پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۱۶۰۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۸
علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه ۴ سوره‌ی مبارکه آل عمران به موضوع مفهوم عذاب در قرآن کریم پرداخته است.
شعار سال: در این بخش از تفسیر المیزان آمده است:

ان الذین کفروا بایات اللّه لهم عذاب شدید…

این آیه از آن جهت که مطلق است یعنى معین نکرده است که مقصود از عذاب شدید چیست، آیا عذاب دنیا است یا آخرت، ممکن است شامل عذاب دنیوى هم بشود؛ و این خود یکى از حقایق قرآنى است که چه بسا مفسرین از آن غافل مانده، و آنطور که باید پیرامون آن بحث نکرده اند، و این بى توجهى، علتى جز این نداشته که ما چیزى را عذاب نمى شماریم، مگر وقتى که جسم ما را به درد آورد، و متاءلم سازد و یا نقص و یا فسادى در نعمت هاى مادى ما پدید آورد. مثلا مال ما را از بین ببرد، و یا یکى از عزیزان ما را بمیراند، یا بدن ما را مریض کند، با اینکه آنچه قرآن در تعلیمات خود از عذاب اراده کرده غیر این است.

گفتارى در اینکه: کلمه عذاب در اصطلاح قرآن به چه معنا است.

شادى و غم، رنج و راحت دائر مدار طرز فکر آدمى است

حال ببینیم از آیات قرآنى، درباره عذاب، چه معنایى را استفاده مى کنیم؟ قرآن کریم زندگانى کسانى را که پروردگار خود را فراموش ‍ کرده اند هر قدر هم زندگى بسیار وسیعى داشته باشند زندگانى بسیار تنگ و سختى مى داند و مى فرماید: (و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا)؛ و باز قرآن کریم مال و اولاد را که در نظر ما نعمت گوارا مى آید، عذاب خوانده، مى فرماید: (و لا تعجبک اموالهم و اولادهم، انما یرید اللّه ان یعذبهم بها، فى الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون)؛ و حقیقت امر همانطور که بیان اجمالى آن در تفسیر آیه: (و قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه) گذشت، این است که مسرت و اندوه و شادى و غم و رغبت و نفرت و رنج و راحت آدمى دایر مدار طرز فکر آدمى در مساءله سعادت و شقاوت است.

این اولا، و در ثانى سعادت و شقاوت و آن عناوین دیگرى که همان معنا را مى رساند، به اختلاف موردش مختلف مى شود، سعادت و شقاوت روح، امرى است و سعادت و شقاوت جسم، امرى دیگر، و همچنین سعادت و شقاوت انسان، امرى است و سعادت و شقاوت حیوان امرى دیگر، و به همین مقیاس.

سعادت و شقاوت روحى و جسمى، و اینکه افراد بى خدا در هرحال پریشان روز هستند

و انسان دنیاپرست و مادى که هنوز متخلق به اخلاق خدایى نشده و با ادب الهى بار نیامده تنها و تنها کامیابى هاى مادى را سعادت مى داند، و کمترین اعتنایى به سعادت روح و کامیابى هاى معنوى ندارد.

قهرا چنین کسى هرچه زور دارد در این مصرف مى کند که مال بیشتر و فرزندان (دغلکارتر) و جاه و مقام منیع‌تر و سلطه و قدرت بیشترى به دست آورد و در آغاز، راه به دست آوردن خالص و بى دردسر آن‌ها را، آرزو مى کند، و این خیال را در سر مى پروراند که این امور، تنعم و لذت خالص است.
 
مادام که به دست نیاورده اینطور خیال مى کند و از نداشتن آن حسرت مى خورد، ولى وقتى بدست مى آورد مى بیند: نه، آنطور هم که خیال مى کرده نیست، اگر یک لذت در آن هست هزار الم و ناراحتى هم همراه دارد، براى اینکه آن طور که مى پنداشت کامل به تمام معنا نیست بلکه نواقصى دارد، و رفع همان نواقص، گرفتاری‌ها دارد، و اسبابى مى خواهد، در اینجا بشدت، دل به آن اسباب مى بندد، ولى وقتى به سراغ اسباب مى رود متوجه مى شود که آن‌ها هم هیچکاره هستند، در نتیجه یک حسرت دیگر هم از این بابت بر دلش مى نشیند. آرى او مسبب الاسباب را نیافته و به وى دل نبسته تا همواره و در هر حال دلى آرام، و در برابر هر مصیبتى تسلیتى در داخل جان خود داشته باشد، لذا در برخورد با هر سببى حسرتى دیگر بر دلش مى نشیند.

پس افراد مادى و بى خبر از خداى لایزال، در حسرت بسر مى برند، تا چیزى را ندارند از نداشتن آن حسرت مى خورند، و وقتى به آن دست مى یابند باز متاسف گشته و از آن اعراض نموده چیزى بهتر از آن را مى جویند، تا بلکه با به دست آوردن آن عطش درونى خود را تسکین دهند، حال افراد مادى، در دو حال (دارایى و ندارى) چنین است.

سعادت و شقاوت از دیدگاه اسلام

و، اما قرآن کریم انسان را موجودى مرکب از روحى جاودانى، و بدنى مادى و متغیر مى داند، انسان از نظر قرآن همواره با چنین وصفى قرار دارد، تا بسوى پروردگار خود برگردد، در آن موقع است که خلود و جاودانگى آدمى شروع مى شود و دیگر دچار زوال (و دگرگونگى) نمى گردد.

پس، از نعمتهاى دنیا بعضى مانند علم، تنها مایه سعادت روح آدمى است، و بعضى مانند مال و فرزندى که او را از یاد خدا باز ندارد، مایه سعادت روح و جسم او خواهد بود، آنهم چه سعادت بزرگى؛ و همچنین بعضى از حوادث که مایه محرومیت و نقص جسم آدمى است، ولى براى روح جاودانه او سعادت است، مانند شهادت در راه خدا، و انفاق مال و سایر امکانات در این راه، که این نیز از سعادت آدمى است، همچون تحمل نوشیدن دواى تلخ است که دقایقى آدمى را ناراحت مى کند ولى مدت طولانى مزاجش را سالم مى سازد.

و، اما آنچه که خوش آیند جسم و مضر به روح آدمى است، مایه شقاوت آدمى و عذاب او است، و قرآن کریم اینگونه اعمال را که تنها لذت جسمانى دارد، متاعى قلیل خوانده، که نباید به آن اعتنا کرد؛ و در این باره فرموده است: (لا یغرنک تقلب الذین کفروا فى البلاد، متاع قلیل ثم ماویهم جهنم و بئس المهاد)؛ و همچنین هر چیزى که مضر به روح و جسم، هر دو است، قرآن آنرا نیز عذاب خوانده همچنان که خود مادیین هم آنرا عذاب مى شمارند.

اما قرآن آنرا از جهتى، و مادیین از نظرى دیگر عذاب مى دانند. قرآن آنرا از این نظر عذاب مى داند که مایه ناراحتى روح است، و مادیین از این نظر عذاب مى دانند که مایه بدبختى و ناراحتى بدن است، نظیر انواع عذابهایى که بر امتهاى گذشته نازل شده؛ و قرآن در این باره مى فرماید: (الم‌تر کیف فعل ربک بعاد؟ ارم ذات العماد، التى لم یخلق مثل‌ها فى البلاد، و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد، و فرعون ذى الاوتاد، الذین طغوا فى البلاد، فاکثروا فی‌ها الفساد، فصب علیهم ربک سوط عذاب، ان ربک لبا لمرصاد).

سعادت و شقاوت موجودات با شعور، بستگى به شعور و اراده آن‌ها دارد، چون ما یک امرى را که در نظر دیگران لذیذ است ولى ما لذت آنرا احساس نمى کنیم، سعادت خود نمى دانیم، همچنانکه امرى را که براى دیگران الم انگیز است ولى ما از آن احساس الم و ناراحتى نمى کنیم، شقاوت نمى شماریم.

از همینجا روشن مى شود، روشى که قرآن در مساءله سعادت و شقاوت طى کرده غیر از آن روشى است که مادیین پیش گرفته اند، و انسان فرو رفته در مادیات هم اگر بخواهد زندگیش گوارا شود باید از مکتبى پیروى کند که سعادت حقیقى را سعادت بداند، و شقاوت حقیقى را شقاوت بداند، چون قرآن آنچه واقعا سعادت است سعادت مى داند، و آنچه براستى شقاوت است شقاوت مى خواند.

قرآن به پیروان خود تلقین مى کند که دل، به غیر خدا نبندند، و به آنان این باور را مى دهد که تنها مالکى که مالک حقیقى هر چیز است خدا است، هیچ چیزى جز بوسیله خدا روى پاى خود نمى ایستد، (چنین کسى اگر دوا مى خورد دواى خدا را مى خورد، و اگر غذا مى خورد غذاى او را مى خورد، براى دوا و غذا و هیچ چیز استقلال در تاءثیر قائل نیست (مترجم) و نیز چنین کسى هیچ هدفى را جز براى او دنبال نمى کند؛ و چنین انسانى در دنیا چیزى بجز سعادت براى خود نمى بیند، آنچه مى بیند یا سعادت روح و جسم او هر دو است، و یا تنها سعادت روح او است، و غیر این دو چیز را عذاب و دردسر مى داند، بخلاف انسان دل بسته به مادیات و هواى نفس که چنین فردى چه بسا خیال کند آن اموال و ثروتى که براى خود جمع آورى کرده مایه خیر و سعادت او است، ولى به زودى بر خبط و گمراهى خود واقف مى شود، و همان سعادت خیالى تبدیل به شقاوت یقینى مى شود چنانکه خداوند فرموده: (فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتى یلاقوا یومهم الذى یوعدون)؛ و نیز فرموده: (لقد کنت فى غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید)؛ و نیز فرموده: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا، و لم یرد الا الحیوه الدنیا، ذلک مبلغهم من العلم).

علاوه بر اینکه در هیچ جاى دنیا و نزد هیچ یک از دنیاپرستان مادى، نعمتى که لذت خالص باشد وجود ندارد، بلکه اگر از نعمتى لذتى مى برند همان لذت توام با غم واندوه است، غم و اندوهى که خوشى آنان را تیره و تار مى سازد.

از اینجا روشن مى شود که درک و طرز فکرى که در انسانهاى موحد و مخصوصا در اهل قرآن است غیر درک و طرز فکرى است که دیگران دارند، با اینکه هر دو طایفه از یک نوع هستند، یعنى هر دو انسانند، البته بین دو نقطه نهایى این دو طرز تفکر مراتب بسیارى هست، که صاحبان آن اهل ایمان هستند، اما طایفه دیگر بخاطر نرسیدن به کمال تربیت و تعلیم الهى، کم و زیاد و یا زیادتر گرفتار انحراف فکرى مى شوند.

این بود آنچه ما مى توانستیم از کلام خداى تعالى درباره مساءله عذاب استفاده کنیم، لیکن در عین اینکه گفتیم کلمه عذاب در اصطلاح قرآن به معناى عذاب روحى تنها و یا روحى و جسمى است، چنان هم نیست که از استعمال این کلمه در مورد ناملایمات جسمانى فقط، امتناع بورزد، و آنرا عذاب نداند، بلکه این کلمه را در آن مورد نیز بکار برده، از آن جمله، از ایوب حکایت کرده که گفت: (انى مسنى الشیطان بنصب و عذاب)؛ و نیز فرموده: (و اذ انجیناکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب…) که عذابهاى فرعون به بنى اسرائیل را از طرف خدا امتحان و از طرف فرعون و فى نفسه عذاب خوانده و نفرموده آنچه از ناحیه فرعون به شما بنى اسرائیل رسید عذاب خدا بود.
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از شفقنا، تاریخ انتشار: 18 آذر ۱۳۹۹، کد خبر:1057750، shafaqna.com
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۸
0
0
ولله الان هرچی داریم می بینیم انگار برعکس ایینه دلیل بی دینی مردم همینه اخه
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین