پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۷۱۹۲
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۹

نایب خاص امام کاظم که عدالت را از دست داد!

استاد سروش محلاتی با بیان این عدالت درونی و ملکه عدالت، می‌تواند مانع ظلم و فساد شود، در عین حال اظهار کرد: ملکه عدالت برای حاکم لازم است و در شرایط عادی عمل می‌کند، اما در شرایط خاص کافی نیست و ضمنا عدالت نهایتا جلوی گناه را می‌گیرد اما جلوی خطا را نمی‌تواند بگیرد.

شعار سال: استاد دروس خارج حوزه علمیه قم، شب گذشته در ششمین نوبت از نشست‌های اینستاگرامی «نهج البلاغه و معضل استبداد دینی»، در بیان راهکار‌های حفظ جامعه اسلامی از استبداد دینی گفت: راهکار اول این است که حکومت در اختیار انسان معصوم باشد که در این شرایط هم احکام الهی جاری و هم حقوق انسان‌ها رعایت می‌شود، اما مشکل اینجاست که در همه عصر و زمان‌ها امکان حکومت امام معصوم وجود ندارد، مانند شرایط عصر غیبت که دسترسی به امام معصوم نداریم. در این شرایط جایگزین عصمت و امام معصوم، عدالت و حاکم عادل است.
وی با طرح این سوال که «اگر نه حاکم عصمت داشت و نه عدالت، چه جایگزینی برای جلوگیری از استبداد و دیگر مفاسد قدرت وجود دارد؟» پاسخ داد: در این شرایط باید راه‌های عرفی جهت جلوگیری از استبداد که بشر به آن رسیده است، مورد استفاده قرار گیرد: مانند تفکیک قوا، محدودیت زمان مسئولیت، نظارت بر قدرت، انتخابات و سایر ابزار‌هایی که بشر به صورت عرفی به آن رسیده تا استبداد در حکومت را کنترل کند.
حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی به نقل از علامه نایینی در کتاب تنبیه الامه، گفت: راهکار جایگزین برای مقابله با استبداد در مرحله اول عصمت است و در مرحله بعد، چون دستمان از ملکه تقوی و عدالت حاکمان کوتاه و به ضد آن گرفتار هستیم، حفظ عدالت جز به گماشتن عامل بشری و خارجی، غیرممکن و از محالات است. درواقع تضمینی برای نظارت درونی، یعنی عصمت و عدالت حاکمان نیست و باید از نظارت بیرونی استفاده کرد. یعنی کنترل درونی و بیرونی در طول یکدیگر است که اگر کنترل درونی در حاکم عمل نکرد، کنترل بیرونی با تحدید اختیارات حاکم از طریق قانون اساسی و مجلس شورا و نهاد‌های ناظر بر قدرت عمل کند و این ابزار‌ها با نظارت و پرسشگری خود، قدرت را کنترل کنند و جلوی استبداد را بگیرند.

مظهر قدرت امیرمومنان، تحریک مردم به انتقاد از خود ایشان است

این کارشناس فقه سیاسی سپس انتقاداتی به این نظریه مرحوم نایینی که جلوگیری از استبداد در سه مرحله عصمت، عدالت و کنترل بیرونی صورت می‌گیرد، وارد کرد و گفت: آیا در دوره عصمت که امام معصوم حکومت می‌کند، نظارت بیرونی بر حکومت وجود دارد یا نه؟ آیا مردم حق سوال کردن دارند؟ آیا حاکم وظیفه پاسخگویی به مردم را دارد یا نه؟
وی افزود: مرحوم نایینی می‌گوید: عصمت کافی است، اما طبق برداشت ما از سیره امیرمومنان، بخصوص خطبه ۲۱۶ نهج‌البلاغه که از زبان معصوم جاری شده و در زمان جنگ و مسائل امنیتی در صفین هم ایراد شده، ایشان بر حقوق مردم تاکید می‌کند و از مردم می‌خواهد نظراتشان را بی پرده بگویند، پس در حکومت معصوم هم با وجود عصمت که یک عامل درونی برای جلوگیری از استبداد و فساد است، باز هم حاکم معصوم دعوت به نظارت مردم می‌کند، پس نظارت بیرونی و پاسخگویی حاکم نسبت به مردم، ربطی به عصمت ندارد و در حکومت معصوم هم امام این فضا را برای مردم باز نگه می‌دارد تا پرسشگری کنند و نظر بدهند. پرسشگری و مطالبه مردم فقط وسیله‌ای برای یافتن حق نیست که بگوییم امام معصوم به آن آگاه است بلکه مشارکت، پرسشگری و نظارت مردم، موضوعیت دارد؛ بنابراین مرحوم نایینی با وجود همه زحماتی که برای احیا و طرح نظرات و سیره امیرمومنان می‌کشد، اما در اینجا متوقف می‌شود.
سروش محلاتی افزود: به قول مرحوم نایینی حضرت در صفین و در حضور ۵۰هزار نفر از یارانشان، این موارد را فرمودند که با من، چون حاکمان جائر سخن نگویید و با من صریح باشید، سپس مرحوم نایینی می‌پرسد: چرا امیرمومنان در میانه جنگ ومقابله با دشمن، ابهت و قداست و جلالت مقام خلافت و حکومت را می‌شکند و مردم را دعوت به انتقاد و پرسشگری از حاکم می‌کند؟ چه کسی است که در اوج مقام معنوی و عصمت، تقوا و عدالت و قدرت سیاسی و حکومت باشد و اینگونه ابهت خود را بشکند، مهمترین مظهر قدرت امیرمومنان، نه شجاعت و قدرت رزمی‌حضرت است و نه عبادت و مناجاتش، بلکه این است که در مقابل ۵۰هزار نفر از یارانش قدرت خود را بشکند و مردم را تشویق و تحریک به انتقاد و اعتراض کند، معلوم است که این تشویق و ترغیب مردم، چه عواقبی دارد و حتما گروه‌هایی از آن سوءاستفاده می‌کنند، اما امیرمومنان بخاطر سوءاستفاده این مسیر را نمی‌بندد.

نایب خاص امام کاظم که عدالت را از دست داد!

وی درباره نظر مرحوم نایینی که عدالت را مانند یک ملکه بازدارنده درقبال استبداد مطرح می‌کند، گفت: درست است که عدالت درونی فرد مانع ظلم و استبداد می‌شود، اما آیا می‌توانیم روی عدالت درونی بعنوان یک مانع استبداد حساب کنیم؟، بخصوص که در جمهوری اسلامی‌این نظریه مطرح است که فقاهت و عدالت دو مانع استبداد است، اما چند مساله مطرح می‌شود: اولا عدالت درونی و ملکه عدالت، درست است می‌تواند مانع ظلم و فساد شود، اما این ملکه در شرایط عادی عمل می‌کند و در شرایط خاص کافی نیست، یعنی ملکه عدالت برای حاکم لازم است، اما کافی نیست و نمی‌توانیم به جلوگیری از ظلم و استبداد و فساد توسط آن مطمئن باشیم.
سروش محلاتی با اشاره به مباحث آیت الله شبیری زنجانی در مورد علی بن حمزه بطائنی گفت: این فرد نماینده امام موسی بن جعفر (ع) و نایب خاص امام زمان خود بود، اما همین شخص بعد‌ها منحرف شد، چرا؟ چون پس از شهادت امام کاظم باید اموال و امکانات خود را تحویل امام رضا می‌داد، اما نتوانست جلوی نفسش را بگیرد، امام رضا را منکر شد و فرقه هفت امامی را تشکیل داد. آیا این فرد عادل نبود؟ چرا بود و امام معصوم عدالت او را گواهی داد؛ اما بعد‌ها این ملکه عدالت نتوانست جلوی فسادش را بگیرد.
«آیت الله شبیری فرمودند عدالت می‌تواند در شرایط عادی جلوی فساد را بگیرد، اما در شرایط خاص ممکن است نتواند جلوی ظلم و فساد را بگیرد و اضافه کردند آسید عبدالمجید گروسی، زمانی در حال محاسبه خودش بود و گفت آیا در برابر صدتومان و حتی هزارتومان امضای ناحق می‌کنی؟ گفتم نه انجام نمی‌دهم، تا رقم ده هزار تومان بالا رفته بودم (صد‌ها میلیارد الان)، ومانده بودم که آیا مقابل این رقم هم یک امضا و گفته خلاف نمی‌کنم؟ دیدم دیگر به خودم مطمئن نیستم و ملکه عدالت یکجا ممکن است کم بیاورد.»

ملکه عدالت لازم است، اما کافی نیست

استاد حوزه علمیه قم نتیجه گرفت که در مساله قدرت و حکومت، ملکه عدالت حتی در بالاترین سطح خود که تالی تلو معصوم هم باشد، بازهم برای جلوگیری از استبداد کافی نیست و نهایتا عدالت جلوی گناه را می‌گیرد، اما جلوی خطا را نمی‌تواند بگیرد.
وی مثال زد: اگر فقیهی در اجتهاد خود به این نتیجه رسیده که مردم نباید نقشی در حکومت داشته باشند، اگر به قدرت برسد، نه بخاطر آنکه عدالت ندارد، بلکه اتفاقا به خاطر اینکه اعتقاد دارد نقش آفرینی مردم در حکومت گناه است، جلوی مردم را می‌گیرد. بطور نمونه مرحوم آیت‌الله مومن، که هم فقیه بود و هم عادل، در کتاب الکلمات السدیده می‌نویسد، دخالت، ولی در حکومت بدون نیاز به رضایت مردم، مانند دخالت پدر یک کودک است که صلاح فرزند خود را بدون اینکه لازم به رضایت او برای بردن به پزشک و مدرسه باشد، انجام می‌دهد و، ولی فقیه هم باید صلاح مردم را ولو اینکه خودشان مخالف باشند انجام دهند.

سروش محلاتی افزود: ایشان در کتاب الولایه الالهیه، میگوید آحاد ملت در هیچکدام از امور کشور حق دخالت ندارند، چون خدا این موارد را به، ولی خود واگذار کرده است. پس اگر فقیهی این اعتقاد را داشته باشد که مردم حق دخالت در حکومت را ندارند، براساس فقاهت و عدالتش عمل می‌کند و ایشان با همین نظر ۳۵ سال از فق‌های شورای نگهبان بود.

شعار سال،  با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته  از سایت خبری شفقنا ، تاریخ انتشار 26 اردیبهشت 99، کد خبر:    942511، www.shafaqna.com

خبرهای مرتبط
آخرین اخبار
پربازدیدترین