پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۶۵۷۹۹
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۴
وقتی از امام مجتبی(ع) در مورد تفسیر حلم سوال کردند، فرمود «کَظْمُ الْغَیْظِ وَ مِلکُ النَّفْس»؛ حلم فرو بردن غضب و تسلّط بر نفس است.

شعار سالدر روایات مشهور، به میلاد امام حسن مجتبی(ع) در پانزدهم ماه رمضان اشاره شده است، لذا سالروز ولادت دومین امام شیعیان را گرامی می داریم و امیدوارم کرامت و عنایات آن حضرت، نصیب مسلمانان شود.[۱] از این رو به مناسبت ولادت با سعات کریم اهل بیت(ع)، شایسته است سیرۀ اجتماعی آن حضرت مورد توجه قرار گیرد.[۲]

شکوه رفق و مدارا با مردم در سیره امام حسن (ع)

داستان معروف امام حسن مجتبی علیه السلام شاهد خوبی بر این مطلب است:مردی از شام به مدینه می‏آید، تبلیغات سوءِ معاویه علیه علی صلی الله علیه و آله و خاندانش در شام غوغا می‏کند، از مکتب خانه و کودکستان، تا مساجد و منابر و نمازهای جمعه، همه جا از علی به بدی یاد می‏شود و عموم مردم بر اثر این تبلیغات، تنفّر عجیبی از علی صلی الله علیه و آله پیدا کرده‏اند؛ مرد شامی در مدینه شخصی را مشاهده کرد که به همراه جمعی از مردم در حال عبور بودند، از کسی پرسید: این شخص کیست؟ پاسخ داد: او حسن بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام است. مرد شامی همین که فهمید او فرزند علی صلی الله علیه و آله است، به قول معروف دهان را باز کرد و چشمها را بست و در نهایت خشم و بغض هر چه از دهانش در آمد به آن حضرت توهین کرد. حضرت ایستاده و به توهین‏های او گوش می‏دهد! وقتی که سخنان مرد شامی به پایان رسید، امام (با این که می‏توانست با اشاره‏ای به اصحاب و یاران، او را سخت ادب کند ؛ ولی در اوج قدرت چنین نکرد، بلکه به او) فرمود: از قیافه‏ات پیدا است که اهل مدینه نیستی و مسافر می‏باشی و جا و مکانی در این شهر نداری، به منزل ما بیا و میهمان ما باش. درِ خانه ما به روی غریبان باز است، از تو پذیرایی می‏کنیم، اگر قرض داری، بدهیهای تو را اداء می‏کنیم، اگر دشمنی در تعقیب توست از تو دفاع می‏کنیم، اگر هم طلب عفو و بخشش کنی از خطاهای تو در می‏گذریم![۳]

مرد شامی‏ که بر اثر خشم و غضب بسان کوره‏ای داغ و سوزان بود، با این برخورد الهی و خدایی امام، تمام خشم و غضبش فروکش کرد، گوئی ظرفی از آب خنک بر روی او ریخته‏اند! او با این برخورد منقلب شد (شاید با خود گفته باشد: خدایا آنچه را می‏بینم در خواب است یا بیداری؟ شخص قدرتمندی که می‏تواند در مقابل این همه توهین و ناسزا مرا مجازات کند، این چه برخوری است که می‏کند؟!)[۴]

مرد شامی گفت: یا بن رسول اللَّه! لحظه‏ای که شما را دیدم (بر اثر تبلیغات سوئی که در شام شده بود) بدترین مردم در نزد من بودید! ولی اکنون (که این برخورد خوش و غیر منتظره را فرمودید) بهترین مردم روی زمین در نزد من هستید![۵]،[۶]

فاصله بین بهترین مردم روی زمین، با بدترین مردم روی زمین، فاصله بسیار زیادی است، ولی امام مجتبی علیه السلام با یک برخورد صحیح و امر به معروف بجا و روئی گشاده، این فاصله بلند را از بین برد.[۷]

ما هم باید از این برخورد درس بگیریم و توجّه داشته باشیم که مخالفان ما دو دسته‏ اند:

۱- خطاکاران و کسانی که بر اثر تبلیغات مسموم و سوء، برخوردهای ناشایست و غیر مناسبی دارند، این دسته را باید با ملایمت و نرمی هدایت و راهنمایی کرد همانند آن مرد شامی که تبلیغات سوء او را دشمن اهل بیت کرده بود و از خطاکاران شده بود، و با برخورد مناسب امام، هدایت شد.[۸]

۲- خرابکاران، یعنی کسانی که دانسته و از روی علم و آگاهی مخالفت و دشمنی می‏کنند. تساهل و تسامح و مدارا در اینجا بی‏معنی است، اینجا جای برخورد قاطعانه و قدرتمندانه است.شناخت و جداسازی این دو گروه و سپس برخورد مناسب با هر کدام، کار دقیق و ظریف و لازمی است.[۹]

حقیقت حلم و بردباری‏ در کلام امام مجتبی(ع)

از امام حسن‏ علیه السلام نقل شده که وقتی از حضرتش درباره تفسیر حلم سؤال کردند فرمود: «کَظْمُ الْغَیْظِ وَ مِلکُ النَّفْس؛ حلم فرو بردن غضب و تسلّط بر نفس است».[۱۰] به گونه ‏ای که عکس‏العملی نشان ندهد و نشانه آن حسن برخورد با افراد و معاشرت بالمعروف است‏.[۱۱]

بدیهی است سلطه بر نفس‏ و مالکیت خویشتن، سبب می‏شود که انسان در برابر ناملائمات از کوره در نرود، و گرفتار خشم و آشفتگی‏ها نشود.[۱۲]

هم چنین علوّ طبع و بلندی همت و شخصیت بالا از اموری است که به انسان اجازه نمی‏دهد خشم خویش را آشکار کند، و دست به کارهای غیر منطقی افراد خشمگین کم ظرفیت بزند.[۱۳]

ایمان به خدا و توجه به ذات پاک و صفات او و از جمله حلم خداوند در برابر عاصیان و طاغیان نیز می‏تواند سرچشمه دیگری برای این فضیلت اخلاقی باشد.[۱۴]

علم و عقل و آگاهی بر نتایج مثبت حلم و پیامدهای منفی خشم و غضب نیز عامل دیگری برای پیدایش این فضیلت اخلاقی در وجود انسان‏ها است‏.[۱۵]

با این که حلم از فضائل بسیار برجسته و از خوهای شایسته انسانی است، ولی مواردی پیش می‏آید که حلم در آنجا پسندیده نیست و این گونه استثنائات در سایر فضائل اخلاقی نیز ممکن است پیدا شود مثلًا در مواردی که حلم و بردباری سبب جرأت و جسارت جاهلان متعصب می‏شود و بر فشار و فساد و عصیان خود می‏افزایند در اینجا حلم پسندیده نیست باید عکس العمل مناسبی نشان داده شود تا او سکوت کند.[۱۶]

در مواردی که حلم و بردباری به زیان جامعه و یا مکتب و عقیده انسان تمام می‏شود در آنجا نیز حلم و سکوت غلط است.و نیز در مواردی که حلم نشانه ضعف و ذلت محسوب می‏شود حلم کار خوبی نیست‏.[۱۷]

نور دیده پیامبر(ص)؛ الگوی حسن خلق مسلمانان

عالی­ترین دستور معاشرت و برخورد با مردم اینگونه است که انسان باید در دل دو عقیده داشته باشد:[۱۸] یکی آنکه در معاشرت به همنوع محتاج است زیرا طبعاً اجتماعی آفریده شد و در بقاء خود به آنها احتیاج دارد پس لازم است نرم گفتار و خوش برخورد باشد، دیگر آنکه نیازمند آنها نیست و باید به خود اعتماد کند و خدا را روزی دهنده بندگان داند. پس نباید تملق و چاپلوسی کند و خود را پیش مردم خوار و زبور نماید؛ بلکه در عین خوشروئی و شیرین‏سخنی عزت نفس و مناعت‏ طبع خویش را باید حفظ کند.[۱۹]

حال حسن‏ خلق به معنی خاص، آن است که انسان با گشاده رویی و چهره شاد و زبان نرم و ملایم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر کس با خوش‏روئی برخورد کند، لب‏هایی پر از تبسّم، و کلماتی پر از محبت‏ و لطف داشته باشد. این یکی از فضایل اخلاقی است که در روابط اجتماعی فوق‏العاده مؤثر است.[۲۰]

در آیات قرآن و روایات اسلامی و سیره پیشوایان، مطالب فراوانی در زمینه آن فضیلت و این رذیلت دیده می‏شود که حاکی از اهمّیت فوق العاده آن در سرنوشت فرد و جامعه است.[۲۱]

قسمت مهمی از موفقیت پیامبر صلی الله علیه و آله در پیش برد اهداف خود، و همچنین سایر معصومین علیه السلام و بزرگان علما و پیشوایان، مرهون همین فضیلت بوده است؛تاریخ انبیاء و اولیاء و معصومین علیهم السلام و به طور کلّی تاریخ رهبران جهان پر است از شواهد زنده این موضوع.[۲۲]

داستان برخورد مرد شامی با امام حسن مجتبی که بعد از آن همه دشنام به حضرت با دیدن محبت حضرت به راه راست هدایت شد.[۲۳]نشان می دهد در بسیاری از موارد انسان نباید به قول معروف مته لای خشخاش بگذارد و باید گذشت کند و به ایثار روی آورد. لذا الگوی همۀ مسلمانان امام مجتبی علیه السلام است که در مقابل همۀ دشنام های آن مرد شامی،در عوض به او مهربانی کرد و سعی نمود حوائج او را برآورده کند و از او بگذرد. .[۲۴]

ایثار پیرزن؛ عکس العمل پیشوای سترگ نیکی و کرامت چگونه بود؟

در یکی از سفرها امام حسن‏ علیه السلام و امام حسین علیه السلام و عبداللَّه بن جعفر از قافله عقب ماندند و در بیابان تشنه شدند، از دور خیمه چادر نشینی جلب توجه آنها را نمود، به سراغ آن آمدند، پیر زن تک و تنهایی در آن دیدند که آنها را سیراب کرد، و گوسفندی را که داشت برای تغذیه آنها آماده ساخت و آنها به پیرزن فرمودند اگر به مدینه آمدی به سراغ ما بیا شاید بتوانیم این همه محبّت‏ را تا اندازه‏ای جبران کنیم، سپس خشکسالی شدیدی در بیابان‏های اطراف مدینه شد به گونه‏ای که چادرنشینان به شهرها هجوم آوردند و از مردم درخواست کمک می‏کردند، روزی چشم امام حسن علیه السلام به همان پیرزن افتاد [۲۵]که‏ در کوچه‏های مدینه تقاضای کمک می‏کند. حضرت او را صدا زد و از او پرسید به خاطر داری که من و برادر و پسر عمویم در بیابان نزد تو آمدیم و تو بهترین کمک را به ما کردی، پیرزن نیکوکار چیزی به خاطر نداشت، ولی امام فرمود: اگر تو به خاطر نداری، من به خاطر دارم. سپس پول زیاد و گوسفندان فراوانی به او بخشید و او را نزد برادرش امام حسین علیه السلام فرستاد، آن حضرت نیز عطایای بیشتری به پیرزن دادند و سپس او را به سراغ عبداللَّه بن جعفر فرستادند، او نیز نعمت زیادی به آن پیرزن بخشید و در پایان حدیث آمده است: «صارَتْ مِنْ اغْنَی النَّاسِ؛ او یکی از ثروتمندترین مردم شد».[۲۶]،[۲۷]

آری باید معنای انفاق، جود و کرم را از سیرۀ کریم اهل بیت(ع) آموخت و از آن حضرت سرمشق گرفت.[۲۸]

بزرگداشت و اکرام مومن در سیرۀ اجتماعی امام حسن مجتبی(ع)

بدیهی است اسلام اکرام مؤمن را لازم می داند، این اکرام گاه با کلام است و گاه با دعوت و یا کمک مالی و یا رفع اختلاف میان مؤمنین و مانند آن. با این حال خداوند متعال فقط به اصل اکرام قناعت نمی کند بلکه شاخ و برگ آن را نیز بیان می کند. مثلا در قرآن مجید آمده است:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِ‌ وَ الْأَذی»[۲۹] یعنی اگر به نیازمندی کمک می کنی (و با این طریق به او اکرام می کنی) نباید آن را با منت گذاشتن و اذیت کردن باطل کنی.[۳۰]

در سیرۀ اجتماعی امام حسن مجتبی علیه السلام می توان اوج اکرام و بزرگداشت مومن را مشاهده کرد، لذا در فرازی می خوانیم، فقیری خدمت ایشان رسید و دو بیت شعر خواند که مضمون آن این است که در تمام خانه ی من چیزی که بتوانم آن را حتی به یک درهم بفروشم باقی نمانده است و حتی در چهره ی من اثر فقر روشن است. فقط یک سرمایه برای من مانده است که آمده ام آن را به شما بفروشم و آن آبروی من است. آن را هم نمی خواستم بفروشم ولی دیدم که شما مشتری خوبی هستی.[۳۱]

امام علیه السلام به مسئول اموال خود فرمود: ما مجموعا چقدر داریم و او عرض کرد: دوازده هزار درهم. فرمود: همه را بیاور. او عرض کرد: این مخارج سال ماست و چیزی باقی نمی ماند. امام فرمود: توکلت به خدا زیاد باشد. او تمام آن اموال را آورد و حضرت همه را به فقیر داد و فرمود: این مال کم را قبول کن و گویا تو چیزی به ما نفروختی و ما هم چیزی از تو نخریدیم. (آبروی تو کاملا محفوظ است و این هم مال اندکی بود که ما در بساط داشتیم.[۳۲]

بر این اساس گاه اکرام مؤمن موجب به مشقت افتادن او می شود مثلا مجلس مهمی ترتیب می دهند و اصرار می کنند که باید در مجلس حضور یابد. یا اینکه در مجلسی در حضور او از او تعریف می کنند و او از این کار خوشش نمی آید.[۳۳]

سخن آخر

بارالها به عظمت قران مجید،در این روز میلاد مبارک و با سعادت امام حسن مجتبی(ع) ما را پیرو آموزه های آن حضرت قرار بده و روح سخاوت، فتوت، کمک به دیگران، رحم و مروت را در دل همۀ ما زنده بفرما.[۳۴]

[۱]آیت الله مکارم شیرازی؛ جلسه تقسیر قرآن کریم؛ شبستان امام خمینی(ره)؛ حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛۳/۵/۱۳۹۲.

[۲]آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛۸/۷/۱۳۹۴.

[۳] آیات ولایت در قرآن، ص: ۱۲۹.

[۴]همان.

[۵] منتهی الآمال، ج ۱، ص ۴۱۷.

[۶] آیات ولایت در قرآن، ص ۱۲۹.

[۷] همان؛ ص ۱۳۰.

[۸] همان.

[۹] همان.

[۱۰]بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۰۲.

[۱۱] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۴۰۳.

[۱۲]همان ؛ ص۴۰۷.

[۱۳]همان.

[۱۴]همان.

[۱۵]همان ؛ ص۴۰۸.

[۱۶]همان.

[۱۷]همان.

[۱۸]اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۷۶.

[۱۹]همان؛ ص ۴۷۷.

[۲۰]اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۱۳۵.

[۲۱]همان.

[۲۲]همان.

[۲۳]آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛۱۳/۹/۱۳۸۷.

[۲۴]همان.

[۲۵] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۹۴.

[۲۶]بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۸.

[۲۷] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص: ۹۵.

[۲۸]آیت الله مکارم شیرازی؛ جلسه تقسیر قرآن کریم؛ شبستان امام خمینی(ره)؛ حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛۴/۶/۱۳۸۹.

[۲۹]سورۀ بقره؛آیۀ۲۶۴.

[۳۰]آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛۸/۷/۱۳۹۴.

[۳۱]آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛۲/۵/۱۳۹۲.

[۳۲]همان.

[۳۳]آیت الله مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛۸/۷/۱۳۹۴.

[۳۴]آیت الله مکارم شیرازی؛ جلسه تقسیر قرآن کریم؛ شبستان امام خمینی(ره)؛ حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛۸/۴/۱۳۹۴.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری مهر ، تاریخ انتشار 20خرداد 96، کدمطلب:4000419، www.mehrnews.com


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین