شعار سال: عبدالله نوري با اشاره به اينکه در عموم کشورهاي
اسلامي، شايد تا کمتر از يک قرن قبل برداشتها و ديدگاههاي منفي مشترکي درباره
زنان وجود داشت، گفت: «البته معناي سخنم اين نيست که در کشورهاي غيراسلامي وضعيت خيلي خوب و
عالي بوده است، ولي در جوامع اسلامي
در سايه برخي از سنتها و برداشتهاي خاص ديني، نگرشي حاکم بوده که محروميت زنان
از حقوق مدني، سياسي و اجتماعيشان را بههمراه داشته است و از اين نظر بين جوامع
اهل سنت و شيعه فرقي نيست.»
عبدالله نوري با بيان اينکه هرچند اين نگرش مانعي براي ارتقاي موقعيت
زن بوده است، ولي بهبود وضعيت زنان ضرورتا به نفي اين نگرش وابسته نيست، افزود:
«بايد بپذيريم که گروههايي در جامعه، از سر اعتقاد و بر مبناي برداشتي که از
قرآن و روايات و مباني ديني دارند، نگاه خاص خود را نسبت به مسئله زنان دارند و
اين به احتمال زياد از سر عناد يا لجاجت نيست.»
جدال احسن
عبدالله نوري در ادامه تأكيد کرد: «در چنين شرايطي معتقدم روشنفکران
ديني و دانشگاهيان، علماي روشنبين حوزههاي علميه و زناني که براي دستيابي به
حقوق خود تلاش ميکنند، با «جدال احسن» و در يک بازه زماني طولاني، ميتوانند
نفوذ اين نگرش در حوزه عمومي و قوانين را تعديل کنند. به بيان ديگر، اختلاف ديدگاهها
نسبت به جايگاه زنان و حقوق و آزاديهاي اجتماعي و فرهنگي آنان با شعار حل نميشود،
ولي با توجه به اقتضائات و الزاماتي که زيست انسان در جهان کنوني پديد آورده است،
آمريت نگرشهاي تنگنظرانه نسبت به زنان در حوزه عمومي را بهتدريج ميتوان پايان
داد.»
عبدالله نوري در ادامه توضيح داد: «اگر قرار باشد درباره موضوعات مربوط
به حقوق و آزاديهاي بانوان با يک عالم ديني و سنتي که بيش از 80 سال با اين
مباني فکري و عقيدتي زيسته و با همين مباني قرآن و روايات را خوانده و تفسير
کرده است، طرح بحث شود، حتما بايد کساني با او گفتوگو کنند که با اين اصول و
مباني آشنا باشند تا از همان زاويه و با مباني فقهي و کلامي و قرآني بتوانند
نظرات وي را نقد کنند.»
عبدالله نوري در ادامه سخنان خود بهبود وضعيت و جبران تبعيض يا اجحافي
را که در حق زنان شده، مستلزم تلاش خود زنان، روشنفکران، دانشگاهيان و حوزويان
دانست و در اين راستا گفت: «به عقيده من در اين سالها تلاشهاي خود زنان زياد
شده و به همين نسبت، هم در ايران و هم در کل جهان اسلام، جايگاه زنان در دهههاي
اخير بهتر از قبل شده است، اگرچه هنوز هم مخالفاني جدي دارد، به همين دليل
بايد علاوه بر خود زنان، روشنفکران و حوزويان هم در اين حوزه فعال باشند که
البته در سالهاي اخير شاهد فعالشدن آنها نيز هستيم، اما بايد اين فعاليتها
بيشتر شود و مهم اين است که بدانيم مجموعه اين فعاليتها قرار نيست به سرعت
نتيجه دهد و براي رسيدن به نقطه مطلوب بايد در کنار تلاش و کوشش فراوان، صبر
داشته باشيم و بدانيم که بهنتيجهرسيدن تلاشها به زمانی طولاني نياز دارد.»
عبدالله نوري در ادامه افزود: «در طول تاريخ اسلام بهويژه در قرن اخير
به اقتضاي زمان و تحولاتي که در سبک زندگي و شناختي که نسبت به شأن و جايگاه و
کرامت انساني حاصل شده، نظرات عالمان ديني تغيير و به خواست و عرف زمانه نزديک
شده است. اين موضوع قطعا درباره احقاق حقوق و آزاديهاي زنان نيز دير يا زود
محقق خواهد شد و امروز در برخي تفکرات حوزوي هم اين تغييرات که ناشي از تغييرات
کلي شرايط زندگي و جوامع است، با سرعت کم در حال تحقق بوده و فعاليت و تلاش
روحانيون جوان و صاحب فضلي که با مسائل روز آشنا هستند، در حال افزايش است.»
عبدالله نوري، با تأكيد بر اينکه لازمه حرکت به سمت استفاده از ظرفيت
زنان در مسئوليتهاي مهم، حمايت مثبت خود آنها از يکديگر است، يکي از نکات مهمي
را که در جامعه ما مغفول مانده است، «الگوسازي» از زنان موفق دانست و تصريح
کرد: حضرات زهرا و زينب را از غربت بيرون بياورند
«مثلا مرحوم دکتر مريم ميرزاخاني بهلحاظ جايگاه علمي، انسان بزرگي
بود و آن مقدار که به هنگام حياتش در جهان مورد قدرداني واقع شد در ايران مورد توجه
قرار نگرفت، درحاليکه انتظار ميرفت مردم و بهويژه بانوان، قدر مقام و شخصيت
او را ميدانستند. شايسته بود در مجلس ختم ايشان شخص رئيسجمهور و بانوان
فرهيخته کشور و مسئولان عاليرتبه حضور پيدا کنند و از مقام شامخ علمي اين بانوي نمونه تجليل به
عمل آورند. از خود مردم و بهويژه زنان اين انتظار وجود دارد که اينگونه شخصيتهاي
علمي را به يک الگوي علمي براي جامعه تبديل کنند. البته توجه به بانوان
فرهيخته و شايسته منحصر به خانم ميرزاخاني نيست؛ بانوان نمونه در علوم ديني و قرآني،
مادران ايثارگري که در دامان آنها انسانهاي بزرگي پرورش يافتند، بانوان نمونه
در علوم و فنون گوناگون و حتي در هنر و ورزش و ديگر موضوعات. در اين زمينهها تابهحال
چه کردهايم و چند بانوي بزرگ اين کشور
را تبديل به الگوهايي براي جامعه و جوانان و فرزندانمان کردهايم؟ قرآن کريم در دوره
يا در محيطي نازل شد که به تعبير خود قرآن هرگاه به پدر خبر ميدادند که صاحب
دختر شده است، چهره او سياه مىشد؛ درحالىكه خشم خود را فرومىخورد (سوره مبارکه
نحل – آيه شريفه 58).
در چنين دوراني قرآن کريم براي مؤمنين دو نمونه را مثال زده است؛ همسر فرعون و
حضرت مريم سلامالله عليها. حال پس از 14 قرن اگر به ما گفته شود دو نمونه برتر معرفي
کنيد، از اينکه همانند قرآن، دو بانوي برتر جامعه را نام ببريم، احتياط ميکنيم.
ما چه مقدار از فضائل اخلاقي حضرت زهرا و زينب کبري سلامالله عليهما را براي
زنان و مردان جامعه تبيين کردهايم؟ در جامعه امروز ايران استفاده از نام حضرت
زهرا يا حضرت زينب بيشتر جهت ذکر مصيبت و عزاداري است و اين برنامه در دورههاي
مختلف سال با نامهاي مختلف تکرار ميشود. چه خوب است که بانوان بزرگواري که در
کنار مسائل ملي درد دين دارند، الگوهاي اخلاقي و اسلامي در ميان بانوان عظيمالشأن
صدر اسلام را از اين غربت بيرون آورند.»
به مسئوليتهايي که داشتم فکر ميکردم
عبدالله نوري در بخش ديگري از سخنان خود و در پاسخ به درخواستهاي
حاضران براي ارائه تحليل از وضعيت کشور و اصلاحطلبان و راهکارهاي برونرفت از مشکلات
کنوني تأكيد کرد: «اگر بخواهم در يک جمله نظر خود را درباره کليات موضوع بگويم،
عقيدهام اين است که مجموع عملکرد 40ساله نظام در حوزههاي مختلف ميتوانست
خيلي بهتري از اين باشد که امروز شاهدش هستيم. مردم ما استحقاق زندگي، رفاه و آسايش مادي
و معنوي بسيار بهتر را از آنچه الان وجود دارد، دارند. اين مردم اهل گذشت، ايثار
و خير هستند و با همه دشواريها، جبهههاي جنگ را اداره کردند و تاکنون نيز
سختيهاي فراواني را تحمل کردهاند.»
عبدالله نوري در ادامه افزود: «مسئولان نظام ميتوانستند پس از پيروزي انقلاب
مانند نلسون ماندلا همه را در صف واحد دعوت به همکاري و مشارکت جهت رفع مشکلات و
حرکت به سمت توسعه و سازندگي کشور کنند و شايد اگر اينگونه عمل ميشد،
تأثيرگذاري گفتمان انقلاب در کشور و جهان بيشتر ميشد اما به شکل ديگري عمل شد.
هر مقدار هم که گفته شود وضعيت فعلي کشور عالي است و در بهترين شرايط و موقعيت
قرار داريم، بسياري از مردم درک ديگري از وضعيت کشور و جامعه دارند؛ به قول معروف
با حلواحلواکردن دهان انسان شيرين نميشود. من گاهي به اين فکر ميکنم که آيا براي
مسئوليتهايي که در مقاطعي
بعد از انقلاب به عهده داشتم، شايستهترين فردي که ميتوانست اين مسئوليت را داشته باشد، من بودم؟ آيا من
به وظايفم درست عمل کردم يا ممکن بود فرد ديگري بتواند بهتر از من به مردم و
کشور خدمت کند؟ من بابت اشتباهات و قصورهايم مکرر از مردم عذرخواهي کرده و ميکنم.»
عبدالله نوري در اين بخش از سخنان خود به ذکر خاطرهاي از ايام زندانيشدن
خود در دوران اصلاحات پرداخت و گفت: «در دورهاي که زندان بودم، فهميدم که در
دوران مسئوليتم معمولا به حقوق محکومان فکر نميکردم و هميشه به فکر مصالح
حاکميت بودم.
در جلسات و تصميمگيريها چون حفظ نظام را از اوجب واجبات ميدانستم،
به آنسوي داستان که مردم و منافع آنان بود، کمتر فکر ميکردم. در زندان، براي
استفاده از تلفن و تماسگرفتن با خانواده، بايد از بند روحانيون به بند ديگري
که تلفن داشت، ميرفتم. در آنجا يکي از زندانيان به من خيلي احترام ميگذاشت.
چندي بعد براي يک کار تعميراتي، ايشان به بند ما آمد. بعد از احوالپرسي گفت حاج آقا من را به خاطر داريد؟
گفتم خير. دستش را نشان داد و گفت من اين دستم را از شما دارم. بعد توضيح داد
که در دوران جنگ دستش مجروح شده بوده و در تهران پس از بهنتيجهنرسيدن درمان،
قرار ميشود دستش را قطع کنند و وقتي متوجه ميشود که در آلمان امکان معالجه وجود
دارد، در ديداري که من از آسايشگاه مجروحان و جانبازان جنگ داشتم، از من براي
اعزام به خارج کمک خواسته و من نامهاي به مسئول مربوطه نوشتهام و به آلمان
اعزام شده و دستش معالجه شده است.
پرسيدم حالا چرا زنداني هستي؟ گفت براي مخارج شخصي خودم در آن سفر يکونيم
ميليون تومان پول قرض کردم و بعد از برگشت اين پول را نداشتم که پرداخت کنم و
به زندان افتادم! پرسيدم چه مدت است زنداني هستي؟ گفت شش سال! بعد هم توضيح داد
که از کل دنيا فقط يک مادر پير دارد که او هم در روستايي در ميانه است و امکان
آمدن به تهران را ندارد و چون کسي را نداشته که برايش وثيقه بگذارد، در اين شش
سال حتي نتوانسته به مرخصي برود و مادرش را ببيند. زماني که بدهياش توسط برخي
از خيرين تأمين شد و حکم آزادياش آمد، براي خداحافظي پيش من آمد، گفت ميدانيد
چه مدت زندان بودم؟ به اندازه مدتي که در جبهه بودم.»
تنها راه عبور از بحرانها اصلاحات واقعي و همهجانبه در عرصههاي گوناگون
است
عبدالله نوري همچنين در پاسخ به سؤالات حاضران درباره وضعيت اصلاحطلبان
و برنامه آنها براي آينده نيز گفت: «با توجه به مشکلات و بحرانهاي فراواني
که کشور در آن گرفتار است، بيترديد تنها راه عبور از بحرانها اصلاحات واقعي و
همهجانبه در عرصههاي گوناگون است.
نه فقط رئيسجمهور و اعضاي کابينه، بلکه همه مقامات و مسئولان به
نسبت اختيارات و قدرتي که دارند، بايد در قبال بحرانها و چالشهاي امروز ايران در
حوزههاي مختلف، در برابر مردم احساس مسئوليت کنند و پاسخگو باشند. اينکه مقامات و مسئولان براي فرار
از پاسخگويي به مردم نسبت به عملکردشان، مسئوليت مشکلات را به گردن يکديگر
بيندازند و خود به جاي پاسخگويي در نقش منتقد و اپوزيسيون عمل کنند، باعث
افزايش بياعتمادي ميشود. به باور من اکثريت مردم ايران همچنان راه خروج کشور
از بحرانهاي مختلف را اصلاحات واقعي و همهجانبه ميدانند و به راهحلهاي خشونتآميز
و ديکتهشده از بيرون مرزها روي خوشي نشان نميدهند. درخصوص اوضاع و احوال امروز
اصلاحطلبان در ميان افکار عمومي، بسياري از مردم به عملکرد و کارآمديشان خصوصا
در مناصبي که با رأي آنها به دست آوردهاند، نقدهاي جدي دارند. من هم به عنوان
يک ناظر بيروني بهجد معتقدم نيروهايي كه بهواسطه جريان اصلاحات توانستهاند به
درون حاكميت راه پيدا كنند، بايد در جهت نيل به اهداف اصلاحطلبي، دفاع از حقوق
شهروندي و كاهش آلام مردم، قدمهاي ملموس و راهگشايي برميداشتند اما متأسفانه
مجموعا نقطه خيلي روشن و اميدوارکنندهاي نميبينم و به همين جهت نسبت به
کوتاهيها و ضعفها و به عنوان يک علاقهمند به اصلاحات، از مردم عذرخواهي ميکنم
که نتوانستيم وظايف خود را آنگونه که شايسته ملت بزرگ ايران است انجام دهيم. اصلاحطلبان بهخصوص احزاب و
جريانات اصلاحطلب بايد نمايندگانشان را در مناصب حكومتي و دولتي همواره رصد كنند
و دائما اهداف، برنامهها و قول و قرارهايي را كه بابت آنها از مردم رأي اعتماد
گرفتند را گوشزد كنند. اگر در بين آنها كمكاري يا تغيير از اصول مشاهده كردند، هم
بازخواستشان كنند و هم بدون ملاحظه و رودربايستي با مردم در ميان بگذارند، چراكه
حفظ اصلاحطلبي و اصلاحات و زندهنگهداشتن اعتماد و اميد مردم از هر چيز و كسي مهمتر
و مقدمتر است. البته ممکن است برخي دوستان اصلاحطلب، پاسخ دهند که خيلي از
اقدامات را به جهت موانع و محدوديتها و سنگاندازيهاي موجود، نميشود انجام
داد ولي نتيجهاش براي مردم فرقي ندارد و مشکلاتي که اکثريت مردم ايران در
زندگي و معيشت و اقتصاد خانواده خود لمس ميکنند همين چيزي است که همه داريم ميبينيم.
ما هم ميدانيم موانع و مشکلاتي خارج از اراده اصلاحطلبان وجود دارد ولي نميشود
مشکلات، اختلافات و ناکارآمديهاي درون نيروهاي اصلاحطلب موجود را نبينيم و
همه چالشهاي موجود را به مشکلات بيروني و عملکرد جريان مقابل اصلاحات ربط
دهيم. اينکه برخي افراد با نردبان اصلاحات بالا ميروند و با آبروي اصلاحات بازي ميکنند،
واقعيتي است که وجود دارد.»