شعار سال: اکبر گودرزی اهل روستای دوزان الیگودرز (جایی بین خمین و الیگودرز) در سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد (هر چند در شناسنامهاش ۱۳۳۸ قید شده است). در مدارس جدید، چند کلاس بیشتر درس نخواند. [۱]سال ۱۳۵۱ (قبل از اتمام دبیرستان) راهی مدرسهٔ دینی خوانسار شد و چند صباحی دروس ابتدایی طلبگی را در آنجا فراگرفت.
پس از چند ماه رهسپار قم شد و یک سال و اندی در قم ماند. به مدرسهٔ خان و مدرسهٔ آیت اللّه نجفی، رفت و آمد داشت و بیشتر در کتابخانهٔ این دو مدرسه مطالعه میکرد.
گودرزی اول طلبهٔ مدرسهٔ رضویه بود؛ وی به هیچ وجه طلبهٔ درسخوانی محسوب نمیشد. او از کسانی بود که کار اصلی خود را کنار گذاشته بود و بیشتر آثار چپیها را مطالعه میکرد. [۲]سپس راهی تهران میشود و به مدرسهٔ آیت الله مجتهدی میرود؛ اما به دلیل حرفهای انحرافی و ایجاد مانع برای تحصیل طلاب از آنجا اخراج میشود. [۳]مقصد بعدی او مدرسهٔ چهلستون در بازار تهران بود. در کمتر از یکسالی که در این مدرسه حضور داشت با تصمیم خیرخواهانهٔ مدیر مدرسه (آیت الله سعید) مبنی بر دلگرم کردن او به درس خواندن معمم میشود؛ اما همان افکار انحرافی و اختلاف با مدیر مدرسه کار را به اخراج او میکشاند. [۴]پس از اخراج از آن مدرسه، مدتی هم در مدرسهٔ شیخ عبدالحسین میماند؛ ولی آنجا را هم ترک کرده و یا بیرونش میکنند. [۵]او همراه با درسهای طلبگی که خیلی هم طول نکشید به مطالعهٔ کتابهای روشنفکران رو آورد و سخت تحت تأثیر آنها قرار گرفت.
مطالعات او بیشتر جنبی بود و او کتابهایی را میخواند که آن روزها رواج داشت و حال و هوای مبارزاتی و مارکسیستی داشتند. گودرزی به آثار دکتر شریعتی علاقهٔ وافری داشت و آنها را با ولع خاصی میخواند. [۶]به گفته شاهدان و نزدیکان به گودرزی، او شخصیتی عقدهای بود و به شدت احساس کمبود میکرد. او خیلی لجباز و غیرمنطقی بود برای همین از پذیرش حق به شدت امتناع میورزید و، چون محتوا نداشت پیبردن به مبنای رفتارهایش بسیار دشوار بود. [۷]یارانش از این روحیهٔ او به تکبر و غرور و نوعی خودباوری افراطی یاد میکنند. [۸]روحیهٔ انزواطلبی و گریز از جمع، دیگر ویژگی شخصیتی او بود که سهم بسزایی در انحراف او داشت. [۹]او استعداد خاصی داشت؛ اما متاسفانه آن را در راه درست به کار نبرد و با وجود کمی سن، کتابهایی در تفسیر بعضی از سورههای قرآن نوشت که از لحاظ جملهپردازی جالب بود. او به شدت با فلسفه و عرفان مخالف بود و به همین دلیل از علامهٔ طباطبایی و شهید مطهری بدگویی میکرد و حتی آنها را عوامل خارجی میدانست. [۱۰]
تفسیر قرآن و تشکیل گروه فرقان
گودرزی بعد از اخراجهای متعدد از مدارس علمیه، از سال ۱۳۵۴ اقدام به تشکیل رسمی کلاسهای تفسیر قرآن در نقاط مختلف تهران کرد. اولین مسجدی که
گودرزی به عنوان مدرس و مفسر قرآن در آن آغاز به کار کرد مسجد الهادی بود. او همچنین در مسجد فاطمیهٔ خزانه، مسجد رضوان خیابان اتابک، مسجد شیخ هادی و مسجد خمسه قلهک نیز جلسات قرآن برگزار میکرد. او از همین جلسات توانست افرادی را جذب کند که در شکلگیری گروه فرقان و پیشبرد اهداف او نقش مهمی ایفا نمودند. سال ۱۳۵۵ این جمع ابتدا به نام «کهفیها» و سپس به نام «فرقان» به فعالیتهای مذهبی منسجمتری پرداخت. [۱۱]او سپس در منازل افراد به تدریس و شرح نهج البلاغه پرداخت [۱۲]و به تکثیر و نشر دروس تفسیری، به شکل پلیکپی اقدام کرد و از اسفندماه ۱۳۵۶ نشریه «فرقان» را منتشر ساخت که تا اسفندماه ۱۳۵۹، سی و پنج شماره از آن به طور ماهانه منتشر گردید. [۱۳]گودرزی از رهگذر همین ارتباط با جوانان، فرقهٔ «فرقان» را با یارگیری از مستمعین خود تأسیس کرد. [۱۴]گودرزی پیش از کسب مقدمات لازم برای تفسیر متون دینی به سرعت دست به تفسیر قرآن برد و تلاشهای تبلیغی و روشنگرانهٔ روحانیتِ در صحنه را آخوندیسم خواند. او به بهانهٔ ساختن یک جامعهٔ توحیدی شیعی، مغزهای متفکر اسلامی را هدف گلوله قرار داد. او با تحصیلات بسیار ناقص و محدود حوزوی مدعی شناخت «اسلام راستین» و شناساندن و اجرای آن در جامعهٔ اسلامی ایران بود؛ برای همین، فرمان باجگیری و سرقت مسلحانه برای تأمین مخارج گروه را صادر کرد [۱۵]و حکم به اعدام انقلابی بازاری، نظامی و حوزوی داد تا به گمان خود با زر و زور و تزویر مقابله کرده باشد.
عوامل انحراف
عوامل متعددی دست به دست هم دادند تا گودرزی به بیراههٔ انحراف قدم گذاشت و به سرعت در آن پیش رفت.
۱. عوامل زیرساختی:
عوامل زیرساختی انحراف او، همان ویژگیهای شخصیتی او بودند. عقدهای بودن؛ احساس کمبود کردن؛ او را به کاری واداشت که مطرح شود.
لجبازی و غیر منطقی بودن؛ تکبر و غرور و نوعی خودباوری افراطی نیز سبب شد فقط خود را بر حق بداند و لزوماً هر کس را که با او در تضاد یا مخالف بود باطل مطلق بپندارد.
روحیهٔ انزواطلبی و گریز از جمع، دیگر ویژگی شخصیتی او بود که سهم بسزایی در انحراف او داشت؛ چرا که باعث شد در تقابل واقعی و سازنده با کارشناسان دین قرار نگیرد و پالایش نشود.
۲. عوامل روساختی:
عوامل روساختی انحراف گودرزی را میتوان تأثیر پذیری او از افکار و آثاری دانست که زیرساخت اخلاقی و عقیدتی او را به هیجان درآورده؛ عملاً او را در بیراههای که قرار گرفته بود با سرعت بیشتری به پیش برده و از جاده حقیقت دور میکردند. این عوامل عبارتند از:
الف) فضای سیاسی حاکم بر جامعه: در آن برهه سلطنت، روحانیت و مارکسیسم سه ظلع یک مبارزه بودند که هر یک برعلیه دودیگر فعالیت میکرد. در این بین عدهای که مارکسیسم را مظهر مبارزه پنداشته و معتقد به باورهای دینی بودند تلاش کردند بین این دو جبهه آشتی برقرار کنند. نتیجه این حرکت تولد جریانی التقاطی شد که هیچگاه نتوانست اسلام را به شایستگی درک کند. [۱۶]اکبر گودرزی یکی از پیروان این اسلام بود. [۱۷]ب) آثاری که گودرزی خواند [۱۸]و سخنرانیها و تفسیرهایی که او شنید:
آثار و سخنرانیهای دکتر شریعتی از عوامل مهمی است که خود گودرزی به آن تصریح دارد:
«فرقان جریانی [است]که با بهرهگیری از برداشتهای مؤمنین به خداوند در طول تاریخ و به خصوص دکتر شریعتی شکل گرفته است.» [۱۹].
اما برخی معتقدند که گودرزی متأثر از شریعتی نبود؛ بلکه از شوری که در آثار دکتر شریعتی وجود داشت، در جهت اهداف خود استفاده میکرد تا بتواند بخشی ازجوانها را که به سخنان او علاقمند بودند را جذب کند. در واقع خلأهای موجود در گفتار خود را با استفاده از سخنان شریعتی پر میکرد. [۲۰]و نیز شرکت در جلسات تفسیری که موسوی خوئینیها در مسجد جوزستان تهران میگفت [۲۱]که بسیاری بر تأثیر این نوع تفسیر بر شکلگیری فرقان به ویژه ترورهای آنها اعتراف دارند. [۲۲]هر چند خود موسوی خوئینیها این موضوع را به شدت تکذیب میکند. [۲۳]ناطق نوری میگوید:
از یکی از فرقانیها پرسیدم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟ گفته بود اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم، بعد به مسجد جوزستان رفتیم و بعد از آن شریعتی و بعد هم اکبر گودردزی. [۲۴]فعالیت اجتماعی
فرقانیها، مرکز فعالیتشان را هم در مساجد قرارداده بودند و هم در دانشگاهها و از این دو طریق یارگیری میکردند. پاتوقشان در دانشگاهها عمدتاً دانشگاه علم و صنعت بود. مساجدی که فرقانیها عمدتاً در آنها فعالیت میکردند، مساجد خیابان آذربایجان، سرچشمه و خمسه قلهک بود. [۲۵]نکته مهم دربارهٔ فعالیتهای پیش از انقلاب این گروه، سکوت جانبدارانهٔ رژیم از گودرزی و فعالیتهای گروه اوست که با وجود ظاهری مبارزهگر بر علیه رژیم؛ اما هیچگاه ساواک مانعی بر سر آنها ایجاد نمیکرد. [۲۶]ترور
ترور بارزترین اقدامی است که در پرونده این گروه به چشم میخورد. فرقانیها فهرست بلند بالائی از شخصیتهای مختلف تهیه کرده بودند که به قول خودشان، هفتهایی یکی از آنهارا ترور کنند. محصول این توطئه خائنانه ترور ۲۰ نفر بود که برخی به شهادت رسیدند و برخی مجروح مجروح شدند. [۲۷]پایان فرقان
در نهایت فعالیت گودرزی و گروه فرقان، در یک اقدام حساب شده از سوی سپاه و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و با کشف حدود بیست خانهٔ تیمی و تقریباً دستگیری همهٔ افراد وابسته پایان یافت [۲۸]و پروندهٔ آنها به دادگاه انقلاب اسلامی ارجاع شد و سران و اعضاء آن، همگی عمدتاً توسط جناب آقای عبدالمجید معادیخواه و جناب آقای علی اکبر ناطق نوری محاکمه شدند. علاوه بر گودرزی چند نفر از عناصر اصلی فرقه و آنهایی که در ترورها دخالت مستقیم داشتند و یا مباشر در قتلها بودند، در سوم خرداد ۵۹ اعدام شدند. گروهی هم اظهار پشیمانی کردند و آزاد شدند و حتی بعضی از آنها در جبهههای دفاع مقدس به شهادت رسیدند. [۲۹]ارجاعات:
[۱]آیت الله گرامی، یادآور، ص ۲۴. اما رسول جعفریان مینویسد: درس جدید را هم تا کلاس ۱۱ خوانده است. وبلاگ جعفریان مقالهٔ «چهارم شهریور و گروه فرقان»
[۲]گرامی، همان.
[۳]یکی از خصوصیات مرحوم مجتهدی این بود که میگفت با نگاه به افراد میتواند نورانیت درون آنها را تشخیص دهد. ناطق نوری میگوید: ایشان درباره گودرزی فرموده بود: «وقتی گودرزی پیش من آمد، به چهرهاش که نگاه کردم، دیدم تیره است، گذشته از آن، با حرفهای انحرافی مانع از درس خواندن طلبهها میشود؛ این بود که عذرش را خواستم. یادآور، ص ۳۲.
[۴]فرزند آیت الله شیخ حسن سعید دراین باره میگوید: گودرزی اول پیش مرحوم آقای مجتهدی میرود و ایشان تحویلش نمیگیرد و بیرونش میکند و بعد به اینجا میآید. شاید مرحوم پدر فکر میکرده باید جوری برخورد کند که او از مجموعه روحانیت، سرخورده نشود، لذا قبولش میکند؛ منتهی فکر نمیکنم بودنش در اینجا حتی به یک سال هم کشید. به قول خودش خیلی هم ریاضت میکشید و به خودش سختی میداد، ولی از لحاظ تفکر، وقتی پدر ما فهمید دیدگاههای ناسالمی به ذهن او رسوخ کرده و دنبال تفکرات دکترشریعتی است، اختلاف به وجود آمد و بعد هم به او گفتند: به سلامت! یادآور، ص ۲۵۹
[۵]خسروشاهی، یادآور، ص ۵۷.
[۶]سید جعفر شبیری زنجانی کسی که گودرزی در مدرسه چهلستون به دست او معمم شده است در این باره میگوید: گودرزی به کرات به کتابخانه میآمد و مشغول مطالعه میشد. بیشترمطاله جنبی میکرد، و الا از نظر طی مدارج حوزوی به شکلی منظم و روشمند، درس نخوانده بود. بیشتر کتابهای رایج را که با حال و هوای مبارزاتی و مارکسیستی انطباق داشت، مطالعه میکرد … بیشتر کتب مرحوم دکتر شریعتی را با ولع میخواند. یادآور، ص ۴۹.
[۷]ناطق نوری که از نزدیک او را میشناخت و قضاوت پروندهٔ او را بر عهده داشت دربارهٔ شخصیت گودرزی میگوید: به اعتقاد من از نظر شخصیتی عقدهای بود و به شدت احساس کمبود میکرد. خیلی لجباز و غیر منطقی و کلهشق بود. ابداً زیربار حرف حق نمیرفت. چون محتوا نداشت. سخت میشد فهمید مبنای رفتارهایش چیست. یادآور، ص ۳۵.
معادیخواه که او نیز در جریان قضاوت گروه فرقان قرار داشت همین نظر را دارد و میگوید: آدم لجبازی بود. بیشتر به فردی شبیه بود که عقده داشت. یادآور، ص ۳۹.
[۸]مصاحبهٔ یادآور با سه تن از ز اعضای سابق فرقان، ص ۲۸۲.
[۹]شبیری زنجانی: گودرزی یک روحیه انزواطلبی و اعراض از جمع داشت و همین موجب میشد که برداشتهای خود را کمتر با علما و فضلا و افراد دیگر مطرح کند و متوجه اشتباهات خودشود. یادآور، ص ۵۰.
یارانش درباره او میگویند: ارتباطش با دیگران بسیار اندک بود و زندگی بسیار منزوی و گوشهگیرانهای داشت. یادآور، ص ۲۸۲.
[۱۰]خسروشاهی، یادآور، ص ۵۷.
[۱۱]پیشکسوت انقلاب؛ شهید حاج مهدی عراقی، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۲۷۱.
[۱۲]رحیمی از اعضای هیات امنای مسجد قبا میگوید: (گودرزی) مجموعاً چهار جلسه کلاس را اداره کرد و بعد از او عذرخواهی شد و به او گفتند که دیگرنیاید … بعد از مسجد قبا در بعضی از منازل صحبت میکرد و بعد هم به مسجد اعظم قلهک رفت و در آنجا برای خود پایگاهی را درست کرد. یادآور، ص ۱۷۹
[۱۳]خسروشاهی، یادآور، ص ۵۸.
[۱۴]همان، ص ۵۷.
[۱۵]اعتراف رسمی و مکتوب گودرزی درباره تعداد اموال و املاک فرقه فرقان و تعداد سرقتهای مسلحانهای که ازبانکها به عمل آوردهاند، نشان میدهد که فرقان علاوه بر باجگیری از تجار و کسبه که از طریق نامههای تهدیدآمیزاقدام میشد (اسناد آن در پرونده گودرزی موجود است)، سرانجام به این نتیجه رسید که با پول کم باجگیری نمیتوان به هدف رسید و به همین دلیل به سرقت مسلحانه از بانکها اقدام کرد. یادآور، ص ۵۹.
[۱۶]آیت الله گرامی در این باره از چهرههایی مانند مهندس بازرگان، فخرالدین حجازی و دکتر شریعتی نام میبرد که راه ارائه برداشتهای ناسالم، علم زده و حتی سلیقهای از دین را همراه کردند و زمینه ساز پیدایش گروههایی شبیه به فرقان شدند. یادآور، ص ۲۲ ـ ۲۳. دکتر حداد عادل در این باره میگوید: فضا آکنده از برداشتهای افراطی و شبهافراطی مبازاتی و اقتصادی و تاریخی و ایدئولوژیک از اسلام شده بود و به عنوان نمونه، آقای موسوی خوئینیها در مسجد جوستان، برای خودش جریانی شده بود و سخنرانیهایی با این گرایش میکرد. یادآور، ص ۲۸.
[۱۷]آیت الله مصباح در این باره میگوید: راه حلی که مطرح کردند این بود که ما اسلام را قبول داریم، منتهی خودمان به منابع اسلامی مراجعه میکنیم. قرآن برای «ناس» آمده و ما هم «ناس» هستیم. روحانیت چه کاره است؟ ما خودمان به سراغ قرآن میرویم و آنچه را که خودمان دلمان میخواهد از قرآن استفاده میکنیم؛ و به اصطلاح تفسیر سمبلیک قرآن و شریعت را به عنوان یک استراتژی مطرح کردند. یادآور، ص ۱۷.
[۱۸]یکی از یاران او میگوید: زمینهٔ آن از زمانی شروع شد که گودرزی در قم تحصیل کرد و با مخالفین سازماندهی حوزه آشنا شد. او دو کتاب از امیر نصیر الدین امیر صادقی را دربارهٔ نقد روحانیت و نقد حوزه و اینکه اساساً چرا این بینظمیها در حوزهها وجود دارند، خوانده بود و این کتابها بسیار روی او تأثیر گذاشته بودند. من این دو کتاب را قبل از انقلاب دقیق خوانده بودم و موقعی که گودرزی حرف میزد، میدیدم که جمله به جمله از آن نقل قول میکند و متوجه شدم که این کتابها چقدر روی او تأثیر گذاشتهاند. یادآور، ص ۲۸۳.
[۱۹]جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب (۱۳۰۲-۱۳۵۷)، رسول جعفریان، ص ۶۸۸.
[۲۰]یادآور، ص ۲۸۴.
[۲۱]در باره این جلسات تفسیر بنگرید به توضیحات علی فلاحیان در: شنود اشباح، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰.
[۲۲]علی اکبر ناطق نوری (قاضی اصلی دادگاه اعضای گروهک فرقان)، ماشاءالله رحیمی (از مدیران مسجد قبا)، هاشم صباغیان (وزیر کشور دولت موقت)، حاج احمد قدیریان معاون اجرایی وقت دادستان انقلاب اسلامی کل کشور، جعفر شجونی (عضو جامعه روحانیت مبارز) از کسانی هستند که به این ارتباط گواهی دادهاند. (در مصاحبههای اختصاصی با یادآورش ۶ ـ ۸).
[۲۳]واعظی که علیه شما دروغبافی کرده بود کیست؟، سایت آهنگ راه، شهریور ۹۰ و نیز بنگرید: شهروند امروز، ۱۳ آبان ۱۳۸۶، ص ۵۸ ـ ۵۹.
[۲۴]یادآور، ص ۳۳ و نیز ص ۲۱۲.
[۲۵]ابوالحسنی، یادآور، ص ۶۸.
[۲۶]خسروشاهی: فعالیتهای گودرزی پیش از انقلاب، محدود به کارهای به ظاهر دینی و فرهنگی بود و به رغم فشار همه جانبهٔ رژیم بر همهٔ نیروهای چپ و راست، هیچ نوع محدودیت و مشکلی هم توسط رژیم شاه و ساواک بر سر راه فرقان ایجاد نمیشد؛ در اینجا انسان به یاد جریان کسروی میافتد که به رغم محدودیتهای دورهٔ رضاخانی برای هرگونه فعالیت مذهبی، او در فعالیتهای خود و نشر کتاب و مجلهٔ پیمان و پرچم و ایجاد گروه مسلح «رزمندگان»! و سپس تشکیل جلسات متعدد به عنوان آغاز دوران «پاکدینی»! مبارزه بر ضد شیعه و روحانیت و به اصطلاح «آخوندیسم» را ادامه میدهد و شهربانی و نهادهای امینی وقت هم نه تنها مانعی را بر سر راه او قرار نمیدهند، بلکه دست او را در هرگونه فعالیت ضد اسلامی-شیعی باز میگذراند. یادآور، ص ۵۹.
[۲۷]خسرو شاهی: از آنها (ترور شدگان) ۹ نفر مانند آیت اللّه مرتضی مطهری، آیت اللّه قاضی طباطبائی، دکتر محمد مفتح، سرلشگر محمد، ولی قرنی، حاج مهدی عراقی، حسام عراقی، تقی حاج طرخانی، شیخ قاسم اسلامی شهید شدند و ۶ نفر مانند آیت اللّه رضی شیرازی، آیت اللّه هاشمی رفسنجانی، آیت اللّه ربانی شیرازی، آقای حسین مهدیان مجروح شدند. پنج نفر دیگر هم که در میان آنها دو کارخانهدار و یک تبعه آلمانی و یک واعظ دوران رژیم قبل (محسن بهبهانی) و یک مداح (سید جواد ذبیحی) که از زندان آزاد شده بود، دیده میشود. اینها هم توسط فرقه فرقان ترور و کشته شدند. یادآور، ص ۶۰.
[۲۸]با نفوذ برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این گروه، در ۲۲ دی ۵۸ بالاخره محل رهبر گروه و جمعی دیگر از اعضای آن شناسایی شد [تهران خیابان جمازاده کوچه اخوان پلاک ۲۳]و طی هشت ساعت درگیری مسلحانه همه آنها دستگیر شدند. الویری، مرتضی؛ خاطرات مرتضی الویری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۸۶. رسول جعفریان در وبلاگ خود این تاریخ را ۱۸ دی ذکر میکند که ممکن است تاریخ شناسایی محل اختفاء آنها باشد و ۲۲ دی روز دستگیری آنها.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری دین آنلاین، تاریخ انتشار 14 اردیبهشت 96، کد خبر: 7339، www.dinonline.com