پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۵۸۴۷
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۳
بنا به نقل کتاب هاى معتبرتاریخى جرقه قیام امام حسین علیه السلام از ۱۵ رجب سال۶۰ هجرى زده شد یعنى روزمرگ معاویه لعنت الله علیه. امام از آن روز با یزید مخالفت کرد و مخالفت کرد تا رسیدبه محرم سال ۶۱ هجرى.اینجا خواست هایم به اتفاقاتى که در ده روز اول محرم درزمین کربلا افتاد، بپردازیم. نُه روز نسبتا آرامى که منجر به روزى خونین شد. روزى که در آن تکلیف ظلم و ظالم براى همیشه معلوم شد.
شعارسال:بنا به نقل کتاب هاى معتبرتاریخى جرقه قیام امام حسین علیه السلام از ۱۵ رجب سال۶۰ هجرى زده شد یعنى روزمرگ معاویه لعنت الله علیه. امام از آن روز با یزید مخالفت کرد و مخالفت کرد تا رسیدبه محرم سال ۶۱ هجرى.اینجا خواست هایم به اتفاقاتى که در ده روز اول محرم درزمین کربلا افتاد، بپردازیم. نُه روز نسبتا آرامى که منجر به روزى خونین شد. روزى که در آن تکلیف ظلم و ظالم براى همیشه معلوم شد.

امام حسین علیه السلام، قبل از رسیدن به سرزمین کربلا، با حرّ بن یزید ریاحى در منطقه ذو حسم ملاقات مى کند. لشکر عبید الله بن زیاد به فرماندهى حرّ مانع از پیشروى امام به سمت کوفه مى شود و ایشان را به سمت کربلاهدایت مى کند. حرّ همراه امام مى ماند. حتى نمازرا هم پشت سر امام می خواند. حرّ مامور بود تابا امام برخورد تند داشته باشد ولى با امام مدارامى کند. اما عبیدالله به حرّ نامه مى نویسد که به امام سخت بگیرد. حرّ هم طبق فرمان راه را برامام حسین علیه السلام و یارانش بست و آ نهارا به سمت منطقه خشک و بى آب و علفى به نام کربلا برد.

وقتى امام حسین علیه السلام وکاروانش به کربلارسیدند، امام سوال کردند: اسم این زمین چیست؟گفتند: کربلا. امام وقتى اسم کربلا را شنیدند،فرمودند: اَللّهمَّ انِّى اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلاءِ و بعدفرمودند: این، موضع کَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنااست. فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمه هاى مااست و این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا مرابه این امور خبر داد. به این ترتیب امام و اصحابش دوم محرم در آن سرزمین فرود آمدند و حرّ بن یزیدریاحى هم با سپاهش مقابل امام خیمه زدند. حر دراین روز ضمن نام هاى به عبید الله بن زیاد، او را از ورودامام باخبر کرد. امام حسین علیه السلام در این روزبه اهل کوفه نامه نوشت و گروهى از بزرگان کوفه رااز آمدن خودشان باخبر کرد. امام نامه را به قیس بنمسهر داد تا به کوفه برود ولى عوامل عبید الله او رادر بین راه شهید کردند. امام وقتى خبر را شندندگریه کردند و فرمودند: خداوندا! براى ما و شیعیان مادر نزد خود قرارگاه والایى قرار ده و ما را با آنان درجایگاهى از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هرکارى توانایى.

عمر بن سعد با لشگرى ۴۰۰۰ نفرى وارد کربلا شد.عمر بن سعد از این روز چانه زنى ها را با امام شروع کرد تا بتواند ایشان را تسلیم به بیعت با یزید کند. دراین روز عمر بن سعد فردى به اسم کثیر بن عبدالله فرستاد تا پیغام او را به امام برساند. امام حسین علیهالسلام در این روز قسمتى از سرزمین کربلا که قبرمطهرشان در آن قرار دارد را از مردم نینوا و غاضریهبه قیمت شصت هزار درهم خریدند و با آ نها شرطکردند که مردم را براى زیارت راهنمایى و زائرین را تاسه روز میهمان کنند.

عبید الله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد ودر سخنران ىاش آ نها را به جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق کرد. به دنبال این سخنرانى ۱۳ هزارنفر در قالب چهار گروه به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن با چهار هزار نفر، یزید بن رکاب کلبى با دوهزار نفر، حصین بن نمى ر با چهار هزار نفر و مضایربن رهینه مازنى با سه هزار نفر به سپاه عمر سعدپیوستند. در این روز عبید الله بن زیاد را ههاى ورودى و خروجى کوفه را بست و شریح قاضى هم به قتلامام حسین علیه السلام فتوا داد.

شبث بن ربعى با هزار سرباز به لشگر عمر سعدپیوست. عبید الله بن زیاد در این روز دستور داد تافردى به نام زجر بن قیس با ۵۰۰نفر سرباز سر راهکربلا بایستد و هر کسى که قصد یارى امام حسینعلیه السلام را داشت، بکشد. اما با توجه به همه محدودیت ها، مردى به نام عامر بن ابى سلامه خودرا به امام رساند.

سپاه عمر سعد دیگر به بیست هزار نفر مى رسید، عبیدالله به او نامه نوشت که من از نظر نیروى نظامى، چه سواره و چه پیاده، تو را تجهیز کردم، حواست باشدکه گزارش کار تو هر روز به من مى رسد. در این روزیک گروه نود نفره از قبیله بنى اسد به دعوت شبانه حبیب بن مظاهر اسدى براى کمک به امام و پیوستنبه سپاه ایشان آماده شده بودند که در این میان فردىعمر سعد را با خبر کرد و او مردى به اسم ازرق را باچهارصد نفر فرستاد تا به این قبیله حمله کند. قبیله بنىاسد با اینکه فاصله زیادى با امام نداشتند، وقتى دیدندتاب مقاومت با آ نها را ندارند، پراکنده شدند و به قبیله خود برگشتند و از ترس حمله دوباره عمر سعداز آن منطقه کوچ کردند.

سپاه عمر بن سعد رسما سپاه امام را محاصره کردندو آب را بر ایشان بستند. عمر سعد عمرو بن حجاج و پانصدسرباز را مامور کرد تا مانع از آب برداشتن امام ویاران ایشان شود. اما حضرت عباس علیه السلام چندبار با شجاعت تمام به سمت فرات رفتند و آب آوردند.

شمر براى حضرت عباس علیه السلام و فرزندان امالبنین امان نامه آورد. شمر از قبیله مادر حضرت عباس و از خویشاوندان ایشان بود. اما حضرت عباسعلیه السلام آن را رد کرد. در این روز حضرت عباسعلیه السلام با ۲۸ نفر به طرف رود فرات رفت و بعد ازدرگیرى با ماموران عمر سعد، براى خیمه گاه آب آورد.در این روز امام حسین علیه السلام فردى به نام عمروبن قرظه را به طرف عمرو سعد فرستاد تا شب با هم ملاقاتى داشته باشند. شب که شد امام حسین علیهالسلام و عمر بن سعد هر کدام با ۲۰ نفر در محل قرار حاضر شدند. امام در این ملاقات سعى کرد تا بارا ه هاى مختلف عمرو سعد را از جنگ منصرف کندولى او از تصمیمش برنگشت. امام که اصرار او را دیدفرمود: تو را چه مى شود؟ خداوند جانت را در بسترتبگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! منمى دانم که از گندم عراق نخواهى خورد! ابن سعد باتمسخر گفت: جو ما را بس است.

شمر بن ذى الجوشن با نامه اى از ابن زیاد از منطقه نخیله  – که لشکرگاه و پادگان کوفه بود – با عجله و پیش از ظهر وارد کربلا شد و نامه عبیدالله را براىعمر بن سعد خواند. ابن سعد به شمر گفت: واى بر تو!خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی براى من آورده اى. به خدا قسم! تو عبیدالله را از قبول آنچه من براى او نوشته بودم بازداشتى و کار را خرابکردى. شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود،از عبیدالله بن زیاد امان نام هاى براى خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفت. روزنهم محرم شمر نزدیک خیمه هاى امام حسین علیهالسلام آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام على علیه السلام که مادرشان ام البنین علىهاالسلام بود) را صدا زد. آ نها بیرون آمدند، شمر گفت:از عبیدالله براى شما امان گرفته ام. آ نها همه گفتند:خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیمو پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟! در این روزاعلان جنگ شد و امام حسین علیه السلام حضرت عباس علیه السلام را صدا زد و فرمود :اى عباس! جانم فداى تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدى دارند؟ حضرت عباس علیه السلام رفت وخبر آورد که این ها مى گویند: یا حکم امیر را بپذیریدیا آماده جنگ شوید. امام حسین علیه السلام به حضرت عباس فرمودند: اگر مى توانى آ نها را متقاعدکن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب رامهلت دهند تا ما با خداى خود راز و نیاز کنیم و بهدرگاهش نماز بگذاریم. خداى متعال مى داند که منبخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم. حضرت عباس علیه السلام سمت سپاه دشمن برگشت واز آ نها مهلت خواست و عمر سعد قبول کرد. امام حسین علیه السلام در شب عاشورا دستور دادندبراى حفظ حرم و خیمه ها، خندقى را پشت خیمه هاحفر کنند و به محض حمله دشمن چو بها و خارو خاشاکى که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود. امام علیه السلام بهیاران خود فرمود: برخیزید، غسل کنید و وضو بگیریدکه این آخرین توشه شماست.

سال ۶۱ هجرى سپاه کوچه امام حسین علیه السلامبا سپاه بزرگ کوفه روبرو مى شود. در این روز امام حسین علیه السلام و ۷۲ نفر از همراهانشان شهیدشدند. سران سپاه کوفه بر جسدهاى شهدا اسب تاختند و خیمه هاى امام و یارانش را غارت کردند و بهآتش کشیدند. باقیمانده افراد کاروان امام اسیر شدندو همراه سرهاى شهدا راهى کوفه.




شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایرنا، تاریخ انتشار20شهریور 97، کد خبر: 3646806 ، www.irna.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین