پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۵۲
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۹
«سارقان آتش» مجموعه گفت‌وگوهایی است با سارا ماگو، اومبرتواکو، پیترهانتکه، پل آستر، طاهربن جلون و... در باب شعر و رمان که جمانه حداد شاعر و روزنامه‌نگار لبنانی به سفارش مجله«النهار» انجام داده، احسان موسوی خلخالی آن را به فارسی برگردانده و توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
شعارسال: احسان موسوی خلخالی متولد 1360 تهران است و پیش از این آثاری از نصرحامد ابوزید چون «چنین گفت ابن عربی» و «رویکرد عقلانی در تفسیر قرآن» را ترجمه و توسط انتشارات نیلوفر منتشر کرده که به چاپ دوم رسیده‌اند و در روزهای آینده هم کار جدیدی از ابوزید با ترجمه او به بازار می‌آید...

*آقای موسوی این روزها چه کاری در دست چاپ یا ترجمه دارید؟

کار جدیدی از نصر حامد ابوزید مجوز انتشار گرفته که به نام «متن، قدرت، حقیقت» منتشر می‌شود. یکی، دو کار دیگر هم در حوزه ادبیات در دست چاپ دارم. اما کتابی که الان مشغول ترجمه آن هستم، اثری است به نام «فلسفه الفکرالدینی» که یک نوع کار تحقیقی- تطبیقی است، بین الهیات مسیحی و کلام اسلامی که به سفارش انتشارات حکمت ترجمه آن را شروع کرده‌ام. ترجمه فارسی عنوان کتاب «فلسفه‌اندیشه دینی» خواهد بود. البته این کتاب خودش از زبان فرانسوی ترجمه شده و عنوان فرانسوی‌اش چیزی شبیه این است: «پیش‌درآمدی بر کلام اسلامی». علاوه بر این رمانی به نام «کمیته» از سون الله‌ابراهیم نویسنده مصری دارم که طی چند روز آینده توسط نشر رامی منتشر می‌شود. رمان معروف دیگری در حوزه ادبیات مقاومت فلسطین در دست ترجمه دارم به نام «وقایع غریب غیب شدن سعید خوش بدبین» از نویسنده فلسطینی امیل حبیبی.

*گویا به نصر حامد ابوزید خیلی علاقه دارید، دو عنوان کتاب از او ترجمه و منتشر کردید، حالا هم کتاب دیگرش را در دست ترجمه دارید.

شاید بخشی از قصه همین باشد. شاید هم وی به این دلیل برای ما اهمیت دارد که آن صداهایی که در جهان عرب هست، دغدغه‌های مشترکی که از یک جنس داریم و دین مشترک و زبان دینی مشترکی که با او داریم، سبب می‌شود توجه ویژه‌ای به آثار امثال حامد ابوزید داشته باشیم و آنچه برای من مهم و جذاب است، طرح و بیان آن صداهایی است که در جهان عرب وجود دارد. این منحصر به حامد ابوزید هم نمی‌شود. کارهای دیگری هم ترجمه کردم که کم و بیش برخی به بازار آمده و برخی هم هنوز منتشر نشده‌اند.

*شما که حوزه اصلی پژوهشی‌تان ‌اندیشه‌های دینی است، چطور شد که در حوزه ادبیات آثاری مثل «سارقان آتش» را ترجمه و منتشر کرده‌اید؟

حقیقت این است که من در هر دو حوزه کار می‌کنم یعنی هم به حوزه ادبیات علاقه‌مندم هم به حوزه‌ اندیشه‌های دینی و اسلامی. همیشه هم به صورت یک در میان کتاب‌هایی در این دو حوزه ترجمه کرده‌ام. نخستین کار من در واقع ترجمه یک رمان بود که البته منتشر نشده است. رمانی بود از نویسنده‌ای لبنانی به نام الیاس خوری که فعلاً بلاتکلیف مانده است. به هر حال این طور نیست که فقط در حوزه‌اندیشه اسلامی کار کرده باشم بلکه در حوزه ادبیات بویژه ادبیات جهان عرب نیز فعالیت دارم. البته روند چاپ و انتشار این آثار خلاف آن چیزی شده که برنامه‌ریزی کرده بودم.

*چه شناختی از جمانه حداد لبنانی داشته و دارید که «سارقان آتش» را از او ترجمه کرده‌اید؟ گویا خانم جمانه حداد به چند زبان بین‌المللی تسلط دارد و همه گفت‌وگوها را به زبان اصلی نویسندگان و شاعران انجام داده است.

درست است. جمانه حداد یک روزنامه‌نگار لیبرال به معنای مستقل و آزادیخواه است که گاهی تا حدی هم رادیکال می‌شود. ایشان در درجه اول شاعر است و شعرهای مهمی دارد و به چند زبان هم شعر می‌گوید، چون به چند زبان تسلط دارد. این گفت‌وگوها را هم به سفارش روزنامه لبنانی «النهار» انجام داده است. جمانه حداد، سردبیر یک مجله ادبی است به نام «الجسد» که به شکلی در حوزه زنان منتشر می‌شود.

*چه چیزی در این گفت‌وگوها بوده که این کتاب را برای شما جذاب کرده است؟

در این مجموعه دو، سه گفت‌وگوی دیگر هم بود که هنگام اخذ مجوز از کتاب حذف شد. دو تا از آن مصاحبه‌ها در یکی از مجلات فرهنگی- ادبی داخل کشور منتشر شده بود. آشنایی اولیه من با این مصاحبه‌ها از طریق مجله «النهار» بود. بعدها دیدم که مجموعه این مصاحبه‌ها در قالب کتاب منتشر شده که اقدام به ترجمه آنها کردم. این سه مصاحبه یکی با ماریو بارگاس یوسا بود، یکی با پائولو کوئیلو بود که بسیار چالشی انجام گرفته و تا حدودی با بقیه مصاحبه‌ها فرق داشت.

سومین گفت‌وگو که در سایت‌های اینترنتی منتشر شده و در مجلات داخلی نیامده گفت‌وگو با خانم الفریده یلینگ برنده جایزه نوبل ادبیات 2004 بوده است، دلیل آن را هم نمی‌دانم که چرا به این سه مصاحبه اجازه چاپ ندادند.

*در مورد جذابیت این کتاب می‌گفتید و علت جذابیت آن.

جمانه حداد در مقام یک شاعر و نویسنده به سراغ شاعران و نویسندگان مشهور جهان رفت نه به عنوان یک روزنامه‌نگار که برای رفع تکلیف و باری به هر جهت که می‌خواهد به طرح سؤالاتی کلی بسنده کند. چون خودش هم در روند تأمل و اندیشه پابه‌پای مصاحبه شوندگان پیش می‌آید. گاهی هم مطالبی را طرح می‌کند که تأمل برانگیز است. در بین این گفت‌وگوها شخصاً گفت‌وگو با ماریو بارگاس یوسا را بیشتر از بقیه دوست داشتم ولی بعد از آن گفت‌وگو با امبرتو اکو هم بسیار خواندنی است. چون اکو هم شخصیت خاصی است هم فردی آکادمیک و جدی است. هم در حوزه ادبیات آثارش خیلی مطرح بوده است.

*جمانه حداد با چه رویکردی به سراغ این گروه از اهل قلم رفت و در انتخاب این عده چه معیاری داشت؟

خودش می‌گوید همیشه کار فرهنگی برای من به معنای ساختن بیشترین پنجره‌های ممکن به روی همگان بود. به روی دور و نزدیک، به روی بومی و بیگانه، به روی عربی و غربی، به روی لبنانی و جهانی. در این راستا، گفت‌وگو‌ها، داستان فرهنگ‌ها هم هست و داستان کشورها و تمدن‌ها و ملت‌ها خلاصه شده در یک فرد و سلامی دوباره است به هیجان خواندن، یکی از لذتبخش‌ترین عادت‌هایی که ممکن است یک انسان داشته باشد. اما برای آنکه کاملاً صادق باشم باید اعتراف کنم علاوه بر اصل «گفت‌وگوی فرهنگی شرق و غرب»، این گفت‌وگوها هدف اصلی دیگری دارد که خودخواهانه‌تر از ایده برقراری ارتباط است، ایده‌ای که روز به روز بر اهمیتش افزوده می‌شود و آن همانا شور و شوق شخصی به ادبیات این نویسندگان و کنجکاوی‌ام درباره‌شان و تمایلم به شناخت بیشترشان است. دوست داشتم پوست‌شان را بکنم تا بدانم درون‌شان چه خبر است. رمزگشایی کنم و نقاب از چهره‌شان برگیرم، همیشه نقابی هست، چه ضخیم، چه نازک، این همه شاید در نهایت چیزی جز آزمایش نبود، تا بفهمم آیا این انسان در سطح آن ادیبی است که مرا مسحور خود ساخته بود یا نه؟ می‌خواستم ایده مشهور جدایی نویسنده از اثرش را که هیچ‌وقت نتوانستم باور کنم زیر سؤال ببرم.

*کتاب «رویکرد عقلانی به تفسیر قرآن» بیشتر به جریان کلامی معتزله می‌پردازد. درباره معتزله به زبان فارسی نه منابع کافی هست نه شناخت کافی.

این کتاب پایان‌نامه کارشناسی ارشد حامد ابوزید است و همین خودش خیلی مهم است که پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره از چه ارزش و اهمیتی برخوردار است. آن هم دانشگاهی که در سطح جهانی شاید چندان جایگاهی نداشته باشد آن وقت رساله‌های دانشجویانش از یک چنین سطح علمی برخوردار هستند و این نکته آموزنده‌ای برای نهادهای آموزش عالی ماست ولی جدا از این موضوع، جهان عرب شاید خیلی زودتر از مابه جریان معتزله توجه کرد. معتزله قرن‌ها به حاشیه رانده شده بود و نادیده گرفته می‌شد. البته اخیراً توجه به معتزله در ایران هم شروع شده کسانی مانند دکتر حسن انصاری در فضای مجازی مطالب و مقالاتی در شناخت معتزله نوشته و منتشر کرده‌اند. پایان‌نامه‌های متعددی در دانشگاه‌های ایران مانند دانشگاه‌ مفید قم نوشته شده است. فکر می‌کنم دو، سه عنوان کتاب هم در زبان فارسی به بازار آمده است.

*ابوزید معتقد است اشتباه بزرگ برخی از حاکمان مسلمان، تلاش برای حذف اندیشه‌های اعتزالی به کمک قدرت سیاسی بوده است. در این مورد می‌توانید توضیح بیشتری بدهید؟

به هرحال مسأله «محنه» را خیلی از روشنفکران از جمله محمدعابد جابری و دیگران مثل محمد ارغون‌گوشزد کرده‌اند. بحث حادث بودن یا قدیم بودن قرآن را معتزله مطرح ‌کردند و باعث شدند افراد زیادی در برابر آن واکنش جدی نشان بدهند و کسانی که واکنش‌ها را در برابر معتزله (حکومت وقت) را داشتند به دادگاه‌هایی (شبیه ‌انگیزاسیون در غرب) بکشانند وهمه را مجبور کنند به اعتراف در مورد
حادث بودن قرآن.

این‌ها سبب شد شخصیت مهمی در جهان اسلام مثل احمدبن حنبل که حدیث‌گرا بود و ذهن جامعی داشت در چنین شرایطی محبوبیت زیادی کسب کند و مظلوم واقع شود به خاطر مقاومتی که نشان داد در برابر پذیرش نظریه حادث بودن قرآن و آن را قدیم بداند، این مسائل باعث شد که آن فضای عاطفی تقویت بشود به نفع جنبش‌های حدیث‌گرا و علیه معتزله که بعداً وقتی فضای سیاسی عوض شد، حکومت‌ها در پی آن برآیند که اهل حدیث را یعنی همان افراد را جذب کنند و معتزله را کنار بزنند.

معتزله‌ای که نمایندگان نواندیشی در جهان اسلام شناخته می‌شدند تلاش می‌کردند به مسائل جدیدی که ناشی از فاصله زمانی میان زمان نزول وحی با واقعیت‌های روز می‌شد پاسخ دهند و در این راستا، معتزله پیشگام بررسی رابطه گفتارالهی با گفتمان انسانی در اندیشه اسلامی و در شرایط متغیر تاریخی بودند. به این ترتیب عقل را اساس نقل می‌دانستند و به عقلانی‌سازی وحی پرداختند، کاری که تحققش در اروپا تا قرن هجدهم طول کشید. ابوزید در این کتاب به شکل‌گیری اندیشه اعتزالی می‌پردازد و تلاش می‌کند آن را در شرایط خاص جامعه اسلامی اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری توضیح بدهد تا مخاطب کتاب بتواند رابطه، حقایق تاریخی و ابعاد گوناگون اندیشه اعتزالی را بهتر درک کند.

با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6041 ، پنج شنبه 9 مهر 1394، صفحه 7

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین