شود باید در دادگاه اطفال محاکمه شود و معمولا در این موارد مجازات هم از جنس اقدامات تربیتی است.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، تاریخ انتشار:۲۵ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر: ۱۵۵۵۹۱۵، www.jamaran.news