شعار سال: علیرغم بیانیه معاون دانشجویی دانشگاه تهران درباره نقش استاد و همچنین تشکیل کمیته حقیقتیاب، نه نام استاد فاش شده و نه از کار تعلیق گردیده است. از طرفی اگر دانشگاه به این سطح از آگاهی و یقین درباره آنچه بر این دانشجو گذشته رسیده که به طور رسمی بیانیه میدهد، اصلا دلیل تشکیل کمیته حقیقتیاب جای سوال دارد و بیانیه اولیه این دانشگاه را به حاشیه میبرد. با این حال بر فرض قبول گزاره اول و نقش استاد، برخلاف «عادی» بودن این دخیل بستن استاد به کوششهای علمی دانشجو در فضای دانشگاهی ایران، نمیتوان از ضدعلمی، ضداخلاقی و کاذب بودن چنین پژوهشهایی که با هدف تولید علم انجام میشود، به سادگی گذشت!
طبق اعلام رسمی دانشگاه تهران، خودکشی منجر به مرگ یکی از دانشجویان این دانشگاه شده است. نامش «زهرا جلیلیان» بود. ۳۰ ساله و دانشجوی ممتاز دکتری رشته برق (افزاره های میکرو و نانوالکترونیک )در دانشکده فنی دانشگاه تهران. در مورد مرگ او، روایتهای متفاوتی مطرح است. روایت هایی که همه به بحث خودکشی اشاره داشته،اما آنچه که مهم است، مسلما مسئله خودکشی نبوده و یافتن علت خودکشی برای ممانعت از پایمال شدن خون یک نخبه آینده دار این کشور، تلاش برای کاهش احتمال وقوع حوادثی متشابه و تسکین آلام دل های دردمند و جان های خسته خانواده شریف ، زحمت کش و اصیل دانشجویانی از این جنس است (همه می دانیم که پرورش چنین نخبگانی به راحتی مقدور نبوده و نتیجه زحمات شبانه روزی و تلاش قابل تقدیر پدرها و مادرانی است که امروز اگر تنهایشان بگذاریم هم ، بزرگتر و پر توان تر از آن هستند که چیزی از آنها کم شود، .ولی مسلما به وجدان و شرف دینی خودمان، به دانش و قلم، به مملکت مان و تلاش های شهروندان اصیل و پر همت این مرز و بوم، خیانت کرده ایم).
*** تم اصلی و محور اظهارات معاون دانشجویی دانشگاه تهران میگوید، مساله اضافه کردن نام نفر سوم در مقاله بوده و «پای استاد در میان است».
*** استاد راهنما معتقد است جلیلیان با نویسنده دوم مقاله به مشکل خورد و خواست نام خودش از مقاله حذف شود.
*** نویسنده دوم که خود کارشناسی ارشد رشته برق در همان دانشگاه بود، اما میگوید این مقاله حاصل یک همکاری بود و پس از صحبت و حل اختلافات، قرار شد به شکل یک پارچه و با اسم هر دو نفر چاپ و ثبت شود و روز چهارشنبه همین اتفاق هم افتاد. او میگوید تمام اسناد همکاری و نقشاش در این مقاله موجود است که به کمیته حقیقتیاب ارائه خواهد داد.
*** برخی دانشجویان دانشگاه تهران در اظهارات شان که در برخی رسانهها منتشر شده، اما به طور کل گزاره خودکشی به خاطر اختلاف بر سر یک نام در مقاله را رد میکنند. چرا که در سیستم دانشگاهی ایران، حذف و اضافه نام افراد در مقالات علمی با مشورت و صلاحدید اساتید، یک روال معمول بوده و تقریبا تمام دانشجویان در مقاطع تحصیلی متفاوت با آن مواجه شدهاند.
از یقین دانشگاه تهران تا تشکیل کمیته حقیقتیاب!
با دستور رئیس دانشگاه تهران، کمیته بررسی حادثه تشکیل گردید تا ضمن تماس با خانواده دانشجو و گفتگو با شاهدان عینی، ابعاد مختلف موضوع روشن گردد و در اولین فرصت به ذینفعان دانشگاه و مراجع ذیصلاح اطلاعرسانی شود. با این وجود ، علیرغم اعلام معاون دانشجویی درباره نقش استاد و همچنین تشکیل کمیته حقیقتیاب، نه نام استاد فاش گردیده و نه از کار تعلیق شده است. از طرفی اگر دانشگاه به این سطح از آگاهی و یقین درباره آنچه بر این دانشجو گذشته رسیده که به طور رسمی بیانیه میدهد، اصلا دلیل تشکیل کمیته حقیقتیاب مرکز سوال است و بیانیه اولیه این دانشگاه را نیز به حاشیه میبرد. با این حال بر فرض قبول گزاره اول و نقش استاد، علیرغم «عادی» بودن این دخیل بستن استاد به کوششهای علمی دانشجو در فضای دانشگاهی ایران، نمیتوان از ضدعلمی، ضداخلاقی و کاذب بودن چنین پژوهشهایی که با هدف تولید علم انجام میشود، به سادگی گذشت! از طرف دیگر، گفتوگویی که «فراز» با دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای مادر انجام داده نشان میدهد که نحوه مواجهه دانشجویان با این موضوع متفاوت است.
اعتبار استاد، چاپ مقاله و آینده دانشجو
علی، دانشجوی دکتری ادبیات در دانشگاه تربیت مدرس است. او درباره نقش اساتید راهنما در ثبت مقاله میگوید: «مقالات در مقطع دکتری، مأخوذ از پایاننامه هستند و برای اینکه دانشجو مجوز دفاع از آن را داشته باشد، باید دست کم یک مقاله چاپ کند. درواقع نویسندگان یک مقاله علمی، یک تیم هستند که میزان شراکتشان در کار پژوهشی، به درج نامشان در ابتدای مقاله اولویت میدهد. نویسنده باتجربهتر یک مقاله که معمولا نامش پایان لیست میآید، وظیفه دارد که قبل از ارسال مقاله تمام بررسیها را انجام دهد. این کار شامل ترتیب درج نام نویسندگان مقاله نیز هست. چراکه ممکن است در پایان روند انجام یک پژوهش علمی، کمی مرز مشارکتها کمرنگ شود که مدیریت آن بر عهده استاد راهنما یا همان فرد باتجربه است».
او ادامه میدهد: «مساله اینجاست که برای چاپ مقاله نقش استاد راهنما کلیدی است و دفاع از پایاننامه هم منوط به چاپ مقاله است. در واقع اعتبار و نام استاد راهنماست که مجلات را مجاب میکند تا مقاله شما به عنوان دانشجویی که از او شناختی ندارند را چاپ کنند. این نقش کلیدی گاهی میتواند به اهرمی برای فشار تبدیل شود چراکه طبیعتا آینده علمی و کاری دانشجو را تحتالشعاع قرار میدهد».
علی درباره نقش مقالات در رزومه اساتید میگوید: «هر مقالهای که با نام یک استاد چاپ شود، یک امتیاز علمی را برای او رقم خواهد زد و بر درجه علمیاش تاثیر خواهد گذاشت. از مربی تا استادیار، دانشیار و استاد تمام؛ درجه علمی که هرچه بالاتر برود امکانات و مزایای بیشتری برای استاد خواهد داشت».
از بهرهکشی علمی تا دورخیز برای ریاست!
نرگس، دانشجوی ارشد دانشگاه الزهرا است. او درباره فشاری که دانشجو را مجاب به درج نام، حتی اگر نقشی در تدوین مقاله علمی نداشته باشد، میگوید: «برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و قبل از رسیدن به مرحله دفاع از پایاننامه، اهرم فشار نمره است و ارائه مقاله، یک کار کلاسی تعریف و برای آن نمره در نظر گرفته میشود که برای چاپ آن در نشریههای علمی و پژوهشی معتبر اگر نام استاد در لیست نویسندگان نباشد اصلا مقاله چاپ نمیشود. حتی اگر استاد کمترین نقشی در نگارش و انجام آن نداشته باشد».
نرگس ادامه میدهد: «این کار برای استاد جدا از ترقی مقام نفع مهمتری دارد. مثلا یکی از اساتید ما که هر ترم از دانشجویان مقاله میخواست و اصرار برای فرستادن برای چاپ نیز داشت، بعدها از اساتید دیگر شنیدیم که میخواهد برای ریاست در دانشکده اقدام کند. به همین دلیل تعدد مقاله در رزومه اساتید بسیار مهم است».
این نه بهرهکشی که بهرهوری دو طرفه است
نگین، کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران گذرانده و حال در دانشگاه مک گیل کانادا در مقطع دکتری در حال تحصیل است. او فرض خودکشی به خاطر درج یک نام در مقاله را دور از ذهن میداند و میگوید: «طبق بحثی که درباره همین حادثه تلخ دانشگاه تهران با همدانشگاهیهایم در مکگیل داشتم و با توجه به اینکه آنها از ملیتهای مختلف هستند و در دانشگاههای متفاوتی در دنیا تحصیل کردهاند، میتوانم بگویم خودکشی برای درج نام کمی محل سوال و عجیب است. اینجا نام یک پروفسور به عنوان استاد شما، هرچند نقش چندانی هم در تدوین مقاله نداشته باشد علاوه بر امکان چاپ در نشریات معتبر علمی سبب میشود در سایتهای پژوهشی نیز مقالات شما منتشر و بیشتر دیده شود. این یک همکاری با سود دوطرفه هم برای استاد و هم دانشجو است و نمیتوان به آن بهرهکشی گفت. من اینجا میتوانم یک سایت بسازم و مقالاتم را در آن منتشر کنم. به عنوان یک دانشجوی گمنام چقدر شانس این را دارم که مقالهای که برایش انرژی و زمان گذاشتم به ثمر برسد یا خوانده و دیده شود؟ حال آنکه معرفی از سمت استاد در واقع استفاده از اعتبار او به نفع من هم میتواند تلقی شود. در این روند اگر بهرهوری هم باشد دوطرفه است. در تهران نیز این یک روال معمول بود که دانشجویان با آن مشکلی نداشتند».
در نهایت اما، سکوت خانواده «زهرا جلیلیان»، انفعال وزارت علوم و روایتهای پراکنده از بطن دانشگاه تهران و آنچه بر این دانشجوی ۳۰ ساله گذشت، سبب میشود که پیش از کمیته حقیقتیاب، گمانهزنیها و فرضیات در فضای مجازی فرمان کنترل این حادثه در اذهان عمومی را به دست بگیرند و از حاشیه به متن بیایند. روندی که نتیجه آن هرچه باشد، بیمسئولیتی، سکوت و عدم تمایل مسئولان به شفافسازی، تجربه مردم از حوادث دانشگاهها طی سالهای اخیر تا این لحظه و همچنین نحوه عبث مواجهه مسئولان با این مسائل در آن دخیل خواهد بود!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از فرازدیلی، تاریخ انتشار:۱۴ آذر۱۴۰۱، کدخبر: ۵۷۶۷۳، www.farazdaily.com / تسنیم/ سایر منابع.
ای خدا که از رنج روانی این دادخواه آگاهی ...
سلام
حد اطلاعات در دسترس ما با محدویت مواجه است، شما اگر اطلاعی دارید برایمان بفرستید