شعار سال: در زیارات و کلماتی که از ائمه علیهمالسّلام راجع به اباالفضل العبّاس رسیده است، روی دو جمله تأکید شده است: یکی بصیرت، یکی وفا.
بصیرت اباالفضل العبّاس
کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در
روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات
دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان می دهیم؛
چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا
شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما! نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به
سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و
مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. می دانید که آنها چهار برادر از یک مادر
بودند:اباالفضل العبّاس
-برادر بزرگتر- جعفر، عبدالله و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای
حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران
برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که
در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس
هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. البته
نقل معروفی در همه دهان ها است که امام حسین علیهالسّلامحضرتاباالفضلرا برای
آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقل های معتبر -مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابنطاووس-
دیدم، اندکی با این نقل تفاوت دارد. که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر میکند. در
این کتاب های معتبر اینطور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این
بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام
حسین واباالفضلبا هم
به طلب آب رفتند.اباالفضلتنها
نرفت؛ خود امام حسین هم بااباالفضلحرکت
کرد و به طرف همان شریعه فرات -شعبهای از نهر فرات که در منطقه بود- رفتند، بلکه
بتوانند آبی بیاورند. این دو برادر شجاع و قویپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ
جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگی است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت
جزو نامآوران بینظیر است. دیگری هم برادر جوان سیوچند سالهاشاباالفضلالعبّاس
است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناختهاند. این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهی
پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را میشکافند. برای اینکه خودشان را به
آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. در اثنای این جنگِ سخت است که ناگهان
امام حسین احساس میکند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است. در همین حیص
و بیص است کهاباالفضلبه آب
نزدیکتر شده و خودش را به لب آب میرساند. آنطور که نقل میکنند، او مشک آب را پر
میکند که برای خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب هم
به لب های تشنه خودش برساند؛ اما او در اینجا وفاداری خویش را نشان داد.اباالفضلالعبّاس
وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فَذَکِّر عطش الحسین»؛ به یاد لب های تشنه امام حسین، شاید
به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک علیاصغر افتاد و
دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روی آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است
که آن حوادث رخ میدهد و امام حسین علیهالسّلام ناگهان صدای برادر را می شنود که
از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت جهان امروز، تاریخ 1 اردیبهشت 97، کد مطلب: 792082: www.jahannews.com
ن.ف83