پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۲۵۹۸
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۸
چرا در دوره‌هایی «رویکرد تاریخی» به واقعه کربلا کم‌رنگ شد؟ و چه پیامدهایی داشت؟ واقعه کربلا، در مقایسه با سایر وقایع تاریخی به مراتب تأثیرگذاری پایدارتری دارد؛ چنین تأثیرگذاری، در بارزترین پیامد، موجد جریان‌های اجتماعی همه جانبه‌ای است که در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، فکری و... متبلور می‌شود.
شعارسال:از این رو، این وقایع را باید دارای ماهیتی «فراتاریخی» دانست که اگرچه هویت تاریخی آن را مخدوش نمی‌کند اما صرفاً تاریخی بودن آن را نیز برنمی‌تابد و واقعه کربلا بدین لحاظ در زمره کم‌نظیرترین وقایع است.

«تنوع نگارشی» در آثار فراوان نگاشته شده پیرامون واقعه کربلا، از جالب‌ترین و در عین حال قابل تأمل‌ترین وجوه وقایع‌نگاری رویداد مذکور است. این «تنوع» که حاصل تنوع فکری، صنفی، مذهبی، قومی، جغرافیایی و... مؤلفان این آثار است، گزارش این واقعه را با دو ویژگی مشخص یعنی «تنوع گفتمان» و «تحول گفتمان» همراه کرد. ویژگی‌‌هایی که اگرچه، نه یک شبه و آنی، که حاصل روندی تدریجی بودند اما در برخی ادوار و برخی حوزه‌های جغرافیایی، سیری صعودی یافتند و به شکل امواجی فرهنگی درآمدند. در این خصوص قرون میانه اسلامی (سده‌های چهارم تا دهم ه.ق) و مناطق شرقی جهان اسلام، بویژه اهمیتی خاص دارند.

«تنوع گفتمانی» در آثار مذکور، موجد «تحولی گفتمانی» بود، که «سیر نزولی رویکردهای تاریخی به واقعه کربلا» و برجسته شدن گفتمان‌های دیگری را در پی داشت که جز طرحی کم‌رنگ از تاریخ نداشتند. ماحصل این تاریخ‌گریزی، کمرنگ شدن یا مغفول ماندن «بُعد سیاسی اجتماعی واقعه کربلا» و برجسته شدن «بُعد عاطفی و ماورایی» آن بود که بتدریج بر طرز تلقی نخبگان و به تبع آن توده‌ها، تأثیرات پایداری به جای نهاد.

در مورد علل بروز این «تحول»، بی‌تردید از گزینه‌های متعددی می‌توان سخن گفت. حوادث و دگرگونی‌های رخ داده در سرزمین‌های یاد شده در روزگاران مورد بحث، چنان گسترده بود که تأثیرپذیری بسترهای فرهنگی از شرایط زمانی را با ابعاد متنوعی مواجه می‌کرد. بر همین اساس، رویدادی فرهنگی نظیر «تحول گفتمان گزارش واقعه کربلا» نیز متأثر از عوامل متعددی بوده است که هر یک به گونه‌ای و در مقیاسی خاص، در شکل‌گیری آن نقش خود را ایفا کرده‌اند. با این حال سه ویژگی این جوامع در قرون مورد نظر، یعنی «رشد و گسترش تصوف»، «توده‌گرایی تشیع امامیه» و «رویکردهای اعتقادی درباره منزلت قدسی معصومین(ع)»، در پیدایی و گسترش تحول گفتمانی مذکور حائز اهمیت بسیارند.

«گسترش تصوف» و اقبال عمومی نسبت به آن در قرون میانه اسلامی، تأثیرات همه جانبه‌ای بر حیات اجتماعی فرهنگی مناطق شرقی جهان اسلام به جای نهاد. این گرایش فکری، بیشترین تأثیرگذاری خود را مرهون مفاهیمی بود که به تقویت جنبه‌های معنوی حیات انسانی، به عنوان یگانه راه رستگاری بشریت می‌پرداخت. این ویژگی به همان اندازه که پذیرش آرای صوفیانه در میان مسلمانان را تسهیل کرد، بر نوع نگرش آنان نیز مؤثر واقع شد. تأثیرپذیری فوق که به شکل گرایش به مفاهیم معنوی در تفسیر تمامی وقایع هستی، خود را نشان داد، «نگرش تاریخی» حامیان این تفکر را نیز تحت‌الشعاع قرار داد.

«تاریخ» در این دیدگاه، نه علم سرگذشت پیشینیان، بلکه عرصه ظهور جلوه‌های جمالی و جلالی خداوند و وقایع تاریخی، جنبه‌های مختلف این جلوه‌ها تلقی می‌شد. بر این اساس، واقعه‌هایی چون واقعه کربلا نیز تفسیری خاص می‌یافت که بیش از آنکه «تاریخی» باشد، «معنوی» بود و هویت تاریخی آن، گاه تا حد فراموشی نادیده گرفته می‌شد. بیشترین سهم این طرز تلقی، به آن دسته از عرفا و شعرای عارف مسلکی اختصاص دارد که هر یک به شیوه‌ای در آثار خود به واقعه کربلا توجه نشان داده‌اند.

در باب عامل دوم یعنی «توده‌گرایی تشیع امامیه» تا آنجا که به تاریخ تشیع در مناطق یادشده (که به لحاظ تأثیرپذیری از بافت فرهنگی ایران، قلمرو فرهنگی ایران به شمار می‌آید) مربوط می‌شود، در ادوار میانه اسلامی گسترش منطقه‌ای «تشیع امامیه» در نواحی یاد شده، سیر صعودی قابل‌توجهی یافت. فراگیری توده‌ای مذکور، عرصه‌های گوناگونی را دربر می‌گرفت اما یکی از مهم‌ترین جلوه‌های آن توجه به رویداد کربلا بویژه در قالب «مؤلفه‌های عاطفی» بود. چنین توجهی البته پیش از آن نیز وجود داشت و مختص شیعیان هم نبود اما گسترش تشیع امامیه ابعاد آن را وسعتی به مراتب بیشتر بخشید. بخش عمده‌ای از این مؤلفه‌ها به برگزاری مراسم سوگواری امام حسین(ع) و شهدای کربلا و مرثیه‌سرایی برای آنان اختصاص می‌یافت اما بخش قابل توجه دیگری از آن را می‌توان در انعکاس نوشتاری این واقعه یافت.

در بــــاب عــامـل ســـوم یعنـــی «رویکردهای اعتقادی درباره منزلت قدسی اهل بیت(ع)» بر اساس شواهد مسلم، تردیدی نیست که از دیرباز تاکنون برای اکثریتی از مسلمانان، اهل بیت یا معصومین(ع) نه فقط به دلیل پیوستگی نسبی با پیامبر(ص) بلکه به دلیل اعتقاد به برخورداری آنان از منزلتی قدسی، مورد احترام فراوان قرار داشته‌اند. درباره شیعیان بویژه شیعیان امامیه، پیشینه این طرز تلقی، بسیار کهن بوده و به آموزه‌های اهل بیت(ع) باز می‌گشت، ضمن آنکه با اعتقادات اساسی آنان در باب امامت، نص و عصمت نیز دارای پیوندی تنگاتنگ بود. بعدها اما به واسطه نفوذ جریان غالی‌گری، چنین طرز تلقی ابعاد دیگری یافت و منزلت الهی معصومین(ع) با معانی جدیدی همراه شد که یکی از مهم‌ترین نتایج حاصل از آن، تبدیل هویت آنان از «شخصیت‌هایی تاریخی» به «هویت‌هایی غیرتاریخی، فرا انسانی و ماورایی» بود.

بــروز چنین گفتــمانی دربــاره معصومین(ع)، در پردازش سرگذشت امام حسین(ع) و واقعه کربلا بازتابی آشکار داشت که ابتدا در آثار عربی و سپس در متون فارسی پدیدار شد. درباره آثار فارسی، جهت‌گیری بسیاری از مؤلفان در ارائه تصویری از واقعه کربلا بر «گفتمانی ماورایی» متمرکز است که بر اساس آن رخداد کربلا به عنوان حادثه‌ای از قبل مقدر و در راستای اراده الهی، تبیین شده است. پیشگامان جدی چنین گفتمانی، برخی از مورخان اهل سنت (ابن سعد و ابن اعثم، ابن عساکر و ابن کثیر) بودند که بخش قابل‌توجهی از روایات نقل شده در این خصوص به آنان باز می‌گردد.

بر این اساس، وقوع رویداد کربلا در راستای «منزلت الهی» امام حسین(ع) دارای ماهیتی ماورایی شد. در این ماهیت ماورایی، همه چیز ازلی و ابدی، فراتر از زمان و مکان و مرتبط با تمامی کائنات بود و قهرمانان نه صرفاً انسان‌هایی در دو جبهه خیر و شر بلکه به منصه ظهور رساننده مقدراتی بودند که از ازل در تقدیر خداوندی شکل گرفته است. این گفتمان نیز (نظیر گفتمان عاطفی) با استقبالی عمومی مواجه شد و گرایش بدان بویژه طی ادوار هفتم تا دهم هجری سیر صعودی بسیار قابل توجهی یافت.

*عاشوراپژوه و نویسنده کتاب «تحول گفتمان در گزارش واقعه کربلا»

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 15 ، تاریخ انتشار: دوشنبه 19 مهر 1395، شماره: 6332 .

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین