تیپولوژی دگماتیسم و آزاداندیشی و آرای اندیشمندان و فیلسوفان
عبدالله افراسیابی؛

تیپولوژی دگماتیسم و آزاداندیشی و آرای اندیشمندان و فیلسوفان

دگماتیسم به مثابه تصلب و تعصب محض مطلق و غیر معقول فکری و ذهنی است و تفکر و تعقل و انتقاد منصفانه و منطقی را برنمی تابد در تعارض و تناقض با آزاداندیشی و منطق و عقل و سیالیت و دینامیسم و ترانسفوریسم علمی و فلسفی می‌باشد.
باز روایت تطبیقی منظومه فکری شوپنهاور از دیدگاه محسن اکبری
فیلسوف شهیر آلمانی؛

باز روایت تطبیقی منظومه فکری شوپنهاور از دیدگاه محسن اکبری

محسن اکبری با استفاده از نوعی سامانه تطبیق گرایی بنیادین منظومه‌های فکری هم عصران شوپنهاور اقدام به ریشه یابی و بن شناسی خواستگاه‌های فکری او، همچنین علل و شیوه‌های ایجاد کانون گرایی‌های معنای خاص در او می‌کند. تم اصلی صحبت‌های اکبری بر مباحث برابر نهاد، اولویت اراده بر آگاهی، اثرگذاری تفکرات شوپنهاور بر نیچه، جایگاه و خواستگاه درد و رنج در زندگی انسان و..، از دیدگاه شوپنهاور قرار دارد.
مباحث فلسفی ما از بستر زندگی و زمان خالی است
مترجم کتاب «سوژه و دازاین»:

مباحث فلسفی ما از بستر زندگی و زمان خالی است

احسان پویافر می‌گوید: مباحث فلسفی ما امروزه عموما از بستر زندگی و زمان خالی شده و گفتگوهایمان تبدیل به تاملات درونی بدون توجه به دیگری و جهان پیرامونی رخ می‌دهد و ما تبدیل به جزیره‌هایی در خود شده‌ایم که از حیث فلسفی درون‌ماندگار و در خود فروبسته هستیم. به همین دلیل نیاز به ترجمه و تفکر در سنت پدیدارشناسی و به‌خصوص هایدگری که در آن به جای سوژه درون‌ماندگار و در خودفرو رفته، از جهان‌پیرامونی، در-جهان-بودن و اتمسفر و حال و هوا‌ها به مثابه امر سرآغازین بحث می‌کند، نیاز امروز فلسفی ماست.
«خودبنیادی» و روشنفکری ایرانی
مقاله نظام بهرامی کمیل؛

«خودبنیادی» و روشنفکری ایرانی

خودبنیادی یا خودمختاری Autonomy به معنای توانایی برای تصمیم‌گیری و هدایت خود است. خودبنیادی را باید به صورت طیفی دید که سر دیگر آن دگربنیادی Heteronomy است. فرد، جامعه یا سیستمی خودبنیادتر است که خودش به آنچه فکر یا عمل می‌کند باور داشته باشد و در برابر تلاطم‌های بیرونی با ثبات‌تر باشد.
آقای حکیمی یک اسلام‌شناس محقق بود
غلامحسین ابراهیمی دینانی؛

آقای حکیمی یک اسلام‌شناس محقق بود

من حکیمی را به عنوان یک اسلام‌شناس و محقق قبول دارم، اما فیلسوف نه. من هرگز از این تعبیر برای آقای حکیمی استفاده نکرده‌ام و اگر هم در جایی آمده قطعاً اشتباه است.
فلسفه به شیوه گربه‌ها!
گربه‌ها و معنای زندگی؛

فلسفه به شیوه گربه‌ها!

اگر بپذیریم که نه عشق و نه مرگ واقعا موضوعات بزرگی نیستند و - این نکته واقعی کتاب است – و اگر بی‌معنی‌بودن معنای زندگی را بپذیریم، صحبت درباره اسطوره پیشرفت بشر، حماقت خوداندیشانه در مورد اختیار و عقل، هیات و هیبت مشعشع صالحین، و ماهیت متناقض اخلاق مربوط به آن دشوار است. گری این کار را بدون استدلال قوی، استنباط منطقی یا سایر ابزار‌های فلسفی متعارف انجام می‌دهد.
چطور جردن پیترسون در برابر منتقدان خشمگین خود تاب آورد؟
مردی که نتوانستند حذفش کنند؛

چطور جردن پیترسون در برابر منتقدان خشمگین خود تاب آورد؟

جردن پیترسون از جنجالی‌ترین روشنفکران امروز است. او را به معنای دقیق کلمه نمی‌توان محافظه‌کار دانست، اما از سوی دیگر، با جریان‌های چپ‌گرایانه و ترقی‌خواه هم فاصلۀ زیادی دارد. فرهنگ حذف که این سال‌ها بسیاری از چهره‌های قدرتمند را در عرصۀ دانشگاه، سیاست یا رسانه، نیست و نابود کرده، با تمام توان بر او نیز تاخته است. اما عجیب است که نتوانسته است کاری از پیش ببرد. او هنوز موفق است و پرطرفدار. راز پیترسون در چیست؟
بررسی اجمالی نظرات دونالد هافمن
سعید گرمارودی:

بررسی اجمالی نظرات دونالد هافمن

در این مجموعه ویدیو‌ها سعید گرمارودی، پژوهشگرِ حوزه روانشناسی، به بررسی اجمالی نظرات دونالد هافمن میپردازد. سعید گرمارودی دانش آموخته مدیریت در دانشگاه تهران است و در حالِ حاضر، دانشجوی دکترای روانشناسی در دانشگاه کلمسونِ آمریکا میباشد. او به طور ویژه در زمینه‌های فرهنگ سازمانی و روانشناسی دین به کار پژوهش مشغول است.
عصیانِ درونی، میلِ همیشگی به خلاف جهت شناکردن بشر
داستایوفسکی؛

عصیانِ درونی، میلِ همیشگی به خلاف جهت شناکردن بشر

بگویید انسان‌بودن یعنی نیکوکاری، بلافاصله انسان‌ها تمام تلاششان را می‌کنند تا به دیگران شر برسانند. بگویید انسان‌بودن یعنی آسیب‌زدن، دم‌به‌دم آدم‌ها را می‌بینید که مهربانی می‌کنند و کمک می‌رسانند. این عصیانِ درونی، این میلِ همیشگی به خلاف جهت شناکردن از نظر داستایفسکی جزئی از ذات بشر است، میلی که خیلی وقت‌ها خودش را در قالب رفتار‌های جنون‌آمیز و خود‌ویرانگر نشان می‌دهد. گری سال مورسن، پژوهشگر برجستۀ داستایفسکی، از معنی انسان‌بودن در آثار این نویسندۀ روس می‌گوید.
تا رنج بندگی نکشید و برای آزادی نجنگید، طعم رهایی را نمی‌چشید!
توصیه‌های تاریخی هگل؛

تا رنج بندگی نکشید و برای آزادی نجنگید، طعم رهایی را نمی‌چشید!

هگل به دنبال نقد رابطه و مناسبات میان حکومت و شهروندان جدید بود به این معنا که اطاعت بنده بی قدرت و نامستقل از ارباب و حاکم با قدرت، فرجام و دوامی خوبی نخواهد داشت و زمانی یک سیستم اخلاقی و با ثبات است که انسان‌های مستقل و آزاد، از آن اطاعت کنند.
۶