شعار سال: حمکرانی در عصر نوین دارای تعاریف و شاخصهای متنوعی است و امروزه «حکمرانی شایسته» در نظامهای دینی، با ابتنای به مبانی و چارچوبهای تعالیم قرآن، به عنوان الگویی تمام عیار از اعمال وظایف حاکمیت در قبال مردم و البته ارتباط متقابل حاکم و امت شناخته میشود؛ در این الگوی حمکرانی، شاخصههایی برای حکمران تعریف میشود و براین اساس اهتمام به سرنوشت جامعه و توجه به حقوق مردم به عنوان اصولی مهم مطرح است.
از نگاه امیرالمؤمنین (ع) در رابطه متقابل مردم و حاکمان، حقوقی بر هریک مترتب است که درباره حق مردم بر مسئولان میفرمایند: اى مردم، مرا بر شما حقّى است و شما را بر من حقّى. اما حقّ شما بر من این است که خیرخواه شما باشم و غنیمت شما را به طور کامل به شما بپردازم و شما را تعلیم دهم تا جاهل نمانید؛ همچنین مؤدب به آداب کنم تا بیاموزید. ایشان، وفاداری به پیمان، آمادگی به هنگام فراخوانی، خیرخواهی در حق حاکم و اطاعت و پیروى امر حاکم را از حقوق حاکم بر مردم بر میشمارند.
در گفتمان انقلاب اسلامی که داعیهدار تجلی حمکرانی شایسته در این عصر است، توجه به حق مردم و اعمال وظایف حاکمیت نسبت به جامعه بروز و ظهور زیادی دارد و بر اساس دیدگاه امامین انقلاب اسلامی در این نوع حکمرانی مردم نقشی محوری ایفا میکنند. در دوره ده ساله نخست انقلاب اسلامی با وجود چالشهای گسترده و بروز بحرانهای پی در پی آنچه موجب خروج ایمن انقلاب از این حوادث شد، باور بنیانگذار انقلاب و مردم به یکدیگر بود و در سه دهه اخیر نیز همین عامل رمز بقای انقلاب اسلامی بوده، چنانچه رهبر انقلاب اسلامی با تکیه بر همین اصل در هنگامه بروز بحرانها و سختیها جامعه را به سمت تعادل و ثبات رهنمون ساختهاند.
این مسئله حتی در بحرانهای پیچیده در این سالها بارها نقش خود را نشان داده و به عنوان امری برجسته مشاهده شده است. در سالهای اخیر ماهیت بحرانها با تمرکز دشمنان برای استفاده از جنگهای ترکیبی و شناختی پیچیدهتر از گذشته شده و این مسئله ضرورت هوشمندی و درایت هرچه بیشتر و ارتباط و تعامل عمیقتر امت و امامت را یادآور میشود تا جایی که هرگونه نارسایی در ارتباط این دوگانه حکمرانی میتواند منشأ بروز آسیبها و چالشهای عمیقی در ساخت سیاسی، اجتماعی و نیز امنیت فردی و کلان جامعه شود.
طی ماههای اخیر شاهد بروز پیچیدهترین و سهمگینترین امواج بحرانسازی برای اختلال در نظام اسلامی بودهایم که در قیاس با ماهیت، ساخت و کارگزاران بحرانهای پیشین از پیچیدگی بسیاری بیشتری برخوردار بوده است.
تمرکز بر زنان و هویت زنانگی برای بروز بحرانهای اجتماعی و سیاسی و نیز استفاده بیسابقه از از ابزارهای جنگ شناختی ویژگی اصلی بحران اخیر است. متهم ساختن نظام اسلامی به سیاستهای جنسیتزده نسبت به زنان و دختران و سرکوب آزادی اساسی ایشان و در ادامه سریال مسمومیت در دانشآموزان دختر نشان از عمق زیاد و ماهیت پیچیده آن دارد. رهبر انقلاب اسلامی با درایت و هوشیاری ماهها قبل از این توطئه شوم نسبت به ماهیت آن هشدار داده بودند و در دوره بحران نیز با راهبری فضای عمومی جامعه به سمت درک شایسته از این جنگ پیچیده شناختی، سعی در مدیریت بحران با حداقل هزینه و ریزشها کردند.
در همین راستا نوع مواجهه ایشان با دو نمونه اخیر را مرور میکنیم:
پرده نخست
۱۶ بهمن ماه سال جاری، در پی پیشنهاد رئیس قوه قضاییه به حضرت آیتالله خامنهای مبنی بر موافقت با عفو و تخفیف مجازات جمع قابل توجهی از متهمان و محکومان حوادث اخیر و همچنین محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب و سازمان قضایی نیروهای مسلح، رهبر انقلاب اسلامی با این پیشنهاد موافقت کردند؛ بعد از ماهها بازیگری معاندان و رسانههای بیگانه برای ایجاد ناامنی و اغتشاش در کشور و با وجود حوادث تلخی که رخ داد، دستور عفو صادر میشود؛ رهبری انقلاب در نهایت رأفت اسلامی با بخشی از دستگیرشدگان در حوادث برخورد میکنند و حتی بارها از زبان مسئولان کشور شنیده شده که رهبر معظم انقلاب تاکید دارند هیچ کس به دلیل توهین به ایشان مجازات نشود.
این میزان از رأفت اسلامی که البته برخاسته از درایت و نگاه حکیمانه است، تنها و تنها در الگوی اندیشه اسلامی قابل تحلیل است؛ جایی که شخص اول نظام مردمسالار دینی با نگاه پدرانه و البته درایت با عفو بخش عمده فریبخوردگان در این حوادث - نه مسببین اصلی که حقوق ملت را تضییع کردند - موافقت میکنند که چیزی جز توجه به سرنوشت جامعه و اهتمام به هدایت مردم به سمت تعادل و تعالی نیست. قابل ذکر است که نوع عفو و تعداد افرادی که مشمول آن شدهاند، در چهار دهه انقلاب اسلامی اتفاقی بی نظیر است.
پرده دوم
یک ماه پس از موافقت با عفو دهها هزار نفر از فریبخوردگان در حوادث اخیر، رهبر انقلاب اسلامی در ۱۵ اسفندماه، در مراسم کاشت نهال در محوطه دفتر رهبری، به موضوع «مسمومیت دانشآموزان» اشاره کرده و میفرمایند: من میخواهم تأکید کنم که این مسئله را بِجِد باید تعقیب کنند. مسئله، مسئله مهمّی است. اگر واقعاً دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی، در این زمینه دخالت داشته باشند، این جنایتِ بزرگ و غیرقابل اغماضی است. اگر کسانی در این کار دست دارند ــ که بلاشک لابد کسانی دست دارند؛ به یک نحوی حتماً کسانی دست دارند ــ بایستی دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای انتظامی دنبال کنند و سررشتهی این جنایت را پیدا کنند ــ هم عاملین را، هم مسبّبین را ــ و اینها بایستی به اشدّ مجازات محکوم بشوند و دربارهی اینها اشدّ مجازات بایستی اجرا بشود. چون این یک جنایت کوچکی نیست؛ این جنایتی است هم در حقّ معصومترین عناصر یک جامعه ــ یعنی کودکان ــ و هم موجب رعب و موجب ناامنی روانیِ جامعه و نگرانی خانوادهها است؛ اینها چیزهای کوچکی نیست. اینها را بایستی با جدّیّت دنبال بکنند و این را همه بدانند که اگر چنانچه کسانی محکوم شدند، عفوی هم در مورد اینها وجود نخواهد داشت و حتماً بایستی مجازات بشوند و مجازات اینها موجب عبرت بشود.
نحوه مواجهه ایشان با مسئله به ویژه در قیاس با حکم عفو اخیر حائز نکات مهمی است که کمتر بدان پراخته شده است:
۱. با کاربرد عباراتی از قبیل «جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض»، حجت بر همگان اعم از دستگاههای انتظامی و امنیتی، تحلیلگران، اصحاب رسانه، جریانهای سیاسی و البته برخی افراد مسئول تمام شد که مسئله را جدی بگیرند و اهمیت و بزرگی این حوادث را درک کنند و به هیچ وجه نگاه تقلیلگرایانه به موضوع نداشته باشند. سخنان صریح شخص اول نظام نشان میدهد که مسئله بسیار فراتر از یک موضوع عادی است و باید به تحلیلهای سطحی که تلاش برای عادیانگاری این حوادث دارد، پایان داد.
البته اینکه چرا باید مسئلهای با این درجه از اهمیت و بزرگی نزدیک به ۳ ماه طول بکشد و به مرحلهای برسد که از عنوان جنایت بزرگ از آن یاد شود، نکته قابل بحث دیگری است که باید در جای خود بدان پرداخته شود. اینجاست که اهمیت تاکیدهای مکرر ایشان درباره روایت نخست و از رخدادها و حضور موثر در جنگ روایتها روشن میشود چرا که به نظر میرسد در این مورد نیز مجموعه دستگاهها و متولیان خوبی در اعلام و القای روایت نخست نداشتند.
۲. ایشان در یکی از مهمترین بخشهای سخنان خود تاکید میفرمایند که اگر کسانی در این کار دست دارند ــ که بلاشک لابد کسانی دست دارند؛ به یک نحوی حتماً کسانی دست دارند ــ بایستی دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای انتظامی دنبال کنند و سررشته این جنایت را پیدا کنند ــ هم عاملین را، هم مسبّبین را ــ و اینها بایستی به اشدّ مجازات محکوم بشوند و درباره اینها اشدّ مجازات بایستی اجرا بشود.
اشاره رهبر انقلاب اسلامی به عوامل و مسبین قطعا براساس مستندات متقن و دقیق است که این فرضیه را اثبات میکند که این مسمومیتها در شهرهای مختلف، اقدامی شبکهای و سازماندهی شده است و عللی از قبیل عوامل روانی، استرس و هیستری جمعی، عامل ثانویه و متاثر از عوامل اصلی است.
۳. مورد دیگر تاکید بر در نظر گرفتن اشد مجازات برای عوامل و مسببین این جنایت است؛ ایشان در ادامه میفرمایند که؛ این را همه بدانند که اگر چنانچه کسانی محکوم شدند، عفوی هم در مورد اینها وجود نخواهد داشت و حتماً بایستی مجازات بشوند و مجازات اینها موجب عبرت بشود. این سخنان هم هشداری به عوامل ایجاد ناامنی روانی در کشور است و از سویی نشان از حساسیت رهبر انقلاب اسلامی نسبت به ساحت خانواده و امنیت روانی جامعه است.
باید دقت داشت که بحران سازیها به سمت پیچیدگی با تمرکز بر جامعه هدف خاصی و معدودی حرکت میکند که اگر جلوی آن گرفته نشود و دستگاههای انتظامی و امنیتی برخورد مناسبی نداشته باشند، احتمال دارد این قبیل اقدامات سریالی با پیچیدگیهای بیشتری ادامه یابد.
۴. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به نکته قابل تاملی اشاره میکنند و تاکید میفرمایند که این مجازات باید موجب عبرت شود؛ مخاطب اول این سخن دستگاههای امنیتی و انتظامی برای شناخت سریع و دقیق مسببین و عاملین است و در مرحله بعدی دستگاه قضایی مورد خطاب است؛ چرا که لازمه تبدیل این مجازات به عبرت، اطلاعرسانی دقیق از مسئله، شفافیت و مجازات متناسب با جنایت بزرگ است.
سخن پایانی اینکه در حکمرانی شایسته، رابطه متقابل مردم و حاکم دارای جایگاه مهمی است و هریک نسبت به دیگری حقوقی برعهده دارند که رعایت این حقوق، موجب فلاح و رستگاری جامعه و عبور از بحرانها میشود.
با تحلیل حجم و شدت واکنش رهبر انقلاب اسلامی در قالب کاربرد کلیدواژههایی با کمترین حجم کلمات در مسئله مسمومیتدانشآموزان، میتوان برداشت کرد که حفظ امنیت روانی جامعه خط قرمز نظام جمهوری اسلامی است و ساحت خانواده، کودکان و دختران در منظومه فکری رهبری انقلاب دارای جایگاه والایی هستند و عبور از این خطوط قرمز در حکم جنایتی بزرگ قلمداد میشود و بر همین اساس تحلیلهای بیجا در انتساب این حوادث به نظام جمهوری اسلامی و اندیشه رهبران آن از پایه غلط است.
در پایان تاکید میشود:
به وقت بحرانها و فضاسازیها، پیش از آن که در جنگ روایتها عقب بمانیم، روایت صحیح و دقیق خود را ارائه کنیم و اجازه ندهیم برخی نگاههای تنگنظرانه فضا را برای روایتسازیهای جعلی فراهم کند.
دستگاههای امنیتی و انتظامی تلاش کنند بدون توجه به برخی تحلیلهای تقلیلگرایانه در رخدادهای مهم، از ابتدا به دنبال شناسایی عوامل و مسببین حوادث باشند.
دستگاه قضایی در تمام مراحل رسیدگی به پرونده عوامل و مسببین، اطلاعرسانی به موقع و شایسته را دستور کار قرار دهد.
نخبگان، اصحاب رسانه، صاحبان تریبون و شخصیتهای سیاسی همواره به موقع بحرانها بدانند که خط قرمز، حفظ امنیت روانی جامعه است و تلاش کنند در جهت آرامشبخشی به جامعه سخن بگویند و قلمفرسایی کنند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، کدخبر:۴۱۲۶۷۵۲، iqna.ir