شعار سال: از جمله تلاشهای علمی ـ فرهنگی امام علی النقی علیه السلام در گستره اعتقادات، نوشتن رساله کلامی است که آن را به انگیزه پاسخ گویی به مشکلات اعتقادی اهالی اهواز نگاشته است.
تحریر رساله کلامی
امام در این رساله، با ایراد بحثهای مستدل درباره قرآن و عترت و معرفی ثقلین و لزوم تمسک به آن، مبحث جبر و تفویض را که از پیچیدهترین مسائل کلامی است، با بیانی بسیار روشن و شیوا مطرح و نقد کرده و نظر امامیه را با عنوان «الأمرُ بینَ الأمرینِ» به اثبات رسانیده است. در بخشی از این رساله آمده است:
«در این باره به گفتار امام صادق علیه السلام آغاز میکنم که فرمود: نه جبر است و نه تفویض؛ بلکه مقامی است میان آن دو که عبارت است از: تندرستی، آزادی، مهلت کافی و توشه، مانند مرکب سواری و وسیله تحریک فاعلی بر کار خود.
پس این پنج چیز است که امام صادق علیه السلام به عنوان اسباب جمع کننده فضل گرد آمده است. پس اگر بندهای یکی از آنها را نداشته باشد، به لحاظ آن کاستی و کمبود، تکلیف از او ساقط است... همچنین روایت شده که فرمود: مردم در عقیده به سه دسته تقسیم میشوند: دستهای میپندارند که کار به آنها وانهاده شده است که آنان خدا را در سلطه و قدرتش سست دانسته و خود را به هلاک انداخته اند. دستهای دیگر میپندارند که خدای عزوجل بندگان را به نافرمانی مجبور ساخته و آنان را به آنچه توان انجامش را ندارند، مکلف فرموده است. اینها نیز خداوند را ستمگر میانگارند که سبب هلاک خود را با این اندیشه فراهم آورده اند. دستهای دیگر معتقدند که خداوند بندگان را به اندازه توانشان مکلف فرموده و تکلیفی بیش از توان بر دوش آنها ننهاده است. آنها، چون کار نیک انجام دهند، خدا را بستایند و، چون بد کنند، از او آمرزش بخواهند که اینان به حق رسیدگانند. پس امام صادق علیه السلام خبر داده که هر کس پیرو جبر و تفویض است و به آنها اعتقاد دارد، بر خلاف حق است و من آن جبری را که هر کس بدان معتقد باشد دچار خطاست، شرح دادم و بیان کردم که کسی که پیرو واگذاری است، دستخوش باطل است. پس نظر ما میان این دو نظریه است...»
سپس حضرت به بررسی بیشتر مسئله جبر و تفویض در قالب پنج مثال دیگر میپردازد که در تفسیر تندرستی، گشوده بودن راه، سنت مهلت، توشه و انگیزه بیان میدارند و با بهره گیری از آیات قرآن و استدلالهای عقلانی و با نهایت دقت و حوصله، آن را از زوایای مختلف بررسی میکنند؛ به گونهای که مطالب با بیانی بسیار ساده، مستند و عقلانی مطرح میشوند و در عین کامل و مبسوط بودن، جملهای را تکراری، بدون غرض و خالی از بار محتوایی لازم نمییابیم. (۱)
مناظرههای علمی و اعتقادی
امامان معصوم علیهم السلام چشمههای جوشان معرفت و گنجینههای دانش الهی اند و، چون چراغی پر فروغ و زوال ناپذیر، فراسوی علم را با پرتو افشانی خود روشن میکنند. آنان با بیان شیوا و روشنگر خود، تاریکی نادانی را از بین برده و در هر زمان، امید نور ستیزان را نومید میساختند.
دولت عباسی، همواره به دنبال برپایی جلسههای مناظره و گفت وگوی علمی بود که برقراری این گونه جلسهها در زمان مأمون عباسی به اوج خود رسید و این روند تا دوران امامت امام هادی علیه السلام نیز ادامه یافت. برپایی این مجالس هدفدار برای در هم شکستن چهره علمی امامان و زیر سؤال بردن دانش و حتی امامت آنان تشکیل میشد. البته با این کار، آنان نه تنها به مقصود خویش نمیرسیدند، بلکه موجب رسوایی و فضاحت آنان نیز میشد؛ چرا که آن بزرگ پیشوایان دانش و معرفت، از این فرصت برای روشن کردن اذهان عمومی و نشر فرهنگ اصیل اسلامی بهره برداری میکردند.
دولت عباسی میکوشید تا با زیر نظر گرفتن امام و کنترل شدید ملاقاتهای ایشان با شیعیان، از روشن شدن افکار مردمی جلوگیری کند و جلوی فیضان این سرچشمه بزرگ را بگیرد، ولی برپایی نشستهای علمی در تناقض با این سیاست بر میآمد و تمام تلاشهای عباسیان را بیهوده میساخت. پی گیری این سیاست متناقض از سوی سردمداران نفاق، حاکی از کوته فکری، ناکارآمدی، نارسایی در چاره جویی و بن بستهای فکری آنان در برابر اهداف معین خود بود.
متوکل عباسی برای این منظور، دو تن از دانشمندان به نامهای «یحیی بن اکثم» و «ابن سکّیت» را به خدمت خواند تا نشستی علمی با امام علی النقی علیه السلام ترتیب دهند. در نشستی که به این منظور ترتیب داده شده بود، متوکل از ابن سکّیت خواست تا پرسشهای خود را مطرح کند. او نیز پرسید: «چرا موسی با عصا بر انگیخته شد، عیسی علیه السلام با شفای بیماران و زنده کردن مردگان و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم با قرآن و شمشیر؟»
امام در پاسخ فرمود: «موسی علیه السلام با عصا و ید بیضا در دورهای بر انگیخته شد که مردم تحت تأثیر جادو قرار گرفته بودند. او نیز به همین منظور برایشان معجزهای آورد که جادویشان را از بین ببرد و حجت را برایشان تمام سازد. عیسی علیه السلام با شفای بیماران خاص و بدون درمان و با زنده کردن مردگان بر انگیخته شد، زیرا در آن زمان پزشکی و پیشرفتهای آن، مردم را شگفت زده کرده بود و او به فرمان خدا، مردگان را زنده میکرد و بیماران بی درمان را شفا میداد. محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم با قرآن و شمشیر در دورهای بر انگیخته شد که شعر و شمشیر بر اندیشه مردم حکمرانی میکرد. او نیز با قرآن تابنده و شمشیر برنده بر شعر و شمشیرشان چیره گشت و پیام خدا را به آنان رساند و حجت را بر آنها تمام فرمود».
پاسخ امام، بسیار روشن و قانع کننده بود. ابن سکیت از روی ناچاری پرسشی بی محتوا را بیان کرد و گفت: «اکنون حجت خدا چیست؟» امام نیز با کنایه، مهر خاموشی بر زبان دشمن زد و فرمود: «عقل که به خوبی در مییابد آن که به خدا دروغ بندد، رسوا میشود». شکست ابن سکیت در این گفت وگوی کوتاه و آن هم فقط با یک پرسش ساده، خشم یحیی بن اکثم را بر انگیخت. او با ناراحتی گفت: «ابن سکیت را به مناظره چه کار؟! او هم نشین نحو و شعر و لغت است». سپس کاغذی بیرون آورد که در آن پرسشهای پراکندهای را مطرح کرده بود و پاسخ را از امام به طور مکتوب خواست. (۲)
پرسشهای او درباره تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن، گواهی زن، احکام خنثی، دلیل بلند خواندن نماز صبح و مسائلی درباره عملکرد امیرمؤمنان علی علیه السلام بود. امام با نهایت دقت، ظرافت و کمال به پرسشهای وی پاسخ فرمود و افزون بر اثبات جایگاه علمی خود، سیزده پرسش پیچیده و مشکل را برای شیعیان پاسخ گفت و به صورت غیر مستقیم، معارف واقعی اسلام را در اختیار خواهندگان قرار داد. پاسخهای امام هادی علیه السلام آن چنان کوبنده و دقیق بود که یحیی بن اکثم در پایان این رویارویی به متوکل گفت: «پس از این جلسه و این پرسشها دیگر سزاوار نیست که از او درباره مسئله دیگری پرسش شود؛ زیرا هیچ مسئلهای پیچیدهتر از اینها وجود ندارد و او از عهده پاسخ گویی به همه آنها بر آمد [و آشکار شدن بیشتر مراتب علمی او، موجب تقویت شیعیان خواهد شد». (۳)
پینوشت:
۱. ابن شعبة الحرّانی، تحف العقول، تهران، کتاب فروشی اسلامیة، ۱۳۸۴ ق، ص ۴۹۶.
۲. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۳ ق، ج ۵۰، ص ۱۶۴.
۳. همان.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۹، کدخبر: ۱۴۱۸۲۱۱، www.khabaronline.ir