شعارسال: کتاب «مسئله مدرسه؛ بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» به قلم نعمتالله فاضلی، استاد و پژوهشگر برجسته انسانشناسی و مطالعات فرهنگی به نگارش درآمده و به همت انتشارات هوش به چاپ رسیده است.
نویسنده در این کتاب کوشیده است، ساده و جذاب بنویسد. مخاطب اصلی آن معلمان هستند؛ از این رو به پرسشهای انتقادی مهمی در زمینه معلمی پاسخ داده است؛ اینکه چرا جایگاه معلمی در بستر جامعه و فرهنگ ما تنزل یافته است؟ چرا و چگونه کیفیت مدرسه متأثر از نادیده ماندن خودمختاری و خلاقیت معلم دچار بحران شده است؟ چگونه گفتمانهای معلمی در ایران معاصر تکوین و بعد تحول یافته است؟ نقش معلمان در فرایند بازاندیشی و تحول مدرسه چیست؟ در واقع نویسنده با این مباحث خواسته، صدای مدرسه را به سخن درآورد، چراکه روایتهایی از مسائل مدرسه در ایران امروز است. روایتهایی از چالشهای ساختاری و سیستمی و محیطی و تاریخی مدرسه آن گونه که محقق میان رشتهای با دانش انسانشناسی و مطالعات فرهنگی میتواند آنها را روایت کند.
*مدرسه نیازمند اندیشههای تازه
فاضلی، مدرسه را در نسبت و پیوندش با جامعه و تاریخ معاصر ایران فهمیده و تحلیل کرده است. همچنین کوشیده است، مسئلهشناسانه تنشها و چالشهای ساختاری مدرسه را در کلیت آن فهمپذیر کند، از این رو لایههای مختلف نظام آموزشی را یک به یک کنار زده و به هر یک از کنشگران آن، به طور جداگانه و در ارتباط با هم میپردازد.
«مسئله مدرسه» اولویت را به یافتن و ساختن «چه باید اندیشید؟» میدهد تا «چه باید کرد؟» و در این زمینه هم اولویت را به گفتوگوی جمعی و نقاد و دانش و خرد جمعی میدهد تا دانش فنی و تکنوکراتیک و بروکراتیک. با وجود این مسئلهشناسی بر این ایده استوار است که صورتبندی مسئلهها تنها زمانی محقق و ممکن میشود که امکان ایجاد تغییر، مداخله در امور و بهبود موقعیت وجود دارد و لاجرم میتوان برای حل مسئلهها چارههایی اندیشید. در هر گفتار و جستار این چارهها را میخوانید. ولی پیش فرض بنیادی همه بحثها این است که به بازاندیشی انتقادی در کلیت نهاد مدرسه نیازمندیم. فرایندهای رسانهای شدن، صنعتی شدن، شهری و کلانشهری شدن، مصرفی شدن، شبکهای شدن و شدنهای تاریخی دیگر ایجاب میکند، در زمینه اینکه مدرسه چیست؟ چه انتظاراتی میتوان از آن داشت و چه انتظاراتی نمیتوان؟ مدرسه در مواجهه با بحران و تحولاتی امروزی چه سرشت و سرنوشتی دارد؟ بستر جهانی تحولات مدرسه چیست؟ معلم کیست و معلمی چیست، یادگیری چگونه رخ میدهد؟ و دهها پرسش دیگر، گفتوگویی بازاندیشانه و انتقادی در حوزه عمومی راه بیندازیم. نهاد مدرسه که در شکل سنتی آن صد و چند سال پیش ایجاد شد، نمیتواند در آینده به آن شکل حیاتش را ادامه دهد. مدرسه کاملاً پیر و فرتوت شده و محتاج اندیشههایی تازه است تا به آن نیرو و تازگی ببخشد.
کتاب دارای مقدمه و مؤخره خواندنی است که نویسنده در مقدمه یا همان دیباچه به پرسشهای کلیدی درباره محتوا و رویکرد کتاب پاسخ داده است. در مؤخره نیز نگاهی دوباره به مدرسه، معلمان و استادان و هر کسی که درگیر مسئله آموزش است، میاندازد و توضیح میدهد که چرا باوجود تمام مسائل و مشکلاتی که معلمان و دبیران با آن مواجه هستند، هنوز جامعه ایران برای این سفیران فرهنگ و ادب و تاریخ خود، ارزش و اعتبار قائل است و چگونه میتوان این عزت و آبروی جامعه علم و فرهنگ را در راستای رشد و توسعه مملکت به خدمت گرفت.
مقدمه محمدرضا سرکار آرانی، استاد شهیر ایرانی در دانشگاه ناگویای ژاپن نیز بر پیشانی این کتاب نقش بسته است. وی با اشاره به ارزشهای کتاب نوشته است: خواننده در این اثر مانند وقتی که به تماشای تئاتر میرود، میتواند از راه و روش تبیینهای جامعهشناختی آموزش راهی به نقش و جایگاه خود بیابد یا دستکم خود را در نقش یکی از بازیگران صحنه تئاتری که تماشا میکند، ببیند و دستکم توان بازوانی و بازاندیشی مسائل آموزشی را در فرازها و فرودهای متن در خود پرورش دهد. به این معنی صرفاً پردهخوان نباشد، بلکه خود را در پردهنویسی شریک کند و از آن نیز فراتر دستی در سناریوهای از پیش نوشته شده ببرد و گسیختگی آن از پرسشها و نیازهای خود را فریاد کند.
*چگونه مسئله مدرسه را فهم کنیم
عنوان فرعی این کتاب «باز اندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» است. مراد نویسنده این است که میتوان از راه گفت و شنودههای جمعی و با مشارکت دانشگاهیان، محققان، معلمان، روزنامهنگاران، فعالان مذهبی و همه علاقهمندان آموزش درباره چالشها، تضادها، کشمکشهای طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی مدرسه و برنامه درسی گفتگو کرد.
به اعتقاد فاضلی، این تصور تاریخی که مدرسه درمان همه دردهاست، اکنون تصویر واقع بینانهای نیست. مدرسه نیازمند تجدیدنظر بنیادی در گفتمان تاریخیاش، گفتمان رسمیاش و گفتمان اجتماعیاش است. ما نیز به تغییر در شیوه اندیشیدنمان درباره مدرسه نیاز داریم. این تغییر را در این کتاب مطالعه میکنید. اما توصیه وی این نیست که بازاندیشی انتقادی کرده و در این بازاندیشی همه مشارکت کنند. این تصور که محققان و متخصصان آموزش بنا بر وظیفه حرفهایشان چنین بازاندیشی را انجام میدهند، یا این تصور که چنین وظیفهای بر دوش سیاستمداران و کارگزاران آموزشی است، واقعبینانه و نتیجهبخش نیست. اگر بازاندیشی مدرسه در گفتوشنودهای جمعی در رسانهها، شبکههای اجتماعی، گروههای مدنی و سازمانهای غیرانتفاعی و توسط جنبشهای اجتماعی، چون محیط زیستگرایان، مدافعان و فعالان حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق حیوانات و دیگر جنبشها انجام شود، در این صورت این بازاندیشی میتواند نهاد مدرسه را تغییر دهد. در این گفت و شنودها دانشگاهیان و محققان میتوانند و بایسته است، نقش محوری ایفا کنند.
نویسنده دیباچه را با گفتاری از مارسل پروست پایان میبرد. پروست در «درباب خواندن» مینویسد: «دانایی ما جایی آغاز میشود که دانایی نویسنده به پایان میرسد و میخواهیم پاسخها را در اختیارمان بگذارد؛ حال آنکه از او فقط برمیآید، میل و خواست ما را بیدار کند. او قادر نیست این امیال را در ما بیدار کند، مگر آنکه ما را وادارد در زیبایی مطلق که او در اوج تلاش هنری خود به آن دست یافته است، تأمل کنیم. اما... آنچه انتهای خرد و دانایی آنهاست (نویسندگان) در نزد ما (خوانندگان) جز آغاز دانایی خودمان نیست» (پروست، ۱۳۹۸: ۵۳) در همین کتاب «در باب خواندن» پروست ما را دعوت میکند، به اینکه به آنچه میخوانیم تأمل کنیم و آگاه باشیم که «خواندن دروازه حیات فکر است، میتواند ما را به آن هدایت کند، اما برسازنده آن نیست» (همان: ۵۷)
*مرگ مدرسه یا مرگ سوژه
کتاب «مسئله مدرسه» مشتمل بر ۱۵ فصل است. فصل نخست با عنوان «مرگ مدرسه یا مرگ سوژه» به نظامهای گوناگون مدرسه در جهان پرداخته است که در آن سوژه مدنی، متجدد، مومن و مقاوم پرداخته و در سخن پایانی گفته است: آموزش و پرورش جز از راه پرورش سوژه مدنی قادر به ایفای نقش جدی در جامعه امروز و فردای ایران نخواهد بود. پرورش سوژه مدنی مستلزم پذیرش تفاوتهای فردی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان است و لازمه چنین تحولی بازاندیشی انتقادی در مبانی نظری و سیاسی ایدئولوژی حاکم از یک سو و از سوی دیگر بازاندیشی انتقادی در سازوکارهای حکمرانی و اداره مدرسه است.
فصل دوم به آموزش و مسئله شهروندی پرداخته و در فصل سوم مسئله معلمی را مورد بررسی قرار داده است. «یاددهی و یادگیری در دوره بحران»، «معلمی بازاندیشانه»، «سفری به دنیای درون معلم» و «انشاء و معلمی» عناوین فصلهای چهارم تا هفتم را شامل میشود. در ادامه کتاب «مسئله مدرسه»، نویسنده در فصل هشتم به فرار دانشآموزان از مدرسه پرداخته و بحران بیسوادی در ایران را در فصل نهم بررسی کره است. در فصل دهم نیز به سوال مهم «چرا باید باسواد شویم» پاسخ داده است. «سواد انتقادی» و «کدام پداگوژی»، «مسئله آموزش ابتدایی»، «بومشناسی و مسئله یادگیری»»مسئولیت ما چیست» و «آموزش، چشم و معلمان، آبروی جامعهاند» در فصلهای دیگر به بحث گذاشته شده است.
عناوین فصلها نشان میدهد که نویسنده بخشی از کتاب را به مسئله معلمی اختصاص داده و به چالشها و موانع آنها پرداخته است و در بخشی دیگر مباحث مربوط به دانشآموزان را مورد توجه قرار داده است، فاضلی همچنان با رویکرد تاریخی و فرهنگی، مسئلههای دانشآموزان را در نظام آموزشی بررسی میکند. البته بخش دیگری از کتاب نیز به مدیران آموزشی مربوط است و در مورد سیاستگذاریهای آموزشی، بحث میکند.
فصلهای این کتاب به گونهای است که هر کدام میتوانند مستقل تلقی و خوانده شوند. این کتاب بازنویسی سخنرانیهایی است که در سالهای گوناگون و متناسب با نیازها و بحثهای روز انجام شدهاند. در بازنویسی این سخنرانیها بسیار بر آنها افزوده یا کاسته و کوشیده شده تا نظم و نسق نوشتاری و متناسب به آنها داده شود، اما در نهایت آنها روایتی از سخنرانیهای پراکندهاند. طبیعتا این پراکندگی در سازمان کتاب نیز وجود دارد.
*رویکرد کتاب «مسئله مدرسه»
رویکرد میان/فرارشتهای و انتقادی معطوف به فهم مسئلهشناسانه، آن طور که در کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» شرح داده شده، «مسئله مدرسه» هم مانند «مردمنگاری آموزشی» سخنرانیها و مقالاتی است که نعمتالله فاضلی، طی سالهای اخیر به تدریج و به مناسبتهای گوناگون و با رویکرد انسانشناختی و مطالعات فرهنگی آنها را نوشته و ارائه کرده است و ماهیتی میان/فرارشتهای دارد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «مسئله مدرسه» آموزش و چالشهای آن را در بستر روابط قدرت و سلطه در ایران امروز تحلیل و ارزیابی میکند. برای این منظور از مفاهیم و نظریهها و رویکردهای فلسفی، جامعهشناختی، علوم تربیتی، مطالعات برنامه درسی، انسانشناسی و تاریخ استفاده کردهام. آموزش نیازمند رشتههای گوناگون است و در انحصار تفکر رشتهای قرار نمیگیرد. مخرج مشترک تمام فصول «مسئله مدرسه»، مفاهیم مسئله و فرهنگ و یادگیری و روابط قدرت است. در عین حال، انسانشناسی هم در این کتاب نقش دارد. گفتارهای این کتاب روایتاند، روایت حضور در حوزه عمومی ایران در دهه پایانی سده چهاردهم، روایت رخدادها و مناقشات و درگیریهایی که جامعه ایران با آن روبروست. همیشه حسم این است که قصه میگویم. اگر چه نه به سبک داستاننویسان بلکه به سبک مردمنگاران. در «مردمنگاری آموزش» هنگام مرور تجربههای دانش آموزیام و تأثیرات مدرسه بر ذهن و زندگی خودم و بچههای روستایی، به قول «ون منن»، انسانشناس آمریکایی «قصههای میدان» را روایت کردم. متن الگوهای متفاوت قصههای مردمنگارانه را تفکیک میکند. برخی قصهها امپرسیونیستی، رئالیستی، زندگینامهای، اکسپرسیونیستی و برخی دیگر اعترافیاند. ۱۵ گفتار و جستار این کتاب هم قصههای مردمنگار و انسانشناسی با رویکردی انتقادی و تحلیلی درباره مدرسه در ایران است که در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ آخرین دهه سده چهاردهم آنها را در حوزه عمومی برای مخاطبان گوناگون گفته است.
نویسنده همچنین میافزاید: برخی از پرسشهای کلیدی را پاسخ دادم که خواننده در مواجهه با این کتاب به ذهنش خطور میکند. طبیعتاً همه پرسشها را مطرح نکردهام. از جمله این که چه راه حلی برای مسئلههای مدرسه وجود دارد؟ در مقالهای با عنوان «جامعهشناسانه اندیشیدن به چه کار میآید؟» توضیح دادهام که ذهنیت مهندسیاندیشانه مسلط و رایج که اجازه اندیشیدن و فهمپذیر کردن چیزها را نمیدهد و دانش را نه فهمیدن و شناختن بلکه ابزار میداند، دشوار پذیرای کتاب و دانش است که مقصودش فهمیدن، گفتگو کردن، درگیر ساختن، خلاقیت، متفاوت اندیشی و نقد است. اینکه برای مسئله راهکارها و راهبردهایی بسازیم و بیابیم، فینفسه نه تنها ایرادی ندارد، بلکه ضروری است. اما در نگاه مهندسانه اغلب تلاشها محدود به راههای فنی و دیوانسالارانه است و جایی برای فضاهای مدنی، حوزه عمومی و دانش باقی نمیگذارد. دههها پیش پائولو فریره اندیشمند رهاییبخش و نقاد، این هشدار و آگاهی انتقادی را داد که؛ «عمده این است که مربیانی که میآموزند و شاگردانی که در کار آموزاندنند، تلاشی مستمر برای برکنار ماندن از دیوانسالارشدگی ابراز دارند. دیوانسالاری آفرینندگی را مضمحل میسازد و آدمیان را صرفا به تکرار کنندگان اندیشههای کهنه و مبتذل مبدل میکند. هر چه دیوانسالاتر شوند بیشتر به هواخواهان از خود بیگانه جریان روزمره تبدیل میشوند: هوا خواهانی که هرگز نمیتوانند از این جریان فاصله بگیرند و دلیل وجودی خود را درک کنند».
پایگاه خبری تحلیلی شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: 20اسفند1401، کدخبر: 4127252،iqna.ir