شعار سال: خداوند متعال انسان را با قدرت بیانتهای خود آفرید و او را گرامی داشت و فرمود: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا [اسراء/۷۰] به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبهایى که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمتهاى پاکیزه روزى بخشیدیم، و آنان را بر بسیارى از آفریدههاى خود برترى کامل دادیم. سپس به انسان نعمت اختیار داد و فرمود: إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً [انسان/۳] ما راه حق و باطل را به انسان نشان دادیم، حال میخواهد شکرگذار باشد، یا ناسپاسى کند.
بنابراین، این خود انسان است که مسیر زندگی خود را انتخاب کرده؛ یا مسیر سعادت و بندگی خداوند را طی میکند یا مسیر بندگی شیطان را در پیش گرفته و راه شقاوت و بدبختی را. بر این اساس، انسان مومن کسی است که هم به خداوند متعال و دیگر اصول اعتقادای اسلام ایمان راسخ داشته باشد و هم در مقام عمل نیز تابع دستورات الهی بوده و واجبات الهی را انجام داده و محرمات الهی را ترک کند. پس انسان مومن هم ایمان دارد و هم عمل صالح؛ قرآن کریم در این مورد میفرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون[نحل/۹۷] از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالى که مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاک و پاکیزهاى زنده مىداریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملى که همواره انجام مىدادهاند، مىدهیم.
بنابراین ریشه همه گناهان به این برمیگردد که انسان تابع هوا و هوس خود بوده و سخن شیطان را گوش میکند، لذا برای ترک گناهان باید ابتدا شیطان را به عنوان دشمن قسم خورده خود بپنداریم، همانطور که قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبین [یوسف/۵] بدون شک شیطان براى انسان دشمنى آشکار است. پس برای اینکه انسان مومن و سعادتمندی باشیم، لازم است همیشه مواظب این دشمن قسم خورده خود باشیم و با او مخالفت کنیم. یعنی هر گاه ما را وسوسه کرد، به خود بگوییم این سخن او مخالف سخن خداست و نباید عمل کنیم.
بنابراین انسان طوری خلق شده که هم میتواند در مقابل گناهان ایستادگی کرده و هم میتواند تابع هوا و هوس خود بوده و سخن شیطان را گوش کرده و مرتکب گناه شود؛ بهشت و جهنم نیز بر همین اساس تقسیم میشود، یعنی اگر کسی گناه مرتکب شده و بندگی خداوند متعال را ترک کند، بدون شک مستحق عذاب الهی بوده و وارد جهنم میشود. لذا معنا ندارد کسی بگوید من نمیتوانم گناه را ترک کنم؛ زیرا انسان اختیار دارد و میتواند گناه را ترک کند، و با سوء اختیار خود گناه را انجام میدهد.
با توجه به این مطالب دیگر این سوال جایی ندارد که کسی بگوید اگر خدا میدانست ما گناه انجام میدهیم، چرا ما رو خلق کرد تا گناه کنیم، زیرا خداوند متعال به انسان اختیار داده و او را راهنمایی کرده تا گناه انجام ندهد و انسانهای بسیاری هستند که در مقابل وسوسه های نفس و شیطان ایستادگی کرده و گناه مرتکب نمیشوند؛ به عبارت دیگر خود خداوند متعال ما را بر همین اساس آفریده و به ما اختیار داده تا با اختیار خودمان مسیر زندگی خود را انتخاب کنیم.
حال خداوند متعال، بر اساس مصالح و مفاسدی که برای انسان وجود دارد، برخی امور را حلال و برخی امور را حرام اعلام کرده و از ما خواسته است، این دستورات را رعایت کنیم، و این دستورات خود را به واسطه پیامبران خود به ما رسانده است، لذا معنا ندارد که کسی بگوید چرا فلان چیز حرام است یا حلال، چون ما که از سعادت و شقاوت خود خبر نداریم و این علم فقط مختص به خداست و تنها اوست که میتواند برای انسان برنامه ریزی کرده و دین و راه و رسم زندگی را برای انسان تعیین کند. لذا اینکه چرا شراب، گوشت خوک، زنا، استمناع و… حرام است، دست ما نیست، خداوند متعال خودش بهتر میداند و این موارد را حرام کرده است، لذا حتی یک قطره از شراب نیز حرام است و از گناهان کبیره.
اما در مورد اینکه برخی میگویند: گناه شیرین است و عبادات تلخاند؛ باید گفت: این مطلب در ابتدای امر درست است، یعنی ابتدا چون ما از خدا دوریم، عبادت خدا و ترک محرمات برای ما سخت و سنگین است، اما اگر به خدا نزدیک شویم و مقداری عبادت کنیم، خواهیم دید که این سختی از بین رفته و آرام آرام شیرین شده و از عبادت هم لذت میبریم؛ اما گناه و معصیت چون مطابق شهوت و عضب ماست، شیرین است و هیچ سختی به دنبال ندارد، به هیمن خاطر است که ترک آن ارزش دارد، اگر انسان به گناه میل نداشت، آن وقت انجام ندادن گناه هیچ ارزش و ثوابی نداشت، زیرا عمل انسان، زمانی ارزش دارد که چیزی را دوست داشته باشد و بر خلاف آن عمل کند؛ اگر هیچ میلی به چیزی نداشته باشد و سراغ آن نرود که هنری نیست، مثلا میوه بسیار تلخی اینجا باشد و انسان آنرا نخورد، اینکه هنری نیست، چون اصلا دوست ندارد آنرا بخورد.
اما در پاسخ به این سوال که برخی میپرسند آیا یک گناه میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد، باید گفت: بله یک گناه هم میتواند سرنوشت انسان را تغییر داده و انسان را شقاوتمند و بدبخت کند و عکس این قضیه نیز درست است و گاهی یک عمل خوب و ثواب هم میتواند سرنوشت ما را تغییر داده و سعادتمند کند، لذا نباید هیچ گناهی را دست کم گرفت و نسبت به آن بیاهمیت بود. به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) فرمود: آن گناهی که نعمتها را تغییر میدهد بغی است؛ گناهی که پشیمانی به بار میآورد قتل است؛ گناهی که نقم و عذاب الهی را نازل میکند ظلم است؛ آن گناهی که پردههای عصمت را میدرد خوردن شراب است؛ آن گناهی که رزق و روزی را کم میکند زنا است؛ آن گناهی که فنا و نیستی به بار میآورد(عمر را کوتاه میکند) قطع رحم است؛ آن گناهی که دعا را رد میکند(مانع استجابت دعاست) عاق والدین است.[۱[
با توجه به این روایت نوارنی امام صادق(علیهالسلام) و مانند آن که زیاد هم هستند، حتی یک گناه هم میتواند نعمتهای الهی را تغییر داده و نقمت و بلا تبدیل کرده و عذاب الهی را نازل کند، حتی یک گناه میتواند عمر انسان را کوتاه کند؛ بنابراین باید از همه گناهان دوری کرد تا دنیا و آخرت خود را تباه نکنیم.
در نتیجه: گناه، دنیا و آخرت ما را تباه کرده و از بین میبرد؛ حتی یک گناه هم میتواند در آینده انسان موثر باشد. لذا باید به سرعت از گناهان توبه کرده و به سمت خداوند مکتعال بازگشت کرد.
پینوشت
[۱]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْیُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِی تَهْتِکُ السِّتْرَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِیعَهُ الرَّحِمِ وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْن. (الکافی، ج ۲، ص ۴۴۷)
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی ارحا، تاریخ انتشار: 7 خرداد 1396، کد مطلب: 62158:www. arjanews.ir