شعار سال: شاید بتوانیم دکتر علی شریعتی را یکی از تأثیرگذاران مهم جامعه ایرانی، بویژه روی قشر تحصیلکرده پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن بدانیم؛ بهگونهای که عطش خاصی برای مطالعه آثار او یا گوش سپردن به سخنانش در حسینیه ارشاد در میان جوانان وجود داشت و به این واسطه بخش بزرگی از جامعه ایرانی تحت تأثیر مباحث شریعتی قرار گرفت؛ به همین میزان با توجه به نگرش ویژهای که ایشان نسبت به «تاریخ» داشتند نوع خاصی از تاریخ نگری مورد توجه قرار گرفت که علاقه مندان بسیاری یافت و از سویی دیگر بویژه در دهه اخیر منتقدان بسیاری؛ شریعتی را یک «مورخ» دانستند که «مدخل اصلی ورود او به اسلام، تاریخ بود» و از سویی دیگر برخی نیز «تاریخ در معنای علمی آن را» پاشنه آشیل مباحث اسلام شناختی شریعتی دانستند که نیاز به نقد جدی دارد. در ادامه برخی نظرات موافقان و مخالفان تاریخ نگری دکتر علی شریعتی را میخوانیم.
تاریخ نگاری که تاریخ ساز شد
مصطفی ایزدی - روزنامه نگار نویسنده و فعال سیاسی
هشتاد و پنج سال پیش، در یک روستای کویری پای بر جهان گذاشت و به آدمیان پیوست و ۴۴ سال بعد در دیار غربت، دنیای خاکی را وا گذاشت و از بند زندگی، رست. همه این ۴۴ سال، در مقایسه با درازای زمان، لحظهای بیش نبود اما لحظهای ماندگار. همه آنان که روزی میآیند و روزی میروند، فقط یک لحظه در زمین خاکی زیست میکنند. اگر در این لحظه کارهای اثرگذار و سودمند انجام دادند که برای همیشه زنده هستند و جامعه بالندگی خود را مرهون آنان میدانند.
در تاریخ معاصر ایران، پس چهار دهه همچنان نام و یاد دکترعلی شریعتی در فضای سیاسی و فرهنگی کشورمان حضور شایسته دارد. زندگی پر بار و بسیار سودمند زنده یاد شریعتی و آثاری که از خود برجای گذاشت، در تاریخ معاصرایران، چنان است که هرچه از دوران زندگی او بگذرد، جلوه جدیدی میدهد و دانشمندان و پژوهشگران، ستاره کشف نشدهای را در سپهراندیشه او شناسایی میکنند.
آنگونه که ما آسمان را میشناسیم، ظاهراً نمیتوانیم به انتهای آن برسیم و شاید هزاران منجم و ستارهشناس برجسته در این فضای لایتناهی کاوش میکنند تا به نقطهای برسند، در حوزه انسانی نیز چنین است. دانشمندان و اندیشمندان بسیاری هستند که کارشان بررسی و کنکاش در زندگی و آثار بزرگان پیش از خود است تا بهنظر و برداشت جدیدی از آنها دست یابند و ستارهای کشف کنند. علیالظاهر این کنکاشها و ستارهشناسیها در آسمان پرستاره اندیشهورزان پیشین، پایانی ندارد. مثلاً در تاریخ ادبیات و اندیشه ایران، انسان بزرگی به نام جلالالدین محمد بلخی یا مولوی زندگی کرده و آثار ارزشمندی از خود برجای گذاشته که در طول هفتصد و پنجاه سال بعد از مرگش، همچنان مورد توجه پژوهشگران قرار دارد و درباره افکار او قلم میزنند. چون میدانند بازهم میتوانند به برداشتهای جدیدی از آثار او برسند و با این برداشتها برای بهبود زندگی نسلهای امروز و فردا نظریههای جدیدی ارائه نمایند. بهنظر شما زمانی فرا میرسد که دیگر در آثار مولوی بررسی و کاوشی صورت نگیرد؟ حافظ، سعدی، فردوسی، ابنسینا، رازی، فارابی و... همین گونهاند.
اگر قرار بود در رابطه با زندگی و آثار فکری این بزرگان، دیگر بررسیای صورت نگیرد و کتابی نوشته نشود، همان پانصد ششصد سال پیش این کار متوقف میشد، اما میبینیم که هر روز نظریه یا نوشته جدیدی به دنیای اندیشه عرضه میگردد. دکتر شریعتی و آثار او نیز چنین است. نمیخواهم مقایسه جامعی بین زندگی و اندیشههای این بزرگوار و زندگی و اندیشههای آن بزرگان انجام دهم، اما وجه مشترک شریعتی وسرآمدان اندیشه عصر فرهنگسازی ایرانیان، همین پایانناپذیری است. بیش از چهل سال است که مخالفان دیدگاههای شریعتی بسیار تلاش کردند که او را از فصل اندیشهورزی تاریخ معاصر ایران حذف کنند، اما هرچه بیشتر کوشیدند کمتر نتیجه گرفتند. مخالفان او نیز میدانستند که این بزرگمرد دانش و اندیشه و سیاست و مبارزه، زنده و ماندگار است. لذا پای در میدان مبارزه با اندیشهها و افکار او گذاشتند و به بهانههای گوناگون، قصد تخریب چهره این مرد تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران و بویژه در تاریخ انقلاب اسلامی را کردند. چهار دهه ازعصر جمهوری اسلامی ایران گذشت که سرشار از خوبیها و ناملایمات بود، اما در تمام این مدت، هرسال بهیاد شریعتی و برای عرضه برداشتهای جدید از زوایای فکری او همایشها و گردهمایی تشکیل شد.
دکتر علی شریعتی کمی بیشتراز یک چهارم قرن فکر کرد و قلم زد، سخنرانی نمود، شور آفرید ورنج کشید، با اطمینان میتوان پیشبینی کرد که تا قرنهای متوالی از ماندگاران عرضه معرفت و اندیشگی تاریخ ایران اسلامی خواهد بود و صد البته که مخالفان حضور فکری او در دل و ذهن جوانان چارهای جز تسلیم شدن به قوانین هستی و معیارهای پذیرفته شده تاریخ فرهنگ جوامع ندارند.
به یقین هر آنچه را دکتر شریعتی در طول زندگی خود گفته و نوشته است، با وجود ارادتی که بسیاری از اندیشهورزان، سیاستمداران و دلسوزان روزگار به او دارند، قابل نقد میدانند و البته از نقد اندیشهها و نظرات او غفلت نکردهاند. بدیهی است یکی از زمینههای ماندگاری هر اندیشه بشری، به چالش کشیدن آن است. خود شریعتی نیز از افراد روشنفکر و متواضعی بود که نه تنها از نقد آثارش استقبال میکرد، بلکه سفارش همیشگیاش این بود که دیگران به اصلاح نظرات اوهمت کنند. انتقاد سازنده به دکتر و نقد آثار او همیشه مورد انتظار منتقدان سلیمالنفس و دوستداران دلسوز وی بوده است.
روزی از دوران جوانی و در پی انتشار نامه مشترک استاد مطهری و مهندس بازرگان پیرامون آثار دکتر شریعتی، خدمت استاد مطهری رسیدم که از چرایی انتشار این نامه در آن شرایط حساس بپرسم، ایشان پاسخ دادند که من مدت کوتاهی پس از درگذشت دکتربه لندن رفتم در آنجا دوستان دانشجو گفتند که آقای دکتر منتظر شما بود که بیایید و در مورد اصلاح بعضی از نوشتهها با شما مشورت کند، اما چون در زمان حیات آن مرحوم نیامدید، نامهای به آقای محمدرضا حکیمی نوشته و از ایشان خواسته که با همکاری آقای جعفری نسبت به برطرف کردن اشکالات احتمالی آثار منتشر شدهاش اقدام کنند. منظورشهید مطهری این بود که دکتر شریعتی فرد آزاداندیشی بود و روی دیدگاههای خود سماجت نمیکرد.
تلاشهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نزدیک به 25 ساله دکتر شریعتی در زمینههای جامعه شناسی، مردم شناسی، اسلام شناسی، تاریخی، هنر، معرفی اسوهها و الگوهای دینی، امروز که نزدیک به نیم قرن از ارائه آنها میگذرد، همچنان در میان جوانان ایران و سایر کشورهای اسلامی طرفدار دارد و در محافل روشنفکری به بحث گذاشته میشود. نگاهی به کتابهای به یادگار مانده از او، نشان میدهد که او در موضوعات گوناگون، کارهای پژوهشی بسیارانجام داده و آثار قلمی درخور توجهی را در اختیار نسلهای متوالی قرار داده است. موضوعاتی چون اسلام شناسی و روش شناخت این دین رهاییبخش، تاریخ تمدن و بازشناسی زوایای کمتر شناخته شده تمدن بشری، ارزش و اهمیت مذهب برای انسانها و چرایی و چگونگی سوءاستفاده از مذهب علیه مذاهب انسانساز، مذهب شیعه آنگونه که امام علی(ع) و فرزندان و پیروان راستین آن حضرت میخواستند و میخواهند و مقایسه آن با تشیعی که دربار پادشاهان صفوی مبلغ آن بودند، معرفی مناسب و قابل پیروی اسوههای حق و حقیقت چون محمد(ص) علی(ع)، فاطمه(س)، مهدی(عج)، ابراهیم نبی(ع)، زینب(س)، ابوذر و سلمان (رض) و چهرههای شاخص دیگر که پیروی از آنان در انگیزش و خیزشهای ستم سوز زمانه، تأثیر شگرف و بیبدیلی در هم نسلیهای دکتر و در شاگردان و هواداران پر جوش و خروش او بر جای گذاشت.
در مورد بازگشت مسلمانان به خویشتن خویش و به ارزشهای دینی و تاریخی خود و تشویق جوانان به مطالعه زندگی و افکار بزرگانی که مسلمین را به این راه فراخواندهاند، همانند اقبال لاهوری، سیدجمالالدین اسدآبادی و... بازشناسی هویت ایرانی، پیرامون فریضههایی چون حج و نماز و نیایش و خودسازی انقلابی و شب قدر و روشهای معقول تقرب به خدای حامی وپناه مستضعفین روی زمین، در موضوع جهان بینی و ایدئولوژی و انسان اعم از مرد و زن و انسان بیخود، بررسی ویژگیهای قرون جدید و نیز جهتگیری طبقاتی اسلام و شاید دهها موضوع و نظریه دیگر که در قالب مقالات و رسالات کوتاه و بلند و نامهها و دلنوشتهها، تقریر و تألیف واحیاناً تدریس کرده است و فرزندان و بازماندگان و دوستدارانش در کتابهایی به نام گفتوگوهای تنهایی، آثار جوانی، نامهها، آثار گوناگون، دفترهای سبز، پیام جاوید، نوشتههای اساسی، چه باید کرد؟ و... منتشر کردهاند. البته در زمان حیات دکتر، پر آوازهترین کتاب او یعنی کویر، منتشر شد که در برگیرنده گونهای بینظیر از ترشحات قلم وی در چگونگی حالات و روحیات این مرد نکته پرداز و دلنواز عصر ما است.
در ۴ دهه گذشته پیرامون افکار و اندیشههای دکتر علی شریعتی و حتی پیرامون رفتار شخصی آن مرحوم، حرفهای فراوانی توسط اندیشمندان علاقهمند یا منتقد وی گفته و نوشته شده که تا حدودی دکتر را به جوانان معرفی کردهاند. امید است نسل حاضر به مطالعه آثار مکتوب زندهیاد دکتر علی شریعتی، بیش از پیش رغبت نشان دهند تا در تغییر سرنوشت همنوعان خود و رهاندن آنان از گرفتاریهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مشارکت داشته باشند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار --------، کدمطلب: 470841 ، www.iran-newspaper.com
ا.ح75