شعار سال: پیشینه تاریخی سرزمین گرگان، به ۷ هزار سال پیش و در غار کیارام در روستای فرنگ بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی برمیگردد. پژوهشهای تازه نشان داده که منطقهٔ گرگان از شش هزار سال پیش تمدن پیش از آریاییها را در خود جای داده و کهنترین آثار دورهٔ نوسنگی ایران از غار کمربند و غار هوتو در نزدیکی بهشهر پیدا شدهاست.
استان گلستان با مساحتي بالغ بر 74/437/ 20 كيلومتر مربع و بر اساس آخرين برآورد جمعيتي (سال 1383) با جمعيتي حدود 1650000، نفر در سال 1376 از استان مازندران جدا و به نام گلستان نام گذاري شد اين استان داراي 11 شهرستان، 21 شهر، 21 بخش، 50 دهستان، 944 آبادي داراي سكنه و 75 آبادي خالي از سكنه مي باشد. اين استان از شمال به جمهوري تركمنستان با حدود 320 كيلومتر مرز آبي و خاكي و از سمت غرب با استان مازندران و از سمت شرق با استان خراسان شمالي و سر انجام از سمت جنوب به استان سمنان هم مرز مي باشد. اقوام ساكن در استان گلستان به ترتيب عبارتند از : تركمن (1/33 درصد)، سيستاني (4/15 درصد)، بلوچ (3/4 درصد)، كرد (5 درصد)، قزاق (2 درصد)، مسيحي، بهايي، فرق صوفي مانند گنابادي و ...، و مابقي جمعيت قوميت فارس را تشكيل مي دهند كه فارس ها نيز به دوگروه عمده مهاجر و بومي تقسيم مي شوند.
در استان گلستان اقوام مختلفي زندگي مي كنند كه در ادامه متن و بر اساس مستندات موجود، به تفكيك، اقدام به بررسي اين اقوام شود.
1. تركمن ها
تاريخچه قوم تركمن
تركمن ها كه آن را «اغوز» يا «غز» نيز نامديده اند. شاخه اي از تركان آسياي ميانه هستند كه از عهد قديم در صحراهاي وسيع بخش هاي سفل هاي رود سير دريا (سيحون) و بين درياي آرال به زندگي چادرنشيني روزگار مي گذراندند. در مورد چگونگي و پيدايش و خاستگاه اين قوم، نظريات متفاوتي وجود دارد ولي نظر غالب بر اين است كه از آسياي جنوب شرقي (حوالي چين) به اين منطقه آمده اند. تا حدود قرن هفتم ميلادي «تركمن ها» جزئي از قوم بزرگ ترك بودند. در اين سال ها به دنبال اضمحلال امپراطوري گوگ ترك، گروهي از ترك ها كه به نام «اغوز» ناميده شدند. از آنان جدا شده و از ناحيه ارخون به طرف آرال و سيد دريا كوچ كردند.
پيدايش لفظ «تركمن» نيز به حدود قرن 10-9 ميلادي مربوط مي شود. در زمان سلطان «مسعود غزنوي» تركمن ها كه مردمي دامدار بودند به دنبال مرتع به طرف گرگان كوچ كردند. بين سلطان مسعود و تركمن ها جنگ درگرفت و سلطان شكست خورد و دولت غزنوي منقرض و دولت سلجوقيان روي كار آمد. بعد از آن درطول تاريخ پسروي و پيشروي هايي توسط تركمن ها در سرزمين گرگان انجام مي گرفت. براي مثال در سال 1134 هجري قمري به دنبال انقراض صفويان و به قدرت رسيدن محمود افغان، تركمن ها از ضعف دولت مركزي استفاده نموده و درمناطق سرسبز گلستان پيشروي كردند. روحيه صحرانشيني تركمن ها از يك سو وسياست هاي نابخردانه حكومت مركزي از سوي ديگر باعث مي گرديد كه بين تركمن ها و حكومت مركزي هميشه جنگ و درگيري وجود داشته باشد.
در سال 1880 ميلادي تركمنستان به طور كلي به تسخير روس ها در آمد و بين دوكشور ايران و شوروي سابق مرز تعيين شد و اين امر باعث گرديد كه بسياري از فاميل ها و بستگان دور و نزديك ترکمن در دو طرف مرز قرار گرفته و براي هميشه از ديدار هم محروم شوند و از طرفي تركمن ها كه به شغل عشايري مشغول بودند.نتوانند به اين طرف و آن طرف مرز ييلاق و قشلاق نمايند.تركمن ها تحت حكومت ايران به دليل روحيه صحرانشيني از يك طرف و عدم زيركي دولت مردان در آرام نمودن آنان هميشه بين حكومت و تركمن ها اختلاف و درگيري وجود داشت. در سال 1342 هجري قمري اقدامات حكومت در به اطاعت در آمدن ترکمن ها شدت گرفت و اين امر باعث شد كه اتحاد بين طوائف تركمن (گوكلان ها،يموت ها، آتاباي ها، جعفرباي ها و ...) ايجاد شود و شورايي با شركت شش نفر ازطوائف (كر، توماچ، آرق، كل، قرنجيك و كلته) تشكيل و قرار شد نمايندگان آتاباي ها و گوكلان ها نيز به آن ها بپيوندند. دو سال بعد نيروهاي رضاخاني براي سركوب تركمن ها در چهار ستون به طرف صحرا حمله و تركمن ها را سركوب نمود و آنان را مجبور به اسكان نمود و از حركت هاي گروه هاي كوچنده (عشاير) ممانعت به عمل آورد.
تركمن ها در گلستان
جمعيت تركمن ها در استان گلستان بالغ بر 500000 نفر و با توجه به جمعيت كلي استان بيش از 33% را شامل مي شوند و تراكم جمعيتي آن ها عمدتاً در شهر هاي جدار مرز وجود دارد و به ترتيب در گميشان (100%)، آق قلا (98%)، بندرتركمن (85%)، گنبد (77%)، كلاله (55%) و مينودشت (40%) از جمعيت اين شهرها را ترکمن تشکیل مي دهند و درصد كمي نيز در شهرهاي ديگر استان از جمله مركز استان(گرگان) ساكن هستند و درتوصيف وضعيت سرزميني 6/37% مساحت استان با تراكم نسبي 47 نفر در هر كيلومتر مربع در اشتغال قوميت تركمن است كه اين امرگوياي اهميت اين قوم در معادلات استاني و مالاً كشوري است.
اسامي اقوام، طوائف و تيره ها، وجه تسميه
تركمن ها به 9 ايل تقسيم مي شوند. البته ايل ها، طوائف و تيره هاي تركمن تشتت آراء وجود دارد بعض آن را تا 9 و بعضي تا 24 نيز ذكر كرده اند.ايل هاي موجود در ايران عبارتند از: «يموت»، «گوگلانگ»، «تكه» و تعداد بسيار كمي«نخورلي».
بر طبق يكي از اساطير مجمود در ميان تركمن ها مردي داراي سه زن بوده ودر ايام حاملگي، هر كدام از زن ها از شوهر شكارچي خود تقاضاي گوشتي را مي كنند. شوهر براي زن اولش «قوچ كوهي» را شكار كرده، مي آورد. براي زن دومش شكاري پيدا نمي كند در نتيجه «گرگي» را شكار كرده و جگر آن را براي زنش مي آورد. براي زن سومش نيز «گوسفندي آبي رنگ كه در ضمن لنگ نيز بوده»، كشته و مي آورد. هنگام تولد پسران، زنان از شوهر خود، براي آن ها تقاضاي اسم مي كنند. شوهربراي پسر اول خود نام «تكه»، را انتخاب مي كند. براي فرزند دوم، «يموت» و براي فرزند سوم نام «گوگلانگ» را بر مي گزيند. «تكه» به معناي قوچ كوهي، «يموت به معناي گرگ و «گوگلانگ» به معناي گوسفند لنگ آبي مي باشد.
يموت هاي ايران به دو طائفه بزرگ «جعفرباي» و «آتاباي» تقسيم مي شوند.گوگلانگ ها نيز به دو طائفه «دودرغه» و «غايي» تقسيم مي شوند. طوائف نيز به تيره های متعددي تقسيم مي شوند. مثلاً آتاباي ها به دو تيره «آق» و «آتاباي» وجعفرباي ها به دو تيره «يارعلي» و «نورعلي» تقسيم مي شوند.
طوائف مقدس: طوائف «آتا» و «خوجه» و «مختوم» خود را از شجره خلفاي راشدين مي دانند، اين طوائف كه در ميان تركمن ها از اقوام خاصي برخوردارند «اولاد» ناميده مي شوند و به عنوان طوائف مقدس از آن ها ياد مي كنند نقش مهمي را در رفع مخاصمات دارند. تركمن ها بر اين باورند كه هر كس به اين طوائف مقدس آسيب برساند مورد عقوبت الهي قرار مي گيرد و به همين دليل در جنگل ها و ... آنان به عنوان گروه بي طرف و ميانجي عمل مي كنند.
«نمودار طوائف مقدس با اعتقاد تركمن ها»
*** عبد شمس- عثمان بن عفان- آرتا
*** هاشم- علي بن ابي طالب (ع)- خوجه
*** عامر بن عمرو- ابوبكر بن قحافه- شيخ
*** نفيل بن الغري- عمربن خطاب- مختوم
گزارشي از توزيع جمعيت قوم تركمن در استان گلستان
شناخت جمعيت و كسب اطلاعات دقيق در خصوص جمعيت استان گلستان و دگرگوني هاي آن در گذشته و پيش بيني آن در آينده براي برنامه ريزي توسعه فرهنگي، اقتصادي- اجتماعي، سياسي و امنيتي استان ضرورتي امكان ناپذيراست. بر اساس نتايج سرشماري انجام شده در استان گلستان بالغ بر 1531910 نفرجمعيت شامل 305088 خانوار مي باشد كه از اين تعداد 504381 نفر جمعيت شامل85778 خانوار آن به قوم تركمن اختصاص دارد.
توزيع فراواني جمعيت قوم تركمن با كل جمعيت ايراني به تفكيك شهرستان در استان گلستان
نام شهرستان |
تعداد |
قوميت تركمن |
كلاله |
خانوار |
17542 |
جمعيت |
108674 |
|
مينودشت |
خانوار |
1469 |
جمعيت |
8197 |
|
گنبدكاووس |
خانوار |
30982 |
جمعيت |
183274 |
|
علي آباد |
خانوار |
2625 |
جمعيت |
12549 |
|
آق قلا |
خانوار |
13350 |
جمعيت |
79190 |
|
گرگان |
خانوار |
564 |
جمعيت |
2519 |
|
كردكوي |
خانوار |
14 |
جمعيت |
52 |
|
بندرتركمن |
خانوار |
109875 |
جمعيت |
13 |
|
بندرگز |
خانوار |
13 |
جمعيت |
51 |
|
استان |
خانوار |
85778 |
جمعيت |
504381 |
داده هاي آماري در جدول فوق بيانگرآن است كه از مجموع 504381 نفر جمعيت قوم ترکمن در استان گلستان به تفكيك 108674 نفر در شهرستان كلاله، 8197 نفر در شهرستان مينودشت، 183274 نفر در شهرستان گنبد، 12549 نفر در شهرستان علي آباد،79190 نفر در شهرستان آق قلا، 2519 نفر در شهرستان گرگان، 52 نفردر شهرستان كردكوي، 109875 نفر در شهرستان بندرتركمن و 51 نفر در شهرستان بندرگز سكونت دارند.
2. قوم « سيستاني »
آخرين و گسترده ترين موج مهاجرت اخير سيستاني ها، مهاجرت آنان به گرگان زمين است كه از چهل يا پنجاه سال پيش آغاز شده و در فاصله سال هاي 1330 تا 1350به اوج خود رسيده است . علت اصلي اين مهاجرت خشك شدن آب منطقه ناشي از بازسازي نشدن بندهاي تاريخي هيرمن و تقسيم سيستان و ايجاد بند هاي جديد در افغانستان بر هيرمند و تغيير مسير آب اين رودخانه در بعضي موارد است. در باره جمعيت مهاجرين سيستاني در استان گلستان بايد گفت پس از بوميان اين منطقه وتركمن ها از نظر تعداد، سومين گروه جمعيتي و تعداد آن ها از غرب به شرق استان رو به افزوني است
پراكندگي جمعيت سيستاني هادر استان
غرب استان ار ديرباز آباد بوده و به خاطر مرغوبيت زمين و امنيت كافي از گذشته اي دور جمعيت زيادي داشته و تمركز شديد جمعيت باعث شده كه اراضي مزروعي به واحدهاي كوچك (( خرد مالكي)) تقسيم شود لذا جايي براي پذيرش غير بومي ها و مهاجران نداشت اما شرق استان از گذشته اي دور به جهت عدم امنيت و تاخت وتاز تراكمه ، بيشتر زمين هايش به زير كشت نرفته و مناطق وسيعي از اين منطقه خالي از جمعيت مانده بود. همچنين حضور مالكان بزرگ مزيد بر علت بوده چرا كه نيازمبرمي به كارگر كشاورزي به ويژه براي محصول پنبه داشتند و كارگران سيستاني بامزد كم موقعيت مناسبي براي مالكان به وجود مي آورد و آن ها بي درنگ به جذب اين كارگران در واحدها و سازمان هاي كشاورزي خود پرداختند و به همين دليل بيشترين رقم توزيع مهاجرين سيستاني در سطح استان به قسمت هاي شرقی استان اختصاص دارند. در حال حاضر 15% از جمعيت استان را قوم «سيستاني» تشكيل مي دهند و همچنان كه اشاره شد عمدتاً در شرق استان سكونت دارند.
3- قوم « قزاق »
حدود 70 الي 80 سال پيش نزاع ها و درگيري هايي كه بين اقوام مختلف در منطقه آسياي ميانه وجود داشت تعدادي از قزاق ها به دليل شرايط بد و ترس از كشتار توسط اقوام رقيب به كشورهاي همجوار همچون چين، مغولستان، افغانستان،تركمنستان و ايران كوچ كردند. از جمله حدود 500 خانوار از قزاق هاي ساكن استان«منقشلاق» واقع در غرب قزاقستان از طريق تركمنستان به ايران پناه آورده و شهرهاي بندرتركمن و گرگان اسكان يافتند و به مرور زمان در اين شهرها گردهم آمده و محله خاص خود را برپا كردند. از خصوصيات عمده جمعيت قزاق جوان بودن آن است، در واقع نيمي از مهاجرين قزاق به سبب شرايط نامساعد اجتماعي و اقتصادي ايران در بين سال هاي 1313 تا 1320 هنگام مهاجرت تلف شدند و به همبن خاطر خانواده هاي فعلي قزاق قبل از انقلاب پر اولاد بودند.
دين و مذهب
گرايش عموم قزاق ها به اسلام از قرن شانزدهم ميلادي آغاز و در طول قرن نوزدهم تكميل شد، قزاق هاي مقيم استان 98% سني حنفي و تقريباً دو درصد مذهب شيعه و چند نفر نيز مسيحي هستند.
ويژگي هاي منحصر به فرد
قوم قزاق عموماً افرادي كوشا و پرتلاش هستند و به كار فني بيشتر علاقمند بوده واز نظر فرهنگي و اجتماعي به شدت نسبت به حفظ اصالت هاي قومي خود متعصب بوده و جامعه اي بسته دارند به طوري كه با هدف حفظ اصالت نژادي خود از هرگونه وصلت با غير قوم خود خودداري مي كنند و افرادي كه با نژاد و قوم ديگري وصلت نمايد را تحقير مي كنند و افراد پست و خائن به قوم قزاق مي شمارند.
4- قوم «ترك»
مردم آذري در طول تاريخ همواره آماج تبليغات «پان تركسيم» و «پا آذريسم» بوده اند.پس از سركوب فتنه آذربايجان و چرخش سياست شوروي تعداد زيادي از فعالين فرقه دمكرات آذربايجان مجبور به ترك وطن شدند و بسياري از آن ها به شوروي عزيمت و در جمهوري آذربايجان آقامت گزيدند. برخي نيز به استان هاي حاشيه مرز شوروي از جمله مازندران و گلستان فعلي نقل مكان كردند. در استان گلستان جماعت آذري زبان بيشتر در شرق استان متمركز شده اند و اكثريت قالب آن ها در راميان، گنبد و گاليكش ساكن و تعدادي ديگر در شهرستان هاي استان پراكنده هستند و حدود 5% جمعيت استان را آذري زبان ها تشكيل مي دهند.
5- قوم «بلوچ»
همان شرايطي كه باعث مهاجرت قوم سيستاني به استان شده بود دقيقاً در همان شكل و وضعيت باعث مهاجرت اقليتي به نام قوم بلوچ به استان شد و اين قوم بيشتر در شرق استان ساكن مي باشند و بلوچ ها سني حنفي هستند و حدود3/4% از جمعيت استان را تشكيل مي دهند و اين قوم داراي ويژگي هاي فرهنگي،اجتماعي و ... خاصی بوده و معمولاً اين افراد در استان گلستان به كشاورزي مي پردازند و دربين آن ها تعصب زياد وجود داشته و با توجه به اين تعصبات،دراستان گلستان اين قوميت از سطح سواد پايين تري برخوردار مي باشند كه اين مسأله باعث بروز مشكلات فرهنگي و اجتماعي براي افراد اين قوم و ساير افراد گرديده است.
6- فارس ها و طبری ها
در استان گلستان فارس ها(کلیت قومی استان بنام فارس و طبری نامیده شده) شامل گيلك ها، گرگاني ها، ترك رامياني، ترك مينودشتي، مهاجرين خراساني، استان سمنان و ... بوده و كليه اين قوم داراي مذهب شيعه بوده و اين اقوام داراي ويژگي هاي فرهنگي و اجتماعي خاص خود بوده و اين اقوام در استان گلستان در كنار ساير اقوام زندگي مي نمايند و از نظر آئين هاي فرهنگي همانند ساير اقوام ساكن در ايران بوده كه در ذيل به بيان برخي از آنها مي پردازيم.
آئين ها و گروه هاي مذهبي
همانطور كه در مباحث قبلي اشاره شد 61 درصد از جامعه تحت پوشش را اهل تشيع و 39 درصد از آنان را اهل تسنن تشكيل مي دهند. اهل تشيع را گروه هاي فارس، ترك، سيستاني و ... و اهل تسنن را نيز گروه هاي تركمن و بلوچ تشكيل مي دهند.
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از وبلاگ ایرانشناسی، تاریخ انتشار: -، کد مطلب: 0098iranian.blogfa.com / سایر منابع.
بابد بین دو مفهوم تاریخی و قومیت باستانی با مفهوم جاری زبان و قومیت ، تفاوت بگذاریم. بعنوان مثال ساکنان گیلان باستان و شرق مازندران را چند قوم کاسپی ، کادووسی ، گیل ، دیلمانی ، آمارد ، تشکیل می دانند. همه آنها دارای زبان خاص بودند. اما امروزه ، تنها تات ها و تالشی ها هستند که زبان خاص داشته و مابقی به زبان فارسی یا لهجه و گویش گیلکی صحبت می کنند. اگر وجه باستانی و تاریخی را در این مثال مدنظر قرار دهیم، گیلانی ها دارای پنج زبان هستند. اما اگر وجه جاری مورد توجه قرار گیرد، ما با لهجه گیلکی و زبان فارسی و زبان تاتی و تالشی ، سر و کار داریم.
بر اساس توضیحات بالا و بنا بر تحلیل وضع جاری:
گرگانی، مازنی و گیلکی زبان محسوب نشده و لهجه هستند.لذا ذیل زبان فارسی دسته بندی می شوند. از اقوام موجود در استان گلستان ، به شش قوم اشاره شده و یکی از این اقوام در دسته فارس ها قرار گرفته است که در زیر مجموعه ان ، گرگانی ها ، مازنی ها و .... ذکر شده اند.ذکر از گیلک ها و استقرار آنها در استان گلستان به معنای همه گیری نبوده و درصد معینی را شامل می شود. بر این اساس خواهشمندم، در ارسال کامنت های بعدی توسط سایر دوستان، به توضیحات ارایه شده، توجه لازم صورت پذیرد.
در نگاه تاریحی آقای استرآبادی درست می گویند و در نگاه جاری، شما صحیح حرف زده اید
قوم بزرگ تبری از علی آباد کتول تا رضوانشهر وسعت دارد و مردم طالقان و الموت و شمیرانات و لواسان و شمال کرج و شمال تهران و فیروزکوه و دماوند و شهمیرزاد و گرمسار و آرادان و دیباج و رودبار کلاته و شمال سمنان همگی از قوم بزرگ تبری هستند.
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از نظرات خوب تان ،
لطفا با استدلال وارد بحث شوید و از برچسب زدن پرهیز کنید. فضا برای تضارب آرا است نه خدای نکرده، تخریب و توهین.
آماردها هم ، تمدن ساکن در دره سفید رود هستند( مارلیک رودبار محل دفن پادشاهان این تمدن بوده) که به تدریج تا دره هراز کشیده شده است. مصادره این تمدن به مازندران ، جای بحث دارد
برخی مورخین یونانی مانند آریان و کوینت کورس اشاره کردند که آمارد ها و تپوری ها دو قوم نزدیک به یکدیگر بودند که در یک سرزمین مشترک زندگی میکردند و پس از اینکه اسکندر آمارد ها را شکست داد سرزمین آمارد ها به سرزمین تپوری ها ضمیمه شد و آمارد تحت فرامانروایی فرادات حاکم تپوری ها قرار گرفتند.
برخی مورخین مانند بطلمیوس تمامی سکنه نواحی اماردنشین را از قوم تپوری دانستند و سرزمین تپوری ها را از چرینداس یعنی بابلرود تا دیلم یعنی تا سپیدرود دانستند.
موسی خورنی و سبئوس دو مورخ دوره ساسانی فقط از قوم تپری در شمال نام میبرد که پس از اسلام طبری (تبری) نامیده شدند.
بنابراین شکی وجود ندارد که ماردی ها همان مازرونی ها هستند هرچند تمام مورخین معتقد به کوچ اجباری ماردی ها به منطقه گرمسار و ری هستند ولیکن با توجه به اینکه نام مارد به صورت مازند در مازندران باقی مانده است بنابراین شکی وجود ندارد که ماردی ها همان مازرونی ها هستند که مازرونی ها نیز تیره ای از قوم طبری (تبری) هستند.
قومیت مردم شرق و غرب مازندران یکی هست و طوایف شرق و غرب مازندران نیز هستند و همگی یک زبان و یک فرهنگ مشترک دارند یعنی طوایف دادویی و ردائی و فقیه و میردار و رودگر و شمس و کیا و الیکایی و نوری و تبری و طبری و طبرسی هم در شرق مازندران ساکنند هم در غرب مازندران ساکنند. مردمان مازرونی که از قوم طبری هستند از رامسر تا غرب گرگان ساکنند و کتول ها که گروه دیگری از قوم طبری هستند در شرق گرگان سکونت دارند. امروز مردم اکثر مردم کرمانشاه کرد هستند ولی در قدیم اقوام آشوری و ماد و گوتی و سومری در آن سکونت داشتند نمیشود گفت نصف کردهای کرمانشاه از فلان قوم هستند و نصف دیگر از یک قوم دیگر هستند. ما مازرونی ها نیز یک هویت داریم و آن هم هویت مازرونی هست و مانند کتول ها خود را بخشی از قوم طبری میدانیم.
سلام
ضمن تشکر از توضیحات خوبتان
آماردها اصالتا ، ساکن دره سفید رود بودند. اما از رودبار تا دره هراز قلمرو فعالیتی داشتند. هرچقدر از تپه مارلیک به سمت دره هراز می رویم، آثار هنری با کیفیت پائین تر مشاهده می شود.
در خصوص مهاجرت به گرمسار نیز درست بیان شده است( البته مهاجرت مرحله ای). چرا که مهاجرت اصلی به کاشان صورت گرفت و آثار تپه سیلک کاشان ، تماما کپی ضعیف تپه مارلیک رودبار است.
یاشاسین ترک
یاشاسین ترکمن
زی بو توری
زی بو مازرونی
مطالبی که ذکر کردید کمی مشکل دارد بنده به عنوان یک گرگانی زبان محلی ام زبان طبری هست که ما در گرگان به آن زبان محلی یا شمالی می گوییم این زبان بیشتر در گرگان، علی آباد، کردکوی، بندر گز و نوکنده صحبت می شود.
بنده در شهر های گنبد و آزاد شهر فامیل های فراوانی دارم که آنها نیز به زبان طبری صحبت می کنند.
همسر بنده گرمساری هست تا قبل از اینکه با یک خانواده ی گرمساری وصلت کنم نمی دانستم که زبان مردم گرمسار نیز طبری هست اکثر مردم گرمسار، آرادان، شهمیرزاد و فولادمحله در استان سمنان به زبان طبری صحبت می کنند و این باعث افتخار ما گرگانی هاست که با این عزیزان هم زبان هستیم.
تا جایی که بنده اطلاع دارم زبان طبری بیش از شش میلیون گویشور دارد که در استان های گلستان، سمنان، مازندران، البرز و تهران پراکنده اند.
ما گرگانی ها باید همچون برادران ترک، ترکمن و بلوچ زبان و فرهنگ خود را حفظ کنیم واقعا حیف هست چنین زبان و فرهنگ غنی ای که ما دارا هستیم به دست فراموشی سپرده شود.
انشالله امی زوان پایدار موندنه و ایما تومبی شه فرهنگ ره حفظ هاکنیم.
اولا شهر فعلی گرگان تا صد سال پیش نامش استرآباد بود و زمان رضا شاه نامش گرگان گذاشته شد و گرگان اصلی شهری در نزدیکی گنبد بود بنابراین ما خود را در درجه اول استرآبادی می شناسیم.
عبدالله مقدسی می گوید زبان مردم گرگان به مردم طبرستان نزدیک هست و از هاکن و هاده استفاده می کنند.ما نیز از این افعال استفاده میی کنیم.
دوما زبان بخش عمده ای از گرگان و تمام روستاهای استرآباد جنوبی و استرآباد غربی مازندرانی هست حتی علی آباد کتول و فاضل اباد و کردکوی و بندرگز و نوکنده نیز به زبان مازندرانی سخن می گویند.
سوما شهر گرگان در طول دهه های اخیر مهاجران زیادی از خراسان و شاهرود و سیستان داشت.
چهارما زبان فارسی فعلی از سرزمین خوارزم (ازبکستان و تاجیکستان فعلی) یعنی منطقه ای که سامانیان حکومت می کردند وارد ایران شد و زبان پارسی میانه منقرض شده تنها زبان وابسته به زبان پارسی میانه زبان اهالی لارستان و روستاهای هرمزگان در جنوب ایران هست که دقیقا همان گرامر و ساختار دستوری را استفاده می کنند که در زبان پارسی میانه استفاده میشد.
زبان مردم خراسان تا قبل از سامانیان گویشی از زبان پهلوی اشکانی بود که به زبان های مازندرانی و کوردی و بلوچی شباهت داشت و با پارسی متفاوت بود ولی در زمان سامانیان زبان فارسی در خراسان به ویژه شهر توس نفوذ فراوان پیدا کرد.
بنابراین تنها زبان های بومی استان گلستان مازندرانی و ترکمنی هستند.
درسته ما سیستانی ها بیشتر در نواحی مرکزی مثل گنبد متمرکزیم ولی گرگان جمعیت بالایی سیستاتی دارند هرچند خراسانی ها مازندرانی ها و شاهرودی جمعیتشون در گرگان بیشتر است.
بیشتر ساکنان شرقی و شمالی گرگان اصالتا خراسانی اند و ساکنان جنوبی و غربی گرگان هم اصالتا مازندرانی اند.
سکنه ی منطقه ی گالیکش تا رامیان شامل فارس خراسانی و سیستانی و ترک قزلباش و مازندرانی و بلوچ و سمنانی و شاهرودی می شود.
سکنه کلاله هم ترکمن و ترک قزلباش و فارس و سیستانی و بلوچ می شود.
سکنه گنبد شامل ترکمن و اذربایجانی و قزاق و فارس خراسانی و سیستانی و مازندرانی و بلوچ و شاهرودی و سمنانی می شود.
سکنه مراوه تپه و اق قلا و گمیشان اکثریت ترکمن هستند ولی در مراوه تپه کرد ها هم حضور دارند.
سکنه بندر ترکمن اکثریت ترکمن هستند ولی اقلیت مازندرانی هم در منطقه حضور دارند.
سکنه کردکوی و بندرگز اکثریت مازندرانی هستند.
سکنه علی اباد کتول اکثریت مازندرانی هستند ولی اقلیت سیستانی و بلوچ هم در این منطقه حضور دارند.
سکنه گرگان به دو دسته مازندرانی و فارس تقسیم می شوند سکنه غرب گرگان مازندرانی صحبت می کنند جنوب گرگان هم در زیارت و شاهکوه مازندرانی صحبت می کنند شرق گرگان اکثرا فارسی صحبت می کنند نیمه شرقی گرگان یعنی نوده ملک هم کتول هستند و مازندرانی صحبت می کنند ولی تقی اباد و تقارتپه و سرخنکلا و محمد اباد اکثرا فارسند و نواحی نودیجه و زنگیان و لمسک و کلاجان قاجار هم مازندرانی اند.
دوستان به گویش قدیم استرابادی اشاره کنند باید بگویم این گویش به مازندرانی خیلی نزدیک بود ولی با مازندرانی یکی نیست چون صرف فعل گویش استرابادی قدیم با مازندرانی فعلی فرق دارد مثلا در کتول میگن بساتم در غرب گرگان میگن بساتمه در شرق گرگان میگن ساختم ولی در گویش استرابادی قدیم میگفتن بساتمانی که همینطور که می بینید با مازندرانی کمی تفاوت دارد.
کتولی و مازندرانی در واقع یک زبان هستند کتول ها میگن شوندی یعنی رفتی ولی مازندرانی ها میگن شونی که به معنی رفتی هست.
ضمنا جنوب گرگان یعنی از شاهکوه گرگان تا سوادکوه بخشی از هزارجریب هست و در گذشته استراباد حد ولایت طبرستان و جرجان محسوب میشد گویش قدیم جرجان به طبرستان و کومش نزدیک بود.
جرجان محل استقرار مرزبانان طبرستان بود و پس از حمله مغول جرجان بخشی از طبرستان بود ولی قبل از ان جرجان یا مستقل بود یا بخشی از طبرستان بود.
مثلا در زمان علویان جرجان بخشی از طبرستان بود ولی بعد سامانیان ان را فتح کردن و سپس دوباره علویان ان را فتح کردند و زمان مرداویج زیاری هم جرجان پایتخت طبرستان بود یا مثلا زمان شاه غازی رستم باوندی جرجان جز طبرستان بود و از سیاه رود گیلان تا داهستان ترکمنستان جز طبرستان بود.
بنده متوجه نمی شوم چگونه ترک ها و مازندرانی ها فارس محسوب می شوند.
ترک های استان گلستان که بهشون قزلباش گفته می شود و قرن ها از ناموس مردم در مقابل اقوام مهاجم دفاع کردند بخش اعظم اهالی رامیان تا گالیکش قزلباش هستند و زبان اصلی مردم هم ترکی هست که به دروغ فارسی نوشته اید.
بخش بزرگی از جمعیت گنبد هم ترک اذربایجانی هستند که جمعیتشون از سیستانی ها و بلوچ ها و قزاق ها و خراسانی ها و مازندرانی ها بیشتر هست و پس از ترکمن ها ترک ها بزرگترین قوم گنبد هستند.
ترک ها یک قوم مجزا از فارس هستند و زبان ترکی هم یک زبان مجزا از فارسی هست بسیاری از روستاهای محدوده رامیان تا گالیکش به جز فارسیان به زبان ترکی صحبت می کنند.
مازندرانی ها هم ابدا فارس نیستند و زبانشون طبری هست و اگر اهل مطالعه باشید عبدالله مقدسی هزار سال پیش گفته مردم طبرستان زبانی دارند نه پارسی و نه تازی که دیلمیان زبان آنها را ندانند و در زبانشناسی زبان طبری یک زبان مستقل هست که از شاخه زبان های شمال غربی هست در حالی که فارسی جز زبان های جنوب غربی هست و این زبان خود چندین گویش مانند کتولی و زیارتی و شهمیرزادی و کلارستاقی و الیکایی و شمیرانی و غیره دارد.
قوم تپور یک قوم مستقل هست که در زمان هخامنشیان و اسکندر نامشان آمده است که فرمانده انها فرادات بود پس چطور شما مطلب غیر اکادمیک میذارید و قوم مازندرانی را فارس می نامید.
نصف گرگان و تمام نواحی غربی گرگان و تمام علی اباد کتول و کردکوی و بندرگز مازندرانی زبان هستند و خود را از قوم طبری می دانند.
نمی دونم چرا عده ای در پی فارسیزه کردن اقوام ساکن ایران هستند در حالی که همین اقوام سال ها کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند و جلوی متجاوزان ایستادند و صحیح نیست قدم در راه امثال کسروی بگذاریم و هویت اقوام را جعل کنیم.
تمام زبان ها و قومیت ها به یک اندازه حق زندگی دارند و این شعار یونسکو هست.
بزرگترین گروه قومی استان گلستان به ترتیب ترکمن، مازندرانی، سیستانی و ترک قزلباش هستند.
ولی می بینیم اقایون موقع آمار گیری می آیند مازندرانی ها و سیستانی ها و قزلباش ها را فارس
حساب می کنند تا آمار فارس ها بالاتر از ترکمن ها برود.
متاسفانه مدیریت سایت حتی از مطالعه ویکیپدیا هم که خیلی در دسترس هست دریغ کردند.
زبری یک زبان هست . من نمی گم زبانشناس ها می گن. بی زحمت ویکیپدیا رو مطالعه کنید خیلی هم معتبر هست .
در ضمن طبری ها گیلک نیستن این رو هم من نمی گم منابع معتبر می گن .
قوم طبری یعنی مازرونی و کتول و گالش و گیلک و تات و تاجیک و کوهی و کرد و ییلاقی و الیکایی و طالقانی و مختاباد.
در اصل زبان ما طبری هست و این زبان هیچ ارتباطی با زبان شیرین گیلکی ندارد و ما طبری زبانان گرگان زبان اهالی مازندران را کامل متوجه می شویم ولی زبان اهالی گیلان را متوجه نمی شویم
زبان طبری یک زبان مستقل هست
با سپاس
در ضمن تو استان گلستان فارس چیکار میکنه؟چرا الکی همه رو فارس میکنید؟ بهت قول میدم یک فارس هم تو استان گلستان نیست ، مگر اینکه کسی بیایید به بچه اش فارسی یاد دهد ،که در ان صورت باز هم فارس محسوب نمیشود .
فارس ها تو مناطق بیابان نشین و کویری و دشت لوت و دشت کویر زندگی میکنند .
۳۴ درصد ترکمن
۳۰ درصد طبری
۱۵ درصد سیستانی
۸ درصد ترک
۷ درصد فارس
۴ درصد بلوچ
سلام
گویا اینترنت شما مشکل داشت و 14 بار اقدام به ارسال همین کامنت شده بود.
ازمشارکت شما در بحث سپاسگزاریم
در انگلیس هیچکس به خود ژرمنی نمی گوید و از دو طایفه انگل و ساکسون هستند که هردو اصالت ژرمنی دارند دقیقا در گیلان هم گیل و دیلم دوطایفه هستند که اصالت طبری دارند.
الان آلمان هم طایفه انگل دارد و هم طایفه ساکسون و فرانک دارد مازندران هم چنین هست مازندران هم طایفه دیلم دارد هم طایفه گیل و گیلک دارد هم طایفه گالش دارد هم طایفه مازندرانی دارد هم طایفه کتول دارد هم طایفه تات دارد هم طایفه کرد دارد هم طایفه مختاباد دارد چون همه ی این طوایف از قوم طبری هستند و خود را طبری میدانند همانطور که در آلمان طوایف انگل و ساکسون و فرانک خود را ژرمن میدانند ولی خارج از المان خود را فقط به نام طایفه خود میشناسند و دقیقا همین حالت در مازندران وجود دارد یعنی طوایف گیلک و گیل و گالش و دیلم و مازندرانی و کتول و تات و کرد و مختاباد در مازندران خود طبری میدانند چون زیر شاخه طبری هستند ولی خارج از مازندران خود را با نام طایفه خود میشناسند.
قومیت طبری مانند قومیت ژرمن هست که زیر شاخه های فراوانی دارد.
سرزمینن مازندران یا طبرستان نیز مانند آلمان هست که تمام طوایف در آن جمع شده اند.
مازندران و قوم طبری منشا تمام طوایف شمال هست.
فقط مازندرانی ها و کوهی ها از قوم طبری نیستند تات و کتول و گیل و گیلک وگالش و دیلم و کرد و مختاباد هم طبری هستند هم اسنادش موجود هست و هم در واقعیت چنین هست.
استرابون مورخ قرن یکم قبل از میلاد هم پارسیان را به کرمان تا پارس محدود میکند و اصفهان را ماد میدونه.
اصطخری مورخ قرن چهارم قمری که خودش فارس بود قوم فارس را سکنه کرمان تا فارس میدونه.
سیستان از نامش مشخص هست منطقه ای بود که سکایی نشین بود و مردمان آن بعد ها فارس زبان شدند ولی تبار مردم سیستان سکایی هست و در گذشته هم منطقه سیستان جز افغانستان بود که ایران دشت نا امید را به افغانستان داد تا تا بخشی از سیستان و بخشی از حق آبه هیرمند را بگیرد با این حال بخش عظیم سیستان اصلی در افغانستان قرار دارد که مردم آن پشتون هستند که قومی سکایی تبارند و گروهی کوچک هم بلوچ هستند شما هم احتمالا از قوم پشتون بودید.
اسم زابل هم حسین آباد بود که زمان پهلوی اسم ان را زابل گذاشتند زابل اصلی در افغانستان هست.
ایران و افغانستان هردو یکی هستند ما تا دویست سال پیش یک ملت بودیم.
کتول و مازرونی و تات هرسه تبری هستند و زبانشان یکی هست.
گویش کتولی علی اباد: گومبه - بوردم
گویش مازرونی بندرگز : گامبه - بوردمه
گویش تاتی سید میران: گومبه - بوردمه
کتولی و مازرونی و تاتی هر سه گویش های زبان تبری هستند.
ما مردم بندرگز و کردکوی و بخش غربی گرگان و زیارت و شاهکوه و علی اباد کتول و فاضل آباد همگی از قوم تبری هستیم.
طبری کتولی علی آباد: من درکومبه
طبری کتولی نوده کتول: من درکومب
طبری مازرونی گرگان: من درکومبه
طبری مازرونی ساری: من درکامبه
طبری مازرونی بابل: من درکمبه
طبری مازرونی آمل: من درکمه
طبری مازرونی متلقو: من درکومه
طبری مازرونی کلاردشت: من درکومه
طبری مازرونی چالوس: من درکومه
طبری طالقانی دیزان: من درکمه
طبری الیکایی گرمسار: من درکومه
طبری تاتی گلوگاه: من درکومبه
طبری تاتی شهرستانک کرج: من درکمه
طبری تاتی میگون تهران: من درکمه
طبری فیروزکوهی تهران: من درکمبه
طبری دماوندی تهران: من درکمه
طبری شامرزایی شهمیرزاد: من درکمه
طبری گالشی سوادکوه: من درکمبه
طبری گالشی نکا: من درکومبه
طبری گالشی سه هزار تنکابن: من درهکنم
طبری گالشی رامسر: مو کادرم
طبری گالشی سیاهکل: مو کودرم
طبری گیلکی رشت: من کودندرم
فارسی: من دارم میکنم
زبان طبری در هفت استان گلستان و مازندران و گیلان و سمنان و تهران و البرز و قزوین گویشور بومی دارد.
آقا دعوا نکنید.
نویسنده این مقاله متاسفانه یک فرد معمولی و جهت دار با یه تحصیلات معمولی هست نه یک متخصص تاریخ یا تاریخ شناس و ...
سوتی ها:
۱- ترک رامیان و مینودشت فارس هست!
۲-مازنی ها و طبری ها و ... فارس هست!
۳-علی آباد کتول مازنی هست!(اینها اصالتا سیستانی هستند که در زمان ناصرالدین شاه اولین مهاجران از سیستان واقع در افغانستان بعد از تقسیم ایران و افغانستان توسط کلنل انگلیسی به این منطقه برای دفع قوم ترکمن آورده شدند.بعد ها این سیاست توسط پهلوی با مهاجرت گروه دوم سیستانی ها ادامه یافت.)
در نهایت تمام اقوام ایرانی به جز قوم بزرگ ترک آریایی هستند.قوم های پارس.ماد.پارت.سکایی که قدیمیترین قوم و ساکنان بومی ایران قوم ایلامی و بعد سکائی هستند و بعد پارس و پارت و ماد
حالا این که اون پارسیه اون سیستانی اون مازنی اون طبری اون گیلکه و .کرده .بلوچه و ... مهم نیست چون همشون ریششون آریاست هستند.و اسم ایران هم از آریایی آمده است.
در ضمن قوم مهم نیست نزد خداوند انسانیت و تقوا سبب برتریه.
موفق باشید.
در اسناد مربوط به صفویه و حتی قبل از آن به مردمان کتول در مازندران و استرآباد اشاره شده آن زمان هنور اثری از سیستانی ها در منطقه نبود.
کتول ها دقیقا به زبان طبری صحبت میکنند در حالی که سیستانی ها لهجه سیستانی دارند.
سیستانی ها دهه چهل وارد گلستان شدند و هیچ ربطی به کتول ها ندارند.
البته برخی معتقدند ریشه سیستانی ها به قوم طبری میرسد و سیستانی ها همان طبری هایی هستند که به نواحی شرقی تر مهاجرت کردند.
قوم تپوری که نیای قوم طبری یعنی کتول ها و مازرونی هاست یکی از کهن ترین اقوام ایران هست که حداقل چهار هزارسال قدمت دارد و به گفته مورخین جز اقوام غیر آریایی محسوب میشود.
نام ایران مربوط به دوره ساسانیان هست و در آن زمان از لفظ ایران و انیران استفاده میشد و حتی زمان هخامنشیان هم به این کشور ایران نمیگفتند و آریا نام قومی در افغانستان بود و سرزمین آریا در غرب افغانستان قرار داشته و ربطی به ایران فعلی نداشت و حتی بسیاری معتقدند نام ایران دگرگون گشته نام ایلام هست که قومی غیر آریایی بودند و نام ایلام به ایلان و سپس ایران تبدیل شد.
پیش از مهاجرت آریایی ها از افغانستان به ایران سرزمین ایران دارای اقوامی غیر آریایی مانند تپوری و کاسی و ایلامی و ماننایی و ماتیانی و گوتی و لولوبی و کادوسی و کورتی بود.
اگر قوم مهم نیست سعی نکنید بقیه اقوام را به زور به قوم آریا که در منطقه آریا در افغانستان سکونت داشتند نسبت دهید چرا که طبری ها و کردها و لرها و ترک ها و عرب های ایران آریایی نیستند.
ایرانی بودن به معنی آریایی و فارس بودن نیست ایران همیشه یک کشور چند قومیتی بوده و هست و خواهد بود. ایران متعلق به طبری و کرد و لر و ترک و عرب و بلوچ هست.
کتولها گروهی از اقوام طبریتبار بودند که در بلوک کتول که از نواحی هفتگانه استراباد و شرق طبرستان محسوب میشد مسکن داشتند و قدمت اطلاق نام کتول به این منطقه به عصر صفوی میرسد هرچند قدمت واژه کتول در استراباد و طبرستان به قرن ششم میرسد.
همچنین در ادبیات طبری قدیم و برخی از اشعار کهنه و بومی مازندرانی از واژه کتول استفاده شدهاست که شعر زیر از نمونه ان است:
کتولی بخونم مه یار کتوله کتولی بخونم مه منزل دوره
کتولی بخونم بورم ولایت شه یار دس دارمه شیرین شکایت
ایرج افشار در مخابرات استراباد به استناد نامه ای که از آقای علی اصغر معززی چنین ادعا کردهاند که قوم کتول همان کوتوالهای (قلعه بان) سیستان هستند که به رهبری ملک محمود سیستانی در سال ۱۱۳۹ با نادرشاه درگیر شدند و پس از شکست خوردن گروهی از آنها به منطقه استراباد تبعید شدند و چنین ادعا میکردند که نام کتول ریشه در کوتوال دارد و از آنجا که این مهاجران سیستانی قلعه بان بودند کوتوال نامیده میشدند ولی این نظریه به دلیل بیپایه بودن مورد قبول تاریخ نگاران قرار نگرفتهاست. زیرا واژه کوتوال در بسیاری از نقاط کشور وجود دارد که عیناً بصورت کوتوال تلفظ میشوند و هیچکدام دچار دگرگونی لفظی نشدهاند و به واژه دیگر بدل نگشتند در حالی که این واژه در طول تاریخ هیچگاه به مردم منطقه کتول و بومیهای آن اطلاق نشدهاست واژه بومی کتول در استراباد و مازندران سابقه طولانی دارد و دارای معنی غیر از قلعه بان است و تنها به گاوداران و دامپروران و کشاورزان و مردمان بومی اطلاق میگشتهاست و از لحاظ تاریخی نام کتول پیشینه ای بسیار قدیمی تر از این رویداد در طبرستان و استراباد و منطقه کتول دارد و اینکه تمامی مهاجران و بومیان ولایت استراباد به زبان خود صحبت میکردند و کتولها به عنوان قومی طبریتبار به زبان مازندرانی صحبت میکردند و خراسانیها به زبان فارسی و قزلباشها به زبان ترکی صحبت میکردند و هیچ اثری از گویش سیستانی که نشان دهنده حضور سیستانیها تا قبل از زمان پهلوی باشد در این منطقه دیده نمیشود و حتی فراتر از آن هیچ سند تاریخی که ثابت کند گروهی از کوتوالهای سیستانی به منطقه کتول یا استراباد مهاجرت کرده باشند در دسترس نمیباشد. از لحاظ تاریخی در تاریخ طبرستان و تاریخ رویان به طبریان قلعه بان نیز کوتوال گفته میشد که در مازندران به قلعه بانی مشغول بودند.
نام کتول در منابع قدیمی محلی استراباد و طبرستان در فاصله سالهای ۶۲۳ و ۶۲۸ و ۹۹۲ و ۹۹۶ و ۱۱۳۲ مکرر دیده میشود. واژه کتول و کتولی در اسنادی که به گونه وقف نامههای مختلف در کتاب تاریخ کتول سید ضیا میر دیلمی آمدهاست. میتوان یافت در زیر بخشهایی از یک سند را که در ان از کلمه کتول و کتولی یاد شدهاست. میآید ((وقف موید و حبس مخلد اسلامی نمود اشرف الاعیان و الخیار الحاج اسفندیار کتولی من طایفه پلنگ… چه از طبقات ذکور و چه اناث و بعد انقراضها به دو نفر اعلم و اصلح و اتقی از اهل بلوک کتول باشد… و کان وقوع ذلک فی شهر رجب فی سنه ۱۱۳۲)) طبق این اسناد فردی از طایفه پلنگ قوم کتول اموال خود را در سال ۱۱۳۲ وقف نمودهاست که این تاریخ چند سال قبل از نبرد بین ملک محمود سیستانی و نادرشاه است که نشان میدهد قبل از ان قوم کتول در منطقه کتول فعلی ساکن بودند و ارتباطی با کوتوالهای سیستانی نداشتند. همچنین واژه کتول در کتابهای قدیمی همچون تاریخ مازندران و روضه الصفا و ناسخ التواریخ و جهانگشا انوار و … وجود دارد. در تاریخ مفصل ایران آمدهاست: از وقایع بالنسیه مهم سلطنت شاه سلیمان صفوی هجوم ترکمنان است که در سال ۱۰۸۶ به حدود استراباد حمله نموده و به قتل و غارت پرداختند و در سال ۱۰۸۷ کلبعلی خان شاملو با سپاهی از قاجار و افشار و استراباد و کتول و مینودشت و تفنگچیان مازندران آدینه سلطان رهبر ترکمنان را در استراباد شکست داد. طبق این اسناد کتولها یکی از اقوام استراباد و بومی منطقه کتول بودند که در سال ۱۰۸۷ همراه با سپاه قاجار و افشار و استراباد و مینودشت و تفنگچیان مازندران با ترکمنها به پیکار پرداختند و در نبرد بر ترکمنها چیره گشتند بنابراین طبق این سند کتولها پنجاه سال قبل از نبرد ملک محمود سیستانی با نادرشاه در منطقه کتول به عنوان قومی بومی سکونت داشتند. همچنین طبق کتابچه وقایع کتول گروهی به نام کتول در حدود سال ۹۹۶ از ناحیه مرکزی طبرستان (آمل و بابل) به ناحیه شرقی طبرستان (بلوک شرقی استراباد) کتول فعلی در روستای پیچک محله مهاجرت نمودند و از این دوره نام کتول به این منطقه اطلاق گشتهاست و در دوران قبل از ان این منطقه بخشی از کبودجامه بودهاست که از ولایتهای شرقی طبرستان محسوب میشدهاست. طبق این اسناد قومی به نام کتول ۱۵۰ سال قبل از نبرد ملک محمود سیستانی با نادرشاه در منطقه کتول فعلی سکونت داشتند و با نام کتول در منطقه شناخته میشدند. براساس تمام منابع تاریخی کتول به گروهی از مردم طبریتبار گفته میشود که منطقه مرکزی طبرستان به مناطق شرقی طبرستان (شرق استراباد) مهاجرت نمودند و با مهاجرت آنها ان مناطق به کتول شهره شدند و خوانین کتول قرنها بر ان مناطق به حکومت پرداختند و هیچ ارتباطی با کوتوالهای سیستان ندارند. طبق تاریخ اساطیری ایران در عصر کیکاووس ولایت شرقی طبرستان کرتوی نامیده میشده که در نزدیکی آن گرگان قدیم یعنی گنبدکاووس فعلی قرار داشت که مسکن اسپهبدان و مرزبانان تپورستان بودهاست.
سلام
لطفا با حفظ ادب و رعایت چارچوب های رسانه ای، بجای فحاشی، نظرات خود را بصورت مستدل بنویسید. فضای رسانه محل تضارب آرا است نه چاله میدان برای فحاشی و درگیری فیزیکی.
ممنون از تمامی محبت ها و توجه شما
سلام
لطفا در انعکاس نظر، حرمت ها رعایت شود. نکته تاکیدی اینکه، سیستانی های محترم به گلستان مهاجرت کرده اند. تاریخ را که نمی شود تحریف کرد.
سلام
شما مثلا با آن عبارات سخیف اول متن که ما حذف کردیم ، می توانید در مورد انسانیت و اخلاق صحبت کنید؟
زبانگرگاننزدیکبه زبانتاجیکی و زبان افعانیکهریشه در زبانفارسیدری می باشد در زمانصفویه. مهاجرانی ازشمال افغانستان به استراباد امدهاند بنام بنگشیها که در مرور زمان در جامعه گرگان ادغام شده اند و انها که ماندهاند از هویت خود فرار میکنند اما همه ما ایرانی هستیم و به ایرانیبودنخود افتخار میکنیم
سلام
ممکن است این حرف درست هم باشد، اما یعنی چی که از هویت خود فذاذ می کنند؟
قومی که هزار سال در یک منطقه باشد مهاجر نیست ترکمن ها از اواخر ساسانی در شمال رود گرگان سکونت داشت.
سیستانی ها مهاجرند چون زمان پهلوی به استان ما آمدند.
اما متحد هستمی. هیچ کس نتونده طبری و ترک میون تفرقه دمب هاده.
سلام
این چه شیوه ثحبت کردنه و نظر دادنه؟ جاس تاسف داره؟ حتی در تقابل های گفتاری هم این شیوه صحبت کردن پسندیده نیست.
هیچکدومتون از طبری های گرگان اصیل بیشتر نیستین چند سال پیش گرگانی های اصیل بخاطر اینکه شماها به عنوان مهاجر وارد گرگان شدین میگفتین گلستان مال ماست شمارو به نهارخوران و النگدره و توسکستان راه ندادن چندتاشونو انداختن بیرون
نمیتونی همینجوری بیایین بگین گلستان مال ماست شماها وقتی مهاجرت کردین ما طبری های اصیل بهتون راه دادیم سیرتون کردیم و بهتون کار دادیم پررو نشین
سلام
از این نوع صحبت کردن های تکفیری و نژاد پرستانه دست بکشید لطفا. خدا همه ما را به راه راست هدایت کند ان شاالله
مازندران یک استان چند فرهنگی و چندقومیست و در تاریخ هم محل زندگی اقوام مختلف بوده در گذشته هم اقوام بسیار زیادی از جمله گیلکهای دیلمی و ترک و ترکمن و عرب ....بهش مهاجرت کردن و عده بسیار زیادی از مازندرانیها خودشونو با عنوان گیلک و تات و گالش و کرد و ترکمن میشناسن نه مازندرانی و جمعیت بسیار بزرگی هم از شهرهای مرکزی ایران مانند تهران و یزد و اصفهان و ... در مازندران ساکن هستن و صاحب املاک بسیار در مازندران ، در منطقه کوهستانی استان موسوم به مازندران هم هیچکس خودشو مازندرانی نمیدونه و همه به خودشون میگن تات و گالش و کوهی،غرب مازندران و رامسر و شهسوار تا چالوس هم کلا گیلک هستند و کرد تبعیدی و اصلا نمیدونن مازندرانی و قبیله من درآوردی و عجیب طبری و مازرونی چیه که عین اقوام اولیه آدمخوار کشف شده از دل جنگلهای آمازون یکدفعه بعد از چند هزار سال مفقودالاثر بودن سر و کلش پیدا شده و تابحال خبری ازش نبوده و پرچم هم داشتن این قبیله عجیب و غریب که غیر از خودشون کسی از پرچمشون و نمادهاش سر در نمیاره و همه این قبیله عجیب و غریب طبری هم به پرچم طبرستان خیالیشون کاملا وفادارند و پای منقل در حال جنگیدن با شمشیر و نیزه برای استقلال طبرستان
محسن تاجیک کوچیک همه ی ایرانی ها و گلستانی ها
ما گرگانی ها با مازندرانی ها هم نژادیم همگی از قوم هیرکانی و تپور هستیم حتی تا رشت و آستارا هم خاک هیرکانیا و طبرستان بود
عشق فقط گرگان و هیرکانی
سلام
اولا توهین در ارسال کامنت ، فعل پسندیده ای نیست. ثانیا چرا فکر می کنید که رشتی ها با ساروی ها و مازندانی ها دشمن هستند؟ ثانیا ،کدام مبنای تاریخی ثابت کرده که تا رشت و آستارا همه هیرکانی و طبرستانی هستند؟
متن اورده شده در لینک ، می تواند اصلاح کننده برخی از نظرات شما باشد
https://shoaresal.ir/fa/news/385879/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%84%DA%A9
ممنون از مشارکت و ارایه نظرات ارزشمندتان
وقتی با مازندرانی ها دعوا راه بندازی خودت میدونی چه اتفاقی میوفته و چه کسانی برای تنبیه گیلانی ها میاد
جنگلی که شماها در گیلان کباب میخورین اسم جنگلشون هیرکانیاعه
حالا میخوای دشمنی کنی؟؟
گیلانی های قدیمی میدونن دشمنی کردن با مازندران یعنی خیانت به هیرکانیا
خودشون میدونن وقتی دشمنی کنن هیرکانیا هر بلایی سر گیلانی ها میارن
سلام
ضمن تشکر از ارسال کامنت، احساس نمی کنید که دیگه خیلی مصادره کردید مازندران رو ؟
سلام و عرض ادب
هدف ایجاد فضای تضارب آرا است ( البته تا جای ممکن منطقی باشد).
از خساسیت های شما تشکر نموده و اماده دریافت نظرات تکمیلی هستیم.
دوری از توهین و حفظ وحدت ملی، دو اصل اولیه برای انتشار کامنت ها است.
اسم اصلی و اولین اسم دریای خزر چی بود بنظر شما؟!
اولین اسمش دریای گرگان یا جرجان بوده یا هیرکان سند این دریا پنهان شده زمان ماد ها و هخامنشیان اسم دریای خزر جرجان یا هیرکان بوده اگه میتونی ثابت کنی مال گیلان بوده چیزی نمیگم و اگه هم میتونی ثابت کنی مازندران تحت سلطه گیلان بوده منم هیچی نمیگم
حرفات توهین به طبرستانه
میشه گفت مازندران و گیلان تحت سلطه طبرستان بوده و همیشه هست
نمیشه جدا کرد
سلام
ماهیت قوم ترکمن کوچ روی بوده است. اگر مقصود از پیام شما بالاتر بودن یکجانشینی بر کوچ نشینی است، برای ما قابل پذیرش نیست. اگر بیان قدمت است ، ترکمن قدمت بالاتر غیر قابل انکار دارد. اگر مقصود ایجاد شکاق قومیتی است، هدف ما از انعکاس این خبر، چنین چیزی نیست.
به هر حال هر دو قوم عزیزند و از نظر قدمت، همانگونه که ذکر نمودید، سیستانی ها مهاجر به گلستان هستند.
ارادتمند
از غرب استان گلستان تا شرق آن
همه ما ایرانی هستيم و هیچکس ایرانی تر از کس ديگري نیست و قلب همه ماها برای ايران سربلند می تپد. گلستان اگر زیباست بخاطر تنوع گروهها و اقوام آن است. چرا که آفرينش بر مبنای تنوع و تکثر استوار است. بجای ترویج کدورت بیاییم بذر محبت و دوستی را در مزرعه دلمان بکاریم، چرا که همه ماها اعضای یک خانواده بنام خانواده استان گلستان هستیم که فرزندانش مازندرانی، ترکمن، سیستانی، ترک، بلوچ، قزاق و... هستند.
سلام
بی خیال اخوی
۵۰ در صد چیه
۲۰ در صد سیستانی
۳۰ در صد ترکمن
۳۴ درصد طبری
تو نه تاریخو خوندی نه آمار داری انقد احمقی با این حرفت نمیتونی ثابت کنی
خود دولت میدونه استان گلستان مال هیچکس نیست به غیر از طبری های اصیل
عوض کردنش باعث جنگ داخلی میشه
سلام اخوی
چرا جوگیر شدی آخه؟
5.125.75.239
سلام
ممنون از مشارکت شما در ارسال کامنت . اما بخش زیادی از فرمایشات شما مخدوش است و صحت ندارد.
توصیه می کنیم لینک زیر را مطالعه کنید
https://shoaresal.ir/fa/news/385879/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%84%DA%A9
اسم استان ما گرگان هست بهش ولایت گرگان میگفتند در زبان پهلوی بهش ورکانه و در زبان یونانی بهش هیرکانیا و در زبان عربی بهش جرجان میگفتند
ولایت گرگان هیچ ربطی به شهر کنونی گرگان ندارد شهر کنونی گرگان اسم اصلیش استرآباد بود و همین چند دهه پیش توسط رضاشاه نامش از استرآباد به گرگان تغییر نام داد و استرآباد یکی از شهرهای ولایت گرگان بود و مدکز ولایت گرگان شهری در نزدیکی گنبدکاووس بود
زبان مردم ولایت گرگان دو نوع زبان بود یک زبان فارسی بود و دیگری زبانی شبیه به زبان طبرستان و قومس بود و یک زبان لوترا هم وجود داشت که زبان رمزی بود و گویش استرآبادی قدیم هم یک زبان منحصر به فرد بود که به زبان مازنی و سمنانی شباهت داشت ولی سه چهار قرن پیش منقرض شد فعلا هم زبان های فارسی و مازنی و طبری و کتولی و تاتی و کوهساری و ترکمنی و ترکی و قزاقی و بلوچی و سیستانی در استان گویش میشه
نام استان اگه به نام اصلیش یعنی استان گرگان تغییر نام دهد همه چیز درست میشود چون استان ما تاریخ داره تمدن داره مثل برخی نواحی بی در و پیکر نیست که هر کی از راه رسید بخواد اسمشو تغییر بده
سلام
این اطلاعات اشتباه است جناب کریمی
سلام
استدعا داریم ، از طرح مباحث حاشیه ساز ، تفرقه افکن و بی ریشه ، من بعد پرهیز کنید.
سلام
چه چیز را سه بار نوشته اید که ما منتشر نکرده ایم؟
اگر موضوعی منعکس نمی شود ، یا حاوی توهین است یا دارای حاشیه های احتمالی منجر به پیگیری حقوقی.
اگر غیر از این موارد ، مطلبی را فرستاده اید و ما منتشر نکرده ایم، قصور از ماست . لطفا مجددا زحمت ارسال بکشید.
نکته انتهایی اینکه، ما سایت هستیم نه شبکه اجتماعی که پیج داشته باشیم. سایت شعار سال بنا بر دلایلی مشخص، در شبکه های اجتماعی حضور ندارد.
از تکه آخر مرقوم شده هم اصلا خوش مان نیامد. ما محتوای نگارش شده را جزو شخصیت نویسنده ارزیابی می کنیم. امید است که در موزد شما اشتباهی رخ داده باشد.