روانشناسان به جنگ بیحوصلگی میروند:
زندگی ملالتبار است. روزها و شبهای تکراری ما را در چنگال خودشان میفشارند و سیاهی فضای ذهنمان را پر میکند. انسانها از ملال متنفرند، حتی حاضرند درد بکشند، بهشرط اینکه از ملال نجات پیدا کنند. اگر به نقطهای رسیدیم که به نظرمان هر روز، مثل روزهای قبلش است و کارها و تفریحات و رابطههایمان دیگر لذتی برایمان ندارد، چهکار میتوانیم بکنیم؟ فرهنگ امروز، جواب سادهای دارد: فرار کن. اما برخلاف تصویر رایجی که میگوید برای بیرون آمدن از ملالت باید «چیزهای تازه» به زندگیمان بیاوریم، فرار کردن به سمت کار یا رابطههای جدید هم میتواند خیلی زود دوباره ملالتبار شود.کییرکگور، فیلسوف دانمارکی، میگوید: ملال را نمیتوان با یافتن زندگیای تازه درمان کرد، برعکس، ملال فقط با عمیقتر شدن در زندگیای که همین الان داریم تسلی مییابد.، اولینبار که زندگی را ملالتبار مییابیم، نشانۀ این است که دنبال شادیهای جدید میگردیم. او نام این دوره را «مرحلۀ زیباییشناختی زندگی» میگذاشت و آن را مخصوص دورۀ نوجوانی میدانست.اما برای اکثر انسانها، این دورۀ تجربه و مصرف، گذراست و بعد از مدتی خودش ملالآفرین میشود. طوری که از خودمان میپرسیم: «همهاش همین بود؟» اینجاست که وارد «مرحلۀ اخلاقی» زندگی میشویم. در این مرحله، تعهدات بلندمدت و رابطههای عمیق و پایدار را میپسندید و ارزش چیزهای جدید در چشمتان کم میشود. این مرحله عمیقتر و بهتر است، اما باز هم عدهای را خسته و ملول میکند. آنها با وجود اینکه پیوندهایی عمیق و معنادار دارند، دنبال چیزی باز هم عمیقتر هستند. کییرکگور میگوید این مرحله، مرحلۀ دینی زندگی انسان است که در آن به جستوجوی هدف یا غایتی متعال هستیم.
انتقادات به برنامه هفتم توسعه؛
در برنامه هفتم توسعه خبری از «محرومیتزدایی» آن هم به شکل واقعبینانهای وجود ندارد. جدیدترین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس پیرامون تحلیل برنامه هفتم و محرومیتزدایی است. کارشناسان این مرکز ۷ نقد را به لایحه برنامه از این منظر وارد دانستند. اما مهمترین نقد به این لایحه دور از واقعبینی و بلندپروازانه بودن آن است.
گلایه ها؛
کارآمدی سازمان بهزیستی و دیگر نهادهای حمایتی و شهرداری ها در کشور به معنای واقعی زیر سوال است. وقتی هم اعتراض می کنیم، بحث اصلی کمبود بودجه است و نبود متولی خاص و ضعف قانون. اما هیچ کس از ضعف مدیریت و وجود برخی بی خاصیت های بدبخت مدیر نمای ارتباطی که غاصب پست های سازمانی هستند و تمایلات بالا در لفت و لیس دارند حرفی نمی زند . از ناتوانایی های خودشان در فعالیت بینابخشی صحبت نمی کنند؟ در مقابل بودجه های که بشکل غیر اولویت دار هزینه می شود لال هستند و .... . این می شود وضعیت آسیب های اجتماعی در ایران. بی تفاوتی به حیات گروه آسیب دیده به جرم آسیب دیده گی. عباس چقدر قشنگ می گوید که برای خوشی که معتاد نشدیم. اکثرا از روی بدبختی معتاد شدیم. زنده باد فساد و مدیر فاسد. زنده باد مال مردم خوردن به اسم مدیریت دولتی و سمت اجرایی در کشور. کسی جرات ندارد بپرسد فلان فلان شده، توی بی خاصیت الدنگ دست کج از کجا می تونستی آورده باشی که حتی بتونی یک خونه بخری؟ قصر و ویلا پیش کش . یادمان نرود که به فرمایش اولیا الله ما، مال حرام اولین جایی که خودش را نشان می دهد در اولاد است. بچشید و دردش ، گوارای وجودتان.
کلاهبرداری های مجازی؛
اشاره غیرمستقیم صداوسیما به شوگرمامی و هشدار در خصوص اینکه در دام بیوههای میلیاردر در حال مرگ نیفتید!
قتلی که پس از یک سال و نیم برملا شد؛
خبر میرسد که یک و سال نیم پیش، پدری با قصد قبلی با خوراندن متادون به کودک ۱۹ ماه باعث مرگ مغزی وی شده تا اقدام به فروش اعضای بدن کودک کند. شاید در نگاه اول، این خبر تن و بدن ما را بلرزاند و به سنگ دلی آن پدر لعنت بفرستیم. اما دست نگهدارید. مسئله را صرفا با نگاه شخصی ننگرید و به شخصی سازی نکنید، چرا که با آسیب اجتماعی روبرو بوده و در گام نخست باید پذیرای آسیبهای اجتماعی باشیم. لعنت خود را هم برای آن نامدیران درمانده در حقوق کارمندی و نان شب و کت و شلوار پوشهای بی خاصیت بفرستید که با سو مدیریت و ارتباط بازیهای منجر به انتصاب، بسترهای این حجم فشار را فراهم کرده اند. سال ۱۳۷۳ و تورم افسارگسیخته دولت هاشمی را بیاد دارید؟ آسیبهای اجتماعی ناشی از آن، در سال ۱۳۸۵ خود را نشان داد. تورم انتهای دولت روحانی و سرتاسر دولت رئیسی را ملاحظه میکنید، روی دیگر این تورم، آسیب اجتماعی با تاکید بر فقر و فحشا و جنایت است. این نوع مدیریت اجرایی، یعنی نابودی پایههای تمدنی و دینی. حالا برو مسئله را شخصی کن و بر بالا و پائین پدر سنگدل لعنت بفرست.
علیرضا انجلاسی چی می گه؟
معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان بهزیستی کشوردر خصوص برخی اظهارات مبنی بر حذف شدن ردیف بودجه قانون حمایت از حقوق معلولان در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ توضیحاتی ارائه نموده و حذف ردیف بودجه حمایتی را تکذیب می کند. اما نمی گوید که چرا مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی در حال مرگ هستند؟احیانا اقای معاون که قصد تکذیب این واقعیت و انکار صدای اعتراض ملی در این خصوص را که ندارند؟
معاوضه کتاب درسی با روغن!
شاید شما هم از این دست آگهیها دیدهاید: «معاوضه عروسک با تخممرغ»، «معاوضه کتاب درسی با روغن»، «معاوضه کفش زنانه با برنج» و آگهیهای دیگری که بهتازگی در فضای مجازی برای معاوضه وسایل شخصی و اثاثیه منزل با مواد غذایی منتشر میشود.
شکی نیست که وضعیت اقتصادی، بسیاری از اقشار مردم را به ستوه آورده و به تنگنا رسانده است، ولی بهنظر نمیرسد پشت آگهیهای معاوضه لوازم شخصی با غذا، فقر باشد یا دستکم میتوان گفت بررسیهای ما اینطور نشان میدهد. اما آن روی سکه هرچه باشد، بالاخره نمایان خواهد شد. در هر صورت، این به خودی خود، یک جرم سایبری نیست، موضوع این است که شاید پشت این آگهیها هدف دیگری مطرح باشد مانند کسی که درخواست دارد پنج متر سفره را با برنج معاوضه کند. آیا هدف آگهیدهنده این نیست که روان جامعه را هدف قرار دهد؟ برای پیگیری این موضوع با مسئولان پلیس فتا نیز تماس گرفتیم، ولی متأسفانه کسی حاضر به اظهارنظر در این باره نشد.
سیدحسن موسوی چلک؛
سیدحسن موسوی چلک: این نوع نگاه چه توسط مسوولان و چه توسط مردم یعنی عادیسازی فقر و پذیرش فقر و اینکه ما در همین جامعه زندگی میکنیم. بدون شک این نوع نگاه میتواند نگرانکننده باشد. توجه داشته باشیم که از دست دادن حداقلها برای مردم به مروز زمان بسیار گزنده و تلخ خواهد شد و همین تلخی و گزندگی به جامعه سرایت میکند و معلوم نیست هر فردی بسته به میزان ظرفیت و توانی که برای مقابله با ناخوشیهای زندگی دارد چه واکنشی از خود بروز خواهد داد.
خانواده های فقیر؛
خانوادههای زیادی در منطقه دشتیاری چابهار در محرومیت به سر میبرند. این گزارش تصویری به انعکاس وضعیت زندگی یکی از این خانوادهها در روستای چوکات دشتیاری که از لحاظ امکانات معیشتی، بهداشت و درمان و تغذیه در محرومیت به سر میبرند پرداخته است.
هشدار امنیتی- اجتماعی؛
بخش کوچکی از جمعیت ایران یعنی حدود هشت درصد ایرانیها، ثروتمند هستند. نکته درخور توجه آنکه ثروت ثروتمندان ایرانی با رشد خیرهکننده افزایش یافته است و در مقابل جمعیت فقیر ایران در عرض سه سال دو برابر شده است.
فقر و غارت جیب مردم؛
متاسفانه بنظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران، درگیر با نوعی الیگاریشی دولتی، مافیای دولت محور و کم خردی مدیریتی و اقتصادی شده است. با افزایش نرخ ارز به بهانه تامین کسری بودجه، ارزش پول ملی کاهش یافته و مردم غارت میشوند. با چاپ پول بدون پشتوانه، نقدینگی و تورم را افزایش داده و مردم غارت میشوند. با انتشار اوراق قرضه و استفاده آن برای امور مصرفی (نه سرمایه ای)، بار مالی و تعهدات آتی ایجاد کرده و مردم غارت میشوند. کی باید بفهمیم که اقتصاد نظامات و قواعد تخصصی خاص خودش را دارد و بازیچه سلیقه مدیران کوتاه و بلند کم اطلاع نیست.
فاصله طبقاتی را جدی بگیریم؛
ورای جریان چپ و راست سیاسی، دولتها متاسفانه دچار سوء تدبیرهای اساسی در مباحث اقتصادی هستند. این سوء تدبیرها، فشارهای زیادی را بر شهروندان وارد نموده و منجر به صدمه دیدن عزت انسانی شده است. پدیدهای مذموم در حوزه دین، اخلاق، انسانیت و حتی سیاست در حال وقوع است. چاره کار در شرایط حاضر، نقد دولت و ارایه برنامه میان و بلند مدت نیست. همسایه و همشهری تو، الان کمک فوری میخواهد. آستین همت را بالا بده و به اندازه خودت، حتی شده در حد چند کیلو میوه، یک وعده غذا، چند برگه ده هزار تومانی یا هر روش دیگری که خودت میدانی، کمکش کن. اگر بچه بودی و این وضع مادرت بود، چه انتظاری از جامعه داشتی؟
افزایش نارضایتی ها؛
جامعه شناس و استاد دانشگاه با توجه به اظهارات اخیر رئیس کمیسیون قضایی مجلس که گفته بود وضعیت اقتصادی وخیم جامعه دلیل خوبی برای افزایش سرقت نیست گفت: صحبت آقای غضنفرآبادی بیخود است. اینکه میگویند سواره از پیاده خبر ندارد حکایت مقامات جمهوری اسلامی است. وقتی خود این آدم میپذیرد که مشکلات اقتصادی از عوامل مهم سرقت است، آنوقت چراصحبتهای خودش را نقض میکند؟
شهر گدایان!
چهره شهر فروغ خود را به شکل زشتی با حضور متکدیان از دست داده است. کودک و پیر و جوان، زن و مرد، تنها و با خانواده و یا شاید بشکل گروهی و باندی، در همه جا حضور دارند. شما را به بن بست عاطفی میرسانند و به خواسته خود میرسند. غافل از اینکه، این بن بست عاطفی، شروع دردی روانی برای شهروندان و آغازی بر تشدید ناامیدی اجتماعی است. خوابیدههای ضامن اجرایی مقابله با جرم تکدی گری، چرا بیدار نشده و انجام وظیفه نمیکنند؟ چرا نهادهای حمایتی با تاکید بر کمیته امداد و بهزیستی، طرح اختصاصی حمایتی خود را رو نمیکنند؟ سال ۱۳۸۳ و در قبل از انتخابات ریاست جمهوری، مدیرکل وقت بهزیستی استان تهران با هماهنگیهای صورت داده با ۱۳ دستگاه قصد اجرای این کار و حل مشکل کودکان کار را داشت، بروید بررسی کنید چه کسانی مانع این کار شدند؟ سربسته عرض شد. چوب را بینداز، خودشان میدانند منظور چه کسانی هستند.
حماقت های مدیریتی و چالش های امنیتی؛
افزایش و گسترش فقر در جامعه منجر به آسیبپذیرتر شدن آن شده و در نهایت میتواند آثار جبرانناپذیری بر پیکره جامعه وارد کند. یکی از معضلات کشور نبود آمار درست و شفاف درباره مسائل مختلف و بهویژه موارد مرتبط با انواع آسیبهای اجتماعی است. اگر تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور گزارشی جامع و کامل از وضعیت فقر و انواع آن در دست داشتند قطعا میتوانستند با ریشهیابی علل فقر و سیاستگذاری در راستای حل و فصل ریشههای فقر و برنامهریزی برای توسعه همهجانبه کشور از شمار فقرا کاسته و نرخ فقر را کاهش دهند، مسالهای که علاوه بر رسالت اخلاقی مسئولان کشور علت انتخاب آنها در جایگاههای مدیریتی و پرداخت حقوق و دستمزد به آنهاست.
مسعود نیلی:
مسعود نیلی در یک سخنرانی راه و بیراهه سیاستی «حمایت از فقرا» و «رفع فقر» را تشریح کرد. در بحث حمایت از فقرا، رویکرد نخست، حمایت از طریق «قیمت» است که تاکنون، اقتصاد ایران از این رویکرد بهره برده است. به اعتقاد نیلی، این سیاست به هدف اصابت نمیکند؛ زیرا همه جامعه را هدف قرار میدهد و، چون منابعی که لازم دارد، منابع بزرگی است، نتیجه این میشود که دولتها نمیتوانند پای اجرای این سیاست بمانند و ضد اهداف اولیه عمل میکند. رویکرد دیگر، حمایت از طریق «درآمد» است.
هرزهنگاری فقر؛
چهرۀ فقر در ذهن ما چگونه تداعی میشود؟ کودکی سیهچرده که تکهنانی خشک به دندان میکشد و مگسها اطراف صورتش پرسه میزنند. خیریهها و نهادهای مردمی عمدتاً وقتی به فکر فقرزدایی میافتند، چنین تصویری را نشان میدهند و از توانمندان میخواهند، با صدقهای کم یا زیاد، به حل مشکل فقرا بشتابند. اما استمرار چنین روشی به پدیدهای منجر میشود که به آن «هرزهنگاری فقر» میگویند. هرزهنگاری فقر پیچیدگی مسئلۀ فقر را نادیده میگیرد و انسانها را، بهجای مبارزۀ اجتماعی، به دادن صدقهای ناچیز راضی نگه میدارد.
فقر و محرومیت؛
جنگلوک یکی از محلههای شهر چابهار است که ساکنان آن دچار فقر و محرومیت هستند. وضعیت بهداشت در آنجا خیلی ضعیف است. بسیاری از کودکان دختر و پسر از تحصیل بازمانده و یا ترک تحصیل کرده اند. ابر سیاه اعتیاد بر سر محله سایه انداخته و بسیاری از افراد حتی شناسنامه ندارند.
میانگین خط فقر؛
معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مدعی شده است که میانگین خط فقر در کشور برای خانواده ۴ نفره حدود ۴ میلیون تومان و برای شهر تهران کمی بیشتر نزدیک ۵ میلیون است؟ به نظر آقای وزیر، ایشان چند درصد با شاخصهای پنچگانه انقلابی بودن، مردمی بودن، پاکدستی، کارآمدی و فسادستیزی تطبیق دارند؟ بنظرتان برای حوزه رفاه جواب میدهد؟
فعال اصلاح طلب:
ناصرقوامی، فعال سیاسی اصلاح طلب درباره ترویج فرهنگ فقر توسط برخی مسئولین و رسانههای دولتی گفت: اینها میخواهند به اهدافشان برسند و ناچار اند مردم را قانع کنند که فقیربودن و غذا و نان مهم نیست و حتی چند وقت پیش یک نفر در تلویزیون گفته بود گوشت برای انسان خوب نیست.