پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۱۶۳۰۹
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۵
ادعای دونالد ترامپ مبنی بر این‌که در آخرین لحظات حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران جلوی این کار را گرفته؛ نگاه‌ها و تحلیل‌های رسانه‌ای گوناگونی را موجب شده است.

شعار سال: یکی از بحث‌انگیزترین تحلیل‌ها را در این بین گرگ سارجنت ارائه کرده. این نویسنده که علاوه بر واشینگتن پست در نیورک آبزرور و مجله هفتگی نیویورک تایمز هم درباره مسایل سیاسی دنیا می‌نویسد، در نوشته پیش‌رو درباره تمام دروغ‌های ترامپ گفته و در آخر هم نتیجه‌گیری کرده که ترامپ با دروغ‌هایش منطقه را به وضعیتی رسانده که ریسک هر نوع درگیری پرهزینه در آن وجود دارد.

گرگ سارجنت می‌نویسد:

انتشار اخباری مبنی بر این‌که پرزیدنت دونالد ترامپ دستور حمله به ایران را صادر کرده، ولی در آخرین دقایق جلوی حمله نظامی را گرفته؛ یادآور ماجراهایی است که ترامپ از اولین روزهای انتخاب شدنش به‌ عنوان قدرتمندترین جایگاه شغلی جهان از سر گذرانده است

آن داستان‌ هم تا حدی شبیه همین داستان روزهای اخیر بود.

ترامپ متوجه نارضایتی فاجعه‌بار نخبگان از خود شده بود و می‌دید که نخبگان کاملا بی‌توجه و بی‌تفاوت به شعارها و اهداف او، از استخرهای ساحلی‌شان بهش پوزخند می‌زنند. این در حالی‌ست که ترامپ باید اجماع نخبگان و روشنفکران را درباره مسایلی چون قوانین مهاجرتی و موضوعاتی چون جهانی‌سازی بر هم می‌زد؛ چرا که به باور او و هم‌فکرانش این موضوعات در مجموع علیه کارگران آمریکایی عمل می‌کردند- که ناچار بودند در مناطق صنعتی غرب میانه آمریکا با کارگران ساده، مهاجران بی‌مهارت و کارگران خارجی بسیار بسیار ارزان‌قیمت رقابت کنند، اما روشنفکران و رسانه‌ها مهاجرت و جهانی‌سازی را از منظری دیگر می‌دیدند.

و دونالد ترامپ توانست وفاق و اجماع نخبگان را متوجه سیاست خارجی کشور کند. نخبگانی‌که خسته شده بودند از این‌که زنان و مردان جوان آمریکایی را روانه جنگ‌های ابدی کنند که غرور و حماقت دولت‌ها به بار آورده بود.

اخبار اخیر منتشر شده درباره ایران نیز یکی دیگر از مهم‌ترین و مخرب‌ترین مثال‌هایی است که روایت‌های نادرستی در هسته داستان‌اش وجود دارد.

هم‌چنانکه ترامپ در توئیتر گفته «او دستور حمله به ایران را در واکنش به هدف قرار دادن یک پهباد آمریکایی صادر کرده بود»، ولی تنها «ده دقیقه قبل از حمله» آن را کنسل کرد. ترامپ این دستور را بعد از این‌که متوجه شد که حمله به ایران حداقل موجب مرگ صدوپنجاه نفر خواهد شد، اتخاذ کرد، چرا که به باور او «مرگ صدوپنجاه نفر پاسخی متناسب به سقوط یک هواپیمای بی‌سرنشین نیست.»

خب؛ بیایید این‌جا بابت این امر ترامپ را بابت کار عاقلانه‌ای که کرده، تحسین کنیم: چرا که به‌نظر می‌رسد به‌رغم هدف و نیات جنگ‌طلبانه تندروهای دولتش دارد از فشار دادن دکمه جنگ خودداری می‌کند. البته اجتناب ترامپ از آغاز درگیری را می‌توان نوع دیگری نیز تعبیر کرد: او شاید هم فکر می‌کند که جمهوری اسلامی ایران در نهایت ناچار خواهد شد که پای میز مذاکره بیاید و بنابراین نخواسته با هدف به ایران این امر را دچار اما و اگر کند!

این غریزه ظاهرنمایانه علیه جنگ (اگر واقعا وجود داشته باشد) اغلب به‌عنوان نشانه‌هایی از تناقض و تردید جلوه‌گری می‌کند، زمانی‌که شخصی یا دولتی در روابط بین‌المللی‌اش به‌رغم اشتیاق برای «خشن» و «قدرتمند» جلوه کردن، اما در لحظه موعود کم می‌آورد و نمی‌تواند «خشن» و «قدرتمند» رفتار کند. خیلی‌ها این بی‌میلی را در سیاست‌های انتخاباتی ترامپ در سال 2016 هم ردیابی کرده و آن شعارهای «ملی‌گرایی» و «تقدم آمریکا» را (که ترامپ می‌خواست با استناد به آن‌ها پای آمریکا را از جنگ‌های بی‌منطق بریده و مانع از ریختن خون سربازان آمریکایی در مسلخ سرزمین‌های خارجی و دور از آمریکا شود) با اجتناب از حمله به جمهوری اسلامی ایران، در آخرین لحظات، یکی دانسته‌اند.

ولی در این مورد خاص، تطابق آن با داستانی که ترامپ تعریف می‌کند، از بیخ‌وبن غلط است؛ و ترامپ را عمیقا درگیر با تناقضی آشکار نشان می‌دهد هم‌چنان‌که ما آمریکایی‌ها را هم گرفتار بحرانی تشدید شونده می‌کند که ممکن است تبعات و عواقب وحشتناکی در پی داشته باشد.

داستان‌های ترامپ درباره ایران همواره دروغ بوده است. به‌خصوص این پز روشنفکری و مواضع ضدجنگی اخیرش.

هم‌چنان‌که شاهدان زیادی ممکن است گواهی دهند، اتفاقا خود ترامپ بود که با خروج از توافق برجام وضعیت را به شرایط بحرانی امروز رساند.

یک ورسیون کوتاه: ایران به توافق‌نامه پایبند بود و عملا زیر بار محدودیت‌های برجام مبنی بر تعویق یا محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ایش رفته بود. اما ترامپ از برجام خارج شد و بعد هم تحریم‌های سنگین و شدید اقتصادی اعمال کرد تا نفس اقتصاد ایران را بگیرد. از آن به بعد تحریم‌های آمریکا مدام شدیدتر و شدیدتر شده و جمهوری اسلامی ایران را در دوراهی قرار داده. دلیل این موضوع از نگاه دیوید ایگناتیوس این است که «دولت ترامپ اطمینان دارد که جمهوری اسلامی ایران در نهایت پای میز مذاکره خواهد آمد خواهد شد، اما هدف غایی ترامپ «تسلیم کامل» است و برای همین هم هست که فشارها را مدام تشدید می‌کند؛ سیاستی که می‌تواند در نهایت کنترل را از دست ترامپ و همفکرانش درآورده و منجر به جنگی ناخواسته شود.»

اما بیایید به اصل موضوع خروج ترامپ از توافق برجام تمرکز کنیم. در موعد اتخاذ این تصمیم ترامپ ترامپ به دروغ گفت که «زمانی‌که اوباما این توافق را با جمهوری اسلامی ایران منعقد کرد، ایران در موضع ضعف بود و اقتصادش در آستانه فروپاشی بود» و بعدتر هم در دروغی دیگر درباره عایدات ایران بعد از انعقاد قرارداد آمار و ارقامی افسانه‌ای و اغراق‌شده بر زبان آورد و البته به غلط آن را «تقدیمی اوباما به ایران» نام نهاد. ترامپ هم‌چنین به اصرار و تاکید به رسانه‌ها می‌گفت که برجام بر پایه اعتماد به ایران مبنی بر عدم پیگیری برنامه‌های اتمی‌اش بنا شده- در حالی‌که برجام برای طرفین مکانیسم‌های محدودکننده‌ای پیش‌بینی کرده بود.

ادعای بعدی ترامپ هم کاملا دروغ بود و هست. جمهوری اسلامی ایران البته به تازگی عنوان کرده که تا چندی دیگر برنامه‌های اتمی‌اش را از سر خواهد گرفت، اما فراموش نکنیم که این کشور زمانی این تصمیم را گرفت و رسانه‌ای کرد که از خروج آمریکا از برجام بیش از یک سال گذشته بود و درواقع اگر هم این اتفاق رخ دهد و جمهوری اسلامی برنامه‌های اتمی‌اش را با اهداف نظامی پی بگیرد، این امر از تبعات تصمیم غیرمنطقی و احمقانه ترامپ مبنی بر خروج از توافق برجام خواهد بود.

ادعای دیگر ترامپ در این مورد که توافق برجام از همان ابتدا توافق ضعیفی بوده (که رخدادهای بعدی ثابت کرده اصلا هم چنین نیست و منافع هر دو کشور در این توافق پیش‌بینی شده بود) دروغ دیگری بود که از نگاه کارشناسان سیاسی آمریکا تنها و تنها به این دلیل گفته شد که ترامپ تحمل نمی‌کرد اولین و مهم‌ترین توافق آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نه با امضای او که با امضای اوباما انجام گرفته باشد.

البته یک فریب بزرگ دیگر نیز در این بین انجام شده و آن هم برمی‌گردد به تمامیت داستانی که دونالد ترامپ روایت می‌کند.

فریب بزرگ

خروج از برجام تناقض عجیبی دارد با وعده‌های ترامپ مبنی بر خروج از باتلاق خاورمیانه و جنگ‌های بی‌حاصل. یعنی آیا ترامپ پاسخی دارد بر این پرسش که «وعده‌های دوران انتخاباتش درباره اجتناب از گیر افتادن در باتلاق خاورمیانه را با تصمیمات خطرساز و ریسکی چون خروج از توافق هسته‌ای چه‌گونه تطبیق می‌دهد؟». پاسخ نشان از استراتژی دروغ‌پردازانه ترامپ دارد: نه فقط با این ادعا که بزرگان و رهبران سابق آمریکا به‌شکل احمقانه‌ای آمریکا را در آن باتلاق گرفتار کردند، بلکه با این ادعای مضاعف که همان‌ها علاوه بر احمق بودن ضعیف هم بودند و باعث شدند ما در راستای اهداف دشمنان‌مان کار کنیم و حالا جلوی ضرر را از هر جا بگیریم خوب است! درواقع ترامپ وانمود می‌کند که صدور دستور خروج از توافق قدرتمندانه بوده- چرا که همواره علیه جمهوری اسلامی ایران دلش خواسته قدرتمند جلوه کند و برای همین هم خواستار تسلیم کامل این کشور بوده است!

همان‌طور که زاک بیشامپ اشاره کرده، ترامپ هیچ‌گاه علیه ماجراجویی نظامی آمریکا نبوده و حتی برعکس؛ همواره از زمان حضورش در سطح اول سیاست آمریکا تاکنون هم‌عقیده با تندروهای کابینه‌اش از به‌کارگیری قدرت نظامی دفاع کرده است. این را از مواضع خصمانه همیشگی ترامپ در قبال هرگونه راه حل‌های بین‌المللی سازش‌گرایانه می‌بینیم.

بله؛ توافق برجام کامل نبود و نیست. این توافق تنها به این منظور منعقد شده بود که نظامی‌سازی برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی ایران را محدود کند، نه این‌که آن کشور را تسلیم آمریکا کند (که اگر این‌گونه بود مگر ایران زیر بار آن می‌رفت؟!).

توافق در آن حدی هم که باید، داشت کار می‌کرد و طرفین هم راضی بودند (اروپایی‌ها هنوز هم آن را بهترین راه‌حل موجود می‌دانند)؛ ولی خروج ترامپ و نگاه او به مسایل جهان جلوی فهم او از این موضوع را گرفت. حالا هم در جایی هستیم که ترامپ خواستار تسلیم کامل جمهوری اسلامی، انواع و اقسام روش‌ها را امتحان می‌کند و دنیا هم در ترس عمیقی است که عواقب تلاش‌های ترامپ چه خواهد بود.

باید امیدوار باشیم که ترامپ واقعا مخالف جنگ باشد، و البته امیدوار باشیم که بی‌میلی و اکراهش بر تندروهای کابینه‌اش بچربد. در این بین وحشتناک‌ترین چیز این است که بر خلاف داستانی که ترامپ درباره حماقت و اقدامات فاجعه‌بار نخبگان قبل از خودش گفته، توافق برجام تنها موردی بود که در آن نخبگان و رهبران تصمیمی اتخاذ کردند که مانع فروغلطیدن در باتلاق‌های پرهزینه نظامی می‌شود. به عبارت بهتر حداقل در این یک مورد خاص آن‌ها بهترین تصمیم ممکن را گرفتند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ 4 اردیبهشت 97، کد مطلب: 2040189:www.tasnimnews.com


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین