پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۶۸۴
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۷
مردانی که عبادت خالصانه، آنان را از هر آنچه غیر خدا است آزاد کرده است، عناصری «بیدار» و «آگاه» و «مسئولیت‌شناس» شناخته می‌شوند.

شعارسال: عبادت و نیایشی ارزشمند و واقعی خواهد بود که به جای خمود و خاموشی به آدمی حالت قیام و جنبش دهد و حرکت و پویایی را به دنبال داشته باشد، نه توقف و ایستایی را. در نهضت کربلا «عبادت» و «سلوک» و «تعهد» و «حماسه» کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و پیوند زیبایی بین «عرفان» و «حماسه» برقرار شده است.

مهمترین و اساسی‌ترین ویژگی «نهضت عاشورا» وجود انسان کامل یعنی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است. رابطه و معیت انسان کامل با قرآن رابطه علم و عین است.«قرآن» نسخه علمی و تدوینی «انسان کامل» است و انسان کامل صورت عینی قرآن است. اگر قرآن را بخواهند عینیت ببخشند و بخواهند تجسم و تجسد خارجی به آن بدهند، می‌شود امام و انسان کامل؛ و اگر هستی بی‌بدیل امام و انسان کامل را با تمام ابعاد و شئون مختلف آن بخواهند تدوین کرده و به نسخه علمی تبدیل کنند، می‌شود قرآن. بعید نیست که حداقل یکی از محتملات حدیث شریف و قطعی الصدور «ثقلین» که حضرت خاتم الانبیا محمد مصطفی(ص) فرمود: «من دو چیز گرانبها را در میان شما می‌گذارم؛ قرآن و عترت و اهل بیتم را که از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا وقتی کنار حوض بر من وارد شوند.» همین باشد؛ یعنی معیت و بلکه عینیت قرآن و اهل بیت(ع) و اختلاف آن دو فقط در تجلی علمی و عینی آن دو است. در نتیجه، انسان کامل هادی کامل برای بشریت است و رسالت اصلی قرآن نیز همین است. پس تمامی حرکات صادره و مواضع رسمی امام حسین(ع) ذاز جمله قیام بی‌نظیر عاشورا می‌تواند تجسم عینی مفاهیم علمی قرآن باشد.در این مقاله برخی از معارف قرآن را با تطبیق و الهام از واقعه و نهضت عاشورا مورد تحقیق و بررسی قرار می‌دهیم. یادآوری این نکته نیز لازم است که همانگونه که قرآن کتابی است جامع و برای همه شئون زندگی انسان، این جامعیت که در سیره انسان‌های کامل و ائمه اطهار دیده می‌شود، در نهضت خونین عاشورا نیز به نوعی قابل استنباط و استکشاف است.

1- سازگاری و پیوند عرفان و حماسه

تمام کتب و ادیان آسمانی و نیز فلسفه رسالت و امامت پیشوایان در این نقطه مرکزی مشترکند که آنچه در مرحله اول در باب هدایت انسان‌ها اهمیت دارد، رهاندن انسان‌ها از بندگی هرآنچه غیر خدا است و برقراری رابطه عمیق و وثیق بین انسان و یکتا معبود او که از طریق عبادت و نیایش انجام می‌گیرد.

عبادت در نگاه دین و راه و رسم امام حسین(ع) از فلسفه‌ها و حکمت‌های مهم انسانی برخوردار است و عبادت در منطق دین نه فقط مراسم ظاهری است که برخی فقط در صدد انجام یک تکلیف هستند؛ که باید پیروان حضرت سیدالشهدا و عزاداران او توجه کنند که فرق بسیار است بین عبادتی که از سر ترس و تکلیف است با عبادتی که از سر عشق و سوز و شیدایی و استغراق در جمال جمیل خداوند است. اما عبادت قسم دوم که امام حسین(ع) و یاران او موصوف به آن هستند، دارای چه حکمت و فلسفه‌هایی است؟ از جمله علل و حِکم عبادات می‌تواند این امور باشد:

1- آگاهی 2- آزادی 3- توانایی 4- تعادل 5- تعهد

*آگاهی عقلانی عرفانی

مقصود آگاهی‌های فوق حسی است یعنی «آگاهی عقلانی عرفانی»؛ زیرا آگاهی حسی را انسان به طور طبیعی داراست و در این مرحله از آگاهی، موجودات دیگر نیز با او شریک و سهیمند. انسان باید آغاز و انجام دفتر هستی و جایگاه خویش در مجموعه همبسته عالم را بخوبی بشناسد و نیز غایت و نهایت واقعی خلقت و تکوین عالم و آدم را تمییز و تشخیص دهد و این مهم با «عبادت عاشقانه» و «نیایش عارفانه» برآورده می‌شود.

*آزادی از تعلقات دنیوی

انسان طبیعی تعلقات و وابستگی‌های زیادی دارد که برخی مقدس و ارزشمندند مانند تعلق به پدر و مادر و انسان‌های دیگر که از آن تعبیر به «روابط انسانی» می‌کنیم. اما برخی از وابستگی‌های آدمیان گاهی جنبه افراطی به خود می‌گیرد و انسان را در دام خود گرفتار می‌‌کنند مانند وابستگی به ثروت یا قدرت که آدمی «اسیر» آنها است به جای اینکه «امیر» بر آنها باشد. انسان برای اینکه «امیر» بر آنها باشد، باید با ادغام کردن همه بندگی‌ها و بردگی‌ها و وابستگی‌ها در یک بندگی؛ یعنی بندگی خداوند از همه آنها آزاد شود.

به طور قطع و یقین انسان اسیر ثروت و شهوت و قدرت و شهرت نمی‌تواند به قله رفیع «کرامت انسانی» صعود کند. انسان تا از زندان نفس اماره و شیطان ظاهر و باطن نرهد به بوستان خرم و سرسبز ولایت خدا نائل نمی‌‌شود. به قول مولوی:

ای شهان کشتیم ما خصم برون

ماند خصمی زو بتر در اندرون

کشتن این کار عقل و هوش نیست

شیر باطن سخره خرگوش نیست

قد رجعنا من جهاد الاصغریم

با نبی اندر جهاد اکبریم

قوت از حق خواهم و توفیق و لاف

تا به سوزن بر کنم این کوه قاف

آنان که در جریان کربلا دعوت خود از امام حسین(ع) را نقض کردند یا در جنگ مستقیم و غیرمستقیم با امام(ع) برخاستند از نظر نظام حقوقی آزاد بودند اما از نظر نظام فکری و معرفتی اسیرترین اسیران تاریخ بوده‌اند. اینان در جنگ بین نفس و عقل، عقل‌شان اسیر نفس‌شان قرار گرفت.

عمربن سعدها و دیگران مشکل‌شان فقط یک چیز و آن شکست عقل در نبرد «عقل» و «نفس» بود. مشکل آنان جهل در مقابل علم نبود بلکه جهل در مقابل عقل بود. آن چیزی که امیرالمؤمنین علی(ع) در حکمت نهج‌البلاغه فرموده‌اند که: «بسیاری از عقل‌ها که به اسارت هوی‌ها و هوس‌ها درآمده‌اند» و نیز آن بخش از مردم کوفه که بخوبی امام و منزلت او را می‌شناختند و حتی از او دعوت کردند، اما دعوت خود را عملاً نقض کردند، مشکل آنان همین بود.

این جمله در تاریخ مربوط به قیام و حرکت امام حسین(ع) معروف است که وقتی در بین راه مکه و عراق از «فرزدق» شاعر معروف پرسید عراق و کوفه چه خبر؟ او در جواب چنین گفت: «دل‌های آنان با تو و شمشیرهایشان علیه تو کشیده شده است» با ارتباط عارفانه با خدا و عبادت صادقانه، انسان باید خود را از این نوع اسارت‌ها و تبعات و فجایع وحشتناک و غیر قابل جبران آن برهاند.

*توانایی روحی

از جمله آثار عبادت و نیایش بی‌ترس و طمع، ایجاد قدرت و توانایی روحی در آدمیان است. البته این قدرت جلوه و تجلیات متعددی می‌تواند داشته باشد و نسبت به جایگاه تکوینی عبادت کنندگان می‌تواند متفاوت باشد. از اظهار و بروز معجزات علمی و عینی از انبیا و ائمه اطهار(ع) گرفته تا قدرت هدایت آنان و صبر و استقامت و اطمینان یاران آنان در مقابل دشمنان قوی پنجه و دیو سیرت و بی‌رحم.
این قدرت روحی در نفس مطمئنه سالار شهیدان و اصحاب او و نیز خانواده امام(ع) از جمله زینب کبری(س) به طور واضح و آشکار دیده می‌شود. جلوه‌ای از قدرت معنوی امام(ع) در مسیر راه همان بود که با یک برخورد توانست زهیربن قین و نیز در کربلا حربن یزید را چنان هدایت کند؛ زهیری که تا ساعتی پیش جزو حزب و گروه دیگری غیر از راه امام حسین(ع) بود.

این قدرت در یاران او و پس از وقوع حوادث عاشورا و شهادت آن حضرت و اصحاب با وفایش در خانواده امام(ع) مشاهده می‌شود.

ذکر این نکته خالی از فایده نیست که چرا دستگاه حکومت یزیدی، اهل بیت حضرت را به اسارت گرفت؟ می‌توان گفت حکومت ظالم و ستمگر یزید دو هدف کلی را با این عمل ننگین خود دنبال می‌کرد؛ اول اینکه ابهت و قدرت خویش را به دیگران نشان دهد که اگر دیگران نیز خیال قیام و شورش داشته باشند همین سرنوشت را خواهند یافت. مردان‌شان کشته و زنان و کودکان‌شان به اسارت گرفته خواهند شد.

هدف دوم این بود که می‌خواست خاندان اهل بیت(ع) را مرعوب کند که بویژه در میان آنان کسی گمان شورش نداشته باشد. باید گفت یزید در هر دو هدف به ویژه در هدف دوم کاملاً ناموفق شد. عبیدالله و یزید و سربازان آنان تا توانستند زنان و کودکان خردسال امام(ع) را مورد ارعاب و آزار قرار دادند اما آنان به واسطه قدرت روحی که داشتند به هیچ روی مرعوب نشدند.

در تاریخ مشاهده می‌کنیم از امام سجاد(ع) که خود انسان کامل است بگذریم، دیگر افراد این خانواده حتی دختران کم سن و سال امام حسین(ع) سخنرانی کرده و دیگران را به اعجاب وا داشته‌اند. قدرت ظاهری و ابهت موهوم مجلس ابن زیاد و یزید هیچ از قدرت روحی و واقعی آنان نکاست. عقیله بنی‌هاشم زینب کبری(س) آنچنان جواب ابن زیاد و یزید را می‌دهد که کاخ غرور و قدرت آنان از اساس ویران می‌‌شود.

*تعادل در عقل و دین

افراط و تفریط در هر امری خلاف حق و خروج از صراط مستقیم و هر یک سرپیچی از فرمان عقل و دین است. این قاعده حتی در امور ارزشی و دینی نیز جاری و ساری است. در عبادت و پرستش خدا، در محبت و دوستی انسان‌های بزرگ، امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «دو گروه در مورد من به هلاکت می‌رسند. یکی دوستان افراطی که دوستی افراطی، آنان را به طریق و راه غیر حق کشانده است و دیگری دشمنان افراطی که دشمنی، آنان را به مسیر غیرواقعی رسانده است و بهترین مردم در مورد من مردم متعادل و میانه‌رو هستند پس با آنان باشید». تحجر و دگماتیسم و تحمل نکردن دیگران از آثار شوم خروج از جاده حقیقت و طریق شریعت است.

*تعهد و مسئولیت‌شناسی

مردانی که عبادت خالصانه، آنان را از هر آنچه غیر خدا است آزاد کرده است، عناصری «بیدار» و «آگاه» و «مسئولیت‌شناس» شناخته می‌شوند. عبادت و نیایشی ارزشمند و واقعی خواهد بود که به جای خمود و خاموشی به آدمی حالت قیام و جنبش دهد و حرکت و پویایی را به دنبال داشته باشد، نه توقف و ایستایی را.

خداوند در «سوره زمر» فرموده است: «آنان که در دل شب برخاسته در حالی که سجده و قیام دارند و از آخرت پروا داشته و به رحمت حق امید دارند، یکسان هستند؟ بگو آیا آنان که (این حقایق را) می‌دانند با آنان که نمی‌دانند یکسان و برابرند؟ فقط اندیشمندان و خردمندان متذکر می‌شوند.» (زمر/9) با اینکه از حالات نماز، اول «قیام» و بعد «سجده» است اما در این آیه شریفه مشاهده می‌کنیم که اول «سجده» بعد «قیام» آمده است. شاید نکته آن همین باشد که باید از سجده که اوج بندگی و زیباترین حالت ارتباط بنده با خدا است به حالت قیام و جنبش درآمد و از سجده حق و سفر و «سیر معنوی الی الحق» به تعبیر اهل عرفان سوغات تعهد و شناخت جامعه و «سیر الی الخلق» را به همراه آورد.

در نهضت کربلا «عبادت» و «سلوک»، در حضرت اباعبدالله(ع) و یاران او و «تعهد» و «حماسه» کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و پیوند زیبایی بین «عرفان» و «حماسه» برقرار شده است. خود سالار شهیدان(ع) اهداف ماندگار و آموزنده ارزش قیام و نهضت عاشورا را چنین در زبان دعا تشریح کرده است: «خداوندا تو می‌دانی که حرکت و عمل ما تلاش برای کسب قدرت و ثروت نیست، بلکه می‌خواهیم نشانه‌های دینی را مشاهده کرده و در سرزمین‌های تو اصلاح برقرار کنیم و بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش قرار گرفته و به واجبات و سنن و احکام تو عمل شود. این بندگی جامع خداوند است».

2- حقیقت سعادت

در مسیر مدینه تا کربلا افرادی به امام حسین(ع) ملحق شده و افرادی نیز با وجود دعوت رسمی آن حضرت از راه بازماندند. بدون شک و با دلایل فراوانی که در دست است آنان‌که جزو اصحاب آن حضرت شدند و در رکاب او به شهادت رسیدند از اوج سعادت و کرامت برخوردار شدند زیرا امام حسین(ع) شب عاشورا با کنار زدن پرده‌ها و حجاب‌ها مقام آنان را به آنها نشان داد.

نکته‌ای که از نظر تربیتی و اخلاقی بسیار قابل توجه و آموزنده است و توجه ما به آن ضروری است، این است که در دستورات دینی ما آمده به هیچ انسانی به چشم حقارت نگاه نکنید. زیرا همان انسانی که در نگاه شما کوچک است شاید از اولیای بزرگ الهی باشد.

داستان کربلا و اصحاب امام حسین(ع) از این منظر نیز آموزنده است. در میان اصحاب خاص سالار شهیدان(ع) فردی را به نام «جَون» می‌بینیم که غلام سیاهی بوده است سرگذشت او به طور خلاصه این است که غلام ابوذر غفاری بود و تا هنگام شهادت ابوذر در سال 31 هجری در سرزمین ربذه در کنار او بوده است. پس از آن به مدینه باز می‌گردد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) بوده است و پس از او در خدمت امام حسن(ع) و پس از او در خدمت امام حسین(ع) تا هنگاهی که آن حضرت به کربلا می‌آیند، همراه ایشان بوده است.

امام(ع) به او می‌فرمایند: تو در جست‌وجوی آسایش دنبال ما بوده‌ای پس خویش را در راه ما گرفتار مکن. جَون خود را روی پاهای حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد: «ای پسر پیامبر در خوشی‌ها در خدمتتان بودم حال در گرفتاری رهایتان کنم؟» سپس افزود حسبم ناچیز و چهره‌ام سیاه است پس بهشت را بر من ارزانی دار تا بویم خوش و حسبم شریف و سیمایم سفید شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا این خون با خون شما بیامیزد.

پس از این گفتار، امام(ع) به وی اجازه داد و او شادمان به سوی میدان شتافت و رجزخوانی کرد و رزمید و به شهادت رسید. امام(ع) بر بالین او حاضر شد و در حق او چنین به درگاه خداوند دعا کرد: «خدایا چهره او را سفید گردان و بوی او را خوش و او را با ابرار و نیکان محشور کن و بین او و محمد و آل محمد در بهشت آشنایی برقرار ساز».

بر صورت خون گرفته عشق

زیباست جلای آن دو لبخند

لبخند حسین و خنده جَون

عالم به فدای آن دو لبخند

بس کشته که غرق خون فتاده

در کرب و بلای آن دو لبخند

جاری است تبسم خداوند

در آینه‌های آن دو لبخند

سهل است هزار بار مردن

هر دم به ازای آن دو لبخند

از قدرت این جهان برون است

تعیین بهای آن دو لبخند

در حالی جَون به این سعادت کبری و عظیم نائل می‌شود که بسیاری از مدعیان بزرگی و شهرت و خرد در تردیدند و عملاً به کاروان عشق و استقامت و بی‌بدیل او ملحق نشده و باز مانده‌اند.

3- عاشورا و اصلاح و پالایش اجتماعی

بی‌تردید در بعد اجتماعی و سیاسی، حرکت امام حسین(ع) برای تغییر وضع اجتماعی و سیاسی و برخورد با نهاد قدرت و حکومت اموی شکل گرفته است که تعبیرات خود امام(ع) گویای همین واقعیت است. تعبیر «اصلاح» و «امر به معروف و نهی از منکر» و «برگرداندن جامعه به سیره و روش پیامبر(ع) و امیرالمؤمنین علی(ع)» در سخنان امام(ع) شاهد این مدعا است.

در این بخش از نوشتار، به مسأله «امر به معروف و نهی از منکر» از نظر تاریخی نگاهی اجمالی خواهیم انداخت و آنچه پیش زمینه‌های قیام عاشورا و باعث شد تا اسلام برای بقای خود بهای سنگینی مانند وجود مقدس امام حسین(ع) را بپردازد از نقطه نظر قرآنی بررسی خواهیم کرد:

الف- تکلیف عام و خاص

هر ملت هدفمند و طالب ایده‌های متعالی و نیز مکتب دینی، ولو آنکه صددرصد حق باشد که ما درباره اسلام چنین واقعیتی را پذیرفته‌ایم، در برابر آسیب‌ها و آفت‌هایی که دین و تفکر دینی را تهدید می‌کند مسئول است. پس هر ملتی دو مسئولیت دارد؛ یک سلسله مسئولیت‌ها و «تکالیف ثابت» مانند اعمال فردی نماز، روزه، و ... و یک سلسله وظایف و «تکالیف زمانی» که اگر در برابر آن غافل و بی‌مسئولیت شود برای جبران آن باید بهای سنگینی بپردازد و متأسفانه در اثر غفلت بخشی از امت اسلام در صدر اول چنین امری پیش آمد.

به طور کلی می‌توان گفت، آسیب‌های جدی که پس از رحلت رسول خدا(ص) پیش آمد و کم و بیش می‌تواند در هر دوره‌ای رخ دهد و عبرت‌آموز باشد و برای هر دینی امکان داشته است عبارتند از:

1- تبدیل 2- تعطیل 3- تحریف 4- کتمان

منظور از «تبدیل»، تبدیل آن واقعیتی بود که در غدیر خم به دست رسول خدا(ص) رخ داد که رسماً از سوی خداوند، علی ابن ابیطالب(ع) را به خلافت و جانشینی خود معرفی کرد و این تبدیل غدیر به پدیده‌های دیگر، پایه بسیاری از حوادث تلخ و خونبار شد.

«تعطیل» یعنی تعطیل رسمی نقل، کتابت و نشر احادیث پیامبر(ص) و به دنبال آن مرجعیت علمی اهل بیت او(ع).
نکته‌ای بسیار تأسف برانگیز از قول علامه طباطبایی رضوان الله علیه که در تفسیر المیزان و برخی از نوشته‌های دیگر خود یادآوری کرده‌اند، نقل می‌کنیم که بسیار عبرت‌آموز و تأسف برانگیز است و نشان می‌دهد اگر امتی به وظیفه تاریخی خود عمل نکرد، عاقبت کار چه می‌شود.

مرحوم علامه می‌فرماید در طول 10 سال امامت امام حسین(ع) مردم مسلمان بیش از دو مسأله فقهی از ایشان نپرسیده‌اند زیرا در ابواب فقه شیعه با همه طول و عرضی که دارد بیش از دو حدیث فقهی از امام حسین(ع) نقل نشده است و همین وضعیت درباره امام حسن مجتبی(ع) نیز آمده است یعنی در طول 20 سال امامت دو امام بر حق شاید کمتر از 10 حدیث فقهی از آنان نقل شده باشد. اما در مقابل دروغگویانی مانند ابوهریره و سمره ابن جندب‌ها عرصه‌دار علم و فرهنگ شدند و هزاران حدیث دروغ از قول رسول خدا(ص) نقل کردند و به خورد توده مردم ناآگاه مسلمان دادند.

منظور از «تحریف» نیز روشن شد که در حکومت امویان هزاران حدیث جعل و نشر شد و آنچه در باب فضایل اهل بیت(ع) بود، کوشش شد از بین برود.

و «کتمان» که عده‌ای می‌دانستند واقعیت چیست اما دنیاطلبی و عافیت‌جویی آنان اجازه نمی‌داد که اعتراف کنند و «وظیفه زمانی» خویش را عمل نمایند.

ب: کدام معروف و کدام منکر؟

برخی از مسلمانان دانسته یا ندانسته «امر به معروف و نهی از منکر» را به سمت و سوی خاصی می‌برند. گاهی در کنار آنان معروف‌های کلانی ترک می‌شود و منکرهای بس هولناک و بنیان‌برافکن انجام می‌گیرد اما آنها دیده نمی‌شود ولی مرتب به برخی ناهنجاری‌های اجتماعی که آنها هم باید مورد توجه قرار گیرد و علاج شوند اشاره و با تبلیغات بسیاری، سرمایه‌گذاری شده و مطرح می‌شوند و نیز به جای ریشه‌یابی علل مسائل، فقط به معلولات پرداخته می‌شود.

در کشوری که محرم و عاشورا دارد، کشوری که امام حسین(ع) دارد انتظار نمی‌رود که حق بیت‌المال و حق مردم پایمال شود چرا که بنابر آنچه در حدیث شریف آمده است در صبح عاشورا آن حضرت یکی از اصحاب خود را مأمور کرد به همه خیمه‌ها برود و به یاران او اعلام کند هرکس از نظر مالی به کسی مدیون است حق ندارد از طرف من (حسین) به میدان برود، مگر اینکه دین خود را بپردازد یا به گونه دیگری ذمه خود را بری نماید.

برخی برای مقاصد خاصی همیشه افکار جامعه را از مسائل اهم باز داشته و آنها را به سوی مسائل دسته دوم و سوم سوق می‌دهند و خود این کار، نوعی بدعت گمراه‌کننده سیاسی و اجتماعی است. نکته آموزنده‌ای از تاریخ عاشورا یادآوری می‌کنیم.

در مسیر مکه و عراق سالار شهیدان با فردی به نام عبیدالله ابن حر جعفی برخورد می‌کند، امام(ع) رسماً او را دعوت به همکاری و یاری خود می‌کند اما چون سعادت او را یار نمی‌شود از پذیرش دعوت امام(ع) امتناع کند و می‌گوید این شمشیر و اسبم را در اختیار شما می‌گذارم. امام(ع) در پاسخ او می‌فرمایند حال از بذل جان دریغ می‌کنی ما به شمشیر و اسب تو نیز نیازی نداریم. سپس امام(ع) بلافاصله این آیه قرآن را می‌خواند: «من گمراه کنندگان را بازوی خود قرار نمی‌دهم». مرحوم آیتی در جایی فرموده‌اند امام(ع) با تلاوت این آیه می‌خواستند به عبیدالله بن حر جعفی بفرمایند تو داری افکار را به سوی دیگری سوق می‌دهی در حالی که اسلام نیازمند خون است تو می‌گویی شمشیر و اسبم را تقدیم می‌کنم. پس تو جزو گمراه کنندگان هستی. این یک قاعده کلی است کسانی که در باب معروف‌ها و منکرها مسائل اهم و درجه یک و کلیدی را رها کرده و به مسائل دست چندم می‌پردازند اینها نیز مانند ابن حرّ جزو گمراه کنندگان افکار عمومی هستند.

ج: امر به معروف یا ولایت مردم

در اسلام، مردم نیز از نوعی ولایت و اعمال ولایت برخوردارند و اینگونه نیست که همیشه ولایت یکسویه و از سوی حاکمیت مطرح باشد. واقعیت این است که از آیات و روایات متعدد استفاده می‌شود که مردم نیز در برابر حاکمیت از حقوقی مسلم برخوردارند و نیز یکی از بزرگترین حقوق آنان، حق امر به معروف و نهی از منکر است و این نوعی اعمال ولایت از سوی مردم است. از این آیه شریفه استفاده می‌شود که مردم در باب امر به معروف و نهی از منکر از نوعی ولایت بر همه و یکدیگر و حتی بر حاکمیت برخوردارند. در مفاد این آیه شریفه دقت کنیم:

«مردان و زنان مؤمن برخی عهده امر برخی دیگرند که امر به معروف و نهی از منکر کرده و نماز را برپا داشته و زکات می‌پردازند و از خدا و پیامبرش اطاعت می‌کنند. اینان هستند که خداوند آنان را مورد رحمت خویش قرارشان داده است. خداوند عزیز و حکیم است.» (توبه/71) جالب است که خداوند در آیه 67 همین «سوره توبه» در معرفی منافقان که آنان امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند فرموده است:

«المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض» ملاحظه می‌فرمایید که درباره منافقان دیگر تعبیر «بعضهم اولیاء بعض» نیامده است فقط می‌فرماید برخی از آنان از برخی دیگرند نه اینکه برخی اولیای برخی دیگر هستند.

از اینجا نتیجه می‌گیریم که در باب امر به معروف بدون محدود کردن قلمرو و بستر آن، مؤمنان بر یکدیگر ولایت متقابل دارند و این امر در مورد رابطه مردم با حاکمیت نیز وجود دارد. زیرا اینجا نیز امر به معروف مردم نسبت به حاکمان و زمامداران قطعاً مشروعیت دارد پس در این عرصه نیز مؤمنان از نوعی ولایت بر حاکمان و زمامداران برخوردارند.

نقدی سازنده است که بتواند حافظ عقلانیت جمعی بوده و حاکمیت و زمامداران را از لغزش‌های عمدی و غیرعمدی بازداشته و از خطر تحجر و مفاسد بی‌محابا باز دارد و این ضروری‌ترین و نقدترین معروف اجتماعی است که می‌توان از قیام امام حسین(ع) و نهضت عاشورا آموخت.

اما اگر هرگونه نقد دلسوزانه و مؤدبانه را با تیر تشویش اذهان عمومی مورد هدف قرار دادیم و چاره راه را سکوت مطلق در مقابل هرگونه حادثه مثبت و منفی دانستیم و نقد داشتن و کوشش برای فعالیت حزبی سالم را ضد ارزش تلقی کردیم باید بدانیم عمق معنا و مفهوم نهضت امام حسین(ع) را درک نکرده‌ایم.

«بیداری و هشیاری» و «مسئولیت‌پذیری» و «دفاع از حق و خون بندگان خدا» و «عینیت بخشی به معارف بلند وحیانی» از پیام‌های همیشگی و ماندگار قیام امام حسین(ع) است. سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا و رحمئ‌الله و برکاته.

با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6058 ، چهارشنبه 29 مهر 1394، صفحه17

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین