پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۰۵۹۸۸
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۲:۵۷
موش‌گیر‌ها بدون کشتن‌ موش‌ها، فقط دمشان را جدا کرده و موش را آزاد می‌کردند. موش به منبع درآمد بدل شده بود و بهتر بود زنده می‌ماند و زادوولد می‌کرد و در اصل دُم‌های بیشتری برای بریدن و دریافت جایزه تولید می‌شد.

شعارسال: استعمارگران فرانسوی در ویتنام با تکثیر و تولید مثل شدید موش‌های شهری بزرگ – احتمالاً شبیه به سوپرموش‌های تهران - مواجه شده بودند و تصمیم گرفتند به شهروندان اعلام کنند به کشتن موش‌ها جایزه می‌دهند. موش‌گیر‌ها برای دریافت جایزه باید دم موش را تحویل می‌دادند. تصور فرانسوی‌ها این بود که مردم موش‌ها را گرفته، می‌کشند و دم آن‌ها را برای دریافت جایزه تحویل می‌دهند. مأموران اما بعد از مدتی متوجه موش‌های بی‌دم شهر شدند.

مایکل ون (Michael G. Vann) مورخ آمریکایی و متخصص تاریخ امپراطوری استعماری فرانسه، به کمک شواهد تاریخی، وقوع این حادثه در تاریخ سیاست‌گذاری امپراطوری فرانسه را نشان داده است و آن‌ را «اثر موش» (Rat effect) می‌خواند؛ اما فرا‌تر از صحت تاریخی، نسبت آن با سیاست‌گذاری عمومی چیست؟

«اثر موش» در درجه اول نتیجه وضعیتی است که سیاست‌گذار به عوض درافتادن با علت‌ پدیده‌های ناخوشایند، با معلول درگیر می‌شود. موش‌ها احتمالاً نتیجه‌ رها شدن زباله‌ها در شهر، ساماندهی نشدن فاضلاب‌ها و به‌طور کلی پایین بودن سطح بهداشت بوده‌اند. بهداشت اندک، چشمه جوشانی از موش تولید می‌کرده و مردم نیز آموخته بودند که تنها آن بخش از معلول (دم موش) را که برایشان منفعت دارد، به سیاست‌گذار تحویل دهند و احتمالاً بهتر از سیاست‌گذار می‌دانسته‌اند که در شرایط فقدان بهداشت، کشتن موش‌ها چاره کار نیست.

دوم، اثر کبری همچنین نتیجه وضعیتی است که سیاست‌گذار نگاه مردم را هم از‌ همان زاویه‌ای که خودش به مسأله دارد، درک می‌کند و از آنان انتظار کنش متناسب با نگاه خودش دارد. موش‌ها برای دولت استعماری فرانسه از منظر صدمه به بهداشت عمومی یا تخریب‌های دیگری که سبب می‌شده‌اند، اهمیت داشتند، اما در سلسله مراتب نیاز‌ها یا مسائل مردم، موش احتمالاً مسأله مهمی نبوده و صرفاً دُم آن ارزش اقتصادی داشته است. سیاست‌گذار نتوانسته بود نظام انگیزش‌های مردم و سلسله‌مراتب اولویت‌هایشان را تغییر دهد.

سوم، اثر موش، نتیجه وضعیتی است که سیاست‌گذار در حالی که تلاش می‌کند خودش عقلانی عمل کند؛ یعنی محاسبه سود و زیان کند و مشارکت مردم – احتمالاً کم‌هزینه‌ترین راه برای رفع مشکل موش – را جلب کند؛ اما عقلانی بودن مردم را از یاد می‌برد. سیاست‌گذار وقتی ظرفیت محاسبه سود و زیان نزد مردم را نادیده می‌گیرد، از آن‌ها انتظار دارد اخلاقی عمل کنند و اگر قرار است پاداشی دریافت کنند، واقعاً موش‌ها را بکشند.

چهارم، سیاست‌گذار همچنین ممکن است فهمی بسیار یکدست‌انگار و بدون سطح‌بندی از مردم داشته باشد. مردم یکدست و همسان نیستند و برخی بیش از دیگران آماده‌اند تا روی برخی کار‌ها زمان صرف کرده و محاسبات سود و زیان دقیق‌تری انجام دهند و به‌ همان میزان نیز در کاری که انجام می‌دهند متخصص می‌شوند.

همه افراد انگیزه‌هایی برای دویدن دنبال موش‌ها، گرفتن و کسب درآمد از کشتن آن‌ها ندارند؛ اما گروه‌هایی هستند که سعی می‌کنند در این کار متخصص شوند. این گروه به سرعت راه‌های کسب حداکثر منافع از اقدام خود را نیز می‌آموزند. آن‌ها بیشتر احتمال دارد روی چیزی متمرکز شوند که سیاست‌گذار به آن‌ها توجه نمی‌کند.

سیاست‌گذار برای موفقیت و نیفتادن در دام «اثر موش» باید ملاحظات پیچیده‌ای را لحاظ کرده و از هر چهار خطایی که برشمرده شد برکنار بماند؛ اما فرا‌تر از این‌، «اثر موش» حاوی گزاره‌ای درباره جامعه ایران و نسبت سیاست‌گذار با آن نیز هست. برخی فکر می‌کنند ما ایرانی‌ها انسان‌های پیچیده‌ای هستیم و بالاخره یک راهی برای کسب منافع شخصی و اصلاحاً زرنگی‌های خودمان پیدا می‌کنیم.

این نگرش به ابزاری برای توجیه بسیاری از نقصان‌های سیاست‌گذاری عمومی تبدیل شده است. من بار‌ها با سیاست‌گذارانی بحث کرده‌ام که وقتی نقصان‌های سیاستی‌شان را آشکار می‌کنید، برای شما استدلال می‌کنند که انسان ایرانی آن‌قدر پیچیده است که هر کاری کنید در نهایت راهی برای منفعت‌جویی نامشروع می‌یابد.

داستان «اثر موش» نشان می‌دهد انسان ویتنامی – همین انسان آسیای شرقی که در ادبیات به سخت‌کوشی معروف است - به‌ همان اندازه منفعت‌طلبانه و پیچیده و غیرخطی عمل می‌کند که انسان ایرانی عمل می‌کند. اگر سیاست‌گذار وظیفه خودش را تحویل گرفتن دم موش تعریف کند، مردم هم راه‌های بریدن دم موش‌ها بدون کشتنشان را هم خواهند آموخت. ایرانی، هندی یا اروپایی بودن هم تفاوتی در این رفتار ایجاد نمی‌کند.

تغییر ندادن قواعد بازی اداره اقتصاد (مثل سامان ندادن فاضلاب یا جمع نکردن زباله شهر، عدم افزایش شفافیت، رفع نکردن تعارض منافع، سامان ندادن بودجه، آشکار نکردن یارانه‌های پنهان، و...)، و در عوض پرداختن به معلول‌ها (نظیر تلاش برای دستگیری افراد فاسد، و...) درست مانند آن است که سیاست‌گذار بهداشت عمومی شهر را فروبگذارد و برای درمان تعدد موش‌ها به تحویل دم موش جایزه بدهد. این واقعه‌ای است که سیاست‌گذار سال‌هاست در عرصه سیاست‌گذاری عمومی ایران اجرا می‌کند و دست آخر پیچیدگی انسان ایرانی را یکی از توجیهات برای خطای خود قرار می‌دهد.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت ایران آنلاین، تاریخ انتشار: 12فروردین1398 ، کدخبر: 459516: www.ion.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین